eitaa logo
علی مقدم
2.3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
418 ویدیو
31 فایل
آثار[سخنرانی، نوشته ها و اشعار]علی مقدم عاصی خراسانی ادمین @admin9988 وبلاگ http://asikhorasani.blogfa.com/ بایگانی پادکست ها https://eitaa.com/ali_moghaddam_Podcast پیام ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16818822335153 هندوستان @SAEB_TABRIZ
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از علی مقدم
زیباتر از این نخوانده ام مصراعی "بر خاتم انبیا محمد صلوات" @sheikh_ali_moghaddam
دارالشفاست اینجا آرام گشته هر کس شد بی قرارِ این در شان بهشت دارد گرد و غبارِ این در خورشید سر برآرد هر صبح از حریمش گردد مدار عالم هم بر مدارِ این در خاکش دواست اینجا، دارالشفاست اینجا درمان و درد باشد در اختیارِ این در موسی نشسته اینجا، عیسی نشسته اینجا دیدیم انبیا را حتی کنارِ این در دنیا نبود و بودیم ما بنده ی مرامش خاکی نبود و بودیم ما خاکسارِ این در انگور بعدِ ما بود، میخانه بعدِ ما بود تاکی نبود و بودیم ما مِی گُسارِ این در @sheikh_ali_moghaddam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ _رابطه چشم و دل _مرا کارِ تو کرد آلوده دامن @sheikh_ali_moghaddam
بر خاتم انبیا نگین است علی بر خاتم و بر نگین‌ خاتم صلوات
دوست عزیز و شاعربزرگوار آقای جواد اسلامی غزلی زیبا دارد با که با این‌مصراع شروع می شود خدا کند که گذار آهم به طبع فریادرس بیفتد چند بیت در مدح رسول الله به استقبال این غزل رفتم
یا ابالقاسم یارسول الله ادرکنی چنان شدم‌ مستِ جام‌ احمد، که جان از این باده پس بیفتد چنان کشم نعره کز صدایم، سر و صدا از جرس بیفتد در آید از جزء جزء عالم نوای هو هو صدای حق حق اگر ز نور جمال احمد در این جهان یک‌ قبس بیفتد چگونه روی دو پا بمانم،‌ چگونه مدح تو را بخوانم چگونه دستم به آن مقامِ فراتر از دسترس بیفتد خِرِد به‌ وصف تو لنگ و حیران، قلم به مدحت شده پریشان که طبعِ ما در مقام وصفت چنان سوار از فرس بیفتد رسیده ای تا به قاب قوسین و پا نهادی به عالمین و رسیده ای تا به اوجِ سِیری، که جبرئیل از نفس بیفتد مرا ببر تا خدا، محمد! به محضر کبریا، محمد! رسد به دریای رحمتِ حق، اگر در این رود خس بیفتد دگر نمیخواهد آرزویی کسی که دیدست از تو رویی که وقت دیدار رویت از دل خیال هر مُلتَمَس بیفتد تو صاحب خُلق بی نظیری، تو آشنا با دل فقیری کجا بر این چهره مُنوّر غبار و گرد "عبس" بیفتد گره‌ گشاید ز کار بسته، مدد کند بر دل شکسته اگر که چشمان چاره سازت به سوی این هیچکس بیفتد طلب نمودی قلم در آخر، طلب نمودی دوات و دفتر مباد حرفی میان‌ امّت ز بعد تو پیش و پس بیفتد به بدر گفتی، حنین گفتی، غدیر گفتی، همیشه گفتی که بعد تو رشته ولایت به دست های چه کس بیفتد همیشه گفتی: علیست مولا، نه جبت و طاغوت و لات و عزّا مباد دین خدا به دستِ خلیفه ای بوالهوس بیفتد علیست سیمرغ آفرینش، عقاب عرفان و فهم و بینش مباد این رشته دستِ جمعی ضعیف تر از مگس بیفتد @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام قَالَ: مَنْ زَارَهُ وَ بَاتَ عِنْدَهُ لَيْلَةً كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ انگار به خانه ی خدا آمده است گویا که به مروه و صفا آمده است مشغول زیارت خدا در عرش است هر کس به زیارت رضا آمده است @sheikh_ali_moghaddam
به اُمیدِ گوشه چشمت چقدر گدا نشسته نه فقط گدا که حتی، صف اغنیا نشسته منِ بنده را ز خیل حشمت سوا مفرما که به خوان لطف و جودت همه ماسوا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی که ولای توست توحید حرمت نشسته هر کس، حرم خدا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی که به گِرد کعبه حاجی چو رضا نباشی از او، ز خدا جدا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی مرو راه دیگر ای دل به خدا رسیده هر کس به ره رضا نشسته تو ز هیچکس نپرسی: "ز کجایی و که هستی؟" که غریبه هم ز لطفِ تو چو آشنا نشسته نه فقط که رو سپیدان به نماز ایستاده به نیاز، روسیاهان همه با حیا نشسته به جز از تو که نشستی سر سفره با گدایان به خدا نبوده شاهی بغل گدا نشسته چو نگین پادشاهی که نشسته بر رکابش به دلم محبّتِ تو چقَدَر به جا نشسته شده "فابک للحُسین" تو دلیل گریه هایم که همیشه در دل تو غم کربلا نشسته @sheikh_ali_moghaddam
💠روایتی مهم از امام رضا علیه السلام مهم ترین عامل ورود به بهشت مهم ترین عامل ورود به جهنم @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلی الله علیک یا علی بن موسی الرضا دلا مباش دگر فکر ماسبَق اینجا بیا بیا که بگرداند او ورَق اینجا به روز حشر شراب طهور مینوشی ز انفعال بریزی اگر عرق اینجا پناهگاهِ منِ خسته این حرم باشد پناه می برم از شرّ ماخلَق اینجا @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
بیا مباش دگر فکر ماسبق اینجا _شبی درب نانواییِ سنگک به انتظار نان ایستاده بودم هوا مانند دل اکثر کسانی که آنجا ایستاده بودند سرد بود و نانوا چنان در بیرون آوردن نان از تنور تساهل و تکاسل میکرد که گویی به جای نان، میخواهد جان ‌از تنور در بیاورد . شنیده ام مبدع نان سنگک شیخ بهایی (زاد الله بهائه فی الدارین) بوده است،  اثر حکمت آن حکیم آسمانی در این ابداع زمینی هم دیده میشود (اولیای الهی حتی اگر نانی بسازند از آن بوی جان می آید) با خود می گفتم همین تنور نان سنگک هم کلاس درسی است برای ما انسان ها، چون وقتی خمیر را بر روی سنگ ها رها می کنند، تا زمانی که خام است به سنگ ها چسبیده و سراسر وجودش تعلق است دقایقی نمیگذرد که میفهمد رازِ کمال، رفع تعلّق است و بر اثر ریاضتی که در گرمای تنور تحمل میکند پخته می شود و دست از سنگ بی ارزش تنور کوتاه می کند تا به سفره محبوب برسد اسیر ننگِ تعلّق ز خامیِ خویشم خمیر پخته شود، سنگ را رها سازد  القصه به انتظار ایستاده بودم و در پای افکار خود نشسته، که دیدم پیرمردی سوار بر دوچرخه و پیاده از مرکب تجمّل دنیا با حالی خوش و صورتی خندان رسید و سلامی کرد و کریمانه دست در جیب برد، چونان که موسی کلیمانه دست در جِیب مشتی شکلات که بوی حیات از آن می آمد را همراه لبخندی شیرین که معجزه پیرمرد برای فتح دل ها بود بین افراد تعارف کرد و کامِ تلخِ دنیا زده همه را شیرین کرد ما را در دام محبت خودش گرفتار. بعد از دقایقی هم کلامی نکته ای از گذشته اش گفت که تلخی انتظار و معطل شدن در آن صف را برایم شیرین ساخت. گفت :من بیست سال پیش آلوده به مَناهی بودم، باری بارقه الهی بر دلم زد و زُکام شهوت از کام برطرف شد و تلخی گناه را حس کردم، به حرم سلطان اولیا علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه والثنا رفتم و عرضِ توبه کردم.  با آتشِ دل، خار و خاشاکِ ‌هوس را سوزاندم و با آب دیده و عرقِ شرم، سیاهی از ورق بُردم از راه انفعال، به رحمت رسیده ایم برگشت از عرق، ورقِ روزگار ما . . دلا مباش دگر فکر ماسبَق اینجا بیا بیا که بگرداند او ورَق اینجا به روز حشر شراب طهور مینوشی ز انفعال بریزی اگر عرق اینجا پناهگاهِ منِ خسته این حرم باشد پناه می برم از شرّ ماخلَق اینجا فقیه و عارف و عامی نشسته در صحنش رسیده اند به وحدت همه فِرَق اینجا پیرمرد در ادامه گفت: آنجا بود که عهد کردم تا آخر عمر همیشه در جیب شکلات داشته باشم، کام مردم را شیرین کنم تا خداوند در قیامت‌ کامم را شیرین ‌کند الان‌ بیست سال است که هیچگاه جیبم‌ خالی از شکلات نیست درِ بهشت به روی تو بسته خواهد بود اگر نداشته ای رویِ باز در اینجا @sheikh_ali_moghaddam
نگاهِ بر ضریح او حجاب از دیده بردارد خدا را دیده اند اهل حقایق بارها اینجا
علی مقدم
به اُمیدِ گوشه چشمت چقدر گدا نشسته نه فقط گدا که حتی، صف اغنیا نشسته منِ بنده را ز خیل حشمت سوا مف
[@Nooremojarrad_com]14460230-020304050607_1_1.mp3
4.55M
به امید گوشه چشمت چقدر گدا نشسته 🔖 روز شهادت امام رضا علیه‌السلام 🗓 ۳۰ صفرالخیر سال ۱۴۴۶ ه.ق | ۱۴ / ۰۶ / ۱۴۰۳ ه.ش 📍بیت حضرت آیت الله حاج سیّد محمّدصادق حسینی طهرانی @sheikh_ali_moghaddam
شرمنده در مصیبت تو کم گریستم وداع
شنیدم که شبی از کوچه‌ ما هم گذر کردی از آن شب سخت می بوسم زمین این حوالی را
وقتی تو نیستی، دگران را چه فایده؟!💔
علی مقدم
وقتی تو نیستی، دگران را چه فایده؟!💔 #عاصی_خراسانی
چه فتنه ای که به پا کرده خنده ات یارا به دم زدن ببری رونق مسیحا را میان چو موی و دهان تنگ و حوصله محدود خدا چه تنگ گرفته است روزیِ ما را نصیب ما ز تو چیزی به غیر دیدن نیست خدا نگیرد از این عاشقان تماشا را ز حیرت نگهت در نیامدیم هنوز که سخت کرد سر زلف تو معمّا را کشید دامن اگر، پیرهن بگیر از او بنازم این‌ هنر و همّتِ زلیخا را من و رسیدن دستم به دامن آن ماه؟! درازتر بکنم از گلیم خود پا را شعبان / ۱۴۴۱ اردیبهشت / ۱۳۹۹
در خدمت دوستان شاعر ۱ ربیع الاول ۱۴۴۶ ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ @sheikh_ali_moghaddam