ذاتی چنان اهریمن و دژخیم دارند
چرکی چنان یک غدهی بدخیم دارند
کودککشی و زنکشی در ذاتشان است
از سالگرد حاج قاسم بیم دارند
#علیرضا_تیموری
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
جشنواره
یک روز با رفیقان با خودرویی اجاره
رفتیم در مکانی هم گردش و نظاره
دیدم شلوغ جایی پر از زن و پر از مرد
یک جا شبیه آنچه دیدم به ماهواره
یک عده عکس سلفی با تیپهای جلفی
بر سر کلاه شاپو قدی چنان مناره
هم تیپها عجیب و هم چهرهها غریب و
یک عده دلفریب و بر بنزها سواره
یک عدهای جعلق یک عده ای معلق
یک عدهای به هرگوش پنجاه گوشواره
یک عدهای بسی خُل یک عده چون ابوالهول
بر دوش آن یکی جُل، شلوار پاره پاره
یک عده ریش چون بُز، بر ریش خود دهد پز
یک عده عاشق رز، مهرانه و شراره
یک عده با سبیل و یک عده بی سبیل و
یک عده همچو نیچه پر رمز و استعاره
این هیبتش هیولا آن پپ گواردیولا
آن دیگری موگابه از مرکز هراره
این یک شبیه مرتاض آن یک شبیه بزاز
آمد مگر ز قفقاز یا هست از هزاره
یک آدمی خوش استایل چون عکس در پروفایل
یک آدمی بد استایل بیریخت و قواره
آن یک شبیه جانی، عینک، ته استکانی
با هیبت شبانی گوید منم ستاره
شلوارهای اسلش تنبانهای بیکش
بر صورت یکی خش با اخم و با اشاره
این یک به پاش تنبان خندان و ریش جنبان
موهاش هم پریشان بدتیپ و بدقواره
کت رفته توی شلوار بر لب همیشه سیگار
در جستجوی اُسکار بوده است او هماره
صدها هزار رنگ و یک عده چون پلنگ و
یک عده هم مَشنگ و یک عده هیچکاره
هم قرمز و هم آبی موی مش و شرابی
مهتاب و مه جبین و مهنوش و ماهپاره
یک عدهای پرنسس در ویترین مجلس
لیلا، کتی، آزیتا، فرنوش، رز، بهاره
گفتم:کی اند اینها؟ گفتا سلبریتی
گفتم: کجاست اینجا؟ گفتند جشنواره
#علیرضا_تیموری
#شعر_طنز
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast