ماجرای شهید کافی و آقا جلال (صاحب کاباره بزرگ در عظیمیه کرج)
«پارسال خدا یک توفیق به من داد. من خیلی شرمنده خدا هستم، خیلی زیاد. من یک وقتی فکرش را کردم، دیدم خدا بیش از سهم من چیزی به من داده. اینقدر سهم ما نمیشد. به جهتی که من پارسال ۱۰ روز در کرج منبر میرفتم. یک روز در کرج میرفتیم جلوی یکه جایی، دیدیم خیلی مردم میروند آنجا. گفتیم اینجا کجاست؟ گفتند حاج آقا اینجا کاباره است. من هم یک جوری هستم در برنامه تبلیغیام که اینقدر یاس و ناامیدی در قاموس لغتم نیست. من گفتم صاحب اینجا کیست؟ گفتند یک جوانی است، سی چهل سالش هم بیشتر نیست. ۷۰۰۰ متر زمین بود، یک استخر بزرگ داشت، قایق توی آن میگذاشتند و زنها، پسرها، دخترها، مردها همه مختلط بودند. غوغایی و یک رسوایی عجیبی بود. عرق، شراب، ویسکی، کنیاک و اینها میخوردند.
گفتم: میشود ما این صاحبش را ببینیم؟ گفتند: نه حاج آقا، یک طوری هست.
من هم دلم درد میکند برای این کارها. هر چه فکر کردم که چطور با این صاحب کاباره تماس بگیریم، دیدم یک بچه هیئتی را سراغش بفرستیم با این رفیق نیست. یکی از این داشهای کرج را من دیدم. گفت: حاج آقا سلام علیکم، امری داشتید؟ گفتم: سلام علیکم، آره بیا اینجا ببینم. گفتم: شما با این صاحب کاباره رفیق هستی؟ گفت: آره. گفتم: آنجا هم رفتی؟ گفت: خیلی. گفتم: ما یک کار داشتیم. گفت: چیست؟ گفتم: فقط میخواهم این (صاحب کاباره) را دو ساعت به من برسانی. گفت: کجا بیاد؟ گفتم: من فردا یک خرده زودتر، از تهران میآیم کرج. یک ساعت میآیم خانه تو.
آمدیم و نشستیم. یک خرده انداختم در وادی شوخی و تفریح و دو تا قصه و یک خرده حالش آوردم تا یک انسی با من پیدا بکند. راه دارد این کارها. بعد گفتم فلانی روزی چقدر اینجا (کاباره) درآمد داری؟ گفت: خدا میرساند. گفتم: کاباره و عرق و شراب، خدا میرساند؟! گفت: روزی هفت هشت (هزار) تومان در میآید. گفتم: هفت هشت هزار تومان فروشه؟ گفت: نه؛ روزی هفت هشت هزار تومان درآمد هست. گفتم: هفت هشت هزار تومان چیزی نیست، هفتاد هشتاد هزار تومان چیزی نیست، هفتصد هشتصد هزار تومان چیزی نیست، هفت هشت میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفتاد هشتاد میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفتصد هشتصد میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفت هشت میلیارد تومان در روز برای تو چیزی نیست. گفت: چطور؟ گفتم: با این چوبی که خدا بناست در قیامت به تو بزند این پولها چیزی نیست. گفت: چه چوبی؟ گفتم: آقای عزیز، قرآن میگوید حرامه، امام میگوید حرامه، دین میگوید حرامه، اطباء دنیا دارند داد میزنند میگویند استعمال مشروبات الکلی، خونریزی مغز میآورد، دیوانگی درست میکند، زخم معده درست میکند. تو چرا همچین کردی؟
به جان شما مردم، هر چه از قرآن و روایات و نصایح بلد بودم گفتم، دو سه ساعت راجع به شراب و عرق به این (صاحب کاباره) گفتیم، دیدیم نه آقا، این گوشت ناپزه. به این زودیها پخته نمیشود. حوصله میخواهد. این را برایتان میگویم گوش کنید حرفم را بگیرید. به صاحب این مجلس امام صادق علیه السلام قسم، از این توسلات، من چیزها گرفتهام. یکی این است. تا خسته شدم، دیدم هر کاری کردم در این صاحب کاباره اثری نکرد. یک دفعه همینطور که با این حرف میزدم، زبانم با او (صاحب کاباره) حرف میزد این دلم را فرستادم درب خانه خدا. گفتم خدایا! میدانم میخواهی به من بفهمانی، بگویی حاج کافی حرفهایت را بزن، ببین اگر من اثر در آن نگذارم هیچ عرضهای نداری...
گفتم خدایا! اثری بگذار این صاحب کاباره منقلب بشود. به حقّ حق قسم، تا این توجه قلبی را به ذات مقدس حق پیدا کردم التماسش (التماس خدا) کردم کمکم کن، دو کلمه به صاحب کاباره گفتم، یک دفعه دیدم مثل بمب منفجر شد، این سرش را دارد به دیوار میزند، داد میزند. گفتم: چی شده؟ گفت: حاج آقا چکار بکنم؟ گفتم داداش، درب کاباره را ببند. گفت: یک گرفتاری دارم، هفتاد هزار تومان قرض (بدهی) دارم، دست یکی از رباخورهای کرج هست. گفتم: تو که گفتی روزی هفت هشت هزار تومان درآمد داریم. گفت: تا یک چیزی جمع میشود سر میز قمار مینشینم و میبازم. همیشه بدهکارم. گفتم: حالا میگویی چکار کنیم؟ گفت: اگر شما میتوانی هفتاد هزار تومان یک جایی برای من قرض بکن، مجانی نمیخواهم، خانه هم دارم رهن میدهم. گفتم: دو ساله من هفتاد هزار تومان پول قرض میکنم به تو میدهم. گفت چهار ساله. گفتم چهار ساله. گفتیم بسمالله. به امام حسین علیه السلام قسم، یک ریالش را جایی سراغ نداشتم اما با خودم گفتم خدایا ما روی میخ تو میپریم تا روی عرش. یقین دارم اگر برای تو (خدا) هست درست میکنی. اگر هم که توی بازی هستم بگذار در تهیه پول بمانم. این دیگر مربوط به نیت است ...
ادامه پست بعد...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
کپی این پست مجاز نیست🔴
شهید شیخ احمد کافی
ماجرای شهید کافی و آقا جلال (صاحب کاباره بزرگ در عظیمیه کرج) «پارسال خدا یک توفیق به من داد. من خیل
برای اینکه این (صاحب کاباره) سرد نشود شب در شهر کرج یک منبری داشتم این را با خودم برداشتم بردم آنجا. رفتیم آنجا و بالای منبر مطرح کردم و یک خرده تشویقش کردم که باز، صبح پشیمان نشود. به مردم گفتم که قرار شده این (صاحب کاباره) همچین جوانمردی بکند و کاباره را ببندد و ما هم قرار هست یک خدمت مختصری به او بکنیم. وقتی از بالای منبر آمدیم پایین، یک بنده خدایی مال کرج هست شهرسازی داره آنجا، ما را کشید کنار، گفت حاج آقا نمیخواهد تهران از کسی پول قرض کنی من یک چک مینویسم هفتاد هزار تومان به تو میدهم.
اگر کسی برای خدا قدم بردارد خدا به حال خود نمیگذاردش. گفتم: جلال جان (صاحب کاباره) کی درب کاباره را میبندی؟ گفت: حاج آقا هر وقت هفتاد هزار تومان را دادید. گفتم: اگر همین الان چکش را به تو بدهم؟ گفت: همین الان میبندم.
سه چهار تا ماشین سواری برداشتیم رفتیم درب کاباره. رفتیم آنجا، ده پانزده تا شاگرد داشت. یک وقت اینها با تعجب دیدند که حاج کافی آمده کاباره. گفتیم بریم جلو. پسره (جلال) را انداختیم جلو. جلال یک وقت جلوی شاگردهایش داد زد. جگرم را حال آورد. گفت: به فرمان ولی عصر(عج)، کاباره تعطیل است. اینها (شاگردها) به خیالشان که این مست کرده دارد یک چیزی همینطوری میگوید. یک دفعه اینها دیدن که آقا جلال، واقعاً آقا جلال شده. من گفتم که جلال جان، چهار پنج هزار نفر ناهار تهیه ببین برای روز جمعه. من در مهدیه اعلام میکنم و همه رفیقها با ماشین میآییم اینجا، داخل صف میایستیم هر نفر ده تومان به تو میدهیم ناهار میخوریم که خیال نکنی چهار تا عرقخور که رفت مذهبیها مُردهاند.
فقط انسان خوب درست نکنید این خوب را هم نگه بدارید. فقط توبهکن درست نکنید این توبهکن را جمع و جورش بکنید.
یک ناهاری درست کرد و از مهدیه رفقا را برداشتیم رفتیم. در باغ ۷۰۰۰ متری که بلندگو میگذاشتند و جمعهها بزن بکوب و رقص بود، ما هم همان بلندگوها را گذاشتیم و اول اذان ظهر اذان گفتیم و یک نماز جماعت سه چهار هزار نفری خواندیم بعد هم ناهار را، خود من هم ده تومان دادم که کسی توقع نکند. همه ناهارها را خوردند، با میل هم پولهایشان را دادند. بعد هم به جلال گفته بودم که دویست سیصد تا لنگ تهیه کند.
همه هفته جمعهها یک مشت اراذل و اوباش در این استخرها میرفتند این هفته بچه مذهبیها میخواهند شنا کنند جگرهایشان حال بیاد. شنا کردند و دو نفر از وعاظ تهران هم دعوت کرده بودم منبر رفتند. حاج علامه مداح هم گفتیم آمد یک قصیدهای خواند و غوغایی شد. علما خبردار شدند یک مشت آمدند، منبریها آمدند ...
جلال ماه رمضان امسال آمد خانه ما. گفت حاج آقا، گفتم بله، گفت من امسال کارهایم را کردهام میخواهم بروم مکه...»
پینوشت: این دو روایت به استناد وبسایت «بانک سخنرانیهای شیخ احمد کافی» نگاشته شدهاند.
ایسنا - سهیلا صدیقی
کانال شیخ احمد کافی
➥ https://eitaa.com/joinchat/4033609749C6033d49560
کپی این پست حرام🔴❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞اولین فیلم رنگی از حرم امام رضا (ع)
۲۵ جولای ۱۹۳۹ میلادی،یک گردشگر سوئیسی از میان آتش جنگ جهانی دوم به همراه دوستش با یک ماشین سواری از راه افغانستان خودش را به ایران رسانده و با دوربینی که زیر لباسش پنهان کرده اولین فیلم رنگی از حرم امام رضا را ثبت کرده است.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝ده پند از امام رضا علیه السلام:
اول: در خوشحال کردن مردم بسیار
بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان
کند.
دوم: تا می توانید سکوت اختیار کنید
که سکوت موجب محبت می شود
و راهنمای هر خیری است.
سوم: در خواندن سوره حمد استمرار
بورزید که جمیع خیردرامور دنیا و
آخرت درآن گرد آمده است.
چهارم: به روزی اندک خدا راضی باشید
تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.
پنجم: در برقرار کردن صله رحم ثابت
قدم باشید که بهترین نوع آن خودداری
از آزار خویشاوندان است.
ششم: به کسی که از خدا نمی ترسد
امید نداشته باشید که نه تعهد دارد،
نه نجابت و نه کرم.
هفتم: بسیار احسان کنید که خداوند
در قیامت یک نصفه خرما را مانند
کوه احد بزرگ می کند.
هشتم: حق الناس را رعایت کنید
که دوستی محمدوآل محمد بدون
آن پذیرفته نیست.
نهم: از بخششی که زیانش برای تو
بیش از سودی است که به دیگران
میرسد، حذر کن.
دهم: بسیارمراقب کردار خودباشید تا
مورد تهمت واتهام قرار نگیرید،
که در آن صورت حق ملامت ندارید.
📙تحف العقول، صفحه 443
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣مردم رو اذیت نکنید ...
🎙#استاد_دانشمند
قالَ الرِّضا (ع) :
مَن فَرَّجَ عَن مُؤمِنٍ فَرَّجَ اللهُ عَن قَلبهِ یَومَ القِیامَةِ .
امام رضا (ع) :
هر کس گِرِه از کارِ مؤمنی بگشاید (و غمی را از او بزداید)، خداوند هم در قیامت، کار بسته او را می گشاید (و اندوهش را می زداید).
📙اصول کافی ، ج 2 ، ص 200
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از امام زمان و ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش حجتالاسلام حسینی قمی خطاب به توهین کنندگان به ساحت امام رضا«ع»: بازگردید، توبه کنید و به ملت ایران زحمت ندهید / امام رئوف، علی ابن موسی الرضا«ع» مظهر وحدت ملی است.
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
✍🏻داستانهایی از امام رضا (ع)
📚شربت گوارا
راوی: ابوهاشم جعفری
به سخنان امام گوش می دادم. هوا گرم بود و آفتاب ظهر، شدت گرما را بیش تر می کرد. تشنگی تمام وجودم را فرا گرفته بود. شرم و حیای حضور امام، مانع از آن شد که صحبتشان را قطع کنم و آب بخواهم. در همین موقع امام کلامش را قطع کرد و فرمودند: «کمی آب بیاورید!»
خادم امام ظرفی آب آورد و به دست ایشان داد. امام، برای این که من، بدون خجالت، آب بخورم، اوّل خودشان مقداری از آب را نوشیدند و بعد ظرف را به طرف من دراز کردند. من هم ظرف آب را گرفتم و نوشیدم.
نه! نمی شد. اصلاًنمی توانستم تحمل کنم. انگار آب هم نتوانسته بود درست و حسابی تشنگی ام را از بین ببرد. تازه، بعد از یک بار آب خوردن درست نبود که دوباره تقاضای آب کنم. این بار هم امام نگاهی به چهره ام کردند و حرفش را نیمه تمام گذاشت: «کمی آرد و شکر و آب بیاورید».
وقتی خادم برای امام رضا علیه السلام آرد و شکر و آب آورد، امام آرد را در آب ریخت و مقداری هم شکر روی آن پاشید. امام برایم شربت درست کرده بود. نمی دانم از شرم بود یا از خوشحالی که تشکّر را فراموش کردم. شاید در آن لحظه خودم را هم فراموش کرده بودم. با کلام امام رضا علیه السلام ناخودآگاه دستم را به طرف ظرف شربت درازکردم.
شربت گوارایی است. بنوش ابوهاشم!... بنوش که تشنگی ات را از بین می برد.
📚گنجینه معارف
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣کرامات امام رضا عليه السلام
🎙با صدای شهيد حاج شيخ احمد كافے
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
💐أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی💐
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نقارههای حرم امام رضا (ع) چه میگویند؟
🔹یکی از آیینهای جالب و پرطرفدار آستان مقدس امام رضا (ع) آیین نقارهزنی است که با ۴۰۰ سال قدمت در مناسبتهای مختلف اجرا میشود.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پروردگارا
سلامتی را نصیب خانوادهایمان
دلخوشی را نصیب خانه هایمان
و آرامش را نصیب دل هایمان گردان
شبتون درپناه خداوند مهربان✨💫
💐❤️💐شبتون رضوی
🍃🌸
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴دعای عجیبی که آیت الله #بهجت خواندن آن را به #رهبر انقلاب توصیه کردند!!
دعایی برای در امان ماندن از فتنه ها و شبهات آخر_الزمان
برای اینکه در زمان غیبت امام زمان(عج)، یک سری #شبهات در شما اثر نکند، دستور این است👇👇
https://eitaa.com/joinchat/371195984Cc861b12aed
عیدی امشب ما به شما🌺👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رضاجان🙏
عمریست که گوشه نشین محبتم💚
این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم
یا امام الرئوف . .
💐🌸صبحتون رضوی🌸💐
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚#داستان_کوتاه : طلسم شیخ بهایی در حرم امام رضا علیه السلام
شیخ سفارشهای لازم را به معمارانِ حرم كرد، كه كار را متوقف نكنند و ساخت حرم را پیش برده و به اتمام برسانند؛ به جز سر در دروازه اصلی حرم (دروازه ورودی به ضریحِ مقدس، نه دروازه صحن)
چرا كه شیخ در نظر داشته روی آن كتیبهای را كه از اشعار خودش بوده نصب نماید. رسم است بر سر در اصلی یا دروازه ورودی به حرم ائمه اطهار (ع) و حتی امامزادگان مطهر، كتیبهای نصب میشود و در شأن آن بزرگوار روایت، جمله یا شعری نوشته میشود.
شیخ عازم سفر می شود و مسافرتش به درازا میكشد و بیش از زمان پیش بینی شده برمی گردد.
هنگامی که باز میگردد بلافاصله به جهت سركشی كارهای ساخت و ساز به حرم مطهر میرود و در کمال تعجب میبیند كه ساخت حرم به پایان رسیده، سر در اصلی تمام شده و مردم در حال رفت و آمد به حرم مطهر هستند.
شیخ با دیدن این صحنه، بسیار ناراحت میشود و به معماران اعتراض میكند كه «چرا منتظر آمدن من نماندید؟ چرا صبر نكردید؟»
مسؤل ساخت عرض میكند: «ما میخواستیم صبر كنیم تا شما بیایید، اما تولیت حرم نزد ما آمدند و بسیار تأكید كردند كه باید ساخت حرم هر چه سریعتر به پایان برسد. هرچه به او گفتیم كه باید شیخ بیاید و خود بر ساخت سر در دروازه نظارت مستقیم داشته باشد، قبول نكردند.
وقتی زیاد اصرار كردیم، گفتند: كسی دستور اتمام كار را داده كه از شیخ خیلی بالاتر و بزرگتر است. ما باز هم اصرار كردیم و خواستیم صبر كرده، منتظر شما بمانیم.
در این زمان تولیت حرم گفتند: خود آقا امام رضا (ع) دستور اتمام كار را دادهاند.
شیخ بهایی قدس سره هم راه مسؤل ساخت پروژه و معماران نزد تولیت حرم میروند و از تولیت در این مورد توضیح میخواهند، تولیت حرم نقل میكند: چند شب پی در پی آقا امام رضا (ع) به خواب من آمده و فرمودند: «كتیبه شیخ بهایی، به در خانه ما زده نشود، خانه ما هیچگاه به روی كسی بسته نمیشود و هر كس بخواهد میتواند بیاید».
شیخ با شنیدن این حرف، اشك از چشمانش جاری میشود و به سمت ضریح میرود و ذكر «یا ستار العیوب» بر لبانش جاری میشود. سپس در كنار ضریح آن قدر گریه میكند تا از هوش میرود.
پس از به هوش آمدن خود چنین تعریف میكند: من میخواستم یكی از طلسمها را به صورت كتیبهای بر سر در ورودی حرم بزنم، تا به این وسیله ادم های گناهکار نتوانند وارد حرم مطهر وضریح مقدسِ حضرت رضا (ع) شوند، اما خود آقا نپذیرفتند و در خواب به تولیت آستان از این اقدام ابراز نارضایتی فرمودند.
⭕️پی نوشت:
دیدم همه جا بر درد و دیوار حریمت
جایی ننوشته است گنهکار نیاید...
📚منبع: پایگاه اطلاع رسانی حج
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴نقاره هاي حرم امام رضا عليه السلام چه مي گويند؟
«سرنواز» -سردسته كُرنا نوازها
کرنا را به طرف گنبد حضرت به عنوان سلام می گیرد و می دمد:
«سلطان دنیا و عقبی
علی بن موسی الرضا (ع)»
پس نوازان که تعداد آنها چهار نفر است جواب می دهند:
«امام رضا (ع)»
سرنواز مجددا با سر کرنا به طرف گنبد حضرت اشاره می کند و چنین می نوازد:
« امام رضا (ع)»
پس نوازان جواب می دهند:
«غریب»
کرنای سرنواز ذکر می کند:
«مولی مولی مولی
علی بن موسی الرضا (ع)»
پس نوازان جواب می دهند:
«رضا جان»
سرنواز سر کرنا را به طرف گنبد می گیرد و ذکر می کند:
«یا امام غریب یا امام رضا»
,
کرنای سرنواز ذکر می کند:
«دوران، دوران امام رضاست»
در این موقع طَبال ها به عنوان شادی طبل های خود را به صدا در می آورند. این طبل به «کوس شادمانه» معروف است.
مجددا سرنواز ذکر می کند:
«دوران دوران امام رضا،
دادرس بیچارگان»
پس نوازان پاسخ می دهند:
«ای دادرس درماندگان»
موقعی که پس نوازان می خواهند کرنای خود را بر زمین بگذارند، سرنواز می گوید:
«فریادرس»
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
تنها جایی که در کل دنیا نقاره نواخته
میشود حرم امام رضا(ع)است
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
عیدتون مبارک باد🌹
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴مرحوم کافی و ماجرای تعطیل کردن شرابفروشی جنب مهدیه تهران
«نزدیک مهدیه، سه، چهارتا دکان پایینتر، یک دکان عرق فروشی بود. من خیلی ناراحت بودم که جنب مهدیه، عرقفروشی است. یک روز هم از خانه بیرون آمدم، دیدم یک مشت از این جوانهایی که نباید جلوی دکانش باشند، هستند. پیرمردی ارمنی بود که عرقفروش بود. اسمش آرشاک بود. یک بچه مذهبی را فرستادم، گفتم برو ببین اینها چکار میکنند؟ آمد، گفت حاجآقا این (آرشاک) میفرستد دنبال جوانهای مردم، وقتی میآیند آنجا، یک آب جو همینطوری به اینها میدهد. یک ساندویچ همینطوری به آنها تعارف میکند. کباب برای اینها درست میکند، میخواهد اینها را مبتلا (به شرابخوری) کند. بعد از اینها کار بکشد.
یک روز این ارمنی را خواستمش آمد خانه ما. گفتم من را میشناسی؟ گفت: بله حاج آقا. شما سه چهار ساله اینجا تشریف دارید. گفتم: من سه تا پیشنهاد به تو میدهم؛ اول اینکه ۱۰ هزار تومان از پول آخوندیم که از کسی هم نمیگیرم، قربة الی الله به تو میدهم، تو در عوض، تغییر شغل بده یعنی خودت باش، دکانت هم باشد، فقط شغلت را عوض کن. دوم اینکه دکانت را بفروش؛ من از تو میخرم و سوم اینکه درب دکانت را میبندم. گفت تغییر شغل که نمیدهم؛ دکان را هم نمیفروشم. حالا چطور میخواهی ببندی؟ گفتم: تو با یک کسیداری حرف میزنی که یک خردهای قانونها را هم میداند. گفت: چطور؟ گفتم: چند ساله که قانون تصویب شده که پیالهفروشی ممنوعه! یعنی بطری بطری بفروشی طوری نیست ولی اگر در پیاله بریزی و بفروشی ممنوعه و تو اینجا پیالهفروشی داری. این جریمه دارد. به یکی از این بچههای مذهبی یک ماه ۲۰۰۰ تومان حقوق میدهم، میگویم اینجا بایستد تا شراب ریختی توی پیاله، میگویم یک تلفن بکند کلانتری، بیایند جریمهات کنند. اگر جریمهات نکردند به مقام بالاترش شکایت میکنم، اینقدر پیگیری میکنم تا درب دکانت را ببندم. من یک آخوند پاشنهگیر بالا کشیدهای هستم. در کارهای دینی عجیبم. به قیافهام نگاه نکن که شُل و وِل هستم، در این کارها (نهی ازمنکر) قرص هستم.
یک وقت (آرشاک) یک کلمهای گفت، من را آتش زد. گفت: من ۲۸ ساله در این محله هستم و مسلمانها به من نان میدهند. نگفت ارمنی از من عرق میخرد و نانم میدهد. گفت مسلمانها نانم میدهند. گفتم از لحاظ دین ما هم خرید عرق و هم فروش عرق و هم خوردن عرق و هم درستکردنش حرام است. هم کار کردن در کارخانه عرقفروشی و هم جنس به آن فروختن همه حرام است. خلاصه ما دکانش را ۵۰ هزار تومان خریدیم. الان آنجا را کتابفروشی اسلامی کردیم. جای شیشههای عرق و شراب، کتابهای دینی چیدهایم ...»
به نقل از ایسنا
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قانون جنگل یا قانون شیعه...؟
🎙استاد دانشمند
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 ماجرای نقش دو شیر در حال بلعیدن یک مرد در بالای ایوان نقارهخانه در صحن انقلاب (صحن عتیق) حرم رضوی
در این صحنه مردی با ریش و سیبیلی بلند، سری تراشیده و لباس سفید بر زمین افتاده و دو شیر بر او مسلط شدهاند. یک شیر سر او را در دهان دارد و شیر دیگر کمر و پهلوی مرد را میدرد. چشمان و دهان مرد از وحشت باز مانده است.
اما ماجرای این شیرها: بعد از جریان اقامه نماز باران در مرو توسط حضرت رضا علیه السلام و بارانی که بلافاصله باریده شد آن هم در فصل تابستان محبوبیت امام چندین در بین مردم چندین برابر شد و مامون تلاش کرد در مجلسی این ابهت امام را بشکند
نقل شده است که فردی به نام حمید بن مهران در مجلسی که مأمون عمدا ترتیب داده بود، امام را به بی ادبی به سحر و عوام فریبی متهم کرد و طلب معجزه زنده کردن شیرهای روی پرده و خوردنش را کرد.
امام بلافاصله به نقش شیرهای روی پردهای اشاره کردند که پشت سر مأمون قرار داشت و فرمودند: این ملعون را ببلعید. بیدرنگ، تصاویر به صورت دو شیر زنده ظاهر شدند (خلق شدند) و او را بلعیدند، به طوری کوچکترین اثری از او هم باقی نماند و دوباره با اشاره امام، به جای خود برگشتند.
مأمون که از این صحنه به شدت ترسیده بود، گفت: الحمد لله که خداوند ما را از شر حمید بن مهران نجات داد! سپس گفت: یابن رسول الله؛ خلافت متعلق به جد شما رسول الله است و بعد از او شما سزاوار آن هستید. اگر میخواهید، من اکنون خلافت را به شما واگذار کنم. امام فرمود: من اگر خلافت را می خواستم، به تو مهلت نمیدادم. ولی خداوند به من امر فرموده که تو را به حال خود رها کنم.
📚عیون الاخبار الرضا(ع) شیخ صدوق ج 2، ص 167
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 نومه کیست؟
افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى به سراغ آنان نيامد مگر اينكه او را استهزا مىكردند!(یس/۳۰)
🌕 امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند: «شما آشوبهای تاریک و روزگار مبهم در پیش دارید، که جز نومه کسی از آن ماجرا نجات نمییابد.» عرض کردند: یا امیرالمؤمنین! نومه کیست؟ فرمودند: «کسی است که مردم را میشناسد ولی مردم او را نمیشناسند.» بدانید که زمین از وجود حجّت خدا خالی نمیماند، و بهزودی خداوند بندگان گناهکارش را به کیفر ظلم و ستم و زیادهرویهای خود میرساند. اگر یک لحظه زمین از حجّت خدا خالی بماند ساکنان خود را فرو میبرد؛ حجّت خدا در روی زمین هست او همه را میشناسد ولی کسی او را نمیشناسد؛ چنانکه یوسف مردم را میشناخت ولی کسی او را نمیشناخت» آنگاه آیه ۳۰ سوره یس را تلاوت فرمود.
قَالَ أمیرِالمومِنِین إِنَّ مِن وَرَائکُم فِتناً مُظلِمَه عَمیَاءَ مُنکَسفَه لَا یَنجُو مِنهَا إِلَّا النُّومَه قِیلَ یَا أَمیرالمُؤمنِین وَ مَا النُّومه قَالَ الَّذِی یَعرِف النَّاسَ وَ لَا یَعرفُونَه...
📗الغيبة (للنعمانی)، ج ۱، ص ۱۴۱
📗الغيبة (للطوسی)، ج ۱، ص ۴۶۵
📗بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۱۲
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد کافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲🏻دعاهاتون اثر داره مردم...
🎙شیخ احمد کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای اعتراض حضرت آدم به خداوند در مورد قدرت شیطان!
🎙استاد مسعود عالی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐❤️#صلی_الله_علیک_یاعلی بن موسی الرضا المرتضی علیهما السلام
#امام_رضا امام الرئوف
بسیار دلنشین
شبتون رضوی❤️❤️
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🍃🌹
❤️خدایا
مرا به خیر
به خودت
ختم کن ❤️
🌹 #الهی_آمین ✨
💐💐صبحتون خدایی💐💐
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۴ صلوات به نیابت از امام عصر علیه السلام تقدیم به پیشگاه حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها
امام باقر عليه السّلام :
به چهار كس نزديك مشو و با آنان برادرى مكن:
احمق و بخيل و ترسو و دروغگو.
احمق مىخواهد به تو سود برساند ولى به تو زيان مىرساند،و بخيل از تو مىگيرد و به تو نمىدهد،و ترسو (به هنگامى كه به وجود او نياز باشد)از تو و پدر و مادرش مىگريزد و دروغگو، راست هم بگويد سخنش پذيرفته نمىشود.
الخصال جلد۱ /صفحه۲۴۴
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا میدانید کدام امام به حج نرفت؟
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
برخورد خداوند با انسان های خوب و بد!
روایت شده از امام صادق علیه السلام که رسول خدا فرمودند: خدای تبارک و تعالی میفرمایند:
هیچ بنده گنهکاری را وارد بهشت نمی کنم،
مگر اینکه: او را به مرض و بیماری مبتلا میکنم
تا کفاره گناهانش باشد
و اگر گناهانش با آن بیماری پاک نشد و زیادتر از آن بود،
کسی را بر او مسلط میکنم که بر او ظلم کند تا کفاره گناهانش باشد.
یا رزق و روزی اش را کم می کنم تا کفاره گناهانش باشد
و اگر این نیز برای کفاره گناهانش کافی نبود جان گرفتن او را سخت میکنم و یا در قبر بر او سخت میگیرم تا وقتی که بدون هیچ گناهی نزد من آید و اورا وارد بهشت کنم…
اما گناهکاری را که میخواهم وارد جهنم کنم: او را صحیح و سالم میگذارم، رزق و روزی اش را زیاد مى کنم و جان دادن او را آسان می گردانم…
تا وقتیکه نزد من آید ، هیچ حسنه ای نداشته باشد (و حقی بر من نداشته باشد) و در همان وقت او را وارد جهنم کنم…
📚 سندالرسول ج1 برگرفته شده از بحارالانوار
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی