کار هست!
هی مگویید ای جوانان جعلّق: کار نیست
کار هست اما برای مردم بیکار نیست!
آن مدیر چند شغله زحمتش را می کشد
پس مشو پاپیچ کار و فکر کن انگار نیست
راز الافی ز مسئولی وزین، جویا شدم
گفت: این جز فتنه عمّال استکبار نیست
گفت: شغلت چیست؟ بی خود هی چرا نق می زنی؟
گفتمش غیر از فروش تخمه و سیگار نیست
گفت: داری شغل والایی خدا را شکر کن
مثل سعدی در نظامیّه تو را ادرار نیست!
وضع ما در شغل از خیلی ممالک بهتر است
تو برو تا گینه، می بینی همین مقدار نیست
هرکسی بیکار باشد عارف و آزاده است
نزد سالک، شاغل و بیکار، خود معیار نیست
نیم ساعت کار هم یک شغل می گردد حساب
اشتغال آقا نماز جعفر طیّار نیست
گفتمش: بر طبق آمارت تماما" شاغلیم
گفت: البته، نمی خواهی برو اجبار نیست
دیدم انگاری سرم را شیره می مالد به حرف
ظاهرا" بیکار بودن زشت و ناهنجار نیست
گفتمش: از سر کلاهم را چرا برداشتی؟
"گفت در سر عقل باید بی کلاهی عار نیست
#شعر #شعر_طنز #عباس_احمدی
📜 @sheraneh_eitaa
عباس احمدی ۳۰ آذر ۱۳۵۷ در تهران متولد شد. وی از کودکی به ادبیات علاقه داشت و در جوانی سرودن شعر را آغاز کرد. وی مدرک دکترای خود را در رشتۀ منابع طبیعی از دانشگاه علوم و تحقیقات اخذ کرده و عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد است. گرچه احمدی شعر آیینی نیز مینویسد اما فعالیت جدی او در عرصۀ شعر طنز است و با برگزاری محفل ماهانه قمپز در استان قم، نقش مهمی در رشد شعر طنز ایفا کرده است. از آثار او میتوان به «جملههای معترضه»، «پایین پای دریا» و «چای چوپان» اشاره کرد.
#عباس_احمدی #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
کشتی باورمان نوح ندارد بیتو
زندگی نیز دگر روح ندارد بیتو
لحظهها در غم هجر تو کفن پوشیدند
همۀ خاطرهها زهر بلا نوشیدند...
یک طرف جنّتی از آیۀ قرآنی بود
یک طرف دوزخی از لشکر سفیانی بود...
آسمان تیره شد و پشت زمین تیر کشید
تا خزان خم شد و بر جدّ تو شمشیر کشید
آری این آیت حق مثل علی مظلوم است
او جگر گوشۀ زهراست، ولی مظلوم است...
آن که با شور دعا بر عرفات آتش زد
عطشش بر جگر نهرِ فرات آتش زد
بین تقدیر و عطش هَروله میکرد حسین
رفتنش خون به دل قافله میکرد حسین...
روز و شب بیتو ببین شام غریبان شده است
و سری بر سر نی قاری قرآن شده است
نخلها هم پس از این واقعه شاعر شدهاند
ذاکر حرّ و حبیب بن مظاهر شدهاند
داغ هفتاد و دو آلالۀ بیسر با توست
سیصد و سیزده آیینۀ باور با توست...
جادهها چشم به راهاند، بیا، زود بیا!
جان به لب آمده، ای مهدی موعود، بیا!
#عباس_احمدی #شعر #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
ما را نسیم پرچم تو زنده میکند
زخمی است دل که مرهم تو زنده میکند
خشکیده بود چند صباحی قنات اشک
این چشمه را ولی غم تو زنده میکند
آه ای قتیل اشک! نفسهای مرده را
شور تو، روضه و دم تو زنده میکند
ای خونبهای عشق، چه خوش گفت پیر ما:
اسلام را محرم تو زنده میکند
ما با غذای نذریتان رشد کردهایم
جان را عطای حاتم تو زنده میکند
آقا جسارت است، ولی داغ شیعه را
انگشتر تو، خاتم تو زنده میکند
بالای تل هم آتش این قوم خفته را
آن خواهر مکرم تو زنده میکند
این کشتهی فتاده به هامون حسین اوست
خود را به اسم اعظم تو زنده میکند
فردای محشر و غم و طوفان و تشنگی
ما را امید زمزم تو زنده میکند
#عباس_احمدی #شعر #امام_حسین
📜 @sheraneh_eitaa