شعر طنز یه مناسبت هفته ازدواج
دل میرود ز دستم، ساقی بیار باده
البته بادهای که باشد حلالزاده
*
رفتیم #خواستگاری ، با #باجناق و #جاری
جانم؟ برای خود؟ نه! از بهر بندهزاده!
از هر چه بود گفتیم، از هر کجا شنفتیم
از محضر حکیمان، بردیم استفاده
از نرخ #ارز و سکه، تا ماجرای #برجام
از #اختلاس نون. ر، با دختر و نواده
تا این که «اصل مطلب» شد بحث داغ محفل
من عرض کردم آنجا، با چهرهای گشاده
«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است»
هم #ازدواج_آسان، هم #ازدواج_ساده
البته ظاهرا که هر دو یکیست اما
چون نیک بنگری خب مفهوم آن زیاده!
«ماییم و کهنه دلقی، کاتش در آن توان زد»
حالا بدوش استاد، این گاو نیست ماده!
منظور من همین است از ازدواج آسان
أنکَحتُ را بخوان و فوراً بزن به جاده
گویا خوشش نیامد از حرف من عموجان
زیرا که بازگشتیم با فک اوفتاده!
*
آمار را ندانم، از شش جهت گمانم
تهدید میشود هی بنیاد #خانواده
اصلیترین خطر چیست؟ اصلا مقصرش کیست؟
مردان پرتوقع، زنهای پرافاده
بتهای ساقسیمین حتی پری ونسرین
مهریههای سنگین دارند فوقالعاده
#داماد پیرهن لَخت، در #عشق هست سرسخت
میگوید این نگونبخت: #مهریه را که داده؟
تا بشنود جواب مثبت ز یار مذکور
کرده هزار تومان نذر امامزاده
آن وقت داده قولِ چندین هزار #سکه
این بینوای بدبخت، یک لاقبای ساده
دردا از آن طرف هم درد #جهاز کم نیست
بابای خانواده بدجور شد پیاده
ماشین ظرفشویی، به به عجب اتویی
یخچال ساید، کولر گازی ایستاده
#تالار و عکس و بهمان، خرج فلان و بیسار
باری به قدر یک کوه بر گردهها نهاده
*
القصه لپّ مطلب در یک عبارت این است
کن #ازدواج آسان با اندکی اراده
***
پرسیدم از بزرگی احوال ازدواجش
فرمود: احتیاطاً باید شود اعاده!
#شیخ_غیرمفید
@sheikh_ghm
بسمه تعالی
در این چند هفته که درگیر کرونا بودم عزیزان زیادی از طریق تماس و پیامک و... جویای احوال بنده بودند که از ابراز لطف و محبت تک تک این عزیزان سپاسگزارم...
در کنار این ابراز محبت ها جمعی از دوستان طناز #قمپز بداهه ای سرودند که تقدیم میشود:
کرونایا! اتل متل کردی؟
اهل تبعیضی و دغل کردی!
ما به این خوشگلی و طنازی
#پرنیان را چرا بغل کردی؟!
شیخ ما را که عضو اصلی بود
زده ای تو علی البدل کردی
پرنیان باصفا و شیرین است
دست در شیشه عسل کردی
چون که در شیخ ما گرفتی جای
گوئیا خانه در زحل کردی!
یک ور افتاده #شیخ_غیرمفید
زده ای شیخ را فشل کردی
پرنیان فاعلاتِ خالص بود
پرنیان را تو مفتعل کردی
متقارب همیشه بحرش بود
بحر او را زدی رمل کردی
بغل شیخ، تخت خوابیدی؟
واقعا کار مبتذل کردی!!
شیخ را بر زمین زدی و سپس
ریه اش را پر از دمل کردی
پسرش گفت: لفته ای بیلون؟؟
کُلونا لا تو بیشتل کردی
بینیاش لا گلفته ای کلونا
پدلم لا چلا دمل کردی!
فتنه کردی درون شیخ به پا
گوییا فتنه ی جمل کردی
قُلتَ با او چه کارها بکنی
قُل لنا تابحال، هَل کردی؟
گارداشیم یوک زیماچ ساغول آربی
ایکی واش دال جمن گوزل کردی
پرنیان عاشق «بنان» بود و
تو وُرا عاشق «تتل» کردی
مثنوی بود شیخ غیرمفید
قطعه اش کردی و غزل کردی
نکند با جناب شیخ کنی
کارهایی که با ممل کردی
#شیخ از قاریان قرآن است
خویش را داخلِ هچل کردی
کرونای شاغال برو گم شو
شیخو این ساختکی مچل کردی
با تن شیخ ما کنی بازی
شوخی زشت و بیمحل کردی
کرده ای با سلامتی ش قمار
قصد دریافت شتل کردی؟
کرونای لعین کافرکیش
تکیه بر لات و بر هُبل کردی
علما که همیشه باقون اند
عدمت را تو محتمل کردی
ضمن شفافیت بگو #کرونا
که چه سودی از این قِبَل کردی
اگر از شیخ ها تو دلگیری
کار معقول و مستدل کردی!
دل خلقی خنک شد از کارت
به وظیفه عجب عمل کردی!
شیخ را گر درآوری از پای
همهی مشکلات حل کردی!!
بداهه از دوستان عزیزم:
سیدمحمد حسینی
سید شهاب جدا
فرهاد موحدی
حسین فیض اخلاقی
و #شیخ_غیرمفید
@sheikh_ghm
#شعر_طنز
#رسم_همسایگی
🔰 با اجازه شیخ اجل سعدی شیرازی
***
یک شهرنشین ساده هستم
بی ناز و قر و افاده هستم
در امر تلاش و کسب روزی
دارای کمی اراده هستم
در حد توان و فرصت و حال
در خدمت خانواده هستم
البته فقط درون اشعار
دنبال شراب و باده هستم
نه کشتهی حزب پایداری
نه عاشق تاجزاده هستم
در فن شریف حقهبازی
وز حیث کلک پیاده هستم
اکنون که حدود بیست روز است
در صحن امامزاده هستم
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
دانی که چرا کشیده کارم
اینجا که چنین غمین و زارم؟
بشنو که دهم برای تو شرح
از موشکلات! بیشمارم
یک واحد شصت و هشت متری
در حومهی شهر یزد دارم
وقتی که به صد وام و پسانداز
با خرج النگوی نگارم
ساکن شدم، از سرور خواندم
آواز به همراه سهتارم:
من صاحبِ خانهام لذا هست
بر وفق مراد روزگارم
اما چو ز هفتصد جهت داد
همسایهی محترم فشارم
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
در واحد چپ برو بیا بود
واحد که نه کاروانسرا بود
هی گله به گله میهمان از
هر سمت روان به سوی ما بود
در راهرو بود کوهی از کفش
در گوش فقط سر و صدا بود
فرزند سعید جیغ میزد
فریاد شکوفه بر هوا بود
هوشنگ در اوج داد و فریاد
دنبال خرید اپتیما بود
جاری منیره آنطرفتر
در حال گلایه از ندا بود
گفتم که کنم در این شلوغی
کاری که به موقع و به جا بود
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
بودم شب جمعه غرق در خواب
گویی که شدهست بمب پرتاب
از واحد روبهرو نه، بالا
همراه صدای شرشر آب
مردی زدهبود زیر آواز
انگار که خورده بود تیزاب
با پا به زمین گرم میکوفت
لابد به هوای ووفر و ساب
با انکر الاصوات عجیبی
میخواند مدام شعر سهراب
میرفت به اوج با صدای
شهرام، معین، مجید اخشاب
خواب از سر من پرید و گفتم
حالا که ندارم اصلا اعصاب
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
در ساختمان ما ببینی
زین گونه امور یک دو جینی
همسایهی سمت راست دارد
در واحد خود چهار نینی
البته نه اینکه آدمیزاد
بلکه سگی از نژاد چینی
همسایهی آنطرف بریزد
بر روی زمین مخاط بینی
همسایهی روبرو مداوم
دارد حرکات اینچنینی
با جامعهی اناث گاهی
دارد مهمانی غیردینی
القصه که اوضاع وخیم است
گفتیم به نالهی حزینی:
تا گسترش عمیق و فهم
فرهنگ آپارتماننشینی
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
#شیخ_غیرمفید
@sheikh_ghm
12.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شعر_طنز
در راستای برخی از روشنفکران
بحث امروز بنده در این جمع:
«نقش دين در گزارهي لاییسم»
بله در ابتدا بگویم که:
صف تحمیل نيهيليسماييسم
در ادامه به بحث گوش کنید:
انحنای جهانِ تنهاییسم
مرد یقه سفید آیینه
دل زنهای پرتماشاییسم
در تمدن حضور ما را کاش
بیم و امید سال پیداییسم
ما و تطبيق بورژوا آیا
جامعه در هجوم شیداییسم
مدنیت به استعارهی فرد
در مدرنیتههای ایماییسم
لیبرالیسم تا ظهور کران
انتهای سلوک سیماییسم
هنر سبز آبی فردا
ساز ناکوک و سرد زن داییسم
تا بلوغ بنفش این پاییز
ما کجا ما نوای نیماییسم
پای سیناپس در تضاد علوم
دین سطحی گریز سوداییسم
در پارادوکسیکال شعر بشر
تا شعورات هرمنوتاییسم
از پارادایم میتوان گُل کرد
در سفر تا قسیم فرداییسم
شش نفر با دَم دیالکتیک
شهر تصمیم بورکینوفاییسم
I very too be ask me in home
So I am yes but I no fondaism
بلکه از منظر فروع شقاق
دولت التهاب سرماییسم
متفکر کنار استقبال
انتشار عموم باباییسم
از زوایای مختلف شاید
نقد کنکاشهای لیلاییسم
او که خود در تبلور وحی است
با تضارب چه کرد منهاییسم؟
در زبان مَجاز میفهمیم
انعکاس طلوع آواییسم
*
بله گفتند وقت نیست لذا
تا سخنرانی دگر بدرود!
#شیخ_غیرمفید
@sheikh_ghm
15.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر رهبر انقلاب درباره طنزپردازی روحانیون + شعرخوانی با لهجه یزدی در محضر رهبر انقلاب در جلسه دیدار طنزپردازان با ایشان در تاریخ 27تیر1398
نسخه کامل این مستند را از لینک زیر ببینید:
https://plus.telewebion.com/p/c7af9
#شیخ_غیرمفید
@sheikh_ghm
17.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اندر احوالات بعضی از سلبریتی ها
شعرخوانی در شانزدهمین شب شعر طنز انقلاب اسلامی
تابستان 1398
#شیخ_غیرمفید
@sheikh_ghm
#شعر_طنز
به مناسبت #روز_دختر
گر که تقدیر بر این بود که دختر باشی
باید از هر نظری عالی و محشر باشی
فی المثل تیپ خفن داشته باشی و مدام
عین دافان و پلنگان همه جا سر باشی
یا که با لاک و رژ و ریمل و پنکیک و تتو
شاخ فرمانیه و قلهک و چیذر باشی
زلف بر باد دهی قر بدهی، ناز کنی
تا کراش صفر و بیژن و اژدر باشی
یا شوی زید فلانی و در این فن شریف
مشترک با سحر و لاله و اختر باشی
مثل چی چی لوپز و کیم فلان و بیسار
در پی عرضهی بیسانسور پیکر باشی
فارغ از قافیه، هی عشوه بریزی در وب
تا که واینر شوی و اینفلوئنسر باشی
در بیو بنویسی سینگل و مغرور اما
رل چندین پسر گامبو و لاغر باشی
یا که در جمع دهی هی پز روشنفکری
ننگت آید مثلا همسر و مادر باشی
***
یا نه، هی در کف این باشی که در همه کار
در کف جامعه با مرد برابر باشی
مثلا با قمه در شهر بگردی و چنان
سگ سیبیل سر هر کوچه پر از شر باشی
شغل مردانه بگیری و به عنوان مثال
در خط بندر ـ بم شوفر خاور باشی
***
یا از آن زاویه: محبوس شوی در خانه
صبح تاشب بدوی کلفت شوهر باشی
هی بیشوری و بِسویّی و تو مُطبخ بَرِ دیک
یا ایرا اورا همش تو خونه هَموَر باشی*
***
***
گفت مولا به همه عالم: «زن ریحانهست»
تو گلی، حیف نباشد که چغندر باشی؟
کاش این گوهر با ارزش را نفروشی
کاش این جملهی زیبا را از بر باشی:
«آسمان فرصت پرواز بلند است ولی
قصه این است چه اندازه کبوتر باشی»
* این بیت را با لهجه یزدی بخوانید!
#شیخ_غیرمفید
@sheikh_ghm
16.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گر که تقدیر بر این بود که دختر باشی...
#کلیپ شعرخوانی در سی و هفتمین محفل طنز #قندشکن به مناسبت روز دختر
#شیخ_غیرمفید
@sheikh_ghm
شعر طنز به مناسبت هفته #ازدواج
«صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن»
اما خودت هزینهی آن را حساب کن
بدجور گشنهام سر صبحی عزیز من
قدری تو هم بنال و دلم را کباب کن!
خورشید وام از لب بامم طلوع کرد
گفتا بیا و قسط بده، ترک خواب کن
«دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر»
گفت ازدواج کن پسرم، ازدواج کن
گفتم به روی چشم ولی شیخنا تو هم
اول درست قافیه را انتخاب کن
آنگاه در فواید این امر پر ز خیر
امثال بنده را به نصیحت خطاب کن
دوم برای شغل جوانان چه کردهای؟
سوم کرم نما ز شعار اجتناب کن
چارم ببین خودت نه ببین اقتصاد را
فکری به حال این دل پرالتهاب کن
پنجم بیا و دختر خود را به من بده
اینگونه در درون دلم انقلاب کن
او رفت ساقیا و جوابی به من نداد
اکنون من و توایم خودت را مجاب کن
**
اینجا ببین چقدر جوان مجرد است
لطفا بیا و لطف به حال شباب کن
اینقدر بر جوانک عاشق مگیر سخت
او را به یک جواب بله کامیاب کن
شغل و فلان و مسکن و بیسار و مهریه
او را رها ز ورطهی این منجلاب کن
اینجا ببین سمانه و مهناز و نازنین
آنجا نگه به بیژن و سام و شهاب کن
ساقی دعا که میکنم آمین بگو بلند
«یارب دعای خستهدلان مستجاب کن»
هر کس گرفت سخت در این امر ازدواج
با فاضلاب ریش و سبیلش خضاب کن
هر کس که عرصه را به جوانان نمود تنگ
در حلق او سه بشکهی قیر مذاب کن
هر کس که هست باعث تأخیر ازدواج
او را دراز چون فنر تختخواب کن
هرکس زیاد کرد سرخود اجاره را
هر جور که صلاح بدانی عذاب کن
یارب نصیب آن که بداخلاق و اخمو است
یک غول لندهور چو افراسیاب کن
آن کس که رحم بر زن و فرزند خود نکرد
او را دچار درد ایاب و ذهاب کن
ساقی دلم خنک شد از این چند خط دعا
حالا تو تیر آخر خود در خشاب کن
«در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست»
«برخیز و عزم جزم به کار صواب کن»
#شیخ_غیرمفید
@sheikh_ghm
15.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی در پنجاه و ششمین محفل طنز #قمپز
#نقیضه
«مرگ در قاموس ما از بیوفایی بهتر است
در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است»
#فاضل_نظری
فرش در قاموس ما از زیرپایی بهتر است
بین شام و ناشتایی، ناشتایی بهتر است
جام می با استکانی چای بردم نزد پیر
جام می را سرکشید و گفت چایی بهتر است
دوش از مسجد سوی میخانه آمد شیخ و گفت:
من تصور میکنم این جابجایی بهتر است
« دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه»
بین این دو، خال مهرویان خدایی بهتر است
ما همیشه شام را با خانواده میخوریم
چون که شام وصل از شام جدایی بهتر است
ژاژ میخاییدم و یک عارف باحال دید
گفت دُر سفتن کمی از ژاژخایی بهتر است
***
«دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش»:
کم غذایی سخت، اما از کم آبی بهتر است
گفتمش قافیه کو ای کاردان تیزهوش؟
گفت در بحران بی آبی تو دنبال وزن و ردیف و قافیه هستی ای ژاژخای بی خرد؟!!
جای دادم توی شعر خود پیامی بس مهم
چون شنیدم هدیه های آبفایی بهتر است
#شیخ_غیرمفید
@sheikh_ghm
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا وسطهای کویر لوت رودی مثل نیل
با مشقت از سر کوه دماوند آوری...
🎬 #کلیپ
شعرخوانی در برنامه «تازهدم» پخش شده از شبکه دو سیما
#شیخ_غیرمفید
@sheikh_ghm