eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
489 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
626 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
مطالعه‌ی آثار ادبی چه فایده‌ای برای ما دارد؟ کتاب درآمدی بر ادبیات شناسی، دکتر محمود فتوحی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود هوا گرفته‌ی عشق از پی هوس نرود به بوی زلف تو دم می‌زنم در این شب تار وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود چنان به داغ غمت خو گرفته مرغ دلم که یاد باغ بهشتش در این قفس نرود نثار آه سحر می‌کنم سرشک نیاز که دامن تو ام ای گل ز دسترس نرود دلا بسوز و به جان برفروز آتش عشق کزین چراغ تو دودی به چشم کس نرود فغان بلبل طبعم به گلشن تو خوش است که کار دلبری گل ز خار و خس نرود دلی که نغمه‌ی ناقوس معبد تو شنید چو کودکان ز پی بانگ هر جرس نرود بر آستان تو چون سایه سر نهم همه عمر که هر که پیش تو ره یافت بازپس نرود "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
- چه‌ می‌کنی؟ چه می‌کنی؟ درین پلید دخمه‌ها، سیاه‌ها، کبودها، بخارها و دودها؟   ببین چه تیشه می‌زنی به ریشه‌ی جوانیت، به عمر و زندگانیت به هستیت، جوانیت   تبه شدی و مردنی، به گورکن سپردنی، چه می‌کنی؟ چه می‌کنی؟"   - " چه می‌کنم؟ بیا ببین که چون یلان تهمتن، چه سان نبرد می‌کنم اجاق این شراره را که سوزد و گدازدم، چو آتش وجود خود، خموش و سرد می‌کنم   که بود و کیست دشمنم؟ یگانه دشمن جهان. هم آشکار، هم نهان. همان روان بی‌امان، زمان، زمان، زمان، زمان   سپاهِ بی‌کران، او: دقیقه‌ها و لحظه‌ها غروب و بامدادها گذشته‌ها و یادها   رفیق‌ها و خویش‌ها خراش‌ها و ریش‌ها سرابِ نوش و نیش‌ها، فریب شاید و اگر، چو کاش‌های کیش‌ها بسا خسا به جای گل، بسا پسا چو پیش‌ها دروغ‌های دست‌ها، چو لاف‌های مست‌ها؛ به چشم‌ها ، غبارها، به کارها ، شکست‌ها نویدها، درودها نبودها و بودها   سپاه پهلوان من، به دخمه‌ها و دام‌ها؛ پیاله‌ها و جام‌ها، نگاه‌ها ، سکوت‌ها، جویدن بروت‌ها شراب‌ها و دودها، سیاه‌ها، کبودها   بیا ببین، بیا ببین، چه سان نبرد می‌کنم شکفته‌های سبز را چگونه زرد می‌کنم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
همایش اردیبهشت ماه فردوسی و هویت ملی در دانشگاه مشهد "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به جائی رسید عشق که بر جای جان نشست سلامت کرانه کرد، خود اندر میان نشست برآمد سپاه عشق به میدان دل گذشت درآمد خیال دوست در ایوان جان نشست مرا باز تیغ صبر بفرسود و زنگ خورد مگر رنگ بخت داشت بر او زنگ از آن نشست فغان از بلای عشق که در جانم اوفتاد تو گفتی خدنگ بود که در پرنیان نشست مرا دی فریب داد که خاقانی آن ماست به امید این حدیث چگونه توان نشست "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
خاقانی(قرن ۶)، شاعر قصیده معروف ایوان مدائن، را برخی به‌دلیل پیچیدگی‌های فراوان، «شاعر خواص» و «شاعر دیرآشنا» نیز گفته‌اند. توصیفات،‌ شیوه بدیع سخن‌پردازی، مضامین شاعرانه و حکمتانه، تخیل و تصویرسازی‌های کم‌نظیر، ترکیبات تازه، کاربرد شگرف صنایع ادبی و استفاده از اصطلاحات علوم مختلف چون ریاضی و طب و نجوم، در کنار بهره‌گیری از موسیقی و آداب و رسوم زمانه، شعر خاقانی را خاص، برجسته و متمایز ساخته است. اشعار و شیوه شاعری او بر شاعران بزرگ دیگری چون عطار نیشابوری، مولانا، سعدی و حافظ هم تاثیرات جدی بر جای گذاشته، در این میان، حافظ بیش از دیگران از خاقانی بهره برده و در بسیاری از موارد از جمله غزل معروف «ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت / بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت»، به استقبال مطلع این غزل از خاقانی رفته: ای صبحدم بین که کجا می‌فرستمت نزدیک آفتاب وفا می‌فرستمت با این حال، خاقانی که گفته می‌شود گوشه چشمی به هیچ شاعری ندارد، خود ارادتی خاص به حکیم سنایی غزنوی، شاعر و عارف قرن پنجم و ششم هجری داشت و در سرایش قصاید عارفانه از شیوه او پیروی می‌کرد. علاقه و احترام خاقانی به سنایی تا جایی است که خود را بدیل سنایی می‌خواند: بدل من آمدم اندر جهان سنایی را بدین دلیل پدر نام من بدیل نهاد "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
 از ویژگی‌های شعری خاقانی، توجه به آیین مسیحیت و تکریم دین اسلام به‌صورت توأمان است. اطلاعات دقیق او از اعتقادات و آیین و رسوم مسیحیان به علت مسیحی بودن مادر و خانواده مادری بوده است. مشخصا در قصیده بلندی موسوم به ترسائیه اشارات دقیقی به آیین و آداب و عبادات مسیحیان دارد. "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شاعر خوشا دردی که درمانش تو باشی را می‌شناسید؟ "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
عشق، شوری در نهاد ما نهاد جان ما در بوتهٔ سودا نهاد گفتگویی در زبان ما فکند جستجویی در درون ما نهاد داستان دلبران آغاز کرد آرزویی در دل شیدا نهاد رمزی از اسرار باده کشف کرد راز مستان جمله بر صحرا نهاد قصهٔ خوبان به نوعی باز گفت کاتشی در پیر و در برنا نهاد از خمستان جرعه‌ای بر خاک ریخت جنبشی در آدم و حوا نهاد عقل مجنون در کف لیلی سپرد جان وامق در لب عذرا نهاد دم به دم در هر لباسی رخ نمود لحظه لحظه جای دیگر پا نهاد چون نبود او را معین خانه‌ای هر کجا جا دید، رخت آنجا نهاد بر مثال خویشتن حرفی نوشت نام آن حرف آدم و حوا نهاد حسن را بر دیدهٔ خود جلوه داد منتی بر عاشق شیدا نهاد هم به چشم خود جمال خود بدید تهمتی بر چشم نابینا نهاد یک کرشمه کرد با خود، آنچنانک: فتنه‌ای در پیر و در برنا نهاد کام فرهاد و مراد ما همه در لب شیرین شکرخا نهاد بهر آشوب دل سوداییان خال فتنه بر رخ زیبا نهاد وز پی برک و نوای بلبلان رنگ و بویی در گل رعنا نهاد تا تماشای وصال خود کند نور خود در دیدهٔ بینا نهاد تا کمال علم او ظاهر شود این همه اسرار بر صحرا نهاد شور و غوغایی برآمد از جهان حسن او چون دست در یغما نهاد چون در آن غوغا عراقی را بدید نام او سر دفتر غوغا نهاد "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"ربنا" مال تو ای زاهد پاکیزه سرشت دم افطار، همین ذکر "حسین" ما را بس... "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast