4_5996662054826544754.mp3
11.7M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۵
#استاد_شجاعی
#شهید_بهشتی
⚡️مگر نمیگویند اصلیترین کلید حل تمام مشکلات انسان، خودشناسیست؟
پس چرا بسیاری از ما، هرچه برای فراگیری این مباحث، وقت میگذاریم، باز هم تغییر قابل توجهی در زندگیمان احساس نمیکنیم؟! ✘
چرا حال دل خودمان، آن روزها که بسیار کمتر خود را میشناختیم، بارها بهتر از امروز بود؟! ✘
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۵
اندر خم یک کوچه ...
چرا داناییهامون تبدیل به دارایی نمیشه؟؟👇🏼
۱) بیمسألگی👈🏻 به جای داشتن درد و دغدغه مشخص
۲) شهوت اطلاعات 👈🏻 به جای انگیزه افزایش دارایی
۳) شهوت دیدهشدن 👈🏻 به جای شوق به رسیدن و شدن
۴) طی مسیر با عقل حسابگر 👈🏻 به جای قلب شعلهور
۵) آماده نکردن ظرف 👈🏻به جای پاک کردن جان
شما هم بهش فکر کنید
که چرا علی رغم قدمهای کجدار و مریزی که در طول عمرمون برداشتیم، راه به جایی نبردیم و هنوز اندر خم یک کوچه ماندهایم؟؟؟
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#در_مسیر_نوشتن
#قسمت_چهاردهم
❇داستان فلَش، داستانک یا داستان کوتاه کوتاه ( Flash Fiction)
قالبی در داستاننویسی است که داستات در چند خط یا حداکثر یک صفحه نوشته میشود و در پی یک کشف ضربهزننده است. این کشف میتواند غافلگیر کردن خواننده و ایجاد شوک، شوخی یا نمایش لحظهای زیبا باشد. همچنین داستانک یا فلش فیکشن میتواند پایانی نداشته باشد و انتهای داستانک را به خواننده واگذار کند. (برعکس رمان یا داستان، که در انتهای آن رویداد مهم پایان میپذیرد.)
برای تبدیل داستان کوتاه به داستانک لازم است که نویسنده بخش اصلی داستان کوتاه را در نظر بگیرد و آن را خلاصه کند. داستانک از طرح اولیهای که برای نوشتن یک رمان یا داستان کوتاه در ذهن نویسنده شکل میگیرد هم کوتاهتر و خلاصهتر است. ایجاز مهمترین صنعت ادبی در نوشتن داستانک است و نویسندهای که میخواهد داستانک بنویسد حتماً باید از نحوه ایجاز اطلاع داشته باشد تا با چیدن درست و مناسب کلمات داستانک را شکل دهد.
انواع داستانک
داستانِ کوتاهِ کوتاه: زیر ۲۵۰ کلمه.
داستان برقآسا: نوعی داستانک یا داستان بسیار کوتاهاست. حجم داستانِ برقآسا بین ۲۵۰ کلمه و ۷۵۰ کلمه متغیر است.
داستان ناگهانی: حجمِ داستانهای ناگهانی از داستانِ برقآسا بیشتر است اما از داستان کوتاه کمتر و حداکثر ۱۷۵۰ تا ۲۰۰۰ کلمهاست.
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#داستانک
#داستان کوتاهِ کوتاه
وقتی بیدار شدم تمام تنم درد میکرد و میسوخت. چشمهایم را بازکردم و دیدم پرستاری کنار تختم ایستاده.
او گفت: «آقای فوجیما. شما خیلی شانس آوردید که دو روز پیش از بمباران هیروشیما جان به در بردید. حالا در این بیمارستان در امان هستید».
با ضعف پرسیدم :«من کجا هستم؟»
آن زن گفت :«در ناکازاکی»
نوشته ی آلان ای مایر
ترجمه گیتا گرگانی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
وداع و وصل جداگانه لذتی دارد
هزار بار برو، صد هزار بار بیا
#غالب_دهلوی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل، نه هجرانت
که جانم درجوانی سوخت، ای جانم به قربانت
تحمل گفتی و من هم که کردم سالها، اما
چقدر آخر تحمل، بلکه یادت رفته پیمانت!
چو بلبل نغمه خوانم، تا تو چون گل پاکدامانی
حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت
تمنای وصالم نیست، عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم، نیستم در بند درمانت
به گردنبند لعلی داشتی چون چشم من خونین
نباشد خون مظلومان؟ که میگیرد گریبانت
دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست
امان ای سنگدل، از درد و اندوه فراوانت
#شهریار
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
#حافظ
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast