eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
478 دنبال‌کننده
2هزار عکس
602 ویدیو
64 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
مجنون که به دیوانه‌گری شهره‌ی شهر است در دشت جنون، همسفر عاقل ما بود! "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بسی ناگفتنی ها دارم اما نمی گویم به کس چون مَحرمی نیست "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هرگز دلم برای کم و بیش غم نداشت آری نداشت غم که غم بیش و کم نداشت در دفتر زمانه فتد نامش از قلم هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت در پیشگاه اهل خرد نیست محترم هر کس که فکر جامعه را محترم نداشت با آنکه جیب و جام من از مال و می تهیست ما را فراغتی است که جمشید جم نداشت انصاف و عدل داشت موافق بسی ولی چون فرخی موافق ثابت قدم نداشت 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
میرزا محمد فرخی یزدی ملقب به تاج الشعرا (۱۲۶۸ خورشیدی – ۲۵ مهر ۱۳۱۸) شاعر و روزنامه‌نگار آزادی‌خواه و دموکرات صدر مشروطیت، سردبیر نشریات حزب کمونیست ایران از جمله روزنامه طوفان و همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود. شعر فرخی از میان شعرای متقدم، بیش از همه از مسعود سعد سلمان متأثر است. او علاوه بر اشعار سیاسی، در سرودن غزلیات عاشقانه نیز تبحر داشته‌است در نوروز سال۱۲۹۷ ش، فرخی برخلاف سایر شعرای شهر که معمولاً قصیده‌ای در مدح حاکم و حکومت وقت می‌ساختند شعری در قالب مسمط ساخت و در مجمع آزادیخواهان یزد خواند.  در پایان این مسمط ضمن بازخوانی تاریخ ایران، خطاب به ضیغم‌الدوله قشقایی حاکم یزد چنین گفت: خود تو می‌دانی نی ام از شاعران چاپلوس کز برای سیم بنمایم کسی را پای‌بوس لیک گویم گر به قانون مجری قانون شوی بهمن و کیخسرو و جمشید و افریدون شوی به همین دلیل حاکم یزد دستور داد دهانش را با نخ و سوزن دوختند و به زندانش افکندند. فرخی در بیمارستان زندان قصر به وسیله تزریق آمپول هوا توسط پزشک احمدی کشته شد، اگرچه گواهی رئیس زندان حاکی از فوت فرخی بر اثر ابتلا به مالاریا و نفریت است. مدفن فرخی نامعلوم بوده، ولی احتمالاً در گورستان مسگرآباد به‌طور ناشناس دفن شده‌است. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد یا آنکه ز جان‌بازی اندیشه نباید کرد سودی نبری از عشق گر جرأت شیرت نیست آسوده گذر هرگز زین بیشه نباید کرد گر آبِ رَزَت باید ای مالکِ بی‌انصاف خون دل دهقان را در شیشه نباید کرد در سایه استبداد پژمرده شد آزادی این گلبن نورس را بی‌ریشه نباید کرد با داس و چکش کن محو، این خسروی ایوان را چون کوهکنی هر روز با تیشه نباید کرد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
میرزا محمد فرخی یزدی ملقب به تاج الشعرا (۱۲۶۸ خورشیدی – ۲۵ مهر ۱۳۱۸) شاعر و روزنامه‌نگار آزادی‌خواه و دموکرات صدر مشروطیت، سردبیر نشریات حزب کمونیست ایران از جمله روزنامه طوفان و همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود. شعر فرخی از میان شعرای متقدم، بیش از همه از مسعود سعد سلمان متأثر است. او علاوه بر اشعار سیاسی، در سرودن غزلیات عاشقانه نیز تبحر داشته‌است در نوروز سال۱۲۹۷ ش، فرخی برخلاف سایر شعرای شهر که معمولاً قصیده‌ای در مدح حاکم و حکومت وقت می‌ساختند شعری در قالب مسمط ساخت و در مجمع آزادیخواهان یزد خواند.  در پایان این مسمط ضمن بازخوانی تاریخ ایران، خطاب به ضیغم‌الدوله قشقایی حاکم یزد چنین گفت: خود تو می‌دانی نی ام از شاعران چاپلوس کز برای سیم بنمایم کسی را پای‌بوس لیک گویم گر به قانون مجری قانون شوی بهمن و کیخسرو و جمشید و افریدون شوی به همین دلیل حاکم یزد دستور داد دهانش را با نخ و سوزن دوختند و به زندانش افکندند. فرخی در بیمارستان زندان قصر به وسیله تزریق آمپول هوا توسط پزشک احمدی کشته شد، اگرچه گواهی رئیس زندان حاکی از فوت فرخی بر اثر ابتلا به مالاریا و نفریت است. مدفن فرخی نامعلوم بوده، ولی احتمالاً در گورستان مسگرآباد به‌طور ناشناس دفن شده‌است. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد یا آنکه ز جان‌بازی اندیشه نباید کرد سودی نبری از عشق گر جرأت شیرت نیست آسوده گذر هرگز زین بیشه نباید کرد گر آبِ رَزَت باید ای مالکِ بی‌انصاف خون دل دهقان را در شیشه نباید کرد در سایه استبداد پژمرده شد آزادی این گلبن نورس را بی‌ریشه نباید کرد با داس و چکش کن محو، این خسروی ایوان را چون کوهکنی هر روز با تیشه نباید کرد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast