🔹نسخههای خطی و یک احتمال
در پی مباحثی که اخیراً در بارۀ سند برخی روضههای نامتعارف مطرح شد، احتمالی به ذهنم رسید که در میان نهادن آن با اهل فضل، خالی از لطف نیست.
👈مقدمه
اخیراً یکی از دوستان طلبه که مدّتی در کلاس پژوهش بنده شرکت کرده بود، در مقام مشورت، مطلبی را با من در میان گذاشت که برایم جالب بود و به نظرم به بحث حاضر نیز مرتبط است. گفت: «قصد دارم طلبگی رسمی را رها کنم؛ ولی دوست دارم یک کار دینی هم انجام دهم که ارزشمند باشد. به ذهنم رسیده نسخههای خطی نایاب را منتشر کنم. یعنی نسخههایی که روضههای ناب در آنها است و این روضهها در کتابهای رایج نیست».
گفتم: «این، کار مشکلی است. نیاز به تخصّص دارد. هر کتابی که با دست نوشته شده باشد، نسخۀ خطی نیست و اگر هم باشد، الزاماً ارزشمند نیست. برو پیش امثال دکتر سید علی طباطبایی یزدی قدری شاگردی کن تا بتوانی تشخیص بدهی و بعد اقدام کنی».
بعد گفتم: «حالا مگر چیزی پیدا کردهای؟». گفت: «بله. یک نفر را در مشهد پیدا کردهام که بیش از هزار نسخۀ خطی از این دست، جمع کرده است. میخواهم به سراغ او بروم».
گفتم: مثلاً چه مطالبی در این نُسَخ هست؟ گفت: «مثلاً در یکی از این نسخههای خطی آمده است: همۀ اصحاب امام حسین (ع) از ایشان برای رفتن به میدان اذن میگرفتند الا حبیب بن مظاهر. او خدمت امام رسید و عرض کرد: اجازه بدهید من از خانم زینب (س) اذن میدان بگیرم. امام هم قبول کرد. بعد حبیب، روی زمین افتاد و به صورت سینهخیز، خود را از پشت خیمهها به حضرت زینب رساند و از او اذن میدان گرفت».
نمونۀ دیگری هم ذکر کرد که برای من خیلی جالب بود؛ زیرا سال گذشته در فضای مجازی منتشر شده بود و من خیلی به دنبال سند و منبع آن گشتم ولی نیافتم. و آن اینکه میگفت: «در یکی از این نسخههای خطی، آمده است: رسول خدا (ص) گربهای داشت به نام معزه».
این گفتوگو به پایان رسید؛ ولی ذهن من درگیر این «نسخههای خطی شگفت» باقی ماند.
🔸بیان مسئله
برخی از وعاظی که روضههای نامتعارف و عجیب میخوانند و یا احادیث شاذّی را بیان میکنند که کسی نشنیده، در پاسخ به این سؤال که «منبع این مطالب کجاست؟»، میگویند: «اینها در نسخههای خطی است».
میتوان حدس زد که دست کم برخی از این نسخههای خطی ـ اگر وجود خارجی داشته باشند ـ از آثار دوران قاجار و یا حتی پهلوی هستند. علت عدم انتشارشان هم بیاعتباری آنها و یا ناشناخته بودن مؤلّف و مواردی از این دست است.
اما کسانی که مدعیاند چنین نسخههایی در اختیار دارند، اگر واقعاً این نسخهها را معتبر میدانند، باید آنها را به محقّقان معرفی کنند تا زمینۀ بررسی و چاپ آنها فراهم شود؛ زیرا این کار از باب نشر علم، واجب است.
اما ما با یک پدیدۀ شگفت روبهرو هستیم: آقایان این نسخههای خطی را به صورتی رازآلود نزد خود نگاه میدارند!
تا جایی که بنده شنیدم، هیچ نامی هم نمیبرند که مثلاً اسم آن نسخه خطی چیست؟ نویسندهاش کیست؟ مربوط به چه قرنی است؟ و اساساً اگر نایاب است، چطور به دست شما رسیده؟ و اگر نایاب نیست، چرا به دست نسخهپژوهان و محقّقان نرسیده؟ چرا آن را منتشر نمیکنید؟ و…
فرض کنیم شما به منبعی دست یافتید که دیگران از آن خبر ندارند. خوب؛ چه اشکالی دارد نام آن را و محلّ نگهداری آن را بگویید؟ این کار، دأب همۀ محققان و اهل فضل بوده و هست که بگویند: «من در فلان کتابخانه، نسخهای با عنوان فلان دیدهام که در آن چنین نوشته…». چرا آقایان از بیان عبارتی شبیه این طفره میروند؟ چرا طوری صحبت می کنند که کسی جرئت نکند بپرسد: «سندش کجا است»؟
👈اما یک احتمال:
آیا احتمال نمیدهید کسانی به تبعیت از یهودیانی که «یکتبون الکتاب بأیدیهم ثم یقولون هذا من عند الله»، به فکر «تولید نسخۀ خطی» افتاده باشند؟ شاید اساساً همانها باشند که وقتی به راحتی دستنوشتههای خود را به خدا نسبت میدهند، از نسبت دادن دستنوشتههای خود به علما که هیچ ابایی نخواهند داشت.
رهایی از این احتمال، در گرو این است که آقایان نسخههای خطی ادعایی خود را در معرض نقد و بررسی قرار دهند.
خوش بوَد گر محک تجربه آید به میان.
مرتضی بهرامی خشنودی
هشتم شهریور 1402 / 13 صفر 1445
#نسخ_خطی
#روضههای_بیسند
#احادیث_جعلی
#تحریف
منبع: وبلاگ پیام پاینده
http://mbahramikh.blogfa.com/post/41
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
امام رضا (ع) به هیچ وجه از قم و نزدیکی آن عبور نکرده است
استاد یوسفی غروی:
حرکت امام رضا (ع) به سمت خراسان حرکتی مخفیانه نبوده، بلکه سیصد سرباز عباسی به رهبری رجاء بن ابی ضحاک ایشان را همراهی میکردند، لذا مسیر حرکت ایشان چندان مخفی نبوده و گفتهاند که ایشان از مدینه به بصره رفت و از بصره به اهواز، از اهواز به فارس و در نهایت از فارس به مرو رسید. در این مسیر ایشان تحت هدایت سربازان عباسی بود و مأمون از رجاء بن ابی ضحاک خواسته بود تا امام را از شهرهایی مانند قم که کانون تجمع شیعیان بود عبور ندهد. به همین دلیل هم بود که امام را از کوفه روانه نکردند زیرا کوفه نیز یکی از کانونها تجمع شیعیان بود.
سید ابن طاووس (سید عبدالکریم ابن طاووس حلی، و نه صاحب کتاب ملهوف) در کتابی که درباره تعیین قبر امیرالمؤمنین (ع) نوشته (فَرْحَةُ الغَریّ فی تَعْیینِ قَبْر أمیرِالمُؤمنین عَلیّ بْن أبیطالب فِی النَّجَف) اشاره کرده که امام رضا (ع) در مسیرش وارد قم شد و شیعیان از او استقبال کردند و داستانی شبیه ورود پیامبر (ص) به مدینه را نقل میکند که شیعیان درباره اینکه امام به خانۀ چه کسی برود دعوا داشتند و امام رضا (ع) فرمود این شتر هر کجا برود آنجا منزل خواهم گزید. اکنون نیز منطقهای در قم، در پشت مدرسۀ رضویه و در بازار نجارهای قدیم قم به نام «شترخان» وجود دارد که میگوید محلی بوده که شتر امام رضا (ع) توقف کرده و امام در آنجا منزل گزیده است. حتی وجه تسمیۀ مدرسۀ رضویه نیز همین بوده و چون نزدیک این محل ادعایی اقامت امام رضا (ع) بوده آن را «رضویه» نامیدهاند.
اما این داستان به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. مسیر حرکت از مدینه به مرو مشخص است و مأمون تأکید کرده بود که امام از مراکز تجمع شیعه عبور داده نشود. بهویژه که در آن زمان قمیها با بنیعباس مشکل داشتند و از خراج دادن تمرد کرده بودند و درگیریای هم به وجود آمد و تعدادی از قمیها کشته شدند، لذا اصلاً معقول هم نیست مأمون اجازه داده باشد امام رضا (ع) را از این منطقه حرکت داده باشند.
#امام_رضا #تاریخ_قم #ساوه
منبع: کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
زیارت با معرفت
با سند صحیح از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند:
"مَنْ أَتَى قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ "
ترجمه:
" هرکس در حالی که حق اباعبدالله (ع) را شناخته است به زیارت قبر او برود خداوند گناهان قدیم و جدید او را می بخشاید "
منبع:
📚شیخ صدوق، ثواب الأعمال (چاپ دارالشریف الرضی) ، ص86.
توضیح:
به نظر می رسد مقصود از « شناختن حق امام حسین(ع) » در اینگونه احادیث ، اینست که آن حضرت را به عنوان «امامی که خداوند، اطاعت و پیروی از او را واجب فرموده » به رسمیت بشناسیم و به حق ایشان به عنوان « امام الهی مفترض الطاعة و النصرة » اعتراف داشته باشیم.
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
دو نصیحت به اهل منبر از زبان فقیه بزرگ مرحوم آخوند همدانی
✔️ از واعظ نامی و خطیب شهیر ومؤلف دانشمند مرحوم حاج شیخ احمد رحمانی همدانی ( قدس سره) شنیدم که اوائلی که در همدان منبر می رفتم مرحوم آخوند دو سفارش به من فرمود:
🔹۱/ به همان نیت خالصی منبر برو که به همان نیت نماز می خوانی.
🔹۲/مراقب باش در مدتی که بر منبر نشسته ای، چه خوراک معنوی به مردم می دهی، زیرا مردم، شریف ترین عضو خویش یعنی مغزشان را در این مدت اختیار تو قرار داده اند.
منبع: کانال استاد محمد عندلیب همدانی
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
آیا پیامبر (ص) وفات کرده اند یا به شهادت رسیده اند؟
پرسش:
پیامبر اکرم (ص) وفات کرده اند یا در اثر زهر به شهادت رسیده اند؟ اگر شهید شده اند آیا قاتل ایشان معلوم است؟ آیا روایتی که می گوید پیامبر (ص) به دست دو تن از زنان خود (یعنی عایشه و حفصه ) مسموم شده اند دارای سند قوی است؟
پاسخ:
این نظریه که پیامبر اکرم (ص) در اثر مسمومیت به شهادت رسیده باشند با شواهد متعدد تاریخی قابل تقویت است اما هویت قاتلان ایشان روشن نبوده و نیست و بر اساس یک روایت ضعیف یا تحلیل ها و حدس ها نمی توان نظر قاطعی ابراز کرد.
روایتی که می گوید 2 تن از همسران پیامبر (ص) به ایشان زهر نوشانده اند تنها در تفسیر عیاشی با سندی منقطع و ضعیف آمده است(تفسیر العیاشی، ص200، روایت شماره 152). نسخه ای که از این تفسیر بر جای مانده ، یک نسخه ناقص است که اسانید روایاتش تلخیص شده اند و معمولا در سند هر یک از روایاتش هویت 3 الی 4 واسطه که بین مؤلف و معصوم(ع) قرار داشته اند نامعلوم است. به گفته نجاشی(رجال شناس بزرگ شیعه) ، مؤلف تفسیر عیاشی گرچه خودش راستگو بوده ولی بسیار از افراد ضعیف نقل می کرد: « كان يروي عن الضعفاء كثيرا » ( رجال النجاشي ، ص٣٥٠).
بنابراین وقتی هویت 3 یا 4 تن واسطه های میان عیاشی تا معصوم(ع) مشخص نیستند نمی توانیم سند این روایت را صحیح یا موثق بنامیم و حجت شرعی برای «نسبت دادنِ قاطعانه این روایت به معصومان(ع)» نداریم.
وانگهی روایتی که در تفسیر عیاشی آمده تنها یک روایت است و در موضوع مهمی همچون « هویت قاتل رسول الله ص » نمی توان به آن اکتفا کرد.این موضوع برای شیعه مهم بوده و قاعدتا اگر معصومان(ع) احادیثی در این مورد فرموده بودند باید با روایات و اسانید متعدد نقل می شد نه اینکه تنها با یک سند منقطع و ضعیف نقل شود. بر فرض اگر کسانی چنین توجیه کنند که اهل بیت(ع) به دلایلی از بیان مکرر و علنی این موضوع خودداری کرده اند ، باید به آنان گفت: پس ما نیز مأمور به «گمانه زنی» نیستیم.
ازسوی دیگر ، مضمون این روایت در آثار بر جای مانده از کلینی ، صدوق ، شیخ مفید ، سید مرتضی و شیخ طوسی دیده نمی شود حال آنکه اگر یک روایت مشهور بود مخصوصا باید در ابواب التاریخ در کتاب کافی کلینی نقل می شد. البته بعدها کتاب های روایی قرن 11 و 12 یعنی تفسیر الصافی ، بحارالانوار ، تفسیر البرهان و تفسیر نورالثقلین همین یک روایت را از تفسیر عیاشی اخذ و مجددا نقل کرده اند که این نیز دلیل کافی بر صحت سند یا متن آن روایت نخواهد بود زیرا مؤلفان این آثار تقریبا هر روایتی که یقین به جعلی بودنش نداشتند نقل می کرده اند.
در هر حال ، اعتقاد به «دست داشتن دو تن از همسران پیامبر(ص) در مسموم کردن آن حضرت» یک دیدگاه مشهور و مورد تأیید و تأکید عموم علمای شیعه نبوده است. تنها سخنی که می توانیم با « احتمال قوی » بیان کنیم اینست که « پیامبر اکرم(ص) در اثر مسموم شدن به شهادت رسیده اند » اما اسناد و مدارک کافی برای تعیین هویت عاملان و طراحان پشت پرده این توطئه نداریم بنابراین باید از اظهارنظر شتابزده و قاطعانه بپرهیزیم.
#شهادت_پیامبر صلی الله علیه وآله
#وفات_پیامبر
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
هدایت شده از مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشتها
⚡️طرح عنوان شهادت پیامبر(ص) با هدف گسترش تقابل مذهبی
✍مهدی مسائلی
در سالهای اخیر افرادی تلاش میکنند تا هرمناسبت اسلامی را به سمت تقابل مذهبی سوق دهند. با این رویکرد چندسالی است عدهای موضوع مسموم و شهید شدن پیامبر اکرم(ص) به دست بعضی از زنانشان را مطرح کرده و مطالبی را دراین باره منتشر میکنند. در ادامه نقدی بر این مطالب خواهیم داشت:
۱. مهمترین دلیلی که برای این موضوع ارائه می شود استدلال به روایتی از کتاب تفسیر عیاشی است بدین مضمون که عایشه و حفصه به پیامبر(ص) سم خورانده و آن دوعامل شهادت پیامبر(ص) بودند (تفسير العياشي، ج۱، ص۲۰۰.) اما این روایت مرسل و بدون سند بوده و روایتی ضعیف و نامعتبر به شمار میآید. منبع آن نیز منحصر به تفسیر عیاشی است و اگر میبینیم عدهای برای استناد به آن کتابهای متعددی را نام میبرند، بیشتر برای جوسازی و فریب دادن مخاطبان است زیرا همه این کتابها، روایت فوق را از تفسیر عیاشی نقل میکنند.
ادعای این روایت آنقدر بزرگ و مهم است که اگر صحت داشت، باید روایات معتبری از ائمه(ع) دراینباره به دست ما میرسید. چنین نظری در میان علما و اندیشمندان شیعه نیز وجود نداشته است.
۲. معمولا همراه با نقل روایت بالا، استنادات تحریف و تقطیع شده دیگری نیز درباره طرح شهادت پیامبر(ص) آورده میشود. بدین صورت که ادعا میشود که بسیاری از علمای شیعه و سنی معتقد به شهادت پیامبر(ص) هستند و سپس این اعتقاد به شهادت را در کنار ادعای مسمومیت ایشان توسط زنان قرار میدهند و اینگونه نتیجه میگیرند که حتی علمای اهلسنت نیز معتقدند زنان پیامبر(ص) عامل شهادت ایشان بودند؛ در حالی که مقصود همهی این منابع از تعبیر شهادت پیامبر(ص)، مسمومیت ایشان به دست زن یهودیه در خیبر است و همه آنها در کتابهایشان به این مطلب تصریح میکنند.
۳. داستان مسمومیت رسول خدا(ص) به دست زن یهودیه نه تنها در منابع اهلسنت، بلکه در روایات شیعه نیز آمده است.(بصائرالدرجات، ج۱، ص۵۰۴)
اما متأسفانه این روایات نیز تقطیع شده و برای اثبات ادعای بالا به کار گرفته میشود. در قسمتی از یکی از این روایات آمده است: «مَا مِنْ نَبِيٍّ وَ لَا وَصِيٍّ إِلَّا شَهِيدٌ؛ هیچ پیامبر و جانشینش نیست مگر اینکه شهید میشود»
این افراد در حالی برای اثبات شهادت پیامبر(ص) توسط همسرانش از این جمله استفاده میکنند که در متن کامل این روایت علت شهادت پیامبر(ص) مسمومیت به دست زنی یهودی ذکر میشود.
۴. عدهای با گزیدهبرداری از داستان «لُدود»(یعنی داستان دارو دادن به پیامبر)، آن را به مسموم کردن پیامبر(ص) ارتباط دادهاند. اما این داستان موهن را شیعه قبول ندارد و بسیاری از علمای شیعه دلیل جعل آن را توجیه نسبت هذیان به رسولخدا(ص) دانستهاند.
در این داستان آمده که هنگامی که داروی تلخی را به پیامبر(ص) خوراندند، ایشان ناراحت شده و فرمودند: «بايد به مجازات اين عمل، در برابر چشمانم، به دهان تمام کسانی که در مجلس حضور دارند، به جز عباس، از آن دارو ريخته شود». سرانجام طبق سوگند و دستور پيامبر(ص)، دارو به دهان يکايک حضار، به جز عباس، ريخته شد!
استثنای عباس موجب شده تا بعضی از علما فضیلتتراشی برای عباس در نزد خلفای عباسی را از انگیزههای احتمالی جعل این روایت بدانند. ابن ابی الحدید از استادش نقیب نقل کرده است:
«در آن روزها و ساعتهاي آخر پيامبر، مسلماً نه تنها علي و فاطمه، بلکه حسن و حسين نيز در کنار بستر پيامبر حاضر بودند و آيا ميتوان احتمال داد که از آن دارو به دهان آنان نيز ريخته باشند؟! نه؛ به خدا سوگند چنين چيزي نبوده است». او داستان لدود از اصل دروغ و ساختگی میداند که آن را تنها يک نفر براى تقرّب به بعضى از مقامات ساخته و پرداخته است».(شرح نهج البلاغة، ج۱۳، ص۳۲.)
۵. در برابر این ادعا که عایشه و حفصه با همدستی یکدیگر پیامبر(ص) را مسموم و شهید کردند، باید گفت: آیا امام علی(ع) از این واقعه خبر داشت یا نداشت؟! امکان ندارد که شما بدانید و امام(ع) نداند. اگر ایشان آگاه بود، چرا بعد از خلافتشان، آن دو را مجازات نکردند؟! ترور پیامبر(ص) گناه بزرگی است که به سادگی نمیتوان از آن گذشت. اگر کسی بگوید در آن هنگام، شرایط جامعه برای مجازات آن دو فراهم نبود، میگوییم: پس از جنگ جمل و شکستِ اصحاب جمل، بهترین فرصت برای مجازات عایشه بود و اگر امام علی(ع) او را مجازات میکرد، کمتر کسی به آن حضرت خرده میگرفت، ولی ایشان عایشه را بخشیدند و علت آن را پاسداشتِ حرمتِ همسری وی با پیامبر(ص) دانستند:«...وَ لَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولَى وَ الْحِسَابُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى؛ حرمت اوليه او باقى است، و حسابش با خداوند است.»
آیا برای کسی در قتل همسرش نقش اصلی داشته حرمتی باقی میماند که امام به آن استدلال میکنند؟!
..........
@azadpajooh
پرسش:
آیا واقعا پیامبر (ص) فرمودند «هر کس پایان ماه صفر را به من اطلاع دهد، اهل بهشت است»؟
آیا اینکه بعضیها در شب اول ربیع الاول بر در هفت مسجد میروند و پایان ماه صفر را به رسول الله (ص) تبریک میگویند ریشه در احادیث دارد یا یک آداب سلیقه ای است؟
پاسخ:
چنین حدیثی درباره پایان ماه صفر یا آغاز ربیع نداریم و اینگونه آداب، خودساخته و سلیقهای است.
البته روایت دیگری درباره بهشتی بودنِ ابوذر (ره) داریم که در شرایط کاملاً خاصی، عبارت « ... فَمَن بَشَّرَنی بخروج آذار فَلَهُ الجَنَّة ...»(هرکس خروج ماه آذار را به من بشارت دهد اهل بهشت است) در آن آمده و برخی همین حدیث را به اشتباه فهمیده، لفظ و معنای این روایت را تقطیع و تحریف کرده، بر ماه صفر تطبیق نمودهاند.
محتوای حدیث مورد نظر اینست که پیامبر (ص) با اصحاب خود در مسجد بودند و متوجه شدند که ابوذر تا لحظاتی بعد به مسجد وارد خواهد شد بنابراین فرمودند: "اولین کسی که اکنون بر ما وارد میشود، اهل بهشت است"
برخی از اصحاب به محض اینکه این سخن را شنیدند، از مسجد بیرون رفتند تا زودتر وارد شوند و این فضیلت را به نامِ خود تمام کنند!
پیامبر(ص) متوجه خروج این افراد شدند و به بقیه اصحاب که نزد ایشان مانده بودند فرمودند: از میان کسانی که اکنون وارد مسجد میشوند، هریک که پایان ماه آذار (از ماههای رومی) را به من مژده بدهد، اهل بهشت است.
وقتی ابوذر و سایر اصحاب وارد شدند پیامبر (ص) از آنان پرسید: در کدام یک از ماههای رومی هستیم؟
ابوذر گفت: یا رسول الله! ماه آذار به پایان رسیده است.
پیامبر (ص) فرمودند: "من این را میدانستم اما (این صحنهسازی را انجام دادم زیرا ) دوست داشتم قومِ من بدانند که تو اهل بهشت هستی ..." (1)
گرچه همین روایت نیز از نظر سندی جای بررسی دارد ولی به هرحال هیچ نامی از ماه ربيع یا صفر در آن نیست زیرا ماه آذار یکی از ماههای رومی و معادل ماه مارس در تقویم میلادی به شمار میآید و ربطی به ماه صفر ندارد.
در هرحال، علت بهشتی شدنِ ابوذر این نبود که ماههای رومی را میدانست و بشارتِ پایان ماه مارس(آذار) را به پیامبر (ص) داد بلکه علتش صداقت ابوذر در اندیشه، گفتار و عملکرد بود.
—————
(1) صدوق، علل الشرایع، ج 1، صص: 175-176 و معانی الاخبار، ص 205
#تبریک_ربیع #خروج_صفر #حدیث
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
مقاله جالب درباره تاریخ قتل عمر بن خطاب و نهم ربیع.doc
107K
مقاله ای مستند و خواندنی از یکی از فضلا درباره تاریخ قتل عمر بن خطاب ، آیا واقعا نهم ربیع الاول و جشن فرحة الزهرا ( عمرکشان ) است؟ - 15 صفحه با فرمت وورد (word)
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
مقاله_جالب_درباره_تاریخ_قتل_عمر.pdf
275K
مقاله ای مستند و خواندنی از یکی از فضلا درباره تاریخ قتل عمر بن خطاب ، آیا واقعا نهم ربیع الاول و جشن فرحة الزهرا ( عمرکشان ) است؟ - 15 صفحه با فرمت پی دی اف ( pdf )
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
تاریخ دقیق قتل عُمَر بن خطاب به دست ابولولو :
طبق منابع تاریخی شیعه و سنی ، عمر بن الخطاب ( خلیفه دوم ) در بیست وششم ذی الحجه ترور شد و بعد از حدود سه روز درگذشت. بنابراین وی در آخر ذیحجه یا اول محرم درگذشته است. این مطلب را همه ی مورخان اعم از شیعه و سنی در آثار خود آورده اند. بنابراین اقلیت قلیلی که در نهم ربیع الاول مراسم عمرکشان ( عید الزهرا یا فرحة الزهراء ) برگزار می کنند اساسا حدود هفتاد روز تأخیر می کنند و کارشان حتی اگر توجیه شرعی و عقلی دشته باشد ، دستکم از نظر تاریخی دچار اشکال است.
برای اطمینان می توانید به منابع تاریخی زیر مراجعه فرمایید که همگی آخر ذی الحجه را به عنوان تاریخ قتل عُمَر بیان کرده اند:
* منابع تاریخی شیعه یا متمایل به تشیع :
۱. تاریخ الیعقوبى ، یعقوبی، ج۲ ، ص۱۵۹ ، قرن سوم ، مولف آن شیعه است. همچنین تاریخ یعقوبى/ ترجمه فارسی آیتی ، ج۲ ، ص۴۹
۲. التنبیه و الإشراف ، مسعودی ، ص۲۵۰ ، قرن چهارم ، مؤلف آن شیعه یا متمایل به تشیع است
۳. مروج الذهب ، مسعودی ، ج۲ ص۳۰۴ و ص۳۲۱ ، قرن چهارم ، مولف آن شیعه یا متمایل به تشیع است.
۴. الفتوح ، ابن اعثم کوفی ، ج۲ ، ص۳۲۳ ، قرن چهارم ، مولف متمایل به تشیع است.
۵. مَسارّ الشیعه ، ص42 ، مؤلف: شیخ مفید (ره) پیشوای بزرگ شیعیان در اوایل قرن پنجم که خوشبختانه نسخه خطی اصلی این کتاب با دستخط مؤلف موجود است. در این کتاب نیز مرگ عمر در ذیحجه ذکر شده است. می دانیم که شیخ مفید(ره) از نظر عظمت علمی و تقوایی در حد عالی هستند تا جایی که برخی بر این باورند که به دریافت توقیع ( نامه ) از امام عصر (عج) مشرف شده اند.
* برخی دیگر از منابع تاریخی:
۶. الإمامة و السیاسة ، مولف ناشناس، ج۱ ص۳۹ ، قرن سوم ، مذهب مولف: نامعلوم
۷. المعارف ، ابن قتیبه، ص ۱۸۳ ، قرن سوم ، مذهب مولف: سنی
۸. أنساب الأشراف، بلاذری، ج۱۰، ص۴۱۷ ، قرن: سوم ، مذهبِ مولف: سنی
۹. الطبقات الکبرى، محمد بن سعد، ج۳ ، ص:۲۵۸ ، قرن سوم ، مذهب مولف: سنی
۱۰. تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص:۱۹۱ ، قرن چهارم ، مذهب مولف: سنی
بد نیست بدانیم که علمای قدیم ما شیعیان درباره اینکه « عمر در ذیحجه کشته شده » اتفاق نظر داشته اند و حتی مرحوم علامه مجلسی(ره) نیز به این موضوع اعتراف کرده است (ر.ک. بحارالانوار، ج۳۱، ص ۱۱۸).
البته مجلسی(ره) خود سعی کرده به هر قیمت شده نهم ربیع الاول را تایید کند!! بعید نیست ایشان که در عصر صفوی می زیست از سوی حکومت یا جو جامعه تحت فشار بوده اند و از این رو به روایتی که از نظر سندی ضعیف است و از نظر متن نیز با مسلمات تاریخی و روایی در تعارض است استناد کرده اند! روایتی که مجلسی به آن استناد کرده از طریق دو راوی مجهول الهویه به احمد بن اسحاق قمی(ره) منسوب شده که سند و متن آن بسیارِ ضیعف است.
کفعمی از ابن ادریس حلی (صاحب کتاب السرائر) نقل کرده که درباره تاریخ نهم ربیع گفته است: " مَنْ زَعَمَ أَنَّ عُمَرَ قُتِلَ فِیهِ فَقَدْ أَخْطَأَ بِإِجْمَاعِ أَهْلِ التَّوَارِیخِ وَ السِّیَرِ " ترجمه: « هر کس بپندارد عمر در نهم ربیع کشته شده به اجماع صاحبان کتب تاریخ و سیره در اشتباه است». سپس خود کفعمی تاریخ ذیحجه را صحیح دانسته می افزاید: « الإجماعُ حاصلٌ مِن الشیعةِ و أهلِ السنّةِ على ذلک» یعنی «شیعه و سنی بر این موضوع اتفاق نظر دارند»(کفعمی، مصباح الکفعمی = جنة الأمان الواقیة ، ص: 511 و مجلسی، بحارالانوار، ج۳۱، ص ۱۱۹)
#عیدالزهرا #نهم_ربیع #ابولولو
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
🔴روایت تعظیم و جشن در نهم ربیع ساختگی است!
🔻آیت الله یوسفی غروی:
در جلد 31 و 95 بحارالانوار به نشر دار الإحیاء التراث العربی، در کتاب های «فتن و محن» و «اعمال ایام و ماه ها» روایتی مبنی بر عید بودن نهم ربیع الاول به سبب هلاکت عمر بن خطاب آمده است که به دلایل فراوانی، این روایت ساختگی است.
🔻علامه مجلسی(ره) این روایت را از کتاب زوائد الفوائد نقل می کند که نویسنده این کتاب علی بن علی بن طاووس «پسر ابن طاووس» بوده و جز نامی از این کتاب و روایت فوق که مستند به این کتاب است، روایت دیگری از آن باقی نمانده و همین امر دلیل بر ضعف و ساختگی بودن این روایت است.
🔻همچنین وجود الفاظی عامیانه همچون الفاظ «یَرْتاس»، «رؤیا» و «جنیت» به جای «یَتَرَأصُ»، «ریاء» و «جنٌبت» و وجود عباراتی همچون اسفل الفیلوق، یوم الهدی، یوم انکسار شیعه، یوم التصفیح، یوم ظفرت به بنو إِسرائیل در روایت فوق، دلیل بر ضعف و ساختگی بودن این روایت است.
🔻علاوه بر این، ثابت نبودن افعال ماضی و مضارع در روایت و نیز عدم ثبات منقول عنه میان پیامبر اکرم(ص) و امیر مؤمنان علی(ع) دلیل بر اضطراب گوینده چنین روایتی می کند و این اضطراب از شأن امام هادی(ع) به دور است.
🔻 احدی از مورخان مخالفت نکرده اند که عمر بن خطاب در روز 26 ذی الحجه ضربه و 28 این ماه از دنیا رفت، بنابراین شهرت قتل عمر در روز نهم ربیع الاول به علت تبلیغات کاذب پادشاهان صفویه برای تحریک احساسات مردم به جنگ با اهل سنت با کارهایی همچون جشن گرفتن در ایام قتل عمر بن خطاب است. صفویان نمی توانستند جشن قتل عمر بن خطاب را در ایام 26 ذی الحجه به بعد بگیرند چرا که جشن آنان با محرم الحرام و ایام شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) تداخل پیدا می کرد و مساجد سیاه پوش عزا می شد. همچنین گرفتن جشن قتل عمر بن خطاب در ایام کشته شدن عمر بن سعد می توانست صفویان را از خطرات احتمالی فرقه مقابل درامان دارد چرا که می توانستند با رعایت تقیه، جشن خود را به عنوان جشن قتل عمر بن سعد تلقی کنند.
🔻روایت فوق تنها از پسر ابن طاووس نقل شده و حتی شخص ابن طاووس هم که فردی متسامح است، این روایت را در کتب خود نیاورده و این امر هم دلیلی دیگر بر جعلی و ساختگی بودن چنین روایتی است.
🔻 فضائل فراوانی که در این روایت برای جشن گیرنده روز نهم ربیع الاول آمده، توهم عظیم بودن این روز را می آورد در صورتی که هیچ گونه روایت دیگری از هیچ یک از علما و اهل بیت(ع) درباره فضائل این روز وارد نشده است، بنابراین اگر این روایت صحیح باشد معنایش اینست که - العیاذبالله- ائمه اطهار(ع) هم تا زمان امام هادی(ع)، از فضایل این روز نا آگاه بودند!!
نویسنده: استاد محمدهادی یوسفی غروی (پژوهشگر برجسته تاریخ اسلام)
@Yusufi_Gharawi
#عیدالزهرا #نهم_ربیع #فرحه_الزهرا سلام الله علیها
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis