eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
91.5هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
8.3هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‌ 🔥کشف و شهود شیطانی صوفیان یکی از عقاید و بدعت‌های فرقه‌ی صوفیه، مسئله کشف و شهود شیطانی است. بر اهل فن پوشیده نیست كه كشف و شهود و اشراق بر دو نوع است، گاهی چون رؤیاهای صادقه، شهود خدایی و قابل اعتمادند. اما در بسیاری از مواقع به دلیل عواملی، شهودی دروغ و شیطانی محقق می‌شود. همین دلیل کافی است تا نتوان بر مكاشفات منقول از صوفیان، صحه گذاشت. بنا به فرمایش و سیره ی همه ی عرفای حقیقی، برای تشخیص مشاهدات شیطانی از کشف و شهود ربانی، باید به سراغ کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه وآله و مسیر اهل‌بیت رفت. پس با این بیان روشن شد که توصیه ها و راه کارهای مرشد و قطب تحت هیچ عنوان حجیتی نداشته، الا اینكه مستند به قرآن و سنت باشد. یعنی اقطاب باید قدرت اجتهاد و استنباط از متون دینی را داشته باشند و خود از علمای دین باشند تا بین شهود الهی و شهود شیطانی، تفکیک و فرق قائل شوند و معیار تمییز این دو را در اختیار داشته باشند، این در حالی است كه بزرگان و اقطاب متصوفه، فاقد این ویژگی مهم و حیاتی هستند. @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍ ‌ 🔴مذهب سران صوفیه شبیه ژله مذهب سران صوفیه در طول تاریخ عمدتا شبیه ژله می ماند، لرزان و مرتعش و قابل تغییر! هر چند تصوف در بین اهل سنت پا گرفت وعمدتا سران صوفیه، سنی بوده اند ولی صوفیان مذهب معینی ندارند و در طول تاریخ شاهدیم که با توجه به شرایط مکان و زمان، مذهب خود را تغییر می دهند. آنچه در مذهب صوفیه اهمیت دارد سرزمین جغرافیایی و شرایط زمانی و مکانی آنهاست. مثلا عبدالقادر گیلانی موسس قادریه به شدت با شیعه مخالف بود و نیز بعدها می بینیم قادریه ساکن آناطولی و ترکیه حال و هوای علویان این مناطق را پذیرفته وتقریبا شیعه شده اند. اقطاب دیگری از صوفیه نیز همین شکل را دارند، مثلا در سلسله سند همه فرقه های نعمت اللهی و ذهبیه از معروف کرخی و جنید بغدادی گرفته تا ابومسعود اندلسی و ابوالبرکات و علاءالدوله سمنانی تا نزدیک به عهد صفویه عمدتا سنی مذهب بوده اند. خود شاه نعمت الله ولی هم گاهی در وصف اهل بیت می سراید و گاهی خود را سنی می نامد. به هر حال صوفیه با مشکلی بزرگ مواجه هستند و از این روست که نورعلی تابنده قطب سابق فرقه گنابادیه، برای توجیه مذهب سران صوفیه می گوید: خلافت، حق علی نبود؛ حق ملت بود و وظیفه علی. 📚منبع مجموعه مقالات درباره شاه نعمت الله ولی،چاپ حقیقت ، ص11. @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴شطحیات در صوفیه قسمت1️⃣ 🔰اختلاف صوفیان در شطحیات در سیر بررسی بدعت ها و چیزهایی که متصوفه مبدع آن هستند، مبحث شطحیات ایشان، معرکه ی آراست. بزرگان صوفیه هم در این بحث دو دسته شده و هر کدام به تبیین نظرات خود و نقد طرف مقابل می پردازند و از این جدال مشخص می شود که شطحیات، امر مقبول و پذیرفته شده ای در خود صوفیه هم نمی تواند باشد. ایشان به درستی، شطحیات را امری خلاف شرع دانسته و در مورد آن، امر به ترک می کردند. چون قائل بودند که جملاتی که در حال مستی گفته می شود قابل اعتنا نبوده و ارزشی ندارد.[1] ابونصر سراج در اللمع می نویسد: ابن سالم بصری (از بزرگان تصوف در قرن 4 هجری) مدعی بود که آنچه بایزید گفته از ادعای فرعون که می گفت انا ربکم الاعلی[2] هم بدتر است و به همین سبب سزاوار تکفیر است، این در حالی است که خود سراج از طرفداران شطحیات است! [3] امام محمد غزالی که اوج زشتی به زبان راندن این جملات را درک کرده است، می کوشد تا انتساب شطحیات را به بایزید بسطامی منکر شود.[4] وی نقل این گونه کلمات را به ضرر و زیان جامعه دانسته و با لفظ « مخبط مزخرف » از آن یاد می کند. 📚پی نوشت 1. گوهرین، سیدصادق؛ شرح اصطلاحات تصوف، تهران، انتشارات زوار، 1382، چاپ اول ص 11. 2. من پروردگار برتر شما هستم . (سوره نازعات آیه ۲۴ ) 3. سراج، اللمع فی التصوف ، ص 87 . 4. غزالی، احیا علوم دین، ترجمه خوارزمی، ص 35. @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴شطحیات در صوفیه قسمت1️⃣ 🔰اختلاف صوفیان در شطحیات در سیر بررسی بدعت ها و چیزهایی که متصوفه مبد
🔴شطح در صوفیه قسمت2⃣ مخالفت بزرگان صوفیه درباره شطح از جمله بزرگان صوفیه که بحث شطحیات را به شدت مورد انتقاد قرار می دهد، ابوالعباس احمد بن محمد دینوری (متوفی 340 ه ق) است. در رساله ی القشیریه آمده که: ارکان تصوف نقض و معانی آن دگرگون شده، به این ترتیب بی ادبی، نام اخلاص و از حق بیرون شدن، نام شطح گرفته، در حالیکه درآغاز، طریق تصوف چیزی جز این بوده است. [1] دیگر بزرگان تصوف که شطحیات و قائلین آن را مورد طعن و ذم قرار داده اند می توان از، خواجه عبدالله انصاری در طبقات (که او هم سعی در تبرئه ی بایزید از این جملات دارد)، شیخ شهاب الدین سهروردی و ابن جوزی نام برد که قائلین آن را مردود می شمارند. این خیل از بزرگان صوفیه با نظرات خود در مورد شطحیات، بطلان آن را برای اهالی تصوف روشن کرده و جای شک و شبهه ای باقی نگذاشته اند. اما با این حال، حتی در قرون اخیر هم افرادی از صوفیه، زبان را از این هجویات کوتاه نکرده و به راه اسلاف گمراه خود قدم نهاده اند. شاه نعمت الله ولی، قطب دراویش نعمت اللهی با بیان ابیاتی می گوید: گر کسی در هوای جنت هست جنت و حور در هوای من است وصل و هجران که عاشقان گویند از فنای من و بقای من است[2] این گونه رفتار از مشایخ و بزرگان تصوف نشان می دهد که ایشان تصمیم به درس گرفتن از تاریخ نداشته و متاسفانه در جهل باقی مانده اند. 📚پی نوشت [1]. رساله قشیریه، عبدالکریم بن هوازن قشیری، ص 82 و ابن جوزی، ص 393. [2]. حلبی، اصغر؛ مبانی عرفان و احوال عارفان، تهران، انتشارات اساطیر، 1376، چاپ اول، صص 272 ،273. @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴شطح در صوفیه قسمت2⃣ مخالفت بزرگان صوفیه درباره شطح از جمله بزرگان صوفیه که بحث شطحیات را به شدت
🔴شطح در صوفیه قسمت 3⃣ 🔰دیدگاه امام خمینی درباره شطح امام خمینی (ره) عارف و بنیان گزار جمهوری اسلامی در کتاب خود، شطحیات را نشانه ی اوج غرور و خودبینی دانسته و می فرمایند : « ای مدعی معرفت و جذبه و سلوک و محبّت و فناء، تو اگر به راستی اهل الله و از اصحاب قلوب و اهل سابقه حسنایی هنیئا لک، ولی این قدر شطحیات و تلوینات و دعوی های گزاف که از حب نفس و وسوسه شیطان کشف می کند، مخالفت با محبّت و جذبه است؛ « انّ اولیائی تحت قبائی لایعرفهم غیری ». تو اگر از اولیاء حق و محبّین و مجذوبینی، خداوند می داند؛ به مردم اینقدر اظهار مقام و مرتبت مکن و اینقدر قلوب ضعیفه بندگان خدا را از خالق خود به مخلوق متوجّه مکن و خانه خدا را غصب مکن! بدان که این بندگان خدا عزیزند و قلوب آنها پر قیمت است، باید صرف محبت خدا شود. این قدر با خانه خدا بازی مکن و به ناموس او دست درازی نکن؛ « فإنّ للبیت ربّا » پس اگر در دعوی خود صادق نیستی، در زمره دو رویان و اهل نفاقی.[1] مدعیان ایمان و خضوع و خشوع اگر به خداوند و توحید او ایمان دارند، باید از گذشته پند گرفته و توبه کنند. 📚پی نوشت [1]. شرح چهل حدیث امام خمینی، حدیث نهم /موسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی/چاپ25 / ص169 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚کرامیه، شاخه ای از تصوف... قسمت1⃣ دوری از دنیا و ساختن خانقاه ازجمله مشخصه‌های فرقه‌های صوفیه بوده است. کرّامیان که پیروان مؤسس فرقه کرامیه بودند، در این موارد با صوفیان دارای تشابهی عینی هستند. کما اینکه گفته شده پیروان عبدالله کرام که عادت به اعتکاف در زوایا داشتند، بر سر قبر وی زاویه‌ای بنا کردند به نام خانقاه، که این خانقاه مرکز نشر تعالیم کرّامیان شد. 📚 جستجو در تصوف ایران، ص 48 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 کرامیه، شاخه ای از تصوف... قسمت2⃣ کرّامیان نیز به‌مانند صوفیان خانقاه نشین بوده و امورات خود را همچون صوفیه از راه هدایا و اوقاف مردم می‌گذراندند. دراین‌باره گفته‌اند: «کرّامیان به ساکنان این خانقاه‌ها اجازه می‌دادند که بنا به دستور ابن کرام از کار از برای امرارمعاش خودداری نموده زندگانی را وقف عبادت خداوند و فراخواندن دیگران به حقیقت نمایند.» 📚 فرقه‌های اسلامی، ص81 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 شباهت صوفیه به مجوسیان قدیم  رسول اکرم (ص) در روایتی می‌فرماید: 👈 «خود را شبیه به نکنید، برای این‌که آن‌ها ریش خود را می‌چینند و سبیل‌های خود را بلند می‌گذارند ولیکن ما ریش خود را وا‌می‌گذاریم و خود را می‌چینیم، یعنی مِقراض می‌کنیم، چون فطرت بر همین است.» 📚 [من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 130] با این روایت، ادعای صوفیان در مورد الگو خواندن حضرت علی (ع) در سبیل گذاشتن! ادعایی نابخردانه است. در واقع طبق این روایت، دراویش با تخطی کردن از سیره نبوی، شباهت به مجوسیان قدیم پیدا کرده که در صدر اسلام ریش خود را می‌زدند و سبیل می‌گذاشتند. @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚کرامیه، شاخه ای از تصوف... قسمت3⃣ محمدعلی کرمانشاهی دریافت معارف و اسرار توسط شاهد بازی را از انحرافاتی می‌داند که توسط ابوعبدالله کرام، قطب فرقه کرامیه، رایج شد. زیرا او قائل به اباحه‌گری در تمام اعمال بود و می‌گفت: «تمام گناهان از زنا، لواط، استمنا، شهادت به دروغ و بازی با پسران، خواه آشکار و خواه پنهان بر شما رواست، الا شرب خمر چه علانیه و پنهان، زیرا آبروی مردم را می‌ریزد، پس جمله کبائر را بر شما حلال کردم.» 📚 [خیراتیه، ج 1، ص 27] بدین‌سبب زیبارویان زیادی به این فرقه روی آوردند، به گمان اینکه بدون عبادت و تنها با شاهدبازی، واصل‌شده و صاحب معارف و اسرار می‌شوند! حال باید از صوفیان پرسید که این چه معارف و اسراری است که اینگونه حاصل می‌شود؟ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‌ 📚ریاضت صوفیانه در نگاه علامه طباطبایی یکی از کارهایی که صوفیان برای فریب مردم انجام می‌دهند، انجام ریاضت‌های غیر مشروعی است که آثار عجیب و غریب بر آن مترتب بوده، به‌گونه‌ای که شخص عادی قادر به انجام آن نیست، مگر با انجام این ریاضت‌های غیر شرعی، که در اسلام از آن نهی شده است. به‌عبارتی این ریاضت صوفیان، همان ریاضت‌ مرتاضان هندی و بودایی است که محرماتی مثل اضرار به نفس و ترک واجبات الهی را در پی دارد. علامه طباطبایی در این‌باره می‌فرماید: «مسئله رياضت نفس امري نيست كه مسلمانان آن را در قالب تصوف و عرفان اختراع كرده باشند، بلكه اين عمل در بين امم گذشته مثل بودائيان، هنديان، نصاري و ... به خاطر آثار عجيب و غريبي كه بر آن مترتب مي‌گردد مرسوم بوده است.[1] در قرآن و روایات به این بحث اشاره شده و ریاضتی که شیطانی و همراه با انجام محرمات و ترک واجبات باشد، به‌شدّت با آن برخورد و حتی بدعت شمرده شده است. چنان‌که در سوره حدید آیه 27، رهبانیت در مسیحیت به‌عنوان یک بدعت ذکر شده که اکثراً به فسق منجر شده است. بنابراین در اسلام، ریاضتی مورد قبول است که اولاً قصد تقرب به خدا و مخالفت با هوای نفس در آن بوده و ثانیاً کاملاً مطابق با اسلام و دستورهای اسلام و بدون بدعت باشد. در روایتی حضرت رسول اکرم (ص) در این‌باره فرمودند: «رهبانیت امت من هجرت، جهاد، نماز، روزه، حج و عمره است»[2] پی‌نوشت: 1. طباطبائي، محمد حسين، الميزان، قم، دفتر نشر اسلامی، بی تا، ج6 ، صص192 و193. 2. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، موسسة الوفاء، 1404ق، ج14، ص277. @sheikh_kafi
‌ 📚ریاضت صوفیانه در نگاه علامه طباطبایی یکی از کارهایی که صوفیان برای فریب مردم انجام می‌دهند، انجام ریاضت‌های غیر مشروعی است که آثار عجیب و غریب بر آن مترتب بوده، به‌گونه‌ای که شخص عادی قادر به انجام آن نیست، مگر با انجام این ریاضت‌های غیر شرعی، که در اسلام از آن نهی شده است. به‌عبارتی این ریاضت صوفیان، همان ریاضت‌ مرتاضان هندی و بودایی است که محرماتی مثل اضرار به نفس و ترک واجبات الهی را در پی دارد. علامه طباطبایی در این‌باره می‌فرماید: «مسئله رياضت نفس امري نيست كه مسلمانان آن را در قالب تصوف و عرفان اختراع كرده باشند، بلكه اين عمل در بين امم گذشته مثل بودائيان، هنديان، نصاري و ... به خاطر آثار عجيب و غريبي كه بر آن مترتب مي‌گردد مرسوم بوده است.[1] در قرآن و روایات به این بحث اشاره شده و ریاضتی که شیطانی و همراه با انجام محرمات و ترک واجبات باشد، به‌شدّت با آن برخورد و حتی بدعت شمرده شده است. چنان‌که در سوره حدید آیه 27، رهبانیت در مسیحیت به‌عنوان یک بدعت ذکر شده که اکثراً به فسق منجر شده است. بنابراین در اسلام، ریاضتی مورد قبول است که اولاً قصد تقرب به خدا و مخالفت با هوای نفس در آن بوده و ثانیاً کاملاً مطابق با اسلام و دستورهای اسلام و بدون بدعت باشد. در روایتی حضرت رسول اکرم (ص) در این‌باره فرمودند: «رهبانیت امت من هجرت، جهاد، نماز، روزه، حج و عمره است»[2] پی‌نوشت: 1. طباطبائي، محمد حسين، الميزان، قم، دفتر نشر اسلامی، بی تا، ج6 ، صص192 و193. 2. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، موسسة الوفاء، 1404ق، ج14، ص277. @sheikh_kafi
‌ 📚ریاضت صوفیانه در نگاه علامه طباطبایی یکی از کارهایی که صوفیان برای فریب مردم انجام می‌دهند، انجام ریاضت‌های غیر مشروعی است که آثار عجیب و غریب بر آن مترتب بوده، به‌گونه‌ای که شخص عادی قادر به انجام آن نیست، مگر با انجام این ریاضت‌های غیر شرعی، که در اسلام از آن نهی شده است. به‌عبارتی این ریاضت صوفیان، همان ریاضت‌ مرتاضان هندی و بودایی است که محرماتی مثل اضرار به نفس و ترک واجبات الهی را در پی دارد. علامه طباطبایی در این‌باره می‌فرماید: «مسئله رياضت نفس امري نيست كه مسلمانان آن را در قالب تصوف و عرفان اختراع كرده باشند، بلكه اين عمل در بين امم گذشته مثل بودائيان، هنديان، نصاري و ... به خاطر آثار عجيب و غريبي كه بر آن مترتب مي‌گردد مرسوم بوده است.[1] در قرآن و روایات به این بحث اشاره شده و ریاضتی که شیطانی و همراه با انجام محرمات و ترک واجبات باشد، به‌شدّت با آن برخورد و حتی بدعت شمرده شده است. چنان‌که در سوره حدید آیه 27، رهبانیت در مسیحیت به‌عنوان یک بدعت ذکر شده که اکثراً به فسق منجر شده است. بنابراین در اسلام، ریاضتی مورد قبول است که اولاً قصد تقرب به خدا و مخالفت با هوای نفس در آن بوده و ثانیاً کاملاً مطابق با اسلام و دستورهای اسلام و بدون بدعت باشد. در روایتی حضرت رسول اکرم (ص) در این‌باره فرمودند: «رهبانیت امت من هجرت، جهاد، نماز، روزه، حج و عمره است»[2] پی‌نوشت: 1. طباطبائي، محمد حسين، الميزان، قم، دفتر نشر اسلامی، بی تا، ج6 ، صص192 و193. 2. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، موسسة الوفاء، 1404ق، ج14، ص277. @sheikh_kafi