ای به ازل بوده و نابوده ما
وی به ابد زنده و فرسوده ما
بیطمعیم از همه سازندهای
جز تو نداریم نوازندهای
از پی توست اینهمه امید و بیم
هم تو ببخشای و ببخش ای کریم
چارهی ما ساز که بی داوریم
گر تو برانی به که روی آوریم
دل ز کجا وین پر و بال از کجا
من که و تعظیم جلال از کجا
چون خجلیم از سخن خام خویش
هم تو بیامرز به انعام خویش
پیش تو گر بی سر و پای آمدیم
هم به امید تو خدای آمدیم
یارشو ای مونس غمخوارگان
چاره کن ای چاره بیچارهگان
قافله شد واپسی ما ببین
ای کس ما بیکسی ما ببین
بر که پناهیم توئی بینظیر
در که گریزیم توئی دستگیر
جز در تو قبله نخواهیم ساخت
گر ننوازی تو که خواهد نواخت...
#نظامی
#مخزنالاسرار
#شعر
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast