صبح آن دیده بخیر است
که نگاهش به جمال رخِ دلدار منَور گردد
|صبحتون پر از خیر و برکت 🌸🍃
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
گفت:« سُرّ من رَای»*، ترجمان «سامرا»ست
من ولی دلم گرفت...این حرم چه آشناست
چون نجف، شکوهمند چون مدینه، رازدار
داستان آن ولی داستان کربلاست...
ماهِ تا ابد تمام! السلام یا امام!
ذکر ما علی الدّوام ، گریه های بی صداست
آنچه بر زبان ماست ، نام مهربان توست
آنچه بر زبان توست ، اسم اعظم خداست
از زمان کودکی، در پی ات دویده ایم
از همه شنیده ایم، گرد راه تو شفاست
باغ هایی از بهشت ، گوشه ی عبای توست
این عبای مصطفی، این عبای مرتضی ست
مجلس شراب را چشم تو به هم زده ست
چشم تو هنوز هم ، مستی مدام ماست
ما شهید می شویم، روسفید می شویم
روزگار، بی وفا ... عاشق تو باوفاست
ای هدایت نجیب! آسمانی غریب!
مضطریم و منتظر ، یادگار تو کجاست؟
*ریشه ی کلمه ی سامرا ،عبارت«سُرّ من رَاٰی» بوده است. یعنی هرکه این شهر را دیده مسرور شده است.
#شعر #میلاد_عرفان_پور #امام_هادی #شهادت_امام_هادی
📜 @sheraneh_eitaa
افسوس که اطراف گلت خار گرفت
زاغ آمد و لاله را بمنقار گرفت
سیماب زنخدان تو آورد مداد
شنگرف لب لعل تو زنگار گرفت
#شعر #مهستی_گنجوی
📜 @sheraneh_eitaa
سایهها گزمۀ شب، سنگدلان در جولان
نور پنهان شده و آینهها در خفقان
بانگ شرک است که از مأذنهها میآید
در هیاهوی جهان خانهنشین است اذان
بر لب منبر و مسجد، زده شد مهر سکوت
مجرم است آنکه بَرَد نام علی را به زبان
راویان سلسله در سلسله در بند ستم
شیعیانی متواری شده همپای زمان
بدعتی تازه بنا کرد نفاقی کهنه
پس از آن قبر حسین بن علی شد ویران
دلم از درد شکستهست خدا میداند
آه این قصۀ جانسوز ندارد پایان
باز بیوقفه به دریا زدهام باداباد
نیستم، نیستم از عاقبتش دلنگران
جان به کف باید از اولاد علی دم زد و بس
«ابن سکّیت» چنین راه به ما داده نشان
عقل دیگر سر عقل آمد و بیواهمه گفت:
قلب بیدغدغۀ عشق ندارد ضربان
دهمین عشق بلافصل، سلام ای دریا!
پاکتر از نفس صبح، سلام ای باران!
به حضورت، به قدومت شده دلگرم زمین
به سحرهای سجود تو گواه است زمان
هر که از «جامعۀ» تو به حقیقت برسد
غفلت جامعه او را نکند سرگردان
همگی دست به شمشیر، چه میفرمایید؟
آسمان منتظر توست کران تا به کران
تو فراتر ز بیانی به خداوند قسم
سخن شعر نبودهست بهجز سَبقِ لِسان
متن تاریخ فقط گفت که مسموم شدی
متن تاریخ چرا بیخبر است از جریان؟
سامرا کشت تو را نور تو خاموش نشد
سامری مانده و انگشت تحیّر به دهان
غم دیدار حرم کنج دلم جا خوش کرد
به دعایی دل ما را به مرادش برسان
#عباس_همتی #شهادت_امام_هادی #امام_هادی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
در دل ز غم عشق تو ناری دارم
وز آب دو دیده پر کناری دارم
با این همه همچو باد، گاه و بی گاه
با خاک سر کوی تو کاری دارم
#شعر #وطواط
📜 @sheraneh_eitaa
فرزانه سعادتمند ، متولد ۱۳۶۴ یزد ، شاعر و نویسنده ، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، مدرس دانشگاه است.سه اثر تاکنون از او به چاپ رسیده است.دو مجموعه شعر با عنوان” پشت پرچین واژهها” و “دختر عاشق هخامنشی ” و یک اثر پژوهشی وتالیفی با عنوان” شناسنامهی گلها”
وی در مسیر شاعری صاحب افتخاراتی در سطح استان و کشور شده است که میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
برگزیدهی کنگرهی شعر دفاع مقدس
برگزیدهی کنگرهی شعر انتظار
برگزیدهی کنگرهی شعر کویر
برگزیدهی کنگرهی شعر عاشورایی
برگزیدهی کنگرهی جوانههای رضوی
برگزیدهی کنگرهی شعر گل سرخ
برگزیدهی کنگرهی شعر عطیهی آسمانی
برگزیدهی کنگرهی شعر بسیج
برگزیدهی کنگرهی شعر مقاومت بیداری اسلامی و….
#معرفی_شاعر #فرزانه_سعادتمند
📜 @sheraneh_eitaa
تو آمدی که نفسهای من غزل بشوند
و واژههای تنم درتن تو حل بشوند
که لحظههای همیشه سیاه و مبهم شهر
از آفتاب حضورتوچون عسل بشوند
سؤالهای پرازدرد روح میخواهند
کلید عشق بگیرند و راهحل بشوند
و جملهها همه از شوق آرزو دارند
که بر زبان نوآیند تا مثل بشوند
دلیل آمدنت راچه خوب میدانم
#فرزانه_سعادتمند #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 |شعرخوانی خانم فرزانه سعادتمد
دیوانه ایی میان خیابان، شبیه من
سرگشته و شکسته و حیران، شبیه من
این پرسه های هر شبه این بغض های تلخ
او را کشانده تا ته طوفان ، شبیه من
📜 @sheraneh_eitaa
سامرا، امشب مدینه میشود مهمان تو
آسمانها اشک میبارند بر دامان تو
شمع روشن میکند چشم ستاره تا سحر
با گلاب اشک، میشوید تن سوزان تو
ای حصار آفتاب، ای آسمان در قفس
یوسفت را میبرند از گوشۀ زندان تو
گریه کن، خواندند در بزم خدا شعر شراب
گریه کن، آتش گرفته سینۀ قرآن تو
چاک زن پیراهن صبرت، مگر روشن شود
در غبار چشمها، آیینۀ پنهان تو
دست و پایت سرد شد اما سراپای تو سوخت
رو به سمت قبله کن، پرواز کرده جان تو
#میثم_مؤمنی_نژاد #شعر #امام_هادی #شهادت_امام_هادی
📜 @sheraneh_eitaa
ای تن تو پاکتر از جان پاک
روح تو پرورده «روحی فداک»
نقطهگهِ خانه رحمت تویی
خانهبرِِ نقطهٔ زحمت تویی
راهروان عربی را تو ماه
یاوگیانِ عجمی را تو راه
ره به تو یابند و تو رهدِه نهای
مهتر ده خود تو و در ده نهای
چون تو کریمان که تماشا کنند
رُستی تنها نه به تنها کنند
از سر خوانی که رطب خوردهای
از پی ما زَله چه آوردهای؟
لب بگشا تا همه شکر خورند
ز آب دهانت رُطَبِ تَر خورند
ای شب گیسوی تو روز نجات
آتش سودای تو آب حیات
عقل شده شیفتهٔ روی تو
سلسلهٔ شیفتگانْ موی تو
چرخ ز طوق کمرت بندهای
صبح ز خورشید رخت خندهای
عالَمِ تَر، دامنِ خشک، از تو یافت
ناف زمین نافهٔ مشک از تو یافت
از اثر خاک تو مشکین غبار
پیکر آن بوم شده مشک بار
خاک تو از باد سلیمان به است
روضه چه گویم که ز رضوان به است
کعبه که سجادهٔ تکبیر توست
تشنهٔ جُلابِ تباشیر توست
تاج تو و تخت تو دارد جهان
تخت زمین آمد و تاج آسمان
سایه نداری تو که نور مهی
رو تو که خود سایهٔ نوراللهی
چار علم رکن مسلمانیات
پنج دعا نوبت سلطانیات
خاک ذلیلان شده گلشن به تو
چشم غریبان شده روشن به تو
تا قدمت در شب گیسو فشان
بر سر گردون شده دامنکشان
پر زر و دُر گشته ز تو دامنش
خشتک زر سوزه پیراهنش
در صدف صبح به دست صفا
غالیهٔ بوی تو سایَد صبا
لاجرم آنجا که صبا تاخته
لشگر عنبر علم انداخته
بوی کز آن عنبر لرزان دهی
گر به دو عالم دهی ارزان دهی
سدره ز آرایشِ صدرت زهیست
عرش در ایوان تو کرسی نهیست
روزن حاجت چو بود صبحتاب
ذره بود عرش در آن آفتاب
گر نه ز صبح آینه بیرون فتاد
نور تو بر خاک زمین چون فتاد
ای دو جهان، زیر زمین از چهای؟
گنج نهای خاکنشین از چهای؟
تا تو به خاک اندری ای گنج پاک
شرط بود گنج سپردن به خاک
گنج ترا فقر تو ویرانه بس
شمع ترا ظِلِّ تو پروانه بس
چرخ مقوس هدف آه تست
چنبر دلوَش رسن چاه تست
ایندو طرف گرد سپید و سیاه
راه تو را پیک ز پیکان راه
عقل شفاجوی و طبیبش تویی
ماه سفرساز و غریبش تویی
خیز و شب منتظران روز کن
طبع نظامی طربافروز کن
#شعر #نظامی
📜 @sheraneh_eitaa