eitaa logo
شیخ غیرمفید
522 دنبال‌کننده
19 عکس
37 ویدیو
1 فایل
ادمین: @mahdi_parnian نشانى كانال در پيام رسان تلگرام: https://t.me/Sheikh_ghm اينستاگرام: @mahdiparnian @sheikh_ghm
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدار تو ترسناک‌تر از «سرگیجه»‌ی هیچکاک باشد! به مناسبت هفته حجاب و عفاف @sheikh_ghm
هی عشوه‌گری کنی و یک شهر پشت سر تو هلاک باشد در کوچه به دنبال تو هر روز صد عاشق سینه‌چاک باشد آوازه‌ی دلبری‌ت مشهور از قزوین تا اراک باشد کوهان شتر به این بزرگی از موی تو شرم‌ناک باشد آن پاشنه‌های کفش تنگت باریک چو رولپلاک باشد از بس رخ و دستان تو پر از کانسیلر و پودر و لاک باشد دیدار تو ترسناک‌تر از «سرگیجه»‌ی هیچکاک باشد تفریح تو با پسرعموهات استعمال کراک باشد کارت حرکات جلف و موزون عشقت رپ و جاز و راک باشد یک بوی فرند تو مهندس در شرکت بیستاک باشد آن دیگری از نوادگان «اُنوره دو بالزاک» باشد هفتاد هزار فالوئر در پیج تو به اشتراک باشد از پخش تمام عکس‌هایت در پیج، تو را چه باک باشد؟ هر کس که کند تو را نصیحت از جانب تو بلاک باشد از فحش و فضیحت و درشتی دائم دهن تو چاک باشد تا جمع کنند آبرویت باید دو سه لیفتراک باشد وقتی که تو در میان جمعی ابلیس در آنتراک باشد نه روسری‌ای به سر ببندی نه بهر تو دین ملاک باشد اعمال و عقاید تو دائم با شرع در اصطکاک باشد * با این‌همه از خدا چه ترسی؟ وقتی که دل تو پاک باشد! @sheikh_ghm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بابای خانواده بدجور شد پیاده! شعرخوانی در محفل طنز قندشکن یزد @sheikh_ghm
شعر طنز یه مناسبت هفته ازدواج دل می‌رود ز دستم، ساقی بیار باده البته باده‌ای که باشد حلال‌زاده * رفتیم ، با و جانم؟ برای خود؟ نه! از بهر بنده‌زاده! از هر چه بود گفتیم، از هر کجا شنفتیم از محضر حکیمان، بردیم استفاده از نرخ و سکه، تا ماجرای از نون. ر، با دختر و نواده تا این که «اصل مطلب» شد بحث داغ محفل من عرض کردم آن‌جا، با چهره‌ای گشاده «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است» هم ، هم البته ظاهرا که هر دو یکی‌ست اما چون نیک بنگری خب مفهوم آن زیاده! «ماییم و کهنه دلقی، کاتش در آن توان زد» حالا بدوش استاد، این گاو نیست ماده! منظور من همین است از ازدواج آسان أنکَحتُ را بخوان و فوراً بزن به جاده گویا خوشش نیامد از حرف من عموجان زیرا که بازگشتیم با فک اوفتاده! * آمار را ندانم، از شش جهت گمانم تهدید می‌شود هی بنیاد اصلی‌ترین خطر چیست؟ اصلا مقصرش کیست؟ مردان پرتوقع، زن‌های پرافاده بت‌های ساق‌سیمین حتی پری ونسرین مهریه‌‌های سنگین دارند فوق‌العاده پیرهن لَخت، در هست سرسخت می‌گوید این نگون‌بخت: را که داده؟ تا بشنود جواب مثبت ز یار مذکور کرده هزار تومان نذر امامزاده آن وقت داده قولِ چندین هزار این بی‌نوای بدبخت، یک لاقبای ساده دردا از آن طرف هم درد کم نیست بابای خانواده بدجور شد پیاده ماشین ظرفشویی، به به عجب اتویی یخچال ساید، کولر گازی ایستاده و عکس و بهمان، خرج فلان و بیسار باری به قدر یک کوه بر گرده‌ها نهاده * القصه لپّ مطلب در یک عبارت این است کن آسان با اندکی اراده *** پرسیدم از بزرگی احوال ازدواجش فرمود: احتیاطاً باید شود اعاده! @sheikh_ghm
بسمه تعالی در این چند هفته که درگیر کرونا بودم عزیزان زیادی از طریق تماس و پیامک و... جویای احوال بنده بودند که از ابراز لطف و محبت تک تک این عزیزان سپاسگزارم... در کنار این ابراز محبت ها جمعی از دوستان طناز بداهه ای سرودند که تقدیم می‌شود: کرونایا! اتل متل کردی؟ اهل تبعیضی و دغل کردی! ما به این خوشگلی و طنازی را چرا بغل کردی؟! شیخ ما را که عضو اصلی بود زده ای تو علی البدل کردی پرنیان باصفا و شیرین است دست در شیشه عسل کردی چون که در شیخ ما گرفتی جای گوئیا خانه در زحل کردی! یک ور افتاده زده ای شیخ را فشل کردی پرنیان فاعلاتِ خالص بود پرنیان را تو مفتعل کردی متقارب همیشه بحرش بود بحر او را زدی رمل کردی بغل شیخ،‌ تخت خوابیدی؟ واقعا کار مبتذل کردی!! شیخ را بر زمین زدی و سپس ریه اش را پر از دمل کردی پسرش گفت: لفته ای بیلون؟؟ کُلونا لا تو بیشتل کردی بینی‌اش لا گلفته ای کلونا پدلم لا چلا دمل کردی! فتنه کردی درون شیخ به پا گوییا فتنه ی جمل کردی قُلتَ با او چه کارها بکنی قُل لنا تابحال، هَل کردی؟ گارداشیم یوک زیماچ ساغول آربی ایکی واش دال جمن گوزل کردی پرنیان عاشق «بنان» بود و تو وُرا عاشق «تتل» کردی مثنوی بود شیخ غیرمفید قطعه اش کردی و غزل کردی نکند با جناب شیخ کنی کارهایی که با ممل کردی از قاریان قرآن است خویش را داخلِ هچل کردی کرونای شاغال برو گم شو شیخو این ساختکی مچل کردی با تن شیخ ما کنی بازی شوخی زشت و بی‌محل کردی کرده ای با سلامتی ش قمار قصد دریافت شتل کردی؟ کرونای لعین کافرکیش تکیه بر لات و بر هُبل کردی علما که همیشه باقون اند عدمت را تو محتمل کردی ضمن شفافیت بگو که چه سودی از این قِبَل کردی اگر از شیخ ها تو دلگیری کار معقول و مستدل کردی! دل خلقی خنک شد از کارت به وظیفه عجب عمل کردی! شیخ را گر درآوری از پای همه‌ی مشکلات حل کردی!! بداهه از دوستان عزیزم: سیدمحمد حسینی سید شهاب جدا فرهاد موحدی حسین فیض اخلاقی و @sheikh_ghm
🔰 با اجازه شیخ اجل سعدی شیرازی *** یک شهرنشین ساده‌ هستم بی ناز و قر و افاده‌ هستم در امر تلاش و کسب روزی دارای کمی اراده هستم در حد توان و فرصت و حال در خدمت خانواده هستم البته فقط درون اشعار دنبال شراب و باده هستم نه کشته‌ی حزب پایداری نه عاشق تاج‌زاده هستم در فن شریف حقه‌بازی وز حیث کلک پیاده هستم اکنون که حدود بیست روز است در صحن امامزاده هستم «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» **** دانی که چرا کشیده کارم اینجا که چنین غمین و زارم؟ بشنو که دهم برای تو شرح از موشکلات! بی‌شمارم یک واحد شصت و هشت متری در حومه‌ی شهر یزد دارم وقتی که به صد وام و پس‌انداز با خرج النگوی نگارم ساکن شدم، از سرور خواندم آواز به همراه سه‌تارم: من صاحبِ خانه‌ام لذا هست بر وفق مراد روزگارم اما چو ز هفتصد جهت داد همسایه‌ی محترم فشارم «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» **** در واحد چپ برو بیا بود واحد که نه کاروانسرا بود هی گله به گله میهمان از هر سمت روان به سوی ما بود در راهرو بود کوهی از کفش در گوش فقط سر و صدا بود فرزند سعید جیغ می‌زد فریاد شکوفه بر هوا بود هوشنگ در اوج داد و فریاد دنبال خرید اپتیما بود جاری منیره آن‌طرف‌تر در حال گلایه از ندا بود گفتم که کنم در این شلوغی کاری که به موقع و به جا بود «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» **** بودم شب جمعه غرق در خواب گویی که شده‌ست بمب پرتاب از واحد روبه‌رو نه، بالا همراه صدای شرشر آب مردی زده‌بود زیر آواز انگار که خورده بود تیزاب با پا به زمین گرم می‌کوفت لابد به هوای ووفر و ساب با انکر الاصوات عجیبی می‌خواند مدام شعر سهراب می‌رفت به اوج با صدای شهرام، معین، مجید اخشاب خواب از سر من پرید و گفتم حالا که ندارم اصلا اعصاب «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» **** در ساختمان ما ببینی زین گونه امور یک دو جینی همسایه‌ی سمت راست دارد در واحد خود چهار نی‌نی البته نه این‌که آدمیزاد بلکه سگی از نژاد چینی همسایه‌ی آن‌طرف بریزد بر روی زمین مخاط بینی همسایه‌ی روبرو مداوم دارد حرکات اینچنینی با جامعه‌ی اناث گاهی دارد مهمانی غیردینی القصه که اوضاع وخیم است گفتیم به ناله‌ی حزینی: تا گسترش عمیق و فهم فرهنگ آپارتمان‌نشینی «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» @sheikh_ghm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در راستای برخی از روشنفکران بحث امروز بنده در این جمع: «نقش دين در گزاره‌ي لاییسم» بله در ابتدا بگویم که: صف تحمیل نيهيليسماييسم در ادامه به بحث گوش کنید: انحنای جهانِ تنهاییسم مرد یقه سفید آیینه دل زن‌های پرتماشاییسم در تمدن حضور ما را کاش بیم و امید سال پیداییسم ما و تطبيق بورژوا آیا جامعه در هجوم شیداییسم مدنیت به استعاره‌ی فرد در مدرنیته‌های ایماییسم لیبرالیسم تا ظهور کران انتهای سلوک سیماییسم هنر سبز آبی فردا ساز ناکوک و سرد زن داییسم تا بلوغ بنفش این پاییز ما کجا ما نوای نیماییسم پای سیناپس در تضاد علوم دین سطحی گریز سوداییسم در پارادوکسیکال شعر بشر تا شعورات هرمنوتاییسم از پارادایم می‌توان گُل کرد در سفر تا قسیم فرداییسم شش نفر با دَم دیالکتیک شهر تصمیم بورکینوفاییسم I very too be ask me in home So I am yes but I no fondaism بلکه از منظر فروع شقاق دولت التهاب سرماییسم متفکر کنار استقبال انتشار عموم باباییسم از زوایای مختلف شاید نقد کنکاش‌های لیلاییسم او که خود در تبلور وحی است با تضارب چه کرد منهاییسم؟ در زبان مَجاز می‌فهمیم انعکاس طلوع آواییسم * بله گفتند وقت نیست لذا تا سخنرانی دگر بدرود! @sheikh_ghm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظر رهبر انقلاب درباره طنزپردازی روحانیون + شعرخوانی با لهجه یزدی در محضر رهبر انقلاب در جلسه دیدار طنزپردازان با ایشان در تاریخ 27تیر1398 نسخه کامل این مستند را از لینک زیر ببینید: https://plus.telewebion.com/p/c7af9 @sheikh_ghm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اندر احوالات بعضی از سلبریتی ها شعرخوانی در شانزدهمین شب شعر طنز انقلاب اسلامی تابستان 1398 @sheikh_ghm
به مناسبت گر که تقدیر بر این بود که دختر باشی باید از هر نظری عالی و محشر باشی فی المثل تیپ خفن داشته باشی و مدام عین دافان و پلنگان همه جا سر باشی یا که با لاک و رژ و ریمل و پنکیک و تتو شاخ فرمانیه و قلهک و چیذر باشی زلف بر باد دهی قر بدهی، ناز کنی تا کراش صفر و بیژن و اژدر باشی یا شوی زید فلانی و در این فن شریف مشترک با سحر و لاله و اختر باشی مثل چی چی لوپز و کیم فلان و بیسار در پی عرضه‌ی بی‌سانسور پیکر باشی فارغ از قافیه، هی عشوه بریزی در وب تا که واینر شوی و اینفلوئنسر باشی در بیو بنویسی سینگل و مغرور اما رل چندین پسر گامبو و لاغر باشی یا که در جمع دهی هی پز روشنفکری ننگت آید مثلا همسر و مادر باشی *** یا نه، هی در کف این باشی که در همه کار در کف جامعه با مرد برابر باشی مثلا با قمه در شهر بگردی و چنان سگ سیبیل سر هر کوچه پر از شر باشی شغل مردانه بگیری و به عنوان مثال در خط بندر ـ بم شوفر خاور باشی *** یا از آن زاویه: محبوس شوی در خانه صبح تاشب بدوی کلفت شوهر باشی هی بیشوری و بِسویّی و تو مُطبخ بَرِ دیک یا ایرا اورا همش تو خونه هَم‌وَر باشی* *** *** گفت مولا به همه عالم: «زن ریحانه‌ست» تو گلی، حیف نباشد که چغندر باشی؟ کاش این گوهر با ارزش را نفروشی کاش این جمله‌ی زیبا را از بر باشی: «آسمان فرصت پرواز بلند است ولی قصه این است چه اندازه کبوتر باشی» * این بیت را با لهجه یزدی بخوانید! @sheikh_ghm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گر که تقدیر بر این بود که دختر باشی... شعرخوانی در سی و هفتمین محفل طنز به مناسبت روز دختر @sheikh_ghm
شعر طنز به مناسبت هفته ازدواج 👇🏼👇🏼👇🏼
شعر طنز به مناسبت هفته «صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن» اما خودت هزینه‌ی آن را حساب کن بدجور گشنه‌ام سر صبحی عزیز من قدری تو هم بنال و دلم را کباب کن! خورشید وام از لب بامم طلوع کرد گفتا بیا و قسط بده، ترک خواب کن «دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر» گفت ازدواج کن پسرم، ازدواج کن گفتم به روی چشم ولی شیخنا تو هم اول درست قافیه را انتخاب کن آنگاه در فواید این امر پر ز خیر امثال بنده را به نصیحت خطاب کن دوم برای شغل جوانان چه کرده‌ای؟ سوم کرم نما ز شعار اجتناب کن چارم ببین خودت نه ببین اقتصاد را فکری به حال این دل پرالتهاب کن پنجم بیا و دختر خود را به من بده اینگونه در درون دلم انقلاب کن او رفت ساقیا و جوابی به من نداد اکنون من و توایم خودت را مجاب کن ** اینجا ببین چقدر جوان مجرد است لطفا بیا و لطف به حال شباب کن اینقدر بر جوانک عاشق مگیر سخت او را به یک جواب بله کامیاب کن شغل و فلان و مسکن و بیسار و مهریه او را رها ز ورطه‌ی این منجلاب کن اینجا ببین سمانه و مهناز و نازنین آنجا نگه به بیژن و سام و شهاب کن ساقی دعا که می‌کنم آمین بگو بلند «یارب دعای خسته‌دلان مستجاب کن» هر کس گرفت سخت در این امر ازدواج با فاضلاب ریش و سبیلش خضاب کن هر کس که عرصه را به جوانان نمود تنگ در حلق او سه بشکه‌ی قیر مذاب کن هر کس که هست باعث تأخیر ازدواج او را دراز چون فنر تختخواب کن هرکس زیاد کرد سرخود اجاره را هر جور که صلاح بدانی عذاب کن یارب نصیب آن که بداخلاق و اخمو است یک غول لندهور چو افراسیاب کن آن کس که رحم بر زن و فرزند خود نکرد او را دچار درد ایاب و ذهاب کن ساقی دلم خنک شد از این چند خط دعا حالا تو تیر آخر خود در خشاب کن «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست» «برخیز و عزم جزم به کار صواب کن» @sheikh_ghm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی در پنجاه و ششمین محفل طنز «مرگ در قاموس ما از بی‌وفایی بهتر است در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است» فرش در قاموس ما از زیرپایی بهتر است بین شام و ناشتایی، ناشتایی بهتر است جام می با استکانی چای بردم نزد پیر جام می را سرکشید و گفت چایی بهتر است دوش از مسجد سوی میخانه آمد شیخ و گفت: من تصور می‌کنم این جابجایی بهتر است « دانه فلفل سیاه و خال مه‌رویان سیاه» بین این دو، خال مه‌رویان خدایی بهتر است ما همیشه شام را با خانواده می‌خوریم چون که شام وصل از شام جدایی بهتر است ژاژ می‌خاییدم و یک عارف باحال دید گفت دُر سفتن کمی از ژاژخایی بهتر است *** «دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش»: کم غذایی سخت، اما از کم آبی بهتر است گفتمش قافیه کو ای کاردان تیزهوش؟ گفت در بحران بی آبی تو دنبال وزن و ردیف و قافیه هستی ای ژاژخای بی خرد؟!! جای دادم توی شعر خود پیامی بس مهم چون شنیدم هدیه های آبفایی بهتر است @sheikh_ghm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا وسط‌های کویر لوت رودی مثل نیل با مشقت از سر کوه دماوند آوری... 🎬 شعرخوانی در برنامه «تازه‌دم» پخش شده از شبکه دو سیما @sheikh_ghm
شعر طنز به مناسبت می‌رسد از راه کم‌کم روز زن شور می‌افتد به عالم، روز زن روز تقدیم هدایا می‌رسد می‌شود ناگه کمر خم روز زن غیر روز زن «اوهوی»، «هوی»، «یارو»‌ام لیک خواهم شد «عزیزم» روز زن خانمت با تو شود همراه و یار گر که باشی همچو حاتم، روز زن بهر شوهرها که ماهی هفت بار می‌رسد از ره دمادم روز زن مثل چسب زیر کاغذ، روز مرد چون نگین روی خاتم، روز زن روز ما مردان ندارد نظم خاص می‌رسد اما منظم روز زن مرد پرسید این که: «یو‌م‌الله چیست؟» داد پاسخ زن: «مسلّم روز زن» بس که آورده گرانی‌ها فشار می‌شوم آوار چون بم، روز زن می‌شود هرکس گرفتار و اسیر هم مکلّا هم معمّم، روز زن شوهری با دیدن نرخ طلا کرده در بازارها رم، روز زن گر که آماده نکردی هدیه‌ای سرنوشتت هست مبهم روز زن وای اگر کادو نباشد باب طبع می‌شود مثل جهنم روز زن *** فارع از شوخی مبارک باد و شاد بر همه ابنای آدم، روز زن شامل حال شما و من شود لطف بی بی دو عالم، روز زن @sheikh_ghm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت 29 دی، روز هوای پاک دوش رفتم به در میکده دود آلوده... شعرخوانی در برنامه هاشور شبکه افق @sheikh_ghm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماشالا چقه خشه صحن و سرا و بارگاتون... شعرخوانی طنز با لهجه یزدی در برنامه معلی @sheikh_ghm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 فتو موشن رئال / شعر طنز درد دلِ پیرزن یزدی با امام رضا علیه السلام ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 eitaa.com/joinchat/447611083Ce54b05b25c @sheikh_ghm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▶️ شعر زیبا و آمیخته با طنز مهمان برنامه سین هشتم درباره تولید ملی و ترویج فرهنگ ناب ایرانی 🌐 www.ofoghtv.ir 🆔 @ofogh_tv ______________ @sheikh_ghm
ما ز غفلت ارز ارزان را گران پنداشتیم در کنارش دشمنان را دوستان پنداشتیم صبحِ دولت آمد و با هم کلپچی می‌زدیم هی به ما پاچه خوراندند و زبان پنداشتیم «ساقیِ شِکَّردهان و مُطربِ شیرین سخن» شصت سالی داشتند و ما جوان پنداشتیم یار سیمین ساعد ما گفت دیشب: «گم شوید» «گم شوید»ش را چرا «حالا بمان» پنداشتیم؟ بس که آرایش به خود مالیده بود از لای در اردلان آمد ولی ما ارغوان پنداشتیم در خیابانها کمی گشتیم و با آن وضع و حال خویش را در تایلند و تایوان پنداشتیم سینمای ما اگر که سینمای چیز بود جای «گلزار» و «محمدزاده» «شان پن» داشتیم! مجلس دیر مغان قطعا پل ترفیع ماست صندلی سبز را هم نردبان پنداشتیم هم‌جناح و هم‌خط ما بود در مجلس لذا هدیه‌ی شاسی بلندش را ژیان پنداشیم «دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما» ما مریدان این سیاست را کلان پنداشتیم صبح زود از میکده برگشت سوی مسجد و باز هم ما این سیاست را کلان پنداشتیم قافیه تکرار شد؟ عیبی ندارد جان من! در سیاست وزن و قافیه و ردیف اهمیتی ندارد بقیه چیزها هم بهکذا! @sheikh_ghm
هست در فرهنگ ما معنای افزون، بیشتر «لن‌ترانی» دارد از «لن‌یفعلوا» نون بیشتر بیت قبلی معنی بیهوده‌ای دارد ولی بیت‌های بعد از این دارند مضمون بیشتر گفت موسی با خدا درباره‌ی تبلیغ دین من سخنرانم ولی داداش هارون بیشتر چون برادرهای یوسف پیش بابا آمدند گریه می‌کردند وحشتناک، شمعون بیشتر گر چه می‌ترسم من از آیات «مدّثّر» ولی ترسم از آیات 4 و 5 «ماعون» بیشتر هر چه که بابای لیلی شرط را افزون کند در می‌آید لاجرم بابای مجنون بیشتر ماه من با ماه گردون فرق دارد فی المثل ماه من خرجش بود از ماه گردون بیشتر گفت جاری کتایون پیش خواهر شوهرش من بدم می‌آید از تو، از کتایون بیشتر در سیاست می‌شناسم آدمی بس کاردان ثروت او هست از اموال قارون بیشتر قدّ ششصد تا تریلی ادعا دارد ولی نیست کارایی او از نصف فرقون بیشتر هدیه‌ی شاسی بلندش را که لو دادند گفت ما ز یاران چشم یاری داشتیمون! بیشتر هر زمان یاد براندازان گوگولی کنم می‌کنم یاد از جناب «کیم جونگ اون» بیشتر ای که پرسیدی ز من آخوندها کی می‌روند هر زمان کف کرد سنباده ز صابون بیشتر «دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش»: کرد ابراهیم ما را له، فریدون بیشتر «دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما» گفت پاشیده شده اینجا بسی دون بیشتر موقع اهدای خون این جمله را تکرار کن آن که دارد درد مردم می‌دهد خون بیشتر @sheikh_ghm