⁉️#حقیقت و #مصلح
✳️ بهتر است مسئله #حقیقت و #مصلحت را روشن کنم. گفته میشود فلان کار، مصلحت است. میگویند شما هم مصلحت را بر حقیقت ترجیح میدهید و این از #حرفهای_کودکانه است که بزرگترها بکار میبرند و فکر میکنند مصلحت یعنی گناه و کفر. در حالیکه چنین نیست.
اولین کسی که گفت مصلحتها را نباید بر حقیقت ترجیح داد، مرحوم دکتر #علی_شریعتی بود، اما منظور دکتر شریعتی چه بود؟
⬅️جایی که حقیقتی بالاتر از مصلحت نیست
صحبت بر سر ترجیح مصلحتِ شخصی است بر یک حقیقت. وقتی شما میفهمید حق با زید است نه با عمرو، ولی مصلحت شما و یا قشری ایجاب میکند که برعکس آن را بگویید، شما نباید برخلاف #حق رفتار کنید و این مصلحتِ نادرست را عمل کنید؛ اما جایی که مصلحت یک #امت چیزی را ایجاب میکند، "حقیقتی بالاتر از این مصلحت نیست".
مصلحت یعنی چیزی که درست و صواب است. امروز مصلحت ملت ایران و انقلاب ایران این است که با هیچیک از ابرقدرتها کنار نیاید و تمایل نشان ندهد.
⬅️ مصلحت اندیشی یک #فحش نیست. مصالح بزرگ یک ملت را نباید کوچک و حقیر و بازیچه گرفت. زیرا این مصالح حقایق زندگیِ آن امت است. وقتی که گفته میشود که با فلان دشمن که امروز رویاروی شما نیست و پشت جبهه است و مباشرتاً با شما نمیجنگد، مصلحتتان نیست که با آن بجنگید، بگویید: این مصلحتگرایی است؛ من میخواهم در یکزمان با همهٔ جبههها بجنگیم!
#سیدعلی_حسینی_خامنهای، نماینده امام در دانشگاه تهران
#روزنامه_جمهوری_اسلامی، ۲ بهمن ۱۳۵۸، صفحه ۱۰.
در جمع دانشجویان دانشگاه تهران
@shenakhte_rahbari
✳ آیتالله خامنهای: #دکتر_شریعتی حقیقتپذیر بود
در سال ۵۰ یا ۵۱، آنوقتی که احساسات ضدشریعتی و احساسات شریعتیگران در اوج تخاصم بود و اینجا و آنجا و بحثها و قلمزدنهای بیثمر و احیاناً زیانبخش و گفتن و شنیدنهای بیفرجامِ پایانناپذیر، وقت عزیز جامعه ما و انقلاب ما را میگرفت، جوان طلبهای در مدرسه فیضیه قم و یا ظاهراً در صحن، آمد پیش من و گفت: «من از قم با شوق و علاقه وافری برای شرکت در کلاس اسلامشناسی حسینیه ارشاد، هر هفته به تهران میروم و اینهفته هم رفته بودم و شریعتی را استاد خودم میدانم. اما رفتم آنجا و در ضمن بیاناتِ دکتر، جملهای گفته شد راجع به روحانیون. من احساس ناراحتی و شرم کردم و خجالت کشیدم. اهانت بود». و گله کرد که چرا این استاد عزیزی که ما به او علاقه داریم، گاهی در حرفها تعبیرات نیشداری به کار میبرند.
من عیناً این مطلب را به مرحومِ دکتر گفتم. از خصوصیات دکتر شریعتی، حقیقتپذیری بود. برخلاف آنچه که گفتهاند و نوشتهاند، حرف را گوش میکرد و اگر درست مییافت میپذیرفت. و اگر کسی به خط فکری این متفکرِ عزیز، در میانه سالهای ۴۶ و ۴۷ تا ۵۲ نگاه کند، بروشنی این تغییر جهت را در چند بخش میبیند. دائماً رو به بهترشدن و تکاملیابی و رفعِ عیب حرکت میکرد.
از این گله و شکایتِ برادرانه ناراحت شد و گفت جبران خواهم کرد. و جبران کرد. و چند سخنرانی پرشور و تغییرات واقعبینانه درباره حوزههای علمیه و روحانیت و بخصوص طلاب، گوشهای از این جبران بود.*
* «و اما اینکه من با روحانیت مخالفم، تهمتی است که همان اندازه بیپاست که پیش از این شایع کرده بودند با تشیع مخالفم... در همین حوزه علمیه ما، اکنون دانشمندان و متفکران و آزاداندیشانی هستند که سرمایه امید و الهامبخش ایمان مایند و در برابر دانشگاهِ ما، موجب حیثیت علمی و فرهنگی ما.» (#مجموعه_آثار ۳۳/ #گفتوگوهای_تنهایی)
«کمتر کسی است که در این سالها به شدت و با تکیهای که من دارم از «#روحانیت» به عنوان «تنها پایگاه فرهنگی و معنوی ما که در برابر هجوم استعمار فرهنگی غرب مصون و مستقل مانده» و «تنها جایی است که چهرههای علیواری اگر باشد، باز در میان همینها هست»، دفاع کرده باشد و آنهم به تکرار و با استدلال.» (#نامهها)
#سیدعلی_حسینی_خامنهای
#جریان_روشنفکری_اسلامی_در_ایران
[مقارنه دو سخنرانی از آیتالله خامنهای در سالگرد درگذشت دکتر #علی_شریعتی در سال ۱۳۵۹]
۲۹ خرداد سالگرد دکتر شریعتی
♦️ @shenakhte_rahbari