در نکوهش دنیای دنی و سرزنش از ظلم و تعدی و ناپایداری این ستمکار و بیمداری جور اشرار:
ای عزیز دنیا سرای ترک است وآدمی برای مرگست دنیا چاهی است تاریک و راهیست باریک وای بر آن کس که چراغ ایمان را بکُشت و بار مظالم را گرفت به پشت
مکن که آه فقیران شبی برون تازد
فغان و ناله به عرش و ملائک اندازد
زتیر تخش یتیمان مگر نمی ترسی
زسوز سینه پیری که ناوک اندازد
حذر همی کن از آن ناله سحرگاهی
که گر به کوه زند روزنی درو سازد
به وقت نیم شبی گر بگوید او الله
هزار همچو تو از خانمان براندازد
هزار جوشن پولاد اگر بپوشی تو
ز آه گرم فقیری چو موم بگدازد
هزار دشنه کشیده است و تیغ زهرآلود
برای گردن آنکس که گردن افرازد
متاز بر سر مظلوم ساکن ای ظالم
که دست فتنه ایام بر سرت تازد
درون سینه مجروح بینوا مخراش
بدانکه روز جزا هست و با تو پردازد
اگر بحل نکند سائل ستمدیده
جزا دهنده تو را در جهنم اندازد
ز بار جور لئیمان منال عبدالله
که گر خسی بزند کردگار بنوازد
ظلم اگر چه بسیار است اما به سر آید و ظالم اگرچه جبار است آخر در سر آید زنهار کس را میازار تا درنمانی آخر کار که "الظلم ظلمات یوم القیمة" سعی کن تا نیفتی در هنگامه
ای ستمکار بیندیش از آن روز سیاه
که ترا شومی ظلم افکند از جاه بچاه
حال اکنون به حقارت منگر جانب او
به شماتت کند آن روز به سوی تو نگاه
معنی لغات:
تخش:
۱. تیر.
۲. تیر کمان.
۳. تیر آتشبازی.
۴. نوعی کمان که تیر بسیار کوچکی دارد
ناوَک:
۱. [مصغرِ ناو] ناو کوچک.
۲. تیر؛ تیری که با کمان انداخته شود.
بحل: بخشیده؛ عفو شده
⟨ بحل کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] حلال کردن؛ از جرم و گناه کسی درگذشتن
مواعظ
#خواجهعبدالله_انصاری
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
مناجات نامه
الهی نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان.
#خواجهعبدالله_انصاری
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast