﷽
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#غزل
#مرثیه
اجل گم کرده بعد از قتل محسن خانه ی ما را
بیا ای مرگ یاری کن منِ افتاده از پا را
نه دستی مانده تا گیسوی زینب را زنم شانه
نه پایی تا برای گریه گیرم راه صحرا را
ببر ای دست سالم دست مجروح مرا بالا
که از صورت بگیرم قطره قطره اشک مولا را
ز تو ای دست، ممنونم که بر یاری دست حق
گرفتی از غلاف تیغ قنفذ، اجر زهرا را
علی تنها، همه دشمن، تو بشکسته، من افتاده
خدا را، پس که یاری می کند آن یار تنها را؟
اجل را دور سر گردانده ام تا بر علی گریم
و گرنه پشت آن در گفته بودم ترک دنیا را
من از بهر علی گریان، علی از بهر من گریان
به نوبت زینب غمدیده دلداری دهد ما را
سراپا دردم و لب بستم و خاموشم از گفتن
مگر گاهی که دور از چشم زینب بینم اسما را
#غلامرضاسازگار
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شعروسبک_مداحی
#مداحی
#شعر
ایتا👇
http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
تلگرام👇
https://t.me/sher_sabk_maddahi
﷽
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#غزل
ای ز سـر تـا بـه قـدم جـانِ اباعبدالله
روح پیغمبــر و ریحــان ابــاعبـدالله
سیـرتت سیـرت پیغمبر و بازوت علی
صـورتـت روضـۀ رضـوان ابـاعبدالله
چشم و ابرو،قد و بالا، سر و صورت، خط و خال
نـور و مـزّمّل و فــرقان ابــاعبـدالله
همه دم عاشق سرباختن و جان دادن
همه جـا گـوش بـه فرمان اباعبدالله
هر که بـر دامـن تو دست توسّل آرد
دست آورده بــه دامـان ابــاعبدالله
حیف،پیشانی تو ای مهِ خورشید جمال
چـاک شـد مـثل گـریبــان اباعبدالله
داشتی جان به لب از تشنگی و میگفتی
بـه فـدای لـب عطشـان ابـاعبـدالله
جان شیـرین تـو ای مصحف ارباً اربا
بــارهـا گشـت بـه قـربان اباعبدالله
تن صدچاک تو را دیده،همه میگفتند
پــاره پــاره شـده قــرآن ابـاعبدالله
ای به خون خفته لب تشنه ز جا خیز و بنوش
آب از دیــدۀ گــریـان ابـاعبـدالله
تن صد چاک تو پاشیده شد از هم به چه جرم؟
چه گنـه داشتـی ای جـان اباعبدالله
«میثم»سوخته دل لحظۀ شرح غم تو
سـوخته بـا دل ســوزان اباعبدالله
✍ #غلامرضاسازگار
#شعروسبک_مداحی
#مداحی
#شعر
ایتا👇
http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
تلگرام👇
https://t.me/sher_sabk_maddahi
﷽
امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
#غزل_انتظار
ای یادگــار عتــرت و قـرآن بیا بیا
جانها به لب رسیده ز هجران بیا بیا
بشنـو صـدای نالـۀ مـولا درونِ چـاه
تا چنـد چشم فاطمـه گریـان بیا بیا
تا چند دستهای عمویت به روی خاک
تا چنــد عمههــات پریشــان بیا بیا
سقـای سـر بریـدۀ صحــرای کــربلا
گویـد همـاره بـا لـب عطشان بیا بیا
روز فراق، بـاغ و گلستان بـرای ما
باشد سیهتر از شب زنـدان بیا بیا
اشعار «میثم»ات شده فریاد انتظار
تـا عمـر او نیافتــه پایـان بیا بیا
#غلامرضاسازگار
(چند بیت از غزل نیامده است)
#شعروسبک_مداحی
#مداحی
#شعر
ایتا👇
http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
تلگرام👇
https://t.me/sher_sabk_maddahi
﷽
شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
🌷▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️
دیده شد دریای اشک و عقده از دل وا نشد
ماه گم گردید و امشب هم اجل پیدا نشد
آنچنان کاندر جوانی قامت من گشت خم
روز پیری هیچکس اینگونه قدش تا نشد
تا سحر شب را بسر بردم بحال احتضار
هیچکس حتی اجل حال مرا جویا نشد
روز روشن خانهام را از جفا آتش زدند
این چنین بی حرمتی با خانۀ اعدا نشد
بهر ذی القربی موّدت خواست قرآنت ولی
جز به قلب من ادا حق ذوی القربی نشد
کشته گشتم بارها از خانه تا مسجد ولی
شادمانم که سرموئی کم از مولا نشد
همسری چون من به راه شوهر خود جان نداد
کودکی چون محسنم قربانی بابا نشد
بر فراز منبرت گردید حقّم پایمال
هرچه نالیدم لبی هم در جوابم وا نشد
بر رخ پوشیدهام آثار سیلی نقش بست
منکه رویم باز پیش چشم نابینا نشد
ای قلم بنویس، ای تاریخ در خود ثبت کن
یک نفر در موج دشمن حامی زهرا نشد
همچو «میثم» دوستان در اشک حسرت گم شدند
قبر ناپیدای زهرا عاقبت پیدا نشد
(سازگار، ۱۳۷۶، ۱۲۸)
✍️ #غلامرضاسازگار
#فاطمیه۱۴۰۰
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شعروسبک_مداحی
#مداحی
#شعر
ایتا👇
http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
تلگرام👇
https://t.me/sher_sabk_maddahi
﷽
شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
شور🎙
تمام شمع وجود تو آب شد مادر
دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر
گل وجود تو پرپر شد و بخاک افتاد
بهشت آرزوی ما خراب شد مادر
یافاطمه(4)
بجای شمع که سوزد به قبر پنهانت
علی کنار مزار تو آب شد مادر
میان آن همه دشمن که میزدند تو را
دلم به غربت بابا کباب شد مادر
یافاطمه(4)
حمایت از پدرم را گناه دانستند
که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر
به محفلی که علی بر تو مخفیانه گرفت
سرشک دیدة زینب گلاب شد مادر
یافاطمه(4)
به یاد نالة مظلومیت دلم سوزد
که چون سلام پدر بیجواب شد مادر؟
نشان غضب فدک ماند تا به ماه رخت
گرفته نیمهای از آفتاب شد مادر
یافاطمه(4)
علی بیاد جوانیت پیر گشت چو دید
خمیده سرو قدت در شباب شد مادر
عنایتی صف یوم الحساب «میثم»
که خسته از گنه بی حساب شد مادر
یافاطمه(4)
✍️#غلامرضاسازگار
(سازگار، 1376، 141)
#فاطمیه۱۴۰۰
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شعروسبک_مداحی
#مداحی
#شعر
ایتا👇
http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
تلگرام👇
https://t.me/sher_sabk_maddahi
﷽
شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
بحرطویل🎙
شهر زیبای مدینه شده آبستن صد فتنه و بیداد که تا حشر به گردون رود از حنجرة اهلِ ولا ناله و فریاد که در ازمنة دهر ندارد کسی این حقکشی و ظلم و ستم یاد شرافت ز میان رفته قرار از دل و جان رفته گل آرزوی ملت اسلام به تاراج خزان رفته محمّد که بُوَد جان گرامی جهانها ز جهان رفته مدینه شده خاموش فضا گشته سیه پوش عجیب است که بعد از دو مه و نیم غدیر نبَوی گشته فراموش دَرِ فتنه شده باز و سقیفه شده آغاز، عدالت ز جفا خانه نشین گشته و بیدادگری سر به در آورده و مولای دو عالم شده بی یاور و در خانة در بسته گرفته ز الَم زانوی غم در بَر و بر غربت اسلام کشد از دلِ پُر غصة خود آه که آتش زده با شعلة فریادِ درون، ارض و سما را .
آبِ غسل و کفنِ ختم رُسُل خشک نگردیده که قرآن شده پامال و فراموش شده حرمت پیغمبر و دین و علی و آل، گروهی که شده بندة دجال ستادند دَرِ بیت خداوند تبارک و تعالی به درون کینة مولا نه حیایی و نه شرمی ز رسول و علی و حضرت زهرا، عوض دستة گل شاخة هیزم به سر شانه نهادند، دَرِ خانه ستادند ز بیداد، زبان را به جسارت بگشادند که هان یا علی از چیست که در خانه نشستی، در از قهر به روی همه بستی، اگر این لحظه دَرِ خانة خود را نگشایی و نیایی به سوی مسجد و بیعت ننمایی، همه آتش بفروزیم و دَرِ خانه بسوزیم، بسوزیم حسین و حسن و فاطمه ات را که از این شورش و تهدید تن زینب و کلثوم و حسین و حسن و فاطمه لرزید، کشیدند ز دل ناله که ای ختم رُسُل سر به درآور ز دل خاک و ببین غربت ما را.
در آن حادثة شوم به اذن علی آن رهبر مظلوم که مظلومی او تا ابدُالدهر بُوَد بر همه معلوم، مه بُرج حیا فاطمه آمد پسِ دَر، گفت که ای قوم ستمکار به جرأت شده با ذات خدای احدِ قادرِ دادار، پس از رحلت پیغمبرش آمادة پیکار، چه خواهید ز آل نبی و شیر خدا حیدر کرار، ندیدید که ما در غم پیغمبر اکرم همه هستیم عزادار، دریغا که همان عهدشکن های دو روی همه غدار عوضِ شرم و حیا پاسخشان شد شرر نار، ز بیت الحرم وحی بر آمد شرر و دود، سوی گنبد دَوار، خدا داند و زهرا که چه رُخ داد میان در و دیوار، چه با فاطمه از آن لگد و ضربت در شد به هواداری او محسن ششماهه سپر شد به خدا زودتر از مادر مظلومة خود، گشت فدا شیر خدا را
نفس فاطمه از درد درون قفس سینة افروخته پیچید که می خواست شود زیر و رو از نالة او شهر مدینه که به هم ریخت نظام فلک از نالة یک یا ابتایش چه بگویم که سخن در جگرم لختة خون گشته و انگار که بازوم شکسته است، و یا درد کنم در دل و در سینه و در پهلویم احساس، و یا مانده به رویم اثر سیلی و انگار که پشت دَرِ آن خانه ز شلاق ستم گشته تنم یکسره مجروح نه آخر مگر از آب و گِل فاطمه کردند مرا خلق، نباشم به خدا شیعه اگر حس نکنم آن همه دردی که فرو ریخت به جان تن زهرا به تن پاک و شریفی که محمد زده گل بوسه چو آیات خدا بر همه اعضاش، به قرآن بُود این درد درون تن ما تا پسرش مهدی موعود بیاید شرر آتش جان و، دل کل محبان علی را بنشاند ز عدو دادِ دل مادر مظلومة خود را بستاند، بگشایید به تعجیل ظهورش همه شب دست دعا را.
به خداییِ خداوند در این صحنة ایجاد علی دوست تر از فاطمه نبود، به پیمبر قسم از فاطمه بایست بگیریم همه درس ولایت، به علی دوستی فاطمه سوگند بخوانید به تاریخ و ببینید که با پهلوی بشکسته و بازوی ورم کرده و با سقط جنینش ز فشار در و دیوار و کبودی، رُخِ چون گل یاسش به دفاع علی از جا حرکت کرد سپس یک تنه اِستاد و ندا داد که من در دل دشمن تک و تنها به علی یاور و یارم، نگذارم نگذارم که شود یک سر مو از سر او کم، منم و مهر و ولایش سر و جانم به فدایش، ز ازل گفتم و گویم که علی هست من و من همه اویم به خدا یا که علی را به سوی خانه برم یا که چو شش ماهة خود کشته در این راه شوم این من و این بازو و این صورت و این سینه و این محسن مظلوم، بگیرم جلو فتنه و بیداد شما را.
بعد از این فاجعه شد دست ستم باز و دگر کشتن اولاد علی تا ابد الدهر شد آغاز شروعش ز در خانة زهراست سپس کشتن مولا، پس از آن قتل حسن شد، پس از آن فاجعة کرب و بلا ریختن خون حسین ابن علی بود و جوانان بنی هاشم و هفتاد دو سرباز رشیدش پس از آن کودک شش ماهة معصوم شهیدش چه شهیدان عزیزی که از این سلسله تقدیم خدا گشت یکی مالک اشتر یکی عمار یکی میثم تمار یکی حُجر و رشید است و سعید ابن جُبیر است هزاران و هزاران و هزاران تن از اینان که بریدند سر از پیکرشان فرقة اشرار به این جرم که بودند طرفدار علی حیدر کرار و هنوز از دم شمشیر سقیفه به ستم خون محبان علی ریزد و ریزد مگر آن روز که مهدی بستاند ز عدو داد تمام شهدا را.
#غلامرضاسازگار
#فاطمیه۱۴۰۰
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شعروسبک_مداحی
#مداحی
#شعر
ایتا👇
http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
تلگرام👇
https://t.me/sher_sabk_maddahi
(سازگار،۱۳۹۲، ۱۵۲)
﷽
شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
شرایط آن قدر سخت و سختتر شد که خداوند به پیامبرش دستور هجرت داد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)شبانه میبایست از مکه هجرت میکرد. در آن زمانی که چهل کافر قدّاره بند، دور تا دور خانۀ او را محاصره (کرده بودند) و چهل شمشیر خون آشام (لحظات) را میشمردند تا خون او را به تساوی میان خویش تقسیم کنند، امیرالمؤمنین(علیه السلام) جانفشانی کرد و به جای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)در بستر او خوابید، کفار حمله کردند، اما بجای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) امیرالمؤمنین(علیه السلام)را در بستر یافتند، آنجا نمیدانستند که این علی(علیه السلام) خود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)است، جان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است، گوشت و پوست و استخوان او همان گوشت و پوست و استخوان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است، لذا او را رها کردند؛ اما بعدها فهمیدند که چه اشتباهی را مرتکب شدهاند، علی(علیه السلام) خود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و آنها آن شب او را رها کرده بودند؛ لذا وقتی فهمیدند که علی(علیه السلام) همان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است و حضرت زهرا(سلام الله علیها)همان علی(علیه السلام) است در یک فرصت مناسب دوباره نقشۀ خود را تکرار کردند.
دید دشمن فاطمه جان علی است
بلکه با جانش نگهبان علی است
گفت باید جان حیدر راگرفت
از علی دخت پیمبر راگرفت
دید جان مرتضی پشت دراست
از امام خویش هم تنهاتر است
پای تا سر بغض و خشم وکینه بود
کینههایش کینۀ دیرینه بود
بغض حیدر شعله ور در سینه داشت
سنگ بود و جنگ با آیینه داشت
سنگ و آیینه نمیدانم چه شد
آهن و سینه نمیدانم چه شد
آنقدر گویم که دربیت خدا
قل هو الله گشت از قرآن جدا
آرزوی حیدر آنجا کشته شد
هم پسر هم مادر آنجا کشته شد
✍️ #غلامرضاسازگار
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#شعروسبک_مداحی
#مداحی
#مرثیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مقتل
ایتا👇
http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
تلگرام👇
https://t.me/sher_sabk_maddahi
﷽
رباعی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
در گلشن وحی، آرزو را کشتند
بانوی حریم ذات هو را کشتند
زهرا گنهی نداشت تا کشته شود
ناموس علی بود که او را کشتند
✍ #غلامرضاسازگار
•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇
#شعروسبک_مداحی
#مداحی
#شعر
ایتا👇
http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
تلگرام👇
https://t.me/sher_sabk_maddahi
﷽
غزل مرثیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
ای مسجد النبی گل نیلوفرت چه شد؟
یاس کبود سوخته ی پرپرت چه شد؟
ماه غروب کرده ی پیش از غروب عمر
خورشید اوفتاده به پشت درت چه شد؟
ای آستان وحی که آتش زده تو را؟
ای باب جبرئیل امین کوثرت چه شد؟
ای مادر حسین و حسن تربتت کجاست
ای بحر عصمت نبوی گوهرت چه شد؟
ای میر بدر و صف شکن خیبر و اُحد
با من بگو شهیده ی بی سنگرت چه شد؟
ای همسر رسول خدا از علی بپرس
داماد داغدیده ی من، همسرت چه شد؟
با من بگو مدینه در آن کوچه های تنگ
با حسن آفتاب خدا منظرت چه شد؟
ماهی که خاک ریخت علی روی آن کجاست
خورشید روی سینه ی پیغمبرت چه شد؟
«میثم» به سان شمع بسوز و سپس بپرس
پروانه ی همیشه ی مولا، پرت چه شد؟
✍ #غلامرضاسازگار
•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇
#شعروسبک_مداحی
#مداحی
#شعر
ایتا👇
http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
تلگرام👇
https://t.me/sher_sabk_maddahi
مرثیه حضرت زهراس.m4a
21.23M
﷽
ای همه شب به گوش تو، گریه بی صدای من
مانده به سینه با نفس، ذکر خدا خدای من
اشک تو ریزد از بصر، بغض تو مانده در گلو
کشته مرا سکوت تو، گریه کن از برای من
هر نفسی که می کشم، آه تو خیزد از دلم
گشته علی علی علی زمزمه دعای من
عقده به سینه دارم و منع ز گریه می شوم
عمْر برو که بعد از این مرگ بود دوای من
گریه دگر نمی کند باز ز کار من گره
غیر اجل دگر کسی نیست گره گشای من
ای به فدات هست من گو شکند دو دست من
یک سر موی تو اگر کم شود از تو وای من
من به کفم گرفته جان می دوم از قفای تو
زینب چارساله ات می دود از قفای من
من به تو اشک داده ام من به تو سوز داده ام
"میثم" از آن فشانده ای خون جگر به پای من
✍ #غلامرضاسازگار
#شعروسبک_مداحی
#مداحی
#شعر
ایتا👇
http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
تلگرام👇
https://t.me/sher_sabk_maddahi
صدا ۰۰۲.m4a
9M
﷽
👈در جمع اساتید و مسئولین دانشگاه علامه طباطبایی💦
یا فاطمـه ای قـلب محمّـد حرم تو
خلق دو جهان سائل لطف و کـرم تو
هم عرض زمین گوشهای از بیتِ گلینت
هم طول زمـان لحظـهای از عمرِ کم تو
میکـال کشـد نــاز غـم و درد و بلایت
جبریـل زده سینـه بــه پـای علم تـو
با آن که مزار تو نهان بود و نهان است
پیوسته فلک گشتـه به دور حـرم تـو
این است و جز این نیست که پروندۀ شیعه
امضــا شــده از امــر خــدا بــا قــلم تو
✍ #غلامرضاسازگار
#شعروسبک_مداحی
#مداحی
#شعر
ایتا👇
http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
تلگرام👇
https://t.me/sher_sabk_maddahi
﷽
شب جمعه
زیارت امام حسین(علیهالسلام)
جان بر کف و اشاره جانانم آرزوست
جانان هر آنچه می طلبد، آنم آرزوست
درمان درد من نبود غیر درد دوست
دردم دوا کنید که درمانم آرزوست
با سیل اشک تا که به دریای خون روم
شب تا به صبح، دیده گریانم آرزوست
از چار گوشة دو جهان دست شسته ام
شش گوشة امام شهیدانم آرزوست
با یاد کام خشک علمدار کربلا
در موج بحر، سینه سوزانم آرزوست
پاداش گریه های همه عمر بر حسین
یک نوشخند از آن لب عطشانم آرزوست
صدبار اگر نثار رهش جان و سر کنم
تا باز جان دهم به رهش جانم آرزوست
از دامنی که سوخت به صحرای کربلا
یک شعله وقف آتش دامانم آرزوست
تا دم به دم نثار لب تشنه اش کنم
از آب دیده لؤلؤ و مرجانم آرزوست
در انتظار منتقم خون پاک او
دیدار روی مهدی قرآنم آرزوست
✍️ #غلامرضاسازگار
#شعروسبک_مداحی
#مداحی
#شعر
ایتا👇
http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
تلگرام👇
https://t.me/sher_sabk_maddahi
﷽
امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
نگاه رحمتت بر ماست؛ میدانم که میآیی
ز اشک دوستان پیداست؛ میدانم که میآیی
گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا
تو تنها و علی تنهاست میدانم که میآیی
به گوش شیعه از پشتِ در آتشزده گویی
صدای نالۀ زهراست میدانم که میآیی
به یاد کربلا، کرب و بلا شد عالم امکان
زمان، هر روز عاشوراست، میدانم که میآیی
هنوز آیات قرآن از لب جدّت به نوک نی
به گوش زینب کبراست، میدانم که میآیی
به یاد آبآب تشنگان، چشم محبانت
ز اشک و خون دل دریاست، میدانم که میآیی
هنوز آن زخم پیکانی که بر چشم عمویت خورد
به چشم خونفشان ماست میدانم که میآیی
تماشای خیالیِّ سر اصغر به نوک نی
شرار آتش دلهاست میدانم که میآیی
به خون پاک مظلومانِ عالم میخورم سوگند
که مهدی مصلح دنیاست میدانم که میآیی
اگرچه غایبی «میثم» به چشم خویش میبیند
لوای دولتت برپاست میدانم که میآیی
✍ #غلامرضاسازگار
#امام_زمان_عج
#شعروسبک_مداحی
#مداحی
#شعر
ایتا👇
http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
تلگرام👇
https://t.me/sher_sabk_maddahi
﷽
امام رضا(علیه السلام)
#مناجات
مرا ز رحمت و لطف و عطا پذیرفتی
چه شد که با همه جرم و خطا پذیرفتی
به جای آنکه رهایم کنی رهم دادی
کرم نمودی و گفتی بیا پذیرفتی
تو شهریار وجودی به رأفتت نازم
که دسته دسته به کویت گدا پذیرفتی
در این چمن گل بی عیب می خرند ولی
مرا تو با همۀ عیب ها پذیرفتی
کرامت تو به من مهلت سوال نداد
که خود صدا زدی و بی صدا پذیرفتی
جحیم از گنه من به تنگ آمده بود
تو در بهشتِ حریمت مرا پذیرفتی
به رأفت تو بنازم که با تمام بدی
مرا در این حرم باصفا پذیرفتی
تو زاده ی علی مرتضائی و همه را
به شیوه ی علیِ مرتضی پذیرفتی
به جان فاطمه راضی مشو به اخراجم
کنون که از کرمت یا رضا پذیرفتی
منم کسی که امام رئوف راهم داد
تویی که «میثم» بیچاره را پذیرفتی
✍️#غلامرضاسازگار
#امام_رضا_علیه_السلام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی