eitaa logo
شعر مذهبی شاعران الغوث
331 دنبال‌کننده
17 عکس
3 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هزار خار رسید و به جان یاس افتاد کنار مشک‌ ترک خورده،مستغاث افتاد برای تر شدن گوشه ی لب اصغر بلندمرتبه شاهی به التماس افتاد @sher_alghoth
ای منتقم‌ که جان تو بر لب رسیده است در روضه ها ز دیده ی تو خون چکیده است یک دم خودت برای ظهورت دعا نما بنگر ستم به حدّ نهایت رسیده است بنگر که شیعه منتظرت مانده روز وشب در زیر بار هجر تو قامت خمیده است از بس که غیبتت شده طولانی ای دریغ شیعه ز منکران تو طعنه شنیده است در پشت پرده های گناهان، نگاه من شرمنده شد که ماه رخت را ندیده است آقا بیا به بزم عزای مه حسن ماهی که روح بر تن هیئت دمیده است دستان عمّه زینب خود را رها نمود تا قتلگاه نزد عمویش دویده است او دیده داغ قاسم و صدپاره پیکرش حق می دهم دگر ز جهان، دل بریده است عشق حسین را وسط بغض خارها یاس حسن،به قیمت جانش خریده است دستش سپر شده جلوی تیغ دشمنان با تیر حرمله ،به مرادش رسیده است شد آخرین فدایی راه عموی خود حالا به روی سینه ی او آرمیده است او هم شبیه قاسم ِ گلگون بدن ز بغض در زیر نعل اسب عدو قد کشیده است هر نعل تازه ای که رسیده، به همرهش او را به نقطه نقطه ی میدان کشیده است @sher_alghoth
عمرم گذشت در عطش همجواری ات باشم قرار روز و شب ِبی قراری ات عمریست دیده های زمستانی ام هنوز مانده به شوق دیدن روی بهاری ات از بابت سعادت من یک دعا بس است بین قنوت وسجده ی شب زنده داری ات تا زنده ام برای ظهورت دعا کنم چون بهترین عمل شده چشم انتظاری ات امشب برای ماه حسن گریه می کنیم آقا فدای اشک تو و سوگواری ات شاید که این دوشب به مدینه سفر کنی خاک بقیع گِل شود از اشک جاری ات آمد به قتلگاه گل مجتبی و گفت ای شاه بی کس آمده ام بهر یاری ات تنها میان این همه لشکر چه میکنی شعله به جان من زده هر زخم کاری ات دستم جدا شده به فدای سرت حسین اذنی بده که در طلب جانسپاری ات جان را گرفته ام کف دستم برای تو دار و ندار تو شده ام در نداری ات تیری فقط به سینه ی من لاله کاشته قلبم شکسته از بدن لاله کاری ات شکر خدا که کشته شوم، برده صبر من در زیر تیر و سنگ و سنان، بردباری ات @sher_alghoth
از بعد رفتنت دل ما را چه ها شده جان ها به لب رسیده و غرق بلا شده دیگر بیا و خیمه ی خود را نشان بده بنگر که شیعه بی تو به مرگش رضا شده تقصیر ماست غیبت طولانی ات، درست شیعه به داغ هجر تو بی اعتنا شده ای کاش درد دائم ما می شد این سوال مولای ما مقیم بیابان چرا شده؟؟؟ با نیت ظهور تو مجلس گرفته ایم تدبیر ما برای ظهورت دعا شده آقا مدینه رفته ای یا شهر کربلا روضه برای حضرت قاسم به پا شده پیچیده است ناله ی اهل حرم بیا ای منتقم، عروسی قاسم عزا شده داماد کربلا زده فریاد: العجل وقتی که عضوعضو تنش جابجا شده شانه زده به موی سرش، پای اسبها با خون، تمام پیکر پاکش حنا شده بر روی دست خون خدا،دست وپا زده بنگر که قد کشیده، پر از ردّ پا شده @sher_alghoth
آقا بیا و پای خودت در رکاب کن ای منتقم برای ظهورت شتاب کن مادر تو را صدا زده در بین شعله ها دیگر دعای فاطمه را مستجاب کن شایسته نیستم که شوم نوکرت، درست من را ز لطف، جزء سپاهت حساب کن رد می شوم، اگر که مرا امتحان کنی بی امتحان بیا و مرا انتخاب کن وقتی گدای خانه ی تو شاه عالم است من را گدای خیمه ی سبزت خطاب کن وقت مرور روضه ی آب است العجل فکری برای اصغر و قحطی آب کن آقا ببین که جدّ تو با خواهش آمده فکری برای داغ گل بوتراب کن با کینه گفت حرمله را؛ ابن سعد پست با یک سه شعبه، خون خدا را جواب کن تیری بزن به حنجر شش ماهه ی حسین قلب تمام اهل حرم را کباب کن در بین قتلگاه و حرم مانده جدّ تو فکری برای شرم حسین از رباب کن @sher_alghoth
تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر شد دیدن جمال تو شرط حیات ما آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما آقا بیا که مثل تو شیعه شده غریب دیگر شده برای وصال تو بی شکیب رفته قرار منتظران ِ ظهور تو دنیا شود بهشت فقط با حضور تو وقت مرور روضه ی آب است العجل ماتم برای داغ رباب است العجل ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد پس سایه را به روی سر خود حرام کرد حالا شده ست زمزمه ی لای لای او شرح تمام مقتل کربوبلای او گهواره ای گرفته به روی دو دست خود گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب شرمنده است مادر تو از نبود آب رفته عمو به علقمه و برنگشته است شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود در راه شام و کوفه شده قاتل رباب بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب @sher_alghoth
شریفه ای که شرف داده ای شرافت را کریمه ای که بها داده ای کرامت را قرار بوده که حلّه ، مدینه ای باشد که وا کنی تو در آن باب استجابت را نوشته اند به دیوارهای مرقد تو کریم زاده ،کریمانه داده حاجت را چقدر نذر و نیاز و چقدر موقوفه میان حلّه، عَلَم کرده ای سخاوت را فلج‌ کنار ضریح تو پا شده ،باید گرفت از مطبت ،فضل خرق عادت را شبیه قاسم اگر زیر دست و پا رفتی گمان کنم که عسل ،خوانده ای شهادت را میان درد ،چه زیبا نموده ای تفسیر برای حضرت ایّوب، صبر و طاقت را به لطف حجب و حیا ،دور ماندی از انظار کشیده ای به رخ کوفیان،نجابت را میان سلسله ها کم نشد جلالت تو که ارث برده ای از مجتبی صلابت را برای تو که عزیز دل حسن بودی چگونه شرح دهم محنت اسارت را بگو نداشته ای زیوری به همراهت دمی که وصف کنم درد عصر غارت را کنار فاطمه ها در مسیر شام بلا چشیده ای همه دم تلخی جسارت را برای کشتن تو پای ناقه لازم نیست که دیده ای به سر نی، سر امامت را @sher_alghoth
سلام خدا بر گُل بَعْلَبَک که شد مرقدش قبله ی هر مَلَک گلی که شده زینت عالمین نوه ی علی، خوله بنت الحسین حریمش مکان شفاعت شده محل نزول کرامت شده حریمش ببین باغ رضوان ببین ضریحش ببین نور ایمان ببین به جسم همه صحن او، جان شده شفاخانه ی لاعلاجان شده شده هر ملک نوبتی خادمش به طوف حرم، ذاکر دائمش کسی منکر این قضیه که نیست که بین عزا، مرقدش خون گریست میان عزاداری شیعیان مجسم شده روضه ها ناگهان به سر آمده گوییا صبر او شده خون سرازیر از قبر او دهم حق که او داغ ها دیده است تن زخمی از دست و پا دیده است دل خوله از داغ بابا شکست سرش روی نی دید و از پا نشست شده خوله در کودکی خون جگر گذر کرده از قتلگاه پدر شبیه سکینه جسارت شنید شبیه رقیه قد او خمید سه ساله گل باغ ارباب ما کتک خورده از دشمن بی حیا شده روضه ی مقتلش چون عمو که از روی مرکب زمین خورده او شده خسته از محنت بی امان اسارت از او برده تاب و توان غم دفن او گوشه ی بعلبک به زخم دل کاروان زد نمک عمو گفتم و رفته دل علقمه شده روی لب: یا أخا ؛ زمزمه عمودی رسید وسرش را شکافت حسین با قد خم به سویش شتافت به صورت زمین خورد ماه حرم شد از کینه ها، هر دو دستش قلم بیا منتقم جد تو بی کس است بیا که عموی تو دلواپس است شده ناله ی شاه کربوبلا حرم بی پناه است مهدی بیا ببین آمده مادرت فاطمه تو را خوانده در گوشه ی علقمه @sher_alghoth