eitaa logo
شاعرانه
25.5هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
861 ویدیو
83 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
خفتگان را خبر از محنتِ بیداران نیست تا غمت پیش نیاید، غمِ مردم نخوری... 📜 @sheraneh_eitaa
خدایـا🙏 💫وقتے ڪه شب می‌رسد 🌸افڪارم از تو و عشقت 💫آرامش می‌گیــرد 🌸خوابم از مهرت اطمینان می‌یابد 💫مرا از واسطه هاے آرامش و شادی 🌸بندگانت قرار بده 💫🌸شبتون لبریز ازمحبت خداوند🌸💫 ‌‌‌ 📜 @sheraneh_eitaa
چهارشنبه تون پُر از بهترینها 🌸الهی امـروز به حاجت دلتون برسید 🌸الهی هر چی به صلاحتون هست 🌸خدا براتون مقدرکنه و به تک تک 🌸آرزوهاتون برسیـد تقدیم به شما خوبان 🌸حاجت روا باشید صبح چهارشنبه تون سرشاراز آرامش 🙏🌸 📜 @sheraneh_eitaa
مثل ؏ـطر خوش چای، مثل یڪ حبه‌ی قند بودنٺ، عامل شیرینی هر صبح من اسٺ..... 📜 @sheraneh_eitaa
مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یارا من و دردت چو تو درمان نمیخواهی دل ما را...♥️ 📜 @sheraneh_eitaa
سلام می‌دهم از دور و می‌شوم نزدیک چقدر فاصله‌ها کم شده‌ست، تا مشهد السلام علیک یا انیس النفوس... 📜 @sheraneh_eitaa
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی خوانی سرکارخانم حسنا سرشوق یک دم ز بی‌وفایی عالم غمت مباد یک عمر عاشقی کن و یک دم غمت مباد مردم به هر که آینه شد سنگ می‌زنند از طعنه‌های عالم و آدم غمت مباد گفت: اولین نشانۀ عاشق شدن غم است؟ بوسیدمش به گریه و گفتم: غمت مباد روزی اگر قرار شد از هم جدا شویم من می‌روم ز یاد تو کم‌کم، غمت مباد دلشوره‌ٔ وصال و پریشانی فراق از این غمت نبود، از آن هم غمت مباد 📜 @sheraneh_eitaa
امیر فخرالدین محمود بن امیر یمین‌الدین طُغْرایی فَریومَدی (زاده ۶۸۵ هجری قمری در فریومد از توابع سبزوار، درگذشته ۷۶۹ هجری قمری) فیلسوف، شاعر و بزرگ ترین قطعه‌سرای ایرانی است. پدرش امیر یمین‌الدین، مردی ادیب و شاعر بود که در زمان سلطان محمد خدابنده می‌زیست و در دستگاه امیران خراسان، به شغل دفتری و طُغْرانویسی اشتغال داشت و ظاهراً از همین روی به «طغرایی» شهرت یافته بود. سال‌های نخستین زندگانی ابن‌یمین در خراسان گذشت. در دوران جوانی، به تبریز رفت و به درگاه غیاث‌الدین محمد بن رشیدالدین فضل‌الله، وزیر پیوست و آن وزیر را ستایش کرد، ولی کارش در آن شهر دوام نیافت چنان که ناگزیر شد در قطعه‌ای که خطاب به غیاث‌الدین محمد سرود، از او اجازهٔ بازگشت به شهر خویش را بخواهد. قطعهٔ دیگری در دیوان او هست، که نشان از زندگی وی در عراق عجم و بازگشتش به خراسان می‌دهد. علاوه بر دیوان اشعار، بعضی منشآت او نیز در کهن‌ترین ویرایش دیوانش که ظاهراً پیش از سال ۹۳۱ هجری قمری نوشته شده، موجود است و دو نامه از آن‌ها نیز انتشار یافته‌است. 📜 @sheraneh_eitaa
قصیده در مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء و تعریف بقعه منوره او گوهر افشان کن ز جان ایدل که میدانی چه جاست مهبط نور الهی روضه پاک رضاست در دریای فتوت گوهر کان کرم نک شرح جود آباء کرامش هل اتاست ظلمت و نور جهان عکسی ز موی و روی اوست موی او واللیل اذا یغشی و رویش والضحاست قبه گردون ندارد قدر خاک درگهش یا رب این فردوس اعلی یا مقام کبریاست سرمه ئی از خاک پای او کشیدست آفتاب موجب این دانم که عینش منبع نور و ضیاست اوست بعضی از وجود آنکه در معراج قدس گرد نعل مرکبش روح الامین را توتیاست قلب میگردد روان از بوی خاک درگهش خاک نتوان گفتنش کز روی عزت کیمیاست قبه پر نورش از رفعت سپهر دیگریست و اندرو ذات پر انوارش چو مهر اندر سماست رفعت گردون گردان دارد آنگه بر سری مجمع تقوی و عصمت مرکز صدق و صفاست حاسد ار نشناسدش کز روی رفعت کیست او پادشاه اتقیا و ازکیا و اصفیاست قره العین نبی فرزند دلبند وصی مظهر الطاف ایزد فخر اصحاب عباست مقتدای شرق و غرب و پیشوای بر و بحر خود چنین باشد کسی کو نور پاک مصطفاست هست مخدوم بحق اهل جهان را بهر آنک وارث آنست کو را بر جهان حق ولاست وارث شاهی که از تشریف خاص مصطفی کسوت من کنت مولاه بقد اوست راست طاعت صد ساله گر باشد بوزن کوه طور چون کند ایزد تجلی بی هوای او هباست کوکب دری تاج شهریاران جهان با وجود نیم ذره خاک پایش بی بهاست هست سلطان خراسان نی چه گفتم زینهار بر سر هر هفت اقلیم و دو عالم پادشاست صیت اقبالش که برهاند چو آب از آتشت در بسیط خاک پیمودن مگر باد صباست ادامه شعر ↓↓
اصل علمی را که بخشد ایمنی از مهلکات در حقیقت با علوم منجیاتش انتماست حاسد از درد حسد هرگز کجا یابد نجات بی اشاراتش که کلیات قانون شفاست شاهباز همتش بر لامکان سازد مکان تا نپنداری که او را شاخ سدره منتهاست سر فرو نارد بطوبی و بکوثر همتش کی فرود آرد که آن با همتش آب و گیاست بس عجب ناید نعیم خلد اگر خوش نایدش چون ز مهمان خانه قدسش ابا اندر اباست از نژندی خصم او را جایگه تحت الثری از بلندی قدر او فوق سماوات العلاست همت عالی او را خاک و زر یکسان بود اینکه زر بر خاک پاشیده است بر حالش گواست قبه گردون گردان حلقه درگاه اوست زآنسبب چون حلقه دائم قامتش در انحناست هر که مهرش در میان جان ندارد چون الف قامتش روز جزا از غم چو جیم و نون دو تاست ایجنابت قبله حاجات ارباب نیاز حاجتی کاینجا رود معروض بی شبهت رواست حاجت ابن یمین را هم روا کن بهر آنک حاجت خلقان روا کردن ز اخلاق شماست در ره اخلاص تو جز افتقارم هیح نیست و آنکه زاد او نه فقرست اندرین ره بینواست نیستم محتاج دنیا چون فنایش در پی است کار عقبی دار و حالش را که در دار البقاست جرم اینعاصی مجرم روز حشر از حق بخواه کز تو استغفار و غفران فراوان از خداست وین شکسته بسته بیتی چند ازین مسکین پذیر کاین نه مدح تست بهر شهرت اخلاص ماست من کدامین مدح گویم کان ترا لایق بود چون صفات ذات پاکت برتر از حد ثناست کردگارا طاق این فیروزه قصر زرنگار تا بحکم واضع دین قبله اهل دعاست حضرت عالیش را بر داعیان مفتوح دار کز جنابش یافت داعی هر مراد دل که خواست 📜 @sheraneh_eitaa
13.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | در غزل نمی‌شود از چنین شاعری گذشت! 📜 @sheraneh_eitaa
ای جان و قوام جمله جان‌ها پَر بخش و روان کن روان‌ها با تو ز زیان چه باک داریم ای سودکن همه زیان‌ها فریاد ز تیرهای غمزه وز ابروهای چون کمان‌ها در لعل بتان شکر نهادی بگشاده به طمع آن دهان‌ها ای داده به دست ما کلیدی بگشاده بدان درِ جهان‌ها گر زانک نه در میان مایی برجسته چراست این میان‌ها ور نیست شراب بی‌نشانیت پس شاهد چیست این نشان‌ها ور تو ز گمان ما برونی پس زنده ز کیست این گمان‌ها ور تو ز جهان ما نهانی پیدا ز که می‌شود نهان‌ها بگذار فسانه‌های دنیا بیزار شدیم ما از آن‌ها جانی که فتاد در شکرریز کی گنجد در دلش چنان‌ها آن کاو قدم تو را زمین شد کی یاد کند ز آسمان‌ها بربند زبان ما به عصمت ما را مفکن در این زبان‌ها 📜 @sheraneh_eitaa