eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
532 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
927 ویدیو
76 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
تیر و کمان عشق را هر که ندیده، گو ببین پشت خمیده‌ی مرا، قد کشیده‌ی تو را "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
یا مرو در پیش رویش یا چو رفتی سجده کن کان خم ابروی واجب کرده این تعظیم را 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم! به غرور و ناز گفتی: تو مگر هنوز هستی؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
لعل تو به سر چشمهٔ زمزم نتوان داد این مهر خدا داده به خاتم نتوان داد عشاق تو را زجر پیاپی نتوان کرد مستان تو را جام دمادم نتوان داد بر چشم تو نتوان نظر از عین هوس کرد آهوی حرم را به خطا رم نتوان داد هر کس خم ابروی تو را دید به دل گفت در هیچ کمانی به از این خم نتوان داد نقد دل و دین بر سر سودای تو دادیم جنسی است محبت که جوی کم نتوان داد ماییم و جهانی که به خاطر نتوان گفت ماییم و پیامی که به محرم نتوان داد سری که میان من و میگون لب ساقی است کیفیت آن را به دو عالم نتوان داد جانان مرا بار خدا داده ز رحمت جسمی که به صد جان مکرم نتوان داد آن معجزه کز لعل تو دیده‌ست فروغی هرگز به دم عیسی مریم نتوان داد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را چشمم به صد مجاهده آیینه‌ساز شد تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را بالای خود در آینهٔ چشم من ببین تا با خبر زعالم بالا کنم تو را 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
جلال الدین محمدیان6102785_-1411157002.mp3
زمان: حجم: 4.75M
مردان خدا پردهٔ پندار دریدند یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند هر دست که دادند از آن دست گرفتند هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند یک طایفه را بهر مکافات سرشتند یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند جمعی به در پیر خرابات خرابند قومی به بر شیخ مناجات مریدند یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند فریاد که در رهگذر آدم خاکی بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند همت طلب از باطن پیران سحرخیز زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند زنهار مزن دست به دامان گروهی کز حق ببریدند و به باطل گرویدند چون خلق درآیند به بازار حقیقت ترسم نفروشند متاعی که خریدند کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است کاین جامه به اندازهٔ هر کس نبریدند مرغان نظرباز سبک‌سیر فروغی از دام گه خاک بر افلاک پریدند   🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
در همه عمر به جز عشق نکردم کاری آه اگر حاصل این کار ندامت باشد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
. حق ز رخت کرده ظهور ای صنم این چه ظهور است و چه نور ای صنم قامت تو شور قیامت نمود این چه قیام است و چه شور ای صنم هیچ نمازی نپذیرد قبول تا تو نباشی به حضور ای صنم با رخ تو خواهش حور و قصور محض گناه است و قصور ای صنم با غم تو خاطر عشاق را عین نشاط است و سرور ای صنم با تو دلم را سر آمیزش است وز همه در غین نفور ای صنم پرده برانداز که اهل قصور دیده بپوشند ز حور ای صنم مردم هشیار همه گرم عجز چشم و سرمست غرور ای صنم صبر محال است ز رویت که نیست خس به سر شعله صبور ای صنم تا شب هجران تو را دیده‌ام فارغم از روز نشور ای صنم زنده به بوی تو شوم روز حشر نی ز دم نغمهٔ صور ای صنم ما همه موسی بیابان عشق نخل قدت نخلهٔ طور ای صنم ماه فروغی نشدی تا نکرد بندگی صدر صدور ای صنم حضرت نصرالله کز رای او روی تو شد چشمهٔ نور ای صنم   (غزلسُرای دوره‌ی قاجار) 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast