eitaa logo
شعر علوی
1هزار دنبال‌کننده
23 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مولایَ یا مولای، سرتاپا گناهم عذری ندارم، شرمسارم، روسیاهم مولایَ یا مولای، بیرونم مینداز چیزی نمی خواهم، گدای یک نگاهم قلبم به ذکرت زنده می ماند حبیبم ای منتهای حاجتم، ای تکیه گاهم تا پای من لغزید، دستم را گرفتی از کودکی دادی نجات از پرتگاهم قدری مصیبت، های و هویم را در آورد غافل ازین بودم که هستی خیرخواهم مولایَ یا مولای، با قبرم چه سازم؟! دلواپسِ تاریکی آن جایگاهم از مادریِ بالانشینم بیرون کشیده بارها از قعر چاهم شاهم فقط مولا باشد ولاغیر دور از ضلالت با در شاهراهم مولایَ یا مولای، از هجرش خرابم دلتنگِ ایوان طلا و صحن شاهم یاد وداع آخرش با بچه هایش در پشت درب خانه اش افتاده راهم مولایَ یا مولای، کوفه بی شد چون پیر مرد کوفه غرق اشک و آهم پشتم شکسته گرچه، شکرش باز باقی است بین کفن پیچیده شد پشت و پناهم کوفه کفن هم داشت پس! ماندم که از چه بهر حسینش بوریایی شد فراهم؟! بیچاره ام کرده غمش، گریان برای... آن جسم گرمادیده بین قتلگاهم       @sher_alavi | شعرعلوی
منم آن گناهکاری که به معصیت اسیرم تو مرا عزیز کردی ز گنه ولی حقیرم تویی آنکه بی‌نیازی و منم نیازمندم تو عطا کننده و من سر کوی تو فقیرم تویی آن بزرگواری که کرامت است کارت چه شود که من هم امشب ز تو توشه ای بگیرم نظری کن و برایم بنویس یک را خوشم آنکه در همه عمر سگ درگه امیرم همه هست آرزویم که بگویم که میان ذکر گفتن وسط حرم بمیرم سر سفره وقت افطار نظرم به آب افتاد دل من شکست و یادِ علیِ نخورده شیرم به فدای مادری که سر کودکش به نی دید به اشاره گفت اما ز غم حسین پیرم @sher_alavi | شعرعلوی
به هوش باش که این خاک گور هم دارد بگیر اوج ، زمین کوه طور هم دارد میان این همه دکان خدای من گم شد که خواب رفته کر و چشم کور هم دارد دلم سیاه تر از شام تار شد افسوس که شب بواسطهٔ ماه نور هم دارد مرا به قهر خداوند هست بیم اما خدا میان صفاتش غفور هم دارد به یمن ذکر خوب می شوی روزی میان خرابه عبور هم دارد همیشه خونجگری هست مال عاشق ها وگر نه عاقل قلب صبور هم دارد اگر چه بین من و کربلاست راه ، زیاد عزیز فاطمه چشمی به دور هم دارد کنار لبخندم قطره اشک می ریزد غم حسین کنارش سرور هم دارد صدا زدند بریزید بین مقتل که بریدن سر این کشته سور هم دارد سر حسین کجاها نرفت چل منزل کتاب روضهٔ این سر، تنور هم دارد       @sher_alavi | شعرعلوی
مَه جانشين مِهر بُود، ها ، نه شب‌پرک! تو ماه برج ديني و پيغمبر ، آفتاب عمری دويد تا که فلاني شود ، ! گو: اي فلان!، تو ذره‌اي و ، آفتاب🍃 @sher_alavi | شعرعلوی
غزلی بخوان بشوَد عیان، که امیرِ روز جزا علیست که حسابِ ما که عِقابِ ما، که عذابِ ما همه با علیست نشد از غم ضُعَفا جدا، و َ کسی که در پیِ هر گدا برَوَد شبانه و بی صدا، ببَرَد لباس و غذا علیست همه رمز و راز جهان بدان، شده در عبای نهان شد اگر کسی یَل و پهلوان، به یقین که از دَمِ یا علیست همه دم بگو "بِکَ یا " که نفس که هوا که دوا که شِفا ، که دعای دفعِ بلا علیست ز کسی که جدا شود، و اگرچه از خُلفا شود تو بِدان که یک شَبه "لا" شود، به خدا که نونِ "لَنا" علیست بُوَد اولین ، بُوَد آخِرین، شَهِ مسلمین ، شَهِ مؤمنین برو در صفاتِ خدا ببین، نه خدا که خدا علیست بروَد فراتَر از آن چه که، نرسیده بالِ ملائکه قَدَری که در دلِ معرکه، درِ قلعه کنده ز جا علیست چه صلابتی و چه شوکتی، چه شجاعتی و چه هیبتی به صفا و مروه چه حاجتی، به صفا قَسم که صفا علیست است و ساغَرِ تا لبه، است و مستی هرشبه است و گیجی عقربه، تب و لرزِ قبله نما علیست وَ به لطفِ پاکی مادرم، نشدم حرامی و از سَرم نرود که بنده ی حیدرم، سَنَد شرافتِ ما علیست @sher_alavi | شعرعلوی
امیرُالحق, امیرُالعشق, امیرُالمومنینی تو خدایی یا بشر؟ حیدر! نه آنی تو, نه اینی تو تو را خواندند بی‌همتا و رقصیدند در آتش ! تقصیر اینان چیست؟ وقتی این‌چنینی تو زبان شاعرانت می‌شوم, می‌پرسم از خالق: چگونه آفریدت؟ کاین‌چنین شورآفرینی تو گواهی می‌دهد خاتم, که خاتم‌بخشِ عشّاقی الا یا ایها السّاقی! سخاوت را نگینی تو من از میلاد تو در کعبه, از معراج, دانستم: آسمان‌‌ها اوست, اعلای زمینی تو تو را نفسِ نبی خواندند و حیرانم, غدیر خم امیر است او؟ امیری تو؟ امین است او؟ امینی تو؟ من از گمراهی بعضی به حیرت آمدم, آخر گواهی داد حتی دشمنت, که بهترینی تو فقط بر «لافتی الا علی» باید پناه آورد چو با «لاسیف الا ذوالفقار»ت در کمینی تو در ایمان و نبرد و هر فضیلت, اولین هستی فقط در بازگشت از جنگ, حیدر! آخرینی تو چه جای حیرت؟ او باید که شیر کربلا باشد اگر استاد پیکار یل ام‌البنینی تو امیدت شاید از این چاه کندن, آه! روزی بود که از نخلی برای کوثرت, خرما بچینی تو تو را با دست‌های بسته می‌بردند و می‌پرسم: دلیل خلق عالم! پس چرا تنهاترینی تو؟ فراری‌های خیبر, پیش یک زن, نعره زن, اما بمیرم فاتح خیبر! بلاگردان دینی تو چه حکمت‌هاست در این قصه؟ ای مولای نازک دل! که هر روز, این در و این کوچه را باید ببینی تو . «یمین» را می‌شمارم, تا صد و ده می‌رسم, یعنی: که معنای یمین, مولای اصحاب‌الیمینی تو تو فاروقی, تو فرقانی, تو میثاقی, تو میزانی صراط‌المستقیمی تو, امام‌‌المتّقینی تو قسیمُ النّار و الجنّت, امیر هیبت و غیرت امانی تو, امینی تو, ! حِصن حصینی تو تو شیر حق, تو کراری, ولی‌‌الله و قهاری درِ علم نبی و نفس ختم‌المرسلینی تو یداللهی و سیف‌الله, روح‌الله و سرّالله امین‌اللهی و یعسوبی و حبل‌المتینی تو مع‌الحقی و وجه‌الله, نورالله و عین‌الله چه می‌ماند دگر از حق؟ همین است او, همینی تو همه یک سو, تویی ساقی, تو در عین‌البقا, باقی عین‌الحیاتی تو, ! عین‌الیقینی تو خراب آباد شعر من کجا؟ ناز قدمهایت؟ چرا اینگونه شاها! با گدایان می‌نشینی تو؟ @sher_alavi | شعرعلوی
  قلم لال است اما می‌نویسم داستانش را من و مدح ؟!حتی نمیبردم گمانش را را بی خدا اصلاً خدا را بی هرگز نه‌ میخواهم‌ چنینش را-نه‌ میخواهم‌ چنانش‌ را نه تنها مجلس خود را بنا بر گفته‌ی احمد مزیّن کرده با نام شیعه اذانش را به‌قربان‌ وجودی که‌ وجودم از وجود اوست چنان‌ میخواهمش‌ آری که‌ هر موجود جانش‌ را خدا فرموده‌ قبل از خلقت‌ عالم بوده‌است و من اصلاً نمی‌فهمم مکانش را زمانش را بگویم‌ فاش‌حیدر کیست‌ ممسوس‌ خداوند است زبانم تند می‌راند که می‌گیرم عنانش را همیشه از خودم می‌پرسم و هربار میمانم چگونه شکر باید کرد لطف بیکرانش را ضریحش که‌ به‌جای‌خود دلم‌ آنقدرها تنگ‌ است کسیکه یاعلی‌گفته‌ است میبوسم دهانش را زمان‌ خطبه‌‌خوانی‌ اوسخنران‌ نه‌ سخندانست که منبر می‌برد حظ شیوه‌ی فنّ بیانش را خدا خود را اگر مومن‌صداکرده‌‌ است‌ میخواهد که اینگونه کند مدح امیر مومنانش را قسیم نار والجنه--تنها بوده‌است کسی که با یتیمان میکند تقسیم نانش را به‌قدر نان جو از ملک این دنیا نمیخواهد نخواهد بست زنجیری به دنیا؛ بازوانش‌را خدا آغاز خلقت یاعلی گفته‌است پس حتماً به پایان می‌برد با "یاعلی" کار جهانش را @sher_alavi | شعرعلوی
شعر علوی
غزلی بخوان بشوَد عیان، که امیرِ روز جزا علیست که حسابِ ما که عِقابِ ما، که عذابِ ما همه با علیست نش
🍃 است و ساغر تا لبه، است و مستی هر شبه است و گیجی عقربه، تب و لرز قبله نما علیست @sher_alavi | شعر علوی
پیغمبرانِ عرش خدا در تحیُّرند بر ساحت مقام شما غبطه می خورند تا آدم از زبان خدا وصفتان شنید از قصد رفت و با عجله سیب سرخ چید عیسی به محض خنده تان خنده میکند صد مرده را نگاه شما زنده می کند عمر بلند خضر، نشان عنایتت او خورده جرعه ای ز شراب ولایتت موسی برای معجزه ی ادعای خویش با ذکر «یاعلی» به زمین زد عصای خویش داوود اگر صدای خوشی دارد از شماست او ذاکرِ بزرگترین هیئت خداست چشم امید حضرت ایّوب سوی توست دست نیاز بیعت ایّوب سوی توست نوح نبی برای مدارای سرنوشت بر بادبان کشتیِ خود، «یاعلی» نوشت نور محبّت تو، به یونس حیات داد او را ز دخمه ی دل ماهی نجات داد لقمان نشست محضرتان و فخیم شد او پای منبر سخنانت حکیم شد یعقوب با توسّل برتو شفا گرفت بر دیده خاک پای تو را توتیا گرفت یوسف اگر ز چاه حسادت، رهیده شد او با نخِ عبای تو بیرون کشیده شد باد صبای مُلک سلیمان، شمیم توست قالیچه ی پرنده ی او هم، گلیم توست الیاس خادم حرم عترت شماست او ریزه خوار سفره ی پر برکت شماست ورد لبان صالح و ادریس، یا علیست پیرِ طریقِ بندگیِ انبیاء، علیست 🕊 @sher_alavi | شعرعلوی
🍃 ای صیام ای حقیقت ازلی عطر جانبخش آستان ولی نیمه های شب و دعای همدم خداحافظ @sher_alavi | شعرعلوی
🌱 زوار آستان تو از شیخ تا به شاب تقصیر اگر کنند ، به طاعت شود حساب پیوسته بحر لطف تو در جزر و مد بُوَد جَزرش بُوَد معاصی و مَدَّش دهد ثواب بادی که از کرانه شهر گذشت، ده درصدش هواست، نَوَد درصدش شراب!🍃 🍃عِیدُکُم مَبروک🍃 @sher_alavi | شعرعلوی
تمام دلخوشی زندگی من این است که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است مگر نگفتی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است شهادتین مرا تقبُّل کرد بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است سلام وادی من؛ وادی السلام ! کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش چه جای قشنگی برای تدفین است فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان سرم به دامن حیدر، به روی بالین است سرم مقابل ایوان طلای شاه ... سرم مقابل زهرا همیشه پائین است که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا! گدای خانه او هر که هست تضمین است ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت کسی که دل به بسته است خوش بین است @sher_alavi | شعرعلوی