eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
519 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
704 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
98.3K
با خوانش خانم مرادخانی (قصیده ای که دیروز گذاشتم و موقوف المعانی بود) 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
82.7K
قصیده : خانم مرادخانی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ملک الشعرای بهار .mp3
1.04M
: مائده موسوی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
خدا می‌خواست در چشمان من زیباترین باشی شرابی در نگاهت ریخت تا گیراترین باشی نمی‌گنجید روح سرکشت در تنگنای تن دلت را وسعتی بخشید تا دریاترین باشی تو را شاعر، تو را عاشق پدید آورد و قسمت بود که در شمسی‌ترین منظومه مولاناترین باشی مقدّر بود خاکستر شود زهد دروغینم تو را آموخت همچون شعله بی‌پرواترین باشی خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش تو را تنها پدید آورد تا تنهاترین باشی خدا وقتی تو را می‌آفرید از جنس لیلاها گمان هرگز نمی‌بردم که واویلاترین باشی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
چگونه از او بگریزم در حالی‌که او سرنوشت من است؟ آیا رود می‌تواند مسیر خود را تغییر دهد؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
چرا تنها تو از میان آدمیان هندسه ی حیات مرا درهم می‌ریزی پابرهنه به جهان کوچکم وارد می‌شوی در را می‌بندی و من اعتراضی نمی‌کنم؟ چرا تنها تو، تنها تو را دوست دارم ...؟! 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من روزِ خویش را با آفتابِ روی تو کـز مشرق خیال دمیده‌ست آغاز می‌کـنم... من با تو می‌نویسم و می‌خوانم من با تو راه می‌روم و حرف می‌زنم وز شوقِ این محال که دستم به دست توست من جای راه رفتن پرواز می‌کنم.....! 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آمده‌ام که سر نهم عشق تو را به سر برم ور تو بگوییم که نی، نی شکنم شکر برم آمده‌ام چو عقل و جان از همه دیده‌ها نهان تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم آمده‌ام که ره زنم بر سر گنج شه زنم آمده‌ام که زر برم زر نبرم خبر برم گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن گر ز سرم کله برد من ز میان کمر برم اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم آنک ز زخم تیر او کوه شکاف می کند پیش گشادتیر او وای اگر سپر برم گفتم آفتاب را گر ببری تو تاب خود تاب تو را چو تب کند گفت بلی اگر برم آنک ز تاب روی او نور صفا به دل کشد و آنک ز جوی حسن او آب سوی جگر برم در هوس خیال او همچو خیال گشته‌ام وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم این غزلم جواب آن باده که داشت پیش من گفت بخور نمی‌خوری پیش کسی دگر برم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast