الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی وان دل همه سوز
هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست
دل افسرده غیر از آب و گل نیست
دلم پر شعله گردان، سینه پردود
زبانم کن به گفتن آتش آلود
کرامت کن درونی درد پرورد
دلی در وی درون درد و برون درد
به سوزی ده کلامم را روایی
کز آن گرمی کند آتش گدایی
دلم را داغ عشقی بر جبین نه
زبانم را بیانی آتشین ده
سخن کز سوز دل تابی ندارد
چکد گر آب ازو، آبی ندارد
دلی افسرده دارم سخت بی نور
چراغی زو به غایت روشنی دور
بده گرمی دل افسردهام را
فروزان کن چراغ مردهام را
ندارد راه فکرم روشنایی
ز لطفت پرتویی دارم گدایی
اگر لطف تو نبود پرتو انداز
کجا فکر و کجا گنجینهٔ راز
ز گنج راز در هر کنج سینه
نهاده خازن تو سد دفینه
ولی لطف تو گر نبود، به سد رنج
پشیزی کس نیابد ز آنهمه گنج
چودر هر کنج، سد گنجینه داری
نمیخواهم که نومیدم گذاری
به راه این امید پیچ در پیچ
مرا لطف تو میباید، دگر هیچ
#وحشی_بافقی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
575086339_1414552254.mp3
10.34M
بیم است که سودایت دیوانه کند ما را
در شهر به بدنامی افسانه کند ما را
بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری
ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را
در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد
زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را
زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده
زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را
زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم
مشاطه به جای مو در شانه کند ما را
من می زده دوشم شاید که خیال تو
امروز به یک ساغر مستانه کند ما را
چون شمع بتان گشتی پیش آی که تا خسرو
بر آتش روی تو پروانه کند ما را
#امیرخسرو_دهلوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
حکایتی از بوستان سعدی💐💐💐
مورچه در کیسهی گندم شبلی
یکی سیرتِ نیکمردان شنو
اگر نیکبختی و مردانهرو
که شِبلی ز حانوتِ گندمفروش
به دِه بُرد اَنبانِ گندم، به دوش
نگه کرد و موری در آن غَلّه دید
که سرگشته، هر گوشهای میدوید
ز رحمت بر او، شب نیارست خُفت
به مأوای او، بازش آورد و گفت:
مروّت نباشد که این مورِ ریش
پراکنده گردانم از جای خویش
درون پراکندگان، جمع دار
که جمعیتت باشد از روزگار
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد:
میازار موری که دانهکش است
که جان دارد و جان شیرین، خوش است...
لغات:
شبلی: از عارفان بزرگ قرن سوم هجری.
حانوت: دکان
انبان: کیسه
نیارست خفت: نتوانست بخوابد
مأوا: جایگاه، مَسکن
ریش: آزردهخاطر
پراکنده: آواره، سرگردان
پراکندگان: پریشانخاطران، آشفتگان
جمعیت: آرامش، خاطرِ جمع و آسوده
تربت: خاک، آرامگاه. مَجاز از روان، روح
کلیات سعدی، بوستان، باب دوم در احسان، ص ۲۶۴.
#بوستان_سعدی
#سعدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از هم اندیشی استادان پیام نور قم
شرکت در انتخابات در ساحت فردی، نمود رشد شخصیت، و در ساحت جامعه، نشانهی بلوغ سیاسی و اجتماعی است. انتخابات تجلی جمهوریت در نظام سیاسی کشورهاست و دیکتاتورهای واقعی کسانی هستند که مردم را (به هر بهانهای) از شرکت در انتخابات منع یا دلسرد میکنند. علاوه بر این، در جمهوری اسلامی ایران، انتخابات جزئی از منظومهی فکری و اعتقادی و عبادی اسلام و نظام اسلامی است که مردم را دارای حق و تکلیف برای شرکت در سرنوشت سیاسی خود میداند و ریشهی این باور را در قرآن و کلام معصومین (ع) یافته است.
اینجانب، علاوه بر شرکت در انتخابات، وظیفهی خود میدانم از همهی دانشگاهیان و فرهیختگان ارجمند دعوت کنم در این جهاد عمومی و جشن ملی شرکت کنند و با انتخاب شایسته، مسیر پیشِ رویِ ایران اسلامی را روشنتر، شکوهمندتر و قدرتمندتر از پیش سازند.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🔶🔸دکتر فاطمه شکردست عضوعلمی دانشگاه پیام نور استان قم
🗓روز شمار انتخابات
29 روز تا انتخابات
✅هر روز با یک استاد تا انتخابات
#همه_میآییم...
#رای_میدهیم
#حضور_حداکثری
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#مشارکت_حداکثری در #انتخابات
✅پویش استاد هم آرمان مسئولیت پذیر ┈••┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
◀️ کانال هماندیشی استادان دانشگاه پیام نور قم
https://eitaa.com/joinchat/1375600911C0207e07b6e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃او که مثل من هزاران دربه در دارد، رفیق...🌱
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
صلیاللهعلیک یااباعبدالله
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
انسان شناسی ۱۸۹.mp3
11.65M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۱۸۹
#استاد_شجاعی
#استاد_دینانی
⚡️امانتها را باید برگرداند!
باید سالم برگرداند!
بدون کم و کاست ...
⚡️قرآن هشدار میدهد: در امانت خدا، خیانت نکنید!
منظور از امانت خدا چیست؟
چگونه میتوان آنرا سالم به صاحبش برگرداند؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
#شهید_حاجقاسم_سلیمانی
#یاد_شهدا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
صدای آمدنت را به گوش ما برسان
زمان غیبت خود را به انتها برسان
نگاه نافذ خود را بر این گدا انداز
برای درد نهفته کمی دوا برسان
اگرچه بهر ظهورت نکردهام کاری
بیا و بر لب ما فرصت دعا برسان
به صبح جمعه موعود زائرم فرما
به خاکبوسی روز فرج مرا برسان
برای روز ظهور تو کعبه پا برجاست
بیا سرور دوباره بر آن بنا برسان
کنار تربت زهرا به وقت نافله ات
دعای خویش به یاری این گدا برسان
نوشته ام به وصیت اگر میسر شد
بیا و مرده ما را به کربلا برسان
شاعر : جواد حیدری
#شعر_انتظار
(عکس را هفته پیش گرفتم از رواق امام رضا جان. "از بهر ظهور تو جهان خلق شد آری")
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast