eitaa logo
کانال رسمی حاج شیخ مهدی تهرانی
2.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
378 ویدیو
320 فایل
کانال مباحث اعتقادی حاج شیخ مهدی تهرانی https://eitaa.com/SheikhMahdiTehrani2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 آشنایی با تصوّف (۲) «تصوّف» به عنوان یکی از انحرافات جدّی در امّت اسلام، دوران پر فراز و نشیبی را طی نموده است؛ اهل‌بیت علیهم‌السلام از همان ابتدای تشکیل این جریان، به مخالفت با آن پرداختند؛ این انحراف، از بین اهل تسنّن آغاز گردید و تقریباً تا دوران صفویه در بین شیعیان جایگاهی نداشت؛ اکثر قریب به اتفاق بزرگان صوفیه از اهل تسنّن و مخالفین بودند؛ این جریان انحرافی، با زهد وَرزی‌های دروغین و در عصر بنی‌امیّه آغاز گردید تا اینکه در دوران علیه‌السلام رسماً به عنوان یک مسلک و مذهب توسط اعلام موجودیت کرد. 🔷 مفهوم شناسی تصوّف برای کلمه «صوفی» هزار و یک معنا در نظر گرفته‌اند که در اینجا به بیان سه قول مشهور می‌پردازیم. 🔹 قول اوّل: قول و تابعین اوست؛ آنها قائلند کلمه از Soph که کلمه یونانی است، گرفته شده و به معنای حکمت و دانش است! (کلمه «فیلسوف» هم از Fila به معنای علاقمند و Sophia به معنای دانش اخذ شده است؛ پس فیلسوف یعنی علاقمند به دانش.) این نظر که صوفی به معنای حکمت و دانش باشد مردود است؛ به جهت اینکه علمای علم حروف، سین یونانی (سیکما) را همه جا (از جمله کلمه فیلسوف) به عنوان سین ترجمه کرده‌اند و علی القاعده باید «سوفی» ترجمه می‌شد نه صوفی! [۱] 🔹 قول دوّم: قول متصوّفه است که گفته‌اند کلمه «صوفی» مشتق از صُفّه است؛ این عده نیز سعی دارند آن را به اصحاب صُفّه که یاران پیامبر بودند و به جهت فقر و نداری روی سکوی مسجد زندگی می‌کردند، برسانند؛ این قول نیز مردود است! چرا که این جریان، یک واقعیت تلخ اقتصادی است که صلّی‌الله‌علیه‌وآله آنها را یک به یک بیرون آورد و متحوّل کرد؛ در عین حال، صوفیه برای اثبات این نظر هیچ سندی ارائه نداده‌اند؛ در ضمن اگر از صُفّه مشتق شده بود، باید «صُفّی» می‌شد نه صوفی! 🔹 قول سوّم: این قول از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا روایات ائمّه علیهم‌السلام مؤیّد آن می‌باشد؛ بر اساس این نظریه، واژه «صوفی» از «صوف» به معنای پشم گرفته شده است؛ چون صوفیانِ اوّلیه، لباس‌های پشمینه می‌پوشیدند؛ دکتر اسدالله خاوری از پیروان فرقه صوفیه ذهبیّه نیز در کتاب خود این نظریه را تأیید می‌کند؛ دکتر عبدالحسین زرین‌کوب از مدافعان تصوّف می‌نویسد: «در میان ریشه‌شناسی‌هایی که برای کلمه صوفی پیشنهاد شده است، محتمل‌ترین‌شان بی‌شک آن است که صوفی را از صوف به معنای پشم، مشتق می‌داند؛ صوفیان به عنوان نشانه‌ای از فقر دینی خود، جامه‌های پشمی خشنی به تن می‌کردند!» [۲] 📚 منابع: [۱] تحقیق ماللهند (ابوریحان‌بیرونی)، ص۱۶ [۲] تصوّف ایرانی در منظر تاریخی آن (عبدالحسین‌زرین‌کوب)، ص۳۸ 🍂 «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۳) 🔷 چگونگی پیدایش تصوّف معمولاً بسیاری از صوفیان و مدافعان آنها سعی می‌کنند زمینه پیدایش تصوّف را «زُهد اسلامی و نیاز امّت!» معرفی کنند؛ در همین زمینه، به دو نظر از مدافعان تصوّف اشاره می‌شود: 🔹اوّل: قول جلال‌الدین همایی: «عامل پیدایش تصوّف، همان زهد و پرهیزگاری است!» [۱] 🔹دوم: قول کاظم یوسف‌پور: «در جهان اسلام، خاستگاه اصلی تصوّف را باید در اعتراض گروهی از مؤمنان دلسوخته جستجو کرد که پس از دوران طلایی اسلام، شاهد گرایش مسلمین به مادّیگری و دنیاطلبی بودند!» [۲] طبق این دو نظر، خاستگاه اصلی تصوّف اعتراض گروهی مؤمن دلسوخته در برابر گرایش به مادّیگری مسلمانان بوده است! ❓طرح سؤال 🔹اول: اگر بروز این تفکّر به سبب اعتراض مؤمنان دلسوخته بود، چرا اهل‌بیت علیهم‌السلام که زاهدترین افراد بودند، آن را همراهی نکردند؟! و چرا سردمداران این جریان انحرافی را نیز طرد و تکفیر نمودند؟! 🔹دوم: این مؤمنان دلسوخته چه کسانی بودند؟ حسن بصری، سفیان ثوری یا ابوهاشم کوفی؟! بدیهی است که اینان در زمان حیات ظاهری اهل‌بیت علیهم‌السلام زندگی می‌کردند و روایات رسیده گواه آنست که ائمّه معصومین به شدّت با اینان مخالف بودند! که حرف‌های را «اسلامیزه» می‌کرد، کارش به جایی رسید که فقیه دربار حجّاج ثقفی خونخوار شد! او و علیهماالسلام را می‌شناخت و آن بزرگواران نیز حسن بصری را خوب می‌شناختند؛ حال اگر دلسوختگی کسانی چون حسن بصری باعث پدید آمدن تصوّف شد، آیا می‌توان پذیرفت که او مَشرب حَقّه‌ای درست کرده باشد که امیرالمؤمنین علیه‌السلام آن را تأیید نکنند؟! اگر قرار بود از این جریان، زهد اسلامی شکل گیرد، پس چرا در تشکیلات او از افرادی چون کمیل و عمّار و مقداد خبری نیست؟! همچنین تاریخ شهادت می‌دهد که امثال از سرمایه‌داران زمان خود بودند و رابطه‌ای با و دنیاگریزی نداشتند! 🔷 قول صحیح در زمینۀ پیدایش تصوّف جریان تصوّف را می‌توان «سقیفه بنی‌ساعدۀ دوم» نامید؛ چرا که منافقین و یهود پس از شهادت صلّی‌الله‌علیه‌وآله با تشکیل بنی‌ساعده توانستند خلافت و حکومت ظاهری را از ائمّه معصومین علیهم‌السلام بگیرند، ولی در مقابلِ معنویّت امام علیه‌السلام ماندند و نتوانستند کاری کنند؛ از این رو بهترین کار، ساخت جریان‌ها و شخصیت‌هایی بود که بتوان آنها را جایگزین امام علیه‌السلام کرد و ولایتی را تعریف کرد که در عین تبعیّت مردم از آن، دست خلفای غاصب را در حکومت ظالمانه‌شان باز گذارد! 🔷 اوّلین صوفی عثمان بن شریک کوفی مشهور به «ابوهاشم کوفی» است که بعدها ابوهاشم صوفی هم لقب گرفت؛ وی در قرن دوم می‌زیست و معاصر علیه‌السلام بود؛ از آن حضرت روایت شده است که درباره او فرمودند: «اِنّهُ کانَ فاسدُ العقیدةِ جداً وهُوَ الذّی اِبتَدَعَ مَذهَباً یُقالُ لَهُ التَصَوّف وَاجَعَلَهُ مَفَرّاً لِعَقیدتِهِ الخَبِیثَۀِ.» [۳] «همانا او (ابوهاشم کوفی) کسی است که جدّاً عقیدۀ فاسدی دارد و اوست که از روی بدعت، مذهبی را بنا نهاد که تصوّف نامیده شد و آن را محل فراری برای عقاید خبیثۀ خود قرار داد!» کیوان قزوینی که ۳۲ سال نزد مؤسس فرقه صوفیه گنابادیه (ملاسلطان محمد گنابادی) خدمت کرد تا اینکه به منصور علیشاه ملقّب شد و بعدها هم از تصوّف توبه کرد، می‌گوید: «اوّلین کسی که زیر بار این ننگ و بدعت رفت، ابوهاشم کوفی بود که رنج‌ها به خود داد تا اَرّادۀ صوفیه به راه افتاد!» [۴] 📚 منابع: [۱] تصوّف در اسلام (همایی)، ص۶۰ [۲] نقد صوفی (یوسف‌پور)، ص۲۸ [۳] سفینة البحار (محدث‌قمی)، ج۵، ص۱۹۸ [۴] استوارنامه (کیوان‌قزوینی)، ص۲۲ 🍂 «اللّهمّ عجّل لمولانا الغریب الفرج.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۵) 🔷 دوره‌های مختلف تصوّف ۱. مرحله تأسیس: این مرحله پس از جریان بنی‌ساعده با مقدمۀ شروع می‌شود و تا زمان ادامه دارد (قرن اول هجری)؛ از دیگر بزرگان این دورۀ صوفیه، را می‌توان نام برد و مرحلۀ رشد و دست به عصا راه رفتن تصوّف است! ۲. جوانه زدن تصوّف: از چهره‌های مشهور این دوره (قرن دوم هجری) (متوفای ۱۹۴ ق)، (م۱۸۵ق) و (م۱۹۵ق) هستند؛ در این دوره کم کم مبانی عارفانه وارد تصوّف شد، مانند که توسط رابعۀ عَدَویّه گسترش یافت؛ او اولین زن صوفی است که حکایات بسیاری از روابط او با حسن بصری و سفیان ثوری و دیگر صوفیان نقل کرده‌اند! [۱] ۳. مرحله رشد و رواج تصوّف: این مرحله تقریباً در قرن سوم جریان یافته است؛ چهره‌های معروف این دوره که تصوّف را رشد دادند: ، ، ، و بودند؛ در این مرحله مفاهیمی همچون و وارد تصوّف شد! ۴. مرحله نظم و کمال: اوایل قرن چهارم را باید شروع مرحلۀ چهارم تصوّف دانست؛ و از مشاهیر این دوره هستند؛ تصوّف در این مرحله صورت مکتوب می‌یابد و اولین کتاب‌ها در این دوره به رشتۀ تحریر در می‌آیند، مانند: «الرعایة لحقوق الله» که نویسنده‌اش مجهول است و «اللّمع» سرّاج طوسی (م۳۷۸ق). ۵. مرحله شرح و تعلیم: این مرحله مربوط به قرن‌های پنجم تا نهم است که از بهترین اعصار رشد و شکوفایی تصوّف محسوب می‌شود؛ در این دوره سیر و سلوک فرقه‌ای شروع شد و فرقه‌های بسیاری شکل گرفت؛ از چهره‌های تأثیرگذار این مرحله، ، ، ، ، ، و جلال‌الدین را می‌توان نام برد؛ در این دوره، تصوّفِ نظری مدوّن شد و در حیطۀ عمل، گسترش بسیاری یافت. ۶. ایجاد خانقاه: در قرن چهارم واقعه‌ای به وقوع پیوست که نقطۀ عطفی برای تصوّف بود و آن ایجاد است؛ خانقاه را بیشتر به معنای معبد و پرستش‌گاه و سفره دانسته‌اند؛ اولین خانقاه به شهادت خود صوفیه، در قرن چهارم هجری توسط امیری مسیحی در رملۀ شام برای صوفیان ساخته شد! اندک اندک صوفیان هر کجا رفتند خانقاهی ساختند و این گونه مساجد ترک شد و موقوفات برای خانقاه‌ها معیّن نمودند و آدابی بنا نهادند؛ حتی برای ورود به خانقاه، آداب و رسوم خاصّی ساختند و برای هر خانقاه یک متولّی به نام شیخ درست کردند. [۲] ⭕️ البته برخی فرقه‌های صوفیه، امروزه به دلیل ترس از افکار عمومی، نام خانقاه‌های خود را به حسینیه تغییر داده­‌اند؛ اما برنامه‌های همیشگی خود را (بعضاً به شکلی نوین) انجام می­‌دهند! مستر هِمفِر (جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی) در کتاب خاطرات خود، برنامۀ دولت انگلستان در مورد اسلام را این گونه بیان می‌کند: 🔴 «گسترش همه جانبۀ خانقاه‌های دراویش؛ تکثیر و انتشار رساله‌ها و کتاب‌هایی که مردم عوام را به روی گرداندن از دنیا و مافیها و گوشه‌گیری سوق می‌دهد، مانند مثنوی مولوی و احیاء العلوم غزالی و کتابهای ؛ و نگهداشتن مسلمین در جهل و بی‌خبری و جلوگیری از تأسیس و گشایش مراکز آموزشی و تربیتی از هر قبیل؛ ایجاد مانع در راه چاپ و انتشار و در صورت لزوم آتش زدن کتابخانه‌های عمومی؛ و برحذر داشتن مردم از فرستادن فرزندانشان به مدارس دینی با وارد ساختن اتهاماتی علیه مراجع و علمای بزرگ و ...» [۳] 📚 منابع: [۱] تذکرة الاولیاء (عطارنیشابوری)، ص۴۳ [۲] سفرنامه ابن بطوطه، ص۲۶ [۳] خاطرات مستر همفر، ص۶۵ 🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۷) 🔷 صوفیه، غاصب ولایت باطنی اهل‌بیت علیهم‌السلام ولایت الهی ائمّه معصومین علیهم‌السلام، دارای دو وجه و مقام است: ۱. مقام حکومت ظاهری و تکیه زدن بر مسند خلافت و زعامت سیاسی در جامعه که از طرف خداوند متعال تعیین شده است؛ که از آن تعبیر به می‌کنیم و خلفای غاصب اهل آن را ربوده و بر این مسند غصبی نشستند و اهل‌بیت علیهم‌السلام را از حقّ خلافت الهیّه خود تا روز ظهور کنار زدند. ۲. مقام امامت، هدایت و مرجعیّت علمی ائمه هداة معصومین علیهم‌السلام به جهت علم الهی که خداوند متعال به آنان داده است؛ که از آن تعبیر به می‌کنیم و این مقام هم توسط صوفیه لعنهم‌الله غصب شد! امثال حسن بصری ملعون با زهد‌ورزی و ترک دنیا، توجه مردم را به خود جلب کردند و از این طریق بر مسند و دستگیری معنوی طیف وسیعی از جامعه قرار گرفتند و خود را در عرض اهل‌بیت علیهم‌السلام به عنوان «ولی الله» جا زده و آنها را کنار زدند! 🔹 درست است که ریشۀ تمام انحرافات اسلام بعد از شهادت صلّی‌الله‌علیه‌وآله و ترویج بدعت‌ها و ایجاد فرقه‌های ضالّه بین مسلمین (از جمله خود صوفیه)، در جنایتی بود که در سقیفۀ بنی‌ساعده با ظاهری علیه‌السلام به وقوع پیوست؛ اما مردم هیچ وقت برای یادگیری معارف دینشان نزد عُمری که می‌گفت: «كُلُّ النّاسِ أفقَهُ مِن عُمَر حَتّی المُخدّراتِ فِی البُیوت!» [۱] (تمام مردم از منِ عُمَر عالم‌ترند، حتی زنان پرده‌نشین!) و یا ابوبکری که ندای «أقیلوني أقیلوني فَلَستُ بِخَیرکم!» [۲] (مرا رها کنید، رها کنید که از شما بهتر نیستم!) او همواره بر منبر شنیده می‌شد، نمی‌رفتند؛ (گرچه آن دو به عنوان اوّل ظالم، همواره مورد لعن و نفرین ائمّه معصومین علیهم‌السلام بوده و هستند و جایگاه‌شان در جهنّم، بدترین جایگاه است. [۳]) بلکه نزد شیّادانی نظیر و دیگر صوفیان که مجالس درس و وعظ داشتند و در جامعه به عنوان زاهدین و عارفین شناخته می‌شدند، رفته و به ضلالت (نه هدایت) آنان، سیر و سلوک می‌کردند! 🔹امروزه نیز برخی به اصطلاح شیعیان، در عوض اینکه برای کسب معارف دین به اهل‌بیت علیهم‌السلام و شاگردان راستین مکتب آنان رجوع کنند، نزد خبیثانی چون ، ، ، و شاگردان شیّاد آنان زانوی تلمّذ می‌زنند و فریب عناوین جذّابی نظیر تصوّف مدرن، نوظهور و امثال آن را می‌خورند! ⚠️ و متأسفانه به جهت تبلیغات وسیع دشمنان اسلام و نفوذ تفکرّات مسموم صوفیه در بطن جامعۀ ما، بسیاری از دوستداران کم‌معرفت اهل‌بیت علیهم‌السلام در قفسۀ کتابخانه خود، کتاب‌های مثنوی مولوی، دیوان شمس، رباعیّات خیام و دیوان حافظ را در کنار کریم، ، و نگهداری می‌کنند! و شبیه همان احترامی که اگر برای آیات قرآن و روایات معصومین علیهم‌السلام قائل باشند و شاید بهتر از آن را برای شطحیّات مولوی، کفریّات و غزلیّات رعایت می‌کنند! 📚 منابع: [۱] تفسیر ابن‌كثیر، ج۱، ص۴۶۸ [۲] تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۰ [۳] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۴۵ 🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۱۰) (با توجه به آغاز ایام فاطمیه علیهاالسلام، سلسله مطالب نقد تصوّف را به پایان می‌رسانیم تا إن‌شاءالله در فرصتی دیگر که بررسی صوفیۀ قرون اخیر بپردازیم.) 🔷 سخنان بسیار مهم علّامه مجلسی رحمة‌الله‌علیه با شیعیانی که دنباله رو ملاعین صوفیه شده‌اند: ⚠️ «پس اگر اعتقاد به روز جزا داری، امروز حجّت خود را درست کن که چون فردا حق تعالی از تو حجّت طلبد، جواب شافی و عذر پسندیده داشته باشی! و نمی‌دانم بعد از ورود احادیث صحیحه از اهل‌بیت رسالت علیهم‌السلام و شهادت این بزرگواران از علمای شیعه رضوان‌الله‌علیهم بر بطلان این طائفه و طریقۀ ایشان، در متابعت‌شان نزد حق تعالی چه عذر خواهی داشت؟! 🔹 آیا خواهی گفت متابعت کردم که چند حدیث در لعن او وارد شده است؟! 🔹 یا متابعت کردم که با امام جعفر صادق علیه‌السلام دشمنی می‌کرده و پیوسته معارض آن حضرت می‌شده است و بعضی احوال او را در اول کتاب بیان کردیم؛ 🔹 یا متابعت را عذر خود خواهی گفت که به یقین ناصبی بوده! و می‌گوید در کتابهای خود: "به همان معنا که مرتضی علی امام است، من هم امامم!" و می‌گوید: "هر کس یزید را لعنت می‌کند گناهکار است!" و کتابها در لعن و ردّ شیعه نوشته، مانند کتاب "المنقذ من الضّلال" و غیر آن؛ 🔹 یا متابعت برادر ملعونش احمد غزّالی را حجّت خواهی کرد که می‌گوید: "شیطان از اکابر اولیاء الله است!" 🔹 یا ملّای رومی ( جلال الدین محمد بلخی) را شفیع خواهی کرد، که می‌گوید: " را حضرت علیه‌السلام شفاعت می‌کند و به بهشت خواهد رفت! و حضرت امیر به او گفت که: تو گناهی نداری! چنین مقدّر شده بود و تو در آن عمل مجبور بودی!" و در هیچ صفحه از صفحات مثنوی نیست که اشعار به یا یا سقوط عبادات یا غیر آنها از اعتقادات فاسد نکرده باشد! و چنانکه مشهور است و پیروانش قبول دارند، ساز و دف و نی () شنیدن را عبادت می‌دانسته است! 🔹 یا پناه به محی الدّین خواهی برد که هرزه‌هایش را در اول و آخر این کتاب شنیدی و می‌گوید: "جمعی از اولیاء الله هستند که رافضیان (شیعیان) را به صورت خوک می‌بینند!" و می‌گوید: "به معراج که رفتم مرتبۀ علی (علیه‌السلام) را از مرتبۀ و و پست‌تر دیدم! و ابوبکر را در عرش دیدم! چون برگشتم به علی گفتم چون بود که در دنیا دعوی می‌کردی که من از آنها بهترم؟! الحال دیدم مرتبه تو را که از همه پست‌تری!!" (العیاذ بالله) و او و غیر او از این تزریقات، بسیار دارند که متوجه آنها شدن، موجب طول سخن می‌شود.» 📚 عین الحیاة (علامه‌مجلسی)، ص۴۰۴ 🍂 «یارب فرج صاحب ما را برسان.» @SheikhMahdiTehrani