از داغ حرم که شعلهور میگردیم
در دایرۀ خوف و خطر میگردیم
ما اُمّت عشقیم و امام ما گفت:
«ما را بکشید زندهتر میگردیم»
#هاشم_کرونی
#شاهچراغ
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#معرفی_کتاب
مبانی ادبیات کودک و نوجوان
محمود حکیمی
مهدی کاموس
این روزها این کتاب را میخوانم.
چیز جدیدی کشف کردم، اینکه شما کتابی را با چه هدفی بخوانید در میزان و نوع فهم و درک شما از مطالب موثر است!
این کتاب منبع دو واحد درسی در ارشد ادبیات(گرایش ادبیات کودک) است علاوه بر مطالعه، چند باری آنرا درس دادم.
برای پژوهشی آوردم که استفاده کنم چون دنبال مطلب خاصی میگشتم متوجه شدم نکات متفاوتی توجهم را جلب میکند! انقدر که انگیزهای شد کل کتاب را دوباره بخوانم! و انگار کتاب جدیدی میخوانم!
شاید در گنجهی تجربه شما هم این باشد که میزان یادگیریتان از کتابی که مثلا برای امتحان میخوانید با همان کتاب وقتی برای دلتان(یا نیاز یا هدف دیگری) میخوانید تفاوت قابل توجهی وجود داشته باشد.
نتیجه اینکه کتاب را با چه انگیزهای میخوانیم در میزان فهم ما و نکاتی که توجهمان را جلب میکند اثر میگذارد.
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
امان از داستان عشق و فرجام غمآلودش
نمیدانستم این آتش به چشمم میرود دودش
تو را با دیگری میبینم و با گریه میپرسم
از این دیگرنوازیها خدایا چیست مقصودش؟
چه دنیایی که وقتی در دل من خانه میکردی
نمیگفتی که بیرحمانه خواهی ساخت نابودش ...
درختی از درون پوسیدهام، کی روز ویرانی ست؟
چه فرقی میکند، وقتی نباشی، دیر یا زودش؟
جهان را دادم و حسرت خریدم، ای دل غافل!
ضرر در عاشقی کم دیده بودم؟ این هم از سودش ...
#سجاد_سامانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
جای پای نفست
مانده به صحرای خیال ..
#حزین_لاهیجی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
در قطار
صندلیها را عوض کردیم
تو پنجره را میخواستی
و من
میخواستم به تو نگاه کنم ...!
#محمود_درویش
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
زیر بار زور نرفتن
دو رویه زیر نیش مار خفتن
سه پشته روی شاخ مور رفتن
تن روغن زده با زحمت و زور
میان لانه ی زنبور رفتن
میان لرز و تب با جسم زخمی
زمستان زیر آب شور رفتن
به کوه بیستون بی رهنمایی
شبانه با دو چشم کور رفتن
برهنه زخمهای سخت خوردن
پیاده راههای دور رفتن
به نزد من هزاران بار بهتر
که یک جو زیر بار زور رفتن
#ملکالشعرای_بهار
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
به چنگ شیر تن خویش را رها کردن
ز مار و افعی در بادیه عصا کردن
شراب ساختن از زهر قاتل و ز حمیم
ز تف تیره و آب سیه غذا کردن
به نوک هر مژه آتش کشیدن از دوزخ
میان خون دل خویشتن شنا کردن
کشیدن همه آسانتر است بر عاقل
از آنکه خدمت بد اصل ناسزا کردن
#ابنیمین_فریومدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دو قصیده آخر از ملک الشعرا و ابن یمین، از جهت ساختاری یک ویژگیای دارند که باعث میشه در خوندنشون تاثیر بذاره. یا به عبارتی، باید به شیوهی خاصی خونده بشه.
بگید ببینم کی میدونه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاثیر لهجه بر شعر
(حتی وزن!)
#محمدکاظم_کاظمی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آفرین به اونهایی که گفتند ابیات موقوفالمعانیاند!
یعنی باید پیوسته خونده بشن.( از نظر دستوری همه ابیات شرطند و بیت آخر جواب شرط)
حالا یکی از دوستان هم زحمت میکشه میخونه تا غیر ادبیاتی ها هم بدونند موقوف المعانی یعنی چی.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دکلمه
#ملکالشعرای_بهار
با خوانش خانم مرادخانی
(قصیده ای که دیروز گذاشتم و موقوف المعانی بود)
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا میخواست در چشمان من زیباترین باشی
شرابی در نگاهت ریخت تا گیراترین باشی
نمیگنجید روح سرکشت در تنگنای تن
دلت را وسعتی بخشید تا دریاترین باشی
تو را شاعر، تو را عاشق پدید آورد و قسمت بود
که در شمسیترین منظومه مولاناترین باشی
مقدّر بود خاکستر شود زهد دروغینم
تو را آموخت همچون شعله بیپرواترین باشی
خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش
تو را تنها پدید آورد تا تنهاترین باشی
خدا وقتی تو را میآفرید از جنس لیلاها
گمان هرگز نمیبردم که واویلاترین باشی
#محمّدرضا_ترکی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
چگونه از او بگریزم
در حالیکه او سرنوشت من است؟
آیا رود میتواند مسیر خود را تغییر دهد؟
#نزار_قبانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
چرا تنها تو از میان آدمیان
هندسه ی حیات مرا درهم میریزی
پابرهنه به جهان کوچکم وارد میشوی
در را میبندی
و من اعتراضی نمیکنم؟
چرا تنها تو، تنها تو را دوست دارم ...؟!
#نزار_قبانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من روزِ خویش را
با آفتابِ روی تو
کـز مشرق خیال دمیدهست
آغاز میکـنم...
من با تو مینویسم و میخوانم
من با تو راه میروم و حرف میزنم
وز شوقِ این محال
که دستم به دست توست
من جای راه رفتن پرواز میکنم.....!
#فریدون_مشیری
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast