پیش ما رسمِ شکستن نبود عهد وفا را
الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد
سستعهدی که تحمل نکند بار جفا را
گر مُخَیَّر بکنندم به قیامت که چه خواهی
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
گر سرم میرود از عهد تو سر بازنپیچم
تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را
خنک آن درد که یارم به عیادت به سر آید
دردمندان به چنین درد نخواهند دوا را
باور از مات نباشد تو در آیینه نگه کن
تا بدانی که چه بودست گرفتار بلا را
از سر زلف عروسان چمن دست بدارد
به سر زلف تو گر دست رسد باد صبا را
سر انگشت تَحَیُّر بگزد عقل به دندان
چون تأمل کند این صورت انگشتنما را
آرزو میکندم شمعصفت پیش وجودت
که سراپای بسوزند من بی سر و پا را
چشم کوتهنظران بر ورق صورت خوبان
خط همیبیند و عارف قلم صنع خدا را
همه را دیده به رویت نگرانست ولیکن
خودپرستان ز حقیقت نشناسند هوا را
مهربانی ز من آموز و گرم عمر نماند
به سر تربت سعدی بطلب مهرْگیا را
هیچ هشیار ملامت نکند مستی ما را
قُل لِصاحٍ تَرَکَ النّاسَ مِن الوَجْدِ سُکاریٰ
معنی لغات:
الله الله: برای خدا، به خاطر خدا
خنک: خوشا، نیکا
باور از مات نباشد: (اگر) از ما باور نمی کنی
عروسان چمن: استعاره از گلها
مهرگیا: یبروح الصنم، گیاهی است از تیره بادنجانیان
گزیده غزلیات سعدی
#سعدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
سخنی از بوستان سعدی
بدکرداری
دو کس، چَه کَنند از پیِ خاص و عام
یکی نیکمحضر،* دگر زشتنام
یکی تشنه را تا کُند تازه، حلق
دگر، تا به گردن درافتند خلق
اگر بد کنی، چشمِ نیکی مدار
که هرگز نیارد گز، انگور بار*
نپندارم ای در خزان کِشته جو
که گندم ستانی به وقت درو
درخت زَقوم* ار به جان پروری
مپندار هرگز کزو برخوری
رطب ناوَرد چوب خرزهره، بار
چو تخم افکنی، بر همان چشم دار
لغات:🌹🌹
نیکمحضر: خوشرفتار، مهربان.
بار: میوه.
زقوم: گیاهی تلخ و سمی. نیز نام درختی در جهنم با میوههای تلخ.
کلیات سعدی، بوستان، باب اول در عدل و تدبیر و رای
#سعدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
14.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه کربلاست کز او بوی مشک میآید
هنوز ناله ز لب های خشک میآید
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
گر از این منزل ویران به سوی خانه روم
دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم
زین سفر گر به سلامت به وطن باز رسم
نذر کردم که هم از راه به میخانه روم
آرایه دلیل عکس:
برای مطلبی دلیل و توجیهی بیاورند که کاملاً برخلاف انتظار و مخالف عرف و عادت باشد این یکی از شیوههای ایجاد طنز است.
#آرایههای_ادبی
#شمیسا
#حافظ_شیرازی
نگاهی تازه به بدیع، دکتر سیروس شمیسا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
گر از این منزل ویران به سوی خانه روم دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم زین سفر گر به سلامت به وطن
در مصرع اول یک اختیار وزنی خاص هم دارد می توانید پیدایش کنید؟
این بوی روحپرور از آن خوی دلبر است
وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است
ای باد بوستان مگرت نافه در میان
وی مرغ آشنا مگرت نامه در پر است
بوی بهشت میگذرد یا نسیم دوست
یا کاروان صبح که گیتی منور است
این قاصد از کدام زمین است مشکبوی
وین نامه در چه داشت که عنوان معطرست
بر راه باد عود در آتش نهادهاند
یا خود در آن زمین که تویی خاک عنبر است
بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن
کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در است
بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزهدار بر الله اکبر است
دانی که چون همی گذرانیم روزگار
روزی که بی تو میگذرد روز محشر است
گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم
هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است
صورت ز چشم غایب و اخلاق در نظر
دیدار در حجاب و معانی برابر است
در نامه نیز چند بگنجد حدیث عشق
کوته کنم که قصهٔ ما کار دفتر است
همچون درخت بادیه سعدی به برق شوق
سوزان و میوهٔ سخنش همچنان تر است
آری خوش است وقت حریفان به بوی عود
وز سوز غافلند که در جان مجمر است
#سعدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast