لینک گروه بداهه گویی
https://eitaa.com/joinchat/1272119614C2928b2a790
۴ اسفند ۱۴۰۱
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
عکس #بداهه "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
مجدد یادآوری میکنم
هدف از فیلم ها و عکسها، الهام است نه توصیف.(البته توصیف هم بکنید اشکال نداره)
غیر از شعر، قطعه ادبی و داستانک هم میتونید ارسال کنید. گروه از فردا صبح ساعت ۷ تا ساعت ۱۰ شب باز است
۴ اسفند ۱۴۰۱
فطرس پرش گرفت به شالت شفا گرفت
حالا ببین که پیرهن تو چه میکند
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
۴ اسفند ۱۴۰۱
۵ اسفند ۱۴۰۱
۵ اسفند ۱۴۰۱
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
باز برون آمده ماه از نقاب
بس کن ! بیهوده متاب آفتاب !
زهرهی زهرا قمر آورده باز
از همه شوریدهتر آورده باز
آمده ماهی که هزار آفتاب
پیش بلندای حضورش شد آب
عرش خدا زیور از او یافته
ساقیِ ما ساغر از او یافته
آنکه شد افلاک گرفتار او
خواجهی لولاک گرفتار او
آنکه رخش شعله زد آفاق را
خاک نشین ساخته نُه طاق را
دیده گشود آن گلِ نیلوفری
پیش رخش شمس و قمر مشتری
چشمِ خدا محوِ تماشای او
محو تماشای سراپای او
ساقی میخانهی دین آمده
عرش نشینی به زمین آمده
ساغر و پیمانه مهیّا کنید
یک دلِ دیوانه مهیا کنید
تا که صمیمانه به نامش کنیم
از سرِ اخلاص سلامش کنیم
فاطمه را نور دو عِین آمده
مظهرِ الله ، حسین آمده
#ابراهیم_سنائی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
۵ اسفند ۱۴۰۱
🔹الهی بالحسین...🔹
چنان که داده خدا اختیار را به حسین
بده عنان دل بیقرار را به حسین
ببین چگونه دعا مستجاب خواهد شد
فقط قسم بده پروردگار را به حسین
یقین به کام تو خواهد گذشت هر روزش
سپرده باشی اگر روزگار را به حسین
خودش دوباره تو را زود میبرد به حرم
تو عاشقی کن و بسپار کار را به حسین
چنان که جانب خورشید میرود ذره
خدای من! برسان این غبار را به حسین
همه دعای قدمهای اربعین این است
که ای خدا برسان آن سوار را، به حسین
اگر محبّ حسینی نترس از محشر
چرا که داده خدا اختیار را به حسین
#علی_سلیمیان
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
۵ اسفند ۱۴۰۱
۵ اسفند ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
۵ اسفند ۱۴۰۱
۵ اسفند ۱۴۰۱
۵ اسفند ۱۴۰۱
🔹یا ایها الساقی🔹
نه در توصیف شاعرها، نه در آواز عشاقی
تو افزونتر از اندیشه، فراوانتر از اغراقی
وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی
ندارند این صفتها جز تو دیگر هیچ مصداقی
به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان
یزید آنجا که میگوید «الا یا ایها الساقی»
تمام کودکان معراج را توصیف میکردند
مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی؟
چنان رفتی که حتی سایهات از رفتنت جا ماند
رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی
فرار از تو فراری میشود در عرصۀ میدان
چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی
بدون دست میآیی و از دستت گریزانند
پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی
به سوی خیمهها یا «عُدّتی فی شِدّتی» برگرد
که تو بیمشک سقّایی، که تو بیدست رزّاقی
شنیدم بغض بیگریه به آتش میکشد جان را
بماند باقی روضه درون سینهام باقی
#سیدحمیدرضا_برقعی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
۵ اسفند ۱۴۰۱