eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
522 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
818 ویدیو
66 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
ما در پیاله عکس رخِ یار دیده‌ایم ای بی‌خبر ز لذتِ شُربِ مدامِ ما هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جَریدهٔ عالم دوام ما 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
سخنی از بوستان سعدی فرصت خبر داری ای استخوانی قفس که جان تو مرغی است نامش، نَفَس چو مرغ از قفس رفت و بگسست قید دگر ره، نگردد به سعی تو صید نگه دار فرصت، که عالم دَمی است دمی پیش دانا، بِه از عالمی است کلیات سعدی، بوستان، باب نهم در توبه و راه صواب 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توصیه‌های تربیتی امام کاظم علیه‌السلام "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
صبح انوار هدایت موسى كاظم بود صاحب سرّ ولایت، موسى كاظم بود آن گلستان ولایت كز نسیم او دمید گلبنى در هر ولایت، موسى كاظم بود عقل در تفسیر آیات كمالش كى رسد آیتى در صد روایت، موسى كاظم بود آفتابى چون على موسى‌الرضا را در وجود مشرق صبح سعادت، موسى كاظم بود میلاد هفتمین اختر تابناک امام مبارک باد🌸🌸🌸 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهی سینه‌ای ده آتش افروز در آن سینه دلی وان دل همه سوز هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست دل افسرده غیر از آب و گل نیست دلم پر شعله گردان، سینه پردود زبانم کن به گفتن آتش آلود کرامت کن درونی درد پرورد دلی در وی درون درد و برون درد به سوزی ده کلامم را روایی کز آن گرمی کند آتش گدایی دلم را داغ عشقی بر جبین نه زبانم را بیانی آتشین ده سخن کز سوز دل تابی ندارد چکد گر آب ازو، آبی ندارد دلی افسرده دارم سخت بی نور چراغی زو به غایت روشنی دور بده گرمی دل افسرده‌ام را فروزان کن چراغ مرده‌ام را ندارد راه فکرم روشنایی ز لطفت پرتویی دارم گدایی اگر لطف تو نبود پرتو انداز کجا فکر و کجا گنجینهٔ راز ز گنج راز در هر کنج سینه نهاده خازن تو سد دفینه ولی لطف تو گر نبود، به سد رنج پشیزی کس نیابد ز آنهمه گنج چودر هر کنج، سد گنجینه داری نمی‌خواهم که نومیدم گذاری به راه این امید پیچ در پیچ مرا لطف تو می‌باید، دگر هیچ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
این من و تو، حاصل تفریق ماست پس تو هم با من بیا تا ما شویم حاصل جمع تمام قطره‌ها می‌شود دریا، بیا دریا شویم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مُستَمِع مستمع، صاحب‌سخن را بر سر کار آورد غنچه‌ی خاموش، بلبل را به گفتار آورد مشاعره، تیموری 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast