eitaa logo
شاعرانه
32.2هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
534 ویدیو
40 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
چه خوش باشد دل امیدواری که امید دل و جانش تو باشی 📜 @sheraneh_eitaa
که بَرد از من بی دل بر جانان خبری؟ يا که آرد ز نسيم سر کويش اثری؟ ای صبا، صبح دمی بر سر کويش بگذر تا معطر شود آفاق ز تو هر سحری 📜 @sheraneh_eitaa
خوشا دردی که درمانش تو باشی خوشا راهی که پایانش تو باشی خوشا چشمی که رخسار تو بیند خوشا ملکی که سلطانش تو باشی خوشا آن دل که دلدارش تو گردی خوشا جانی که جانانش تو باشی خوشی و خرمی و کامرانی کسی دارد که خواهانش تو باشی چه خوش باشد دل امیدواری که امید دل و جانش تو باشی همه شادی و عشرت باشد ای دوست در آن خانه که مهمانش تو باشی گل و گل‌زار خوش آید کسی را که گل‌زار و گلستانش تو باشی چه باک آید ز کس آن را که او را نگه‌دار و نگهبانش تو باشی مپرس از کفر و ایمان بی‌دلی را که هم کفر و هم ایمانش تو باشی مشو پنهان از آن عاشق که پیوست همه پیدا و پنهانش تو باشی برای آن به ترک جان بگوید دل بیچاره تا جانش تو باشی عراقی طالب درد است دایم به بوی آن‌که درمانش تو باشی 📜 @sheraneh_eitaa
نگفتی‌ام که: بیایم، چو جانِ تو به لب آید؟ ز هجر، جانِ من اینک به لب رسید، کجایی؟ 📜 @sheraneh_eitaa
در کوی خرابات، کسی را که نیاز است هشیاری و مستیش همه عین نماز است آنجا نپذیرند صلاح و ورع امروز آنچ از تو پذیرند در آن کوی نیاز است اسرار خرابات به جز مست نداند هشیار چه داند که درین کوی چه راز است؟ تا مستی رندان خرابات بدیدم دیدم به حقیقت که جزین کار مجاز است خواهی که درون حرم عشق خرامی؟ در میکده بنشین که ره کعبه دراز است هان! تا ننهی پای درین راه ببازی زیرا که درین راه بسی شیب و فراز است از میکده‌ها نالهٔ دلسوز برآمد در زمزمهٔ عشق ندانم که چه ساز است؟ در زلف بتان تا چه فریب است؟که پیوست محمود پریشان سر زلف ایاز است زان شعله که از روی بتان حسن تو افروخت جان همه مشتاقان در سوز و گداز است چون بر در میخانه مرا بار ندادند رفتم به در صومعه، دیدم که فراز است آواز ز میخانه برآمد که: عراقی در باز تو خود را که در میکده باز است 📜 @sheraneh_eitaa
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج. 📜 @sheraneh_eitaa
در دام غمت، دلم زبون افتاده است دریاب! که خسته، بی‌سکون افتاده است شاید که بپرسی و دلم شاد کنی چون می‌دانی، که بی تو چون افتاده است؟ 📜 @sheraneh_eitaa
آن را که چو تو نگار باشد با خویشتنش چه کار باشد؟ ناخوش نبُوَد کسی که او را یاری چو تو در کنار باشد ناخوش چو منی بُوَد که پیوست دل خسته و جان فگار باشد وان دیده که او ندید رویت شاید اگر آشکار باشد آن کس که جدا فتاد از تو دور از تو همیشه زار باشد بیچاره کسی که در دو عالم جز تو دگریش یار باشد خرم دل آن کسی که او را اندوه تو غمگسار باشد تا کی دلم، ای عزیز چون جان بر خاکِ درِ تو خوار باشد؟ نامد گه آن که خسته‌ای را بر درگه وصل بار باشد؟ تا چند دل عراقی آخر در زحمت انتظار باشد؟ 📜 @sheraneh_eitaa
تا با توام، از تو جان دهم آدم را وز نور تو روشنی دهم عالم را چون بی‌تو بوم، قوت آنم نبود کز سینه به کام خود برآرم دم را 📜 @sheraneh_eitaa
ای کرده غمت با دل من روی به روی زلف تو کند حال دلم موی به موی اندر طلبت چو لولیان می‌گردم دور از در تو، دربدر و کوی به کوی 📜 @sheraneh_eitaa
ای لطف تو دستگیر هر رسوایی وی عفو تو پرده‌پوش هر خود رایی بخشای بدان بنده، که اندر همه عمر جز درگه تو دگر ندارد جایی 📜 @sheraneh_eitaa
تا بر قرار حُسنی دل بی‌قرار باشد تا روی تو نبینم جان سوگوار باشد تا پیش تو نمیرد جانم نگیرد آرام تا بوی تو نیابد دل بی‌قرار باشد جانا، ز عشق رویت جانم رسید بر لب تا کی ز آرزویت بیچاره زار باشد؟ آن را مخواه بی‌دل کو بی‌تو جان نخواهد آن را مدار دشمن کت دوستدار باشد درمان اگر نداری، باری به درد یاد آر کز دوست هرچه آید آن یادگار باشد با درد خوش توان بود عمری به بوی درمان با غم بسر توان برد گر غمگسار باشد خواهی بساز کارم، خواهی بسوز جانم با کار پادشاهان ما را چه کار باشد؟ از انتظار وصلت آمد به جان عراقی تا کی غریب و خسته در انتظار باشد؟ 📜 @sheraneh_eitaa
بر من نظری کن، که مَنَت عاشق زارم دلدار و دلارام به غیر از تو ندارم تا خار غم عشق تو در پای دلم شد بی‌روی تو گلهای چمن خار شمارم نی طاقت آن تا ز غمت صبر توان کرد نی فرصت آن تا نفسی با تو برآرم تا شام درآید، ز غمت، زار بگریم باشد که به گوش تو رسد نالهٔ زارم کم کن تو جفا بر دل مسکین عراقی ورنه، به خدا، دست به فریاد برآرم 📜 @sheraneh_eitaa
صبا وقت سحر گویی ز کوی یار می‌آید که بوی او شفای جان هر بیمار می‌آید بیادرگلشن ای بیدل به بوی گل برافشان جان که از گلزار و گل امروز بوی یار می‌آید |صبحتون بخیر و پر برکت🌿🌸 📜 @sheraneh_eitaa
دل گم شد، ازو نشان نیابم آن گم شده در جهان نیابم زان یوسف گم شده به عالَم پیدا و نهان، نشان نیابم تا گوهر شب چراغ گم شد ره بر در دوستان نیابم تا بلبل خوشنوای گم شد بوی گل و بوستان نیابم تا آب حیات رفت از جوی عیش خوش جاودان نیابم سرمایه برفت و سود جویم زان است که جز زیان نیابم آن یوسف خویش را چه جویم؟ چوُن در چَهِ کُن فَکان نیابم؟ هم بر درِ دوست باشد آرام از خود به جز این گمان نیابم بر خاک درش چرا ننالم ؟ چاره به جز از فغان نیابم چون جانش عزیز دارم، آری دل، کز غم او امان نیابم تا بر من دلشده بگرید یک مشفق مهربان نیابم تا یک نفسی مرا بود یار یک یار درین زمان نیابم یاری دهِ خویشتن درین حال جز دیدهٔ خون‌فشان نیابم بر خوان جهان چه می‌نشینم؟ چون لقمه جز استخوان نیابم بی‌حاصل ازین دکان بخیزم نقدی چو درین دکان نیابم خواهم که شوم به بام عالم چه چاره، چو نردبان نیابم خواهم که کشم ز چه عراقی افسوس که ریسمان نیابم! 📜 @sheraneh_eitaa
با پرتو جمالت ، برهان چه کار دارد؟ با عشق زلف و خالت ، ایمان چه کار دارد؟ با عشق دلگشایت ، عاشق کجا برآید؟ با وصل جانفزایت ، هجران چه کار دارد؟ در بارگاه دردت درمان چه راه یابد؟ با جلوه‌گاه وصلت هجران چه کار دارد؟ با سوز بی‌دلانت مالک چه طاقت آرد؟ با عیش عاشقانت رضوان چه کار دارد؟ گرنه گریخت جانم از پرتو جمالت در سایهٔ دو زلفت پنهان چه کار دارد؟ چون در پناه وصلت افتاد جان نگویی: هجری بدین درازی با جان چه کار دارد؟ گر در خورت نیابم، شاید، که بر سماطت پوسیده استخوانی بر خوان چه کار دارد؟ آری عجب نباشد گر در دلم نیایی در کلبهٔ گدایان سلطان چه کار دارد؟ من نیز اگر نگنجم در حضرتت، عجب نیست آنجا که آن کمال است نقصان چه کار دارد؟ در تنگنای وحدت کثرت چگونه گنجد در عالم حقیقت بطلان چه کار دارد؟ گویند نیکوان را ، نظارگی نباید کانجا که درد نبوَد، درمان چه کار دارد؟ آری، ولی چو عاشق پوشید رنگ معشوق آن دم میان ایشان دربان چه کار دارد؟ جایی که در میانه معشوق هم نگنجد مالک چه زحمت آرد؟ رضوان چه کار دارد ؟ هان! خسته دل عراقی، با درد یار خو کن کانجا که دردش آمد درمان چه کار دارد؟ #عراقی #شعر 📜 @sheraneh_eitaa
ای صبا، گر بگذری در کوی او نزد او ما را جزین پیغام نیست: کای دلارامی که جان ما تویی بی تو ما را یک نفس آرام نیست |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
چه کردم؟ دلبرا، از من چه دیدی؟ که کلی از من مسکین رمیدی چه افتادت که از من سیر گشتی؟ چرا یک بارگی از من بریدی؟ من از عشقت گریبان چاک کردم تو خوش خوش دامن از من در کشیدی نگویی تا چه بد کرد بجایت؟ که روی نیکو از من در کشیدی بسی گفتم که: مشنو گفتِ دشمن علی رغم من مسکین شنیدی اگر کام تو دشمن کامیم بود به کام خویشتن، باری، رسیدی چرا کردی به کام دشمنانم؟ نگویی تا: درین معنی چه دیدی؟ به تیر غمزه جان و دل چه دوزی؟ که از رخ پردهٔ صبرم دریدی نچیده یک گل از بستان شادی ز غم صد خار در جانم خلیدی مکن آزاد مفروشم، اگر چه به خوبی صد چو من بنده خریدی گزیدی هر کسی را بهر کاری عراقی را ز بهر غم گزیدی 📜 @sheraneh_eitaa
‍ نگارا، بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینی ز من دلخسته یاد آور، شبت خوش باد من رفتم شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
ای که از لطف سراسر جانی جان چه باشد؟ که تو صد چندانی تو چه چیزی؟ چه بلایی؟ چه کسی؟ فتنه‌ای؟ شنقصه‌ای؟ فتانی؟ حکمت از چیست روان بر همه کس؟ کیقبادی؟ ملکی؟ خاقانی؟ به دمی زنده کنی صد مرده عیسیی؟ آب حیاتی؟ جانی؟ به تماشای تو آید همه کس لاله‌زاری؟ چمنی؟ بستانی؟ روی در روی تو آرند همه قبله‌ای؟ آینه‌ای؟ جانانی؟ در مذاق همه کس شیرینی انگبینی؟ شکری؟ سیلانی؟ گرچه خردی، همه را در خوردی نمکی؟ آب روانی؟ نانی؟ آرزوی دل بیمار منی صحتی؟ عافیتی؟ درمانی؟ گه خمارم شکنی، گه توبه می نابی؟ فقعی؟ رمانی؟ دیدهٔ من به تو بیند عالم آفتابی؟ قمری؟ اجفانی؟ همه خوبان به تو آراسته‌اند کهربایی؟ گهری؟ مرجانی؟ مهر هر روز دمی در بنده‌ات سحری؟ صبح‌دمی؟ خندانی؟ همه در بزم ملوکت خوانند قصه‌ای؟ مثنویی؟ دیوانی؟ 📜 @sheraneh_eitaa
کِی از تو جان غمگینی شود شاد؟ کِی آخر از فراموشی کنی یاد؟ نپندارم که هجرانت گذارد که از وصل تو دلتنگی شود شاد چنین دانم که حسنت کم نگردد اگر کمتر کند ناز تو بیداد ز وصل خود بده کام دل من که از بیداد هجر آمد به فریاد بیخشای از کرم بر خاکساری که در روی تو عمرش رفت بر باد نظر کن بر دل امیدواری که بر درگاه تو نومید افتاد بجز درگاه تو هر در که زد دل عراقی را ازان در هیچ نگشاد 📜 @sheraneh_eitaa
بیا، که بی‌رخ زیبات ، دل به جان آمد بیا، که بی‌تو همه سود من زیان آمد بیا، که بهر تو جان از جهان کرانه گرفت بیا، که بی‌تو دلم جمله در میان آمد بیا، که خانهٔ دل گرچه تنگ و تاریک است دمی برای دل ما درون توان آمد بیا، که غیر تو در چشم من نیامد هیچ جز آب دیده که بر چشم من روان آمد نگر هر آنچه که بر هیچکس نیامده بود برین شکسته دلم از غم تو آن آمد دل شکسته‌ام آن لحظه دل ز جان برداشت که رسم جور و جفای تو در جهان آمد ز جور یار چه نالم؟ که طالع دل من چنان که بخت عراقی است همچنان آمد 📜 @sheraneh_eitaa
که بَرد از من بی دل بر جانان خبری؟ يا که آرد ز نسيم سر کويش اثری؟ ای صبا، صبح دمی بر سر کويش بگذر تا معطر شود آفاق ز تو هر سحری |صبحتون به عشق و آرامش 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
‍ جز صبا کیست‌ کزین‌‌خسته بَرد‌‌ پیغامی‌ جز نسیم از برِ دلدار که آرد خبرے؟ اے صبا، صبح دَمی بر سرِ کویش بگذر تا معطر شود آفاق زِ تو هر سحرے |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
ای دل، بنشین چو سوکواری کان رفت که آید از تو کاری وی دیده ببار اشک خونین بی کار چه مانده‌ای تو، باری؟ وی جان، بشتاب بر در دوست چون نیست جز اوت هیچ یاری گو: آمده‌ام به درگه تو تا در نگری به دوستداری گر بپذیرم: اینت دولت ور رد کنی، اینت خاکساری نومید چگونه باز گردد از درگه تو امیدواری؟ یاد آر ز من، که بودم آخر در بندگی تو روزگاری چون از تو جدا فکندم ایام ناکام شدم به هر دیاری بی‌روی تو هر گلی که دیدم در دیدهٔ من خلید خاری بی‌بوی خوشت نیایدم خوش بوی خوش هیچ نوبهاری بی دوست، که را خوش آید آخر بوی گل و رنگ لاله زاری؟ و اکنون که ز جمله ناامیدم بی روی تو نیستم قراری دریاب، که مانده‌ام به ره در در گردن من فتاده باری بشتاب، که بر درت گدایی است مانا که عراقی است، آری 📜 @sheraneh_eitaa