eitaa logo
-شـڪـوِة-
154 دنبال‌کننده
317 عکس
122 ویدیو
1 فایل
إِلٰهِى ، إِلَيْكَ أَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَة خدایا ، از نفسۍ ڪہ فراوان بہ بدۍ فرمان مۍدهد بہ تو شڪایت مۍڪنم . [ مناجات‌الشّاڪین ]
مشاهده در ایتا
دانلود
همه که نه اما گمانم حداقل بیشترمان در قلبهایمان گم شده ای داریم به نام - امام زمان - گه گداری جمعه ها اگر به یاد او باشیم ، هستیم ! وگرنه ، این شخصیت یک ابر محو در زندگی هایمان شده است . نه ! راستی جمله ام اشتباه است ما هستیم ؟ چه خیالات باطلی ... چه تفکرات پوچی ... ما اگر بودیم که دیگر غمی نبود ! بخدا نیستیم ! صفحه آخرت را آفلاین زده ایم و آنلاینِ همیشگیِ این دنیا شده ایم جسارت نباشد ! خودم را می‌گویم ... خودی که باید هی به خودش تلنگر بزند : « آهای اشرف مخلوقات ! ، آهای انسان مغرور ، آهای غافل ! ، امام زمان هست . . آقا می‌بیند . . ‌» نمی‌دانم تا حالا چرتکه انداخته ای ؟ نمی‌دانم تا حالا دو‌دو تا چار تا کردن به تورت خورده یا نه ؟ اینکه چقد اهل حساب کتاب بوده ای را نمی دانم ! اما من که با یک حساب سر انگشتی می‌بینم خیلی عقبم . . می‌بینم فرسنگ ها از آقا دور هستم ! آنقدر گَرد گناه و آلودگی ها سیه چرده ام کرده ، که نور آقا را نمی‌بینم . . نمی‌دانم چه کار دارم می‌کنم فقط می‌دانم اگر دیر بجنبم ، فرصت را از دست می‌دهم ، می‌شوم شکل همانهایی که زیر خروار ها خاکِ سرد ، آرمیده اند . . این را هم می‌دانم که آقا منتظر من است . منِ بی وفا ! منِ غایب . . اما خب ، چه کنیم اگر آقا نبود و صحبت از کرمهایش ، حتی لحظه ای به خود اجازه نمی‌دادم که این حرف‌ها را به زبان بیاورم ، فقط به امید آن « فحرک شفتیک » زبان گشوده ام ، به اقرارِ زیان‌ها ، به اقرارِ سنگینی بار گناه ها ، به اقرارِ نبودن ها نبودن های همیشگی . . .
خدایا ! مدار مغناطیسِ تو همیشه فعال است ، و هر کس که دکمه دلش روشن باشد را به سمت خود می‌کشد ؛ این روزها تو خیلی ها را به سمت خودت می‌کشی و قلب‌هایشان را تصرف می‌کنی ؛ خوشبحال آنهایی که بعد از انبوه پوچی‌ها ، به لذتِ به تو رسیدن رسیده اند . . و خوشبحال ترِ من که تو را از اول داشتم ((: و وای به حالم که اگر فراموشت کرده باشم و یا بخواهم فراموشت کنم ! بدا به حالم اگر از شدت عیان بودنت تو را از یاد ببرم و فراموش کنم تویی هم در میان بود . . خدایا . . ای کسی که گمراهان را در انبوهِ ظلمات به نور میکشانی ، ای « یخرجهم من الظلمات الی النور » ، مراقب حال دل‌هایمان باش تا آنقدر خراب نشوند که فراموشت کنند ، ما دل‌مان به خوش است . .
-شـڪـوِة-
گرہ بہ ڪار من افتادہ است از غمِ غربت ، ابوالفضل هست و معجزہ هاے بدون دست 💔 - ۱۶ روز تا محرم . .
اگر حال این روزهای مرا بخواهی ، بیشتر از قبل دوستت دارم اما خسته ترم . . به مراتب خسته تر از خودم خسته تر از همه چیز و همه کس . . منتظر آغوشی ام که به روی من باز کنی . . من ، هر روز دلم حرم است ، سهم خلوتهای من یی . . من حرفهای خصوصی ام را فقط به زدم ! تو خرابم کنی ؟ حاشا و کلا . . صدایم کن . . بگذار پناه بیاورم به تو . . نگاهم کن ، بگذار چشم‌هایم برای تو ببارند . .
-شـڪـوِة-
ــــــ
🌱 ڪاش مےدانستم علاجِ این روحِ پردرد و آشفتہ چہ بود ؛ ڪاش مےدانستم آن منبع آرامش و اطمینان ڪجا بود ، تا سراسیمہ خودم را دخیلِ آن ڪنم و دیگر نگرانِ هیچ چیز نباشم ؛ ڪاش مےدانستم پناهـــگاہِ انسانهاےِ دردمندِ آلودہ ، ڪجاست ؟ آغوش تو ؟ یعنے تو باز هم آنقدر مهربان بودے ڪہ بعد از این همہ رنجاندنِ تو ، در را برویم بگشایے و پاے همہ حرفهایم بنشینے ؟ ... من چقدر بدم اصلا ... از خودم خیلے بدم آمدہ ... و افرط بے سوء حالے ! بدے حالم نیز از حد گذشتہ است . غرق شدہ ام ؛ گیج شدہ ام ؛ گُم شدہ ام ؛ ڪر و ڪور و لال گشتہ ام . انگار دارم همہ چیز را از دست مےدهم . اصلا ، شاید مقصود و منظور خودِ تو بودے و من هنوز پیدایت نڪردہ بودم ... من مےدانستم آخر باید بہ برگردم ؛ اما انگار نمےدانستم ، فراموشت ڪردہ بودم ، طبقِ معمول .... از تو دور شدہ بودم ، مثلِ همیشہ ... و تمامِ این دور شدن ها و فراموش ڪردن ها ، فقط بہ خودم ضربہ زد ؛ بہ ازاے هر قدمے ڪہ از تو دور شدم ، یڪ قدم بہ شیطانِ درون و بیرونم نزدیڪ تر شدم ؛ هر چہ تو از خاطرم رفتے ، جاے افڪار پوچ ذهنم را گرفت ؛ من ، را ، گُم ڪردہ بودم ؛ من تو را از خودم گرفتہ بودم و باید مےیافتمت . اما ڪجا ، چگونہ و چطور ، نمےدانستم . منتظر دلم نشستہ بودم ؛ آن‌را گذاشتہ بودم سر راهت تا بیایے و با خودت ، دلم را ببرے و بمیرانے از ... من ، همہ جورہ پاے تو بودم ؛ حتے اگر مرا به زور مےڪشاندے ؛ فقط مےخواستم با باشم ، نه با غیر تو ... بیابم ... ❤️‍🩹💔