همه که نه
اما گمانم حداقل بیشترمان
در قلبهایمان گم شده ای داریم
به نام - امام زمان -
گه گداری جمعه ها اگر به یاد او
باشیم ، هستیم !
وگرنه ، این شخصیت یک ابر محو
در زندگی هایمان شده است .
نه ! راستی جمله ام اشتباه است
ما هستیم ؟
چه خیالات باطلی ...
چه تفکرات پوچی ...
ما اگر بودیم که دیگر غمی نبود !
بخدا نیستیم !
صفحه آخرت را آفلاین زده ایم و
آنلاینِ همیشگیِ این دنیا شده ایم
جسارت نباشد !
خودم را میگویم ...
خودی که باید هی به خودش
تلنگر بزند :
« آهای اشرف مخلوقات ! ،
آهای انسان مغرور ،
آهای غافل ! ،
امام زمان هست . .
آقا میبیند . . »
نمیدانم تا حالا چرتکه انداخته ای ؟
نمیدانم تا حالا دودو تا چار تا کردن
به تورت خورده یا نه ؟
اینکه چقد اهل حساب کتاب بوده ای را
نمی دانم !
اما من که با یک حساب سر انگشتی
میبینم خیلی عقبم . .
میبینم فرسنگ ها از آقا دور هستم !
آنقدر گَرد گناه و آلودگی ها
سیه چرده ام کرده ،
که نور آقا را نمیبینم . .
نمیدانم چه کار دارم میکنم
فقط میدانم اگر دیر بجنبم ،
فرصت را از دست میدهم ،
میشوم شکل همانهایی که زیر
خروار ها خاکِ سرد ،
آرمیده اند . .
این را هم میدانم که آقا
منتظر من است .
منِ بی وفا !
منِ غایب . .
اما خب ،
چه کنیم
اگر آقا نبود و صحبت از کرمهایش ،
حتی لحظه ای به خود اجازه نمیدادم
که این حرفها را به زبان بیاورم ،
فقط
به امید آن « فحرک شفتیک »
زبان گشوده ام ،
به اقرارِ زیانها ،
به اقرارِ سنگینی بار گناه ها ،
به اقرارِ نبودن ها
نبودن های همیشگی . . .
#شبهاے_دلتنگے
خدایا !
مدار مغناطیسِ تو همیشه فعال است ،
و هر کس که دکمه دلش روشن باشد را به سمت خود میکشد ؛
این روزها تو خیلی ها را به سمت خودت میکشی و قلبهایشان را تصرف میکنی ؛
خوشبحال آنهایی که بعد از انبوه پوچیها ، به لذتِ به تو رسیدن رسیده اند . .
و خوشبحال ترِ من که تو را از اول داشتم ((:
و وای به حالم که اگر فراموشت کرده باشم و یا بخواهم فراموشت کنم !
بدا به حالم اگر از شدت عیان بودنت تو را از یاد ببرم و فراموش کنم تویی هم در میان بود . .
خدایا . .
ای کسی که گمراهان را در انبوهِ ظلمات به نور میکشانی ،
ای « یخرجهم من الظلمات الی النور » ،
مراقب حال دلهایمان باش تا آنقدر خراب نشوند که فراموشت کنند ،
ما دلمان به #تو خوش است . .
#شبهاے_دلتنگے
-شـڪـوِة-
گرہ بہ ڪار من افتادہ است از غمِ غربت ، ابوالفضل هست و معجزہ هاے بدون دست 💔 - ۱۶ روز تا محرم . .
اگر حال این روزهای مرا بخواهی ،
بیشتر از قبل دوستت دارم
اما خسته ترم . .
به مراتب خسته تر از خودم
خسته تر از همه چیز و همه کس . .
منتظر آغوشی ام که به روی من باز کنی . .
من ،
هر روز دلم حرم است ،
سهم خلوتهای من #تو یی . .
من حرفهای خصوصی ام را فقط به #تو زدم !
تو خرابم کنی ؟
حاشا و کلا . .
صدایم کن . .
بگذار پناه بیاورم به تو . .
نگاهم کن ،
بگذار چشمهایم برای تو ببارند . .
#شب_جمعہ
#شبهاے_دلتنگے
-شـڪـوِة-
فرحة لقائڪ فقط از دیدنِ #تو بود ڪہ بہ ما رسید آقاے اباعبداللہ ، همیشہ دلتنگتیم ، فراموشمون نڪن ...
Mahmoud Karimi - Ghasam Be Ketri.mp3
16.52M
قبلہنماے من ، اصلا بہ سمتِ توست
یومیہ پنجمرتبہ سوےِ تو مایلم
#شبهاے_دلتنگے
@shekveh1|شڪوِة
-شـڪـوِة-
ــــــ
🌱
ڪاش مےدانستم علاجِ
این روحِ پردرد و آشفتہ چہ بود ؛
ڪاش مےدانستم
آن منبع آرامش و اطمینان ڪجا بود ،
تا سراسیمہ خودم را دخیلِ آن ڪنم و
دیگر نگرانِ هیچ چیز نباشم ؛
ڪاش مےدانستم
پناهـــگاہِ انسانهاےِ دردمندِ آلودہ ،
ڪجاست ؟
آغوش تو ؟
یعنے تو باز هم آنقدر مهربان بودے
ڪہ بعد از این همہ رنجاندنِ تو ،
در را برویم بگشایے و
پاے همہ حرفهایم بنشینے ؟ ...
من چقدر بدم اصلا ...
از خودم خیلے بدم آمدہ ...
و افرط بے سوء حالے !
بدے حالم نیز از حد گذشتہ است .
غرق شدہ ام ؛
گیج شدہ ام ؛
گُم شدہ ام ؛
ڪر و ڪور و لال گشتہ ام .
انگار دارم همہ چیز را از دست مےدهم .
اصلا ، شاید مقصود و منظور
خودِ تو بودے و من هنوز پیدایت نڪردہ بودم ...
من مےدانستم آخر باید بہ #تو برگردم ؛
اما انگار نمےدانستم ،
فراموشت ڪردہ بودم ،
طبقِ معمول ....
از تو دور شدہ بودم ،
مثلِ همیشہ ...
و تمامِ این دور شدن ها و فراموش ڪردن ها ،
فقط بہ خودم ضربہ زد ؛
بہ ازاے هر قدمے ڪہ از تو دور شدم ،
یڪ قدم بہ شیطانِ درون و بیرونم نزدیڪ تر شدم ؛
هر چہ تو از خاطرم رفتے ،
جاے افڪار پوچ ذهنم را گرفت ؛
من ،
#تو را ،
گُم ڪردہ بودم ؛
من تو را از خودم گرفتہ بودم و
باید مےیافتمت .
اما ڪجا ، چگونہ و چطور ، نمےدانستم .
منتظر دلم نشستہ بودم ؛
آنرا گذاشتہ بودم سر راهت
تا بیایے و با خودت ،
دلم را ببرے و بمیرانے از #عشق ...
من ،
همہ جورہ پاے تو بودم ؛
حتے اگر مرا به زور مےڪشاندے ؛
فقط مےخواستم با #تو باشم ،
نه با غیر تو ...
بیابم ...
#مولاے ❤️🩹💔
#شبهاے_دلتنگے