eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
532 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
927 ویدیو
76 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔸نگارش خوب، نشانه‌ی اندیشیدن خوب است. اگر می‌خواهید درست فکر کنید، باید درست بنویسید؛ و اگر می‌خواهید دیگران درست بفهمند، باید درست ویرایش کنید. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
رعایت اصول نویسندگی: اصل هم‌گرایی 🌹 زنده‌یاد ✅ برای روشن‌تر شدن اهمیت هم‌گرایی کلمات در جمله، بهتر است نخست نمونه‌هایی را ببینیم که در آن، کلمات همدیگر را دفع می‌کنند: 🔅اندیشه، قله‌ای است که انسان در آنجا به گوهر کمال دست می‌یابد. ✓ سؤال: کدام جویندۀ گوهر، زحمتِ قله‌پیمایی به خود می‌دهد؟ 🟣 بازسازی براساس تناسب‌گرایی: 🟦 خردورزی، دریایی است که انسان در آنجا به گوهر کمال دست می‌یابد. (دریا و گوهر). یا خردورزی، قله‌ای است که انسان را به معراج حقایق می‌برد. 🔅 حلاوت آیات الهی، روح را پرواز می‌دهد؟ ✓ سؤال: چه نسبت است میان حلاوت و پرواز؟ 🟣 بازسازی براساس تناسب‌گرایی: 🟦 حلاوت آیات الهی، کام جان را شیرین می‌کند/ دل‌ها را به سوی خود می‌کشد. 🔅 قرآن، همچون خورشیدی است که روح را صیقل می‌دهد. ✓ سؤال: آیا می‌توان از خورشید چشم داشت که چیزی را صیقل دهد؟ 🟣 بازسازی براساس تناسب‌گرایی: 🟦 قرآن، خورشیدی است که انسان را از خواب غفلت و رنج ظلمت می‌رهاند. (ضدیت خورشید با خواب و تاریکی). 🔅 ریشه‌های سکولاریسم در جهان‌بینی غربی و عرصه‌های مشابه آن است. ✓سؤال: ریشه، در زمین و زمینه است یا در فضا و عرصه؟ 🟣 بازسازی براساس تناسب‌گرایی: 🟦 ریشه‌های سکولاریسم در جهان‌بینی غربی و زمینه‌های مشابه آن است. (ریشه و زمین). 🔅 هرکه آب از این چشمه خورد، گرفتار موج‌های ناامیدی نمی‌شود. ✓ سؤال: رفع تشنگی با خوردن آب از چشمه، چگونه موج‌ها را در هم می‌شکند؟ برای رهایی از موج‌های سهمگین باید شناگری آموخت یا کشتی ساخت، یا از چشمه آب خنک نوشید؟ 🟣 بازسازی براساس تناسب‌گرایی: 🟦 هرکه از این چشمه آب خورد، گرفتار کویر ناامیدی نمی‌شود. (کویر و چشمه). 🔅 احترام به تخصص، زمینه را برای ورود شایستگان به حکومت باز می‌کند. ✓ سؤال: زمینه را باز می‌کنند یا هموار؟ 🟣 بازسازی براساس تناسب‌گرایی: 🟦 احترام به تخصص، زمینه را برای ورود شایستگان به حکومت هموار می‌کند. (زمین و همواری). 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
. ▫️داستانک؛ ریزداستانِ کوچک و پرانرژی کاترین سوستانا | ثاوتکو داستانک یا داستان برق‌آسا (یا فلش فیکشن) در واقع اسامی زیادی دارد، مثلا: میکروفیکشن، ریزداستان، داستان کوتاهِ کوتاه، داستان خیلی کوتاه، داستان ناگهانی، داستان کارت‌پستالی، و نانوفیکشن و…. داستانکْ شکلِ فشرده‌ای از داستانِ کوتاه است، و گرچه تعریفِ دقیقش بر اساس تعداد کلماتْ کار دشواری‌ست، با نگاهی به برخی از ویژگی‌هایش می‌توان درک روشن‌تری نسبت به آن پیدا کرد. ‌‌ 🔸ویژگی‌های داستانک ‌ــ‌ ایجاز (خلاصه‌گویی): صرف‌نظر از تعداد دقیق کلمات، داستانک سعی می‌کند روایتی را در کمترین واژگانِ ممکن فشرده کند. از نگاهی دیگر، داستانک سعی می‌کند داستان‌های بزرگ و غنی و پیچیده را سریع و خلاصه تعریف کند. ‌ــ‌ آغاز و میان و پایان: برخلاف جستار یا جستاره، بیشترِ داستانک‌ها یک «طرح داستان» یا خط داستانی دارند. البته در این مورد استثنائاتی هم وجود دارد، ولی یکی از لذت‌های کار با این قالب فشرده، تعریف‌کردن یک ماجرای کامل است. ‌ــ‌ پایان غافلگیرکننده یا پیچش داستان: ایجاد توقعات و انتظارات، و بعد از بین بردنِ ناگهانیِ آن‌ها با روندی سریع، یکی از شاخص‌های داستانک‌های موفق است. ‌‌ مسالهٔ اندازه در مورد اندازهٔ داستانک، هیچ توافقِ عمومی وجود ندارد، ولی معمولا کمتر از ۱۰۰۰ کلمه است. در واقع، بسته به نوع داستانکِ مورد بحثْ مختصات قدری فرق می‌کند. به‌طور کلی، «میکروفیکشن» و «نانوفیکشن» خیلی کوتاه و مختصر هستند. «داستان‌های کوتاهِ کوتاه» قدری بلندترند، و «داستان ناگهانی» طولانی‌ترین شکلِ داستانک است. 🔸محبوبیت داستانک نمونه‌های داستان‌های خیلی کوتاه را می‌توان در سر تا سرِ تاریخ در همه فرهنگ‌ها مشاهده کرد، ولی مشخصا فلش فیکشن در دوران معاصر محبوبیت پیدا کرده است. گرچه ابتدائا برخی نویسندگان نسبت به این داستان‌های برق‌آسا شک داشتند، عده‌ای هم بودند که از چالشِ داستان‌گویی با حداقل کلماتِ ممکن استقبال کردند، و خوانندگان هم با اشتیاق واکنش نشان دادند. امروزه دیگر می‌توان گفت در جریان اصلیِ ادبیات، داستانِ برق‌آسا پذیرش عمومی یافته است. امروزه رقابت‌های داستانکی، گلچین‌ها و وبسایت‌های مرتبط فراوان هستند. حتی ژورنال‌های ادبی که به‌طور سنتی فقط داستان‌های بلندتر منتشر می‌کرده‌اند، حالا دیگر مرتبا در صفحهٔ اول خود به‌طور ویژه داستانک منتشر می‌کنند. ‌‌ 🔸داستان‌های شش کلمه‌ای «کفش بچه» یکی از معروف‌ترین نمونه‌های داستان برق‌آسا در دنیاست: «برای فروش: کفش بچه، پوشیده نشده». این را اغلب اشتباها به ارنست همینگوی نسبت می‌دهند، ولی در این باره تحقیق زیادی شده است تا منشأ آن کشف شود. داستانِ «کفش بچه» را در تعداد زیادی از وبسایت‌ها و نشریاتی که ویژهٔ داستان شش‌کلمه‌ای هستند مشاهده می‌کنیم. خوانندگان و نویسندگانِ این فُرم، مجذوبِ این واقعیت هستند که چه عواطفِ عمیقی را فقط با شش کلمه می‌توان خلق کرد. مثلا چرا آن کفش هرگز استفاده نشده، شاید دلیلی ناراحت‌کننده داشته باشد، و این‌که چرا شخصی مجبور شده از ستون تبلیغات روزنامه برای فروختن کفش‌های بچه استفاده کند. برای ناداستانِ شش‌کلمه‌ای، مجلهٔ اسمیت به انتشارِ گلچینِ خاطراتِ شش‌کلمه‌ای معروف است، که شاید از بین همه، «چندان مطابق نقشهٔ من پیش نرفت» از همه شناخته‌شده‌تر باشد. ‌‌ 🔸هدف از نوشتن داستانک با توجه به این‌که تعداد کلمات داستانکْ اختیاری یا دل‌بخواهی است، شاید هدف از نوشتن آن برای‌تان سوال باشد. در مورد داستانک، وقتی همهٔ نویسنده‌ها در محدودهٔ مشابهی کار می‌کنند ‌ــ‌ خواه ۸۰ کلمه باشد یا ۵۰۰ کلمه ‌ــ‌ این فُرم تقریبا شبیه یک بازی یا ورزش می‌شود. این‌گونه قواعد در عملْ مشوقِ خلاقیت و چارچوبی برای نمایش استعداد می‌شود. تقریبا هر کسی با کمکِ نردبانی می‌تواند توپ بسکتبال را به درون حلقه بیندازد، ولی پیروزی در یک مسابقهٔ واقعی با پرتاب‌های سه‌امتیازیِ حرفه‌ای، به ورزشکاری واقعی نیاز دارد. همین‌طور، قواعدِ داستانکیْ نویسندگان را وادار می‌کند تا از واژگانِ زبانْ معنای بیشتری استخراج کنند، بیشتر از آن‌چه فکرش را می‌کردند، و خوانندگان را مبهوت دستاورد خود کنند. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
❗️اگرها را دست کم نگیرید _ اگر من جای آن سارق بانک بودم… _ اگر من یک مرد میانسال ثروتمند بودم که گم شده است… _ اگر من توی آسانسور گیر افتاده بودم… _ اگر من ... 💢 این اگرها را تجسم ببخشید. خودتان را در موقعیتی قرار بدهید و داستانی که فکر می‌کنید در آن موقعیت ممکن است اتفاق بیفتد را بنویسید. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
✍🏻 چه چیزهایی می‌تواند پای شما را به سفرِ نوشتن باز کند؟ یک موسیقی؟ یک قلم ویژه؟ یک جنس کاغذ خاص؟ یک شعله‌‌ شمع؟ یک خاطره‌؟ یا چند تَرَک ظریف روی دیوار اتاق؟ 🔸آیا واقعا برای یک نویسنده فرقی هم می‌کند؟! 🔸روزی از چخوف پرسیدند: چطور برای نوشتن ایده فراهم می‌کنی؟ چخوف در جواب دم‌دستی‌ترین شی را که یک جاسیگاری بود برداشت و گفت: اگر الان از من داستانی درباره‌ یک جاسیگاری بخواهید، برای‌تان می‌‌نویسم. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🔻 اهمیت زیاد خواندن و زیاد نوشتن از دیدگاه نویسندگان 👤 استیون کینگ: ▫️زیاد بخوانید و زیاد بنویسید. من راهی غیر از این برای نویسنده شدن نمی‌شناسم. ▫️اگر زمانی برای خواندن ندارید، زمان برای نوشتن هم نخواهید داشت. ▫️اگر می‌خواهید نویسنده شوید، فقط دو کار انجام دهید: زیاد بخوانید و زیاد بنویسید. 👤 لوریس لوری: ▫️من همیشه به نویسندگان جوان توصیه می‌کنم خوب خواندن بهترین و شاید تنها راه برای خوب نوشتن است. 👤 فای کلرمن: ▫️به نویسندگان و علاقمندان می‌گویم بنویسید! بنویسید! بنویسید! همان‌طور که می‌گویم بخوانید! بخوانید! بخوانید! نه فقط کتاب‌های داستانی، بلکه کتاب غیرداستانی هم بخوانید. بیرون از دنیای داستان، قصه‌های واقعی فراوانی وجود دارد. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
💢 ساختار داستان کوتاه ✍🏻 در نوشتن داستان به دو عنصر اصلی نیاز است: ۱. شخصیت ۲. ماجرا 🔸عناصر اصلی و فرعی، ضمائمی هستند که داستان را جذاب و پُرکشش می‌کنند. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
✍🏻 قواعد نگارشی را رعایت کنید 🔸تقویت مهارت‌های نویسندگی بدون تسلط کافی بر قواعد نگارش، امری غیرممکن است؛ مگر اینکه بخواهید درست همان‌طور که صحبت می‌کنید، بنویسید! 🔸یک متن شسته‌رفته، آشنایی با دستور زبان فارسی و مهارت در استفاده درست از قواعد آن را می‌طلبد. این امر مستلزم یادگیری درست‌نویسی، به‌کارگیری صحیح کلمات ربط و انتخاب علائم نگارشی مناسب است. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
. «نثر خوب نثری است که نویسنده در آن، زبان را نه برای خودنمایی بلکه برای بیان روشن مقصود به کار ببرد. نثر خوب نثری است ساده، بی‌تکلف، روشن، دقیق، و از حیث دستور زبان درست. به‌ویژه درست‌نویسی از نخستین شرایط نثر خوب است. زبانی که ما به کار می‌بریم نه متعلق به ماست، نه ملک پدری ما؛ حاصل قرن‌ها تلاش نویسندگان و شاعران و اندیشمندان است و امانتی است در دست ما. باید آن را درست و سنجیده به کار ببریم و به آیندگان بسپاریم.» غلط ننویسیم/ ابوالحسن نجفی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
1_15297860082.PDF.pdf
حجم: 5.25M
لوازم نویسندگی نادر ابراهیمی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
در موقعیت بحران (چرا در شرایط بحرانی، برای نوشتن با دشواری مواجه‌ایم؟ ) نوشتن می‌تواند راهی برای تخلیه‌ی روانی، بازسازی معنا و حفظ امید باشد، اما معمولاً در شرایط بحرانی مثل جنگ، احساس می‌کنیم آن‌چه که در درون‌مان اتفاق می‌افتد، مسدود شدن و انباشتگی احساسات است؛ به‌نحوی که قادر به درک و بیان‌شان نیستیم. ذهن، بین «زیستن» و «درک کردن آن‌چه می‌گذرد» گیر می‌کند و نوشتن برای نویسنده تبدیل به یک بحران می‌شود. ناگویی هیجانی (Alexithymia) یکی از دلایلی است که نویسنده در آن دچار انسداد قلم می‌شود. ما در ناگویی هیجانی، در پردازش شناختی اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان‌ها، و همین‌طور در شناسایی و توصیف احساسات خود با دشواری مواجه می‌شویم. ناگویی هیجانی می‌تواند اولیه (ذاتی و پایدار و از بدو تولد) و یا ثانویه (موقت / موقعیتی) باشد. ناگویی هیجانی ثانویه ممکن است در شرایط بحرانی و پس از آن (مثل: جنگ) که فرد دچار اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD ) شده است، امکانات نویسنده را برای نوشتن مختل و محدود کند. ویژگی‌های اصلی ناگویی هیجانی شامل موارد زیر است: ۱. ناتوانی در نام‌گذاری احساسات و تبدیل تجارب نویسنده به کلمات ۲. مشکل در تشخیص و تفکیک بین دردهای جسمی و دردهای روان‌تنی ۳. فقر تخیل و خیال‌پردازی ۴. تفکر بیرون‌گرا و قطع ارتباط با «خود» درونی ۵. تجربه‌ی گنگ و بی‌احساس از رویدادهای بزرگ هرچند نوشتن در بحران‌هایی مثل جنگ ابزاری قوی برای پردازش روانی، رشد فردی و حتی ثبت در تاریخ محسوب می‌شود، اما نباید فراموش کرد که نوشتن یک کار آگاهانه، تمرکزی و مبتنی بر احساس امنیت ذهنی است. نوشتن در بحران، تمرین دیدن خود در آینه‌ای تار و شکسته است. پس چگونه می‌توانیم در بحران بنویسیم؟ ۱. از احساسات درون بدن‌مان شروع کنیم. بدن هرگز در‌وغ نمی‌گوید. ۲. ممیز و بازنویس درون‌مان را خاموش کنیم و فقط دقایقی صادقانه کلمات را کنار هم بگذاریم. ۳. روایات را آن‌قدر به تعویق نیندازیم که بی‌حس شوند. ۴. از چارچوب‌ها و قالب‌ها بگریزیم. این بار شاید داستان جای خود را به دیگر قالب‌های نویسندگی بدهد. ۵. به خود حق بدهیم که سکوت هم جزئی از نوشتن باشد. مرحله‌ای برای تجربه کردن و سپس نشان دادن واکنش. نوشتن، نیاز به حدی از تمرکز، سکوت درونی و احساس معنا دارد. در بحران، چه شخصی و چه جمعی، مثل جنگ، سرکوب، مرگ عزیزان یا فجایع اجتماعی، این تعادل بهم می‌ریزد، توجه تحلیل می‌رود، تصاویر محو می‌شوند و ذهن در یک وضعیت آماده‌باش دائمی‌ست. پس نوشتن در بحران یعنی: «تپیدن کلمات و بالا و پایین رفتن احساسات، روی خطوط صاف کاغذ.» سیده زهرا توسلی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
1_16521544834.pdf
حجم: 6.04M
از فن نگارش تا هنر نویسندگی احمدی گیوی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast