eitaa logo
شاعرانه
32.2هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
533 ویدیو
40 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه نجاتی سال ۱۳۴۸ در بهبهان متولد شد. در دوران ابتدایی بود که سرودن را با نوشتن نوحه آغاز کرد. وی کارشناس ادبیات انگلیسی است و به تدریس در آموزش و پرورش اشتغال دارد. او مسئول انجمن شعر «پروین اعتصامی» در اداره کل ارشاد استان فارس و نماینده شعر بانوان ایران در همایش شعر بانوان جهان در کشور بلغارستان بوده است. نجاتی از بانوان شناخته شده در عرصه ادبیات آیینی و دفاع مقدس است و علاوه بر شعر در عرصه نویسندگی نیز فعالیت دارد. از آثار او می‌توان به «سهم ارادت»، «پرندۀ مصلوب»، «خاکستر پروانه»، «داغ و دغدغه» اشاره کرد. 📜 @sheraneh_eitaa
زمین ز بتکده‌ها پُر شده‌ست، ابراهیم! دوباره دور تفاخر شده‌ست ابراهیم گرفته هرز تجمل حصار حوصله را که نان سادگی آجر شده‌ست ابراهیم دمیده بر ریۀ‌ شهر، دود تلخ ریا و روزگار تظاهر شده‌ست ابراهیم مذاق اهل محبت در این زمانۀ‌ بد اسیر طعم تکاثر شده‌ست ابراهیم چه زود گم شده در کوچه‌های عادت، عشق زمین دچار تنفر شده‌ست ابراهیم... تبر به دوش چرا از سفر نمی‌آیی؟ زمین ز بتکده‌ها پُر شده‌ست ابراهیم 📜 @sheraneh_eitaa
این زن که خاک قم به وجودش معطر است تکرار آفرینش زهرای اطهر است تکرار آفرینش افلاک بر زمین تکرار آفرینش عرش مصوّر است این جلوۀ فرشته صفت این شکوه غیب بر خاک می‌نشیند و از خاک برتر است دست سخاوتش پر از آمال دوستان چشم محبتش به غریبان مضطر است همشیرۀ شقایق و همراز رازقی با آفتاب مشرقی عشق خواهر است این زن که از نیایش او مست عالم‌اند معصومه است مریم آل پیمبر است 📜 @sheraneh_eitaa
مادر نشسته سیر تماشایشان کند هنگام رفتن است، مهیّایشان کند عون است یا محمّد؟ فرقی نمی‌کند در اشک‌های بدرقه پیدایشان کند این سهم زینب است، دو طوفان، دو گردباد لب‌تشنه‌اند، راهی دریایشان کند او یک زن است و عاطفه دارد، عجیب نیست سیرابِ بوسه قامت رعنایشان کند آن‌ها پر از حرارت لبّیک گفتن‌اند باید سفر به خلوت شیدایشان کند.. بر شانه می‌زند که: برو، سهم کوچکی‌ست باید نثار غربت مولایشان کند 📜 @sheraneh_eitaa
وقتی سکوت سبز تو تفسیر می‌شود چون عطرِ عشق، نام تو تکثیر می‌شود در انعکاس سادهٔ آن فصل التهاب تنهایی‌ات هر آینه تفسیر می‌شود طاقت گدازتر ز تَبِ جنگ روبروست صلحی، که زیر سایهٔ شمشیر می‌شود تو مرد جنگ بودی و می‌دانم ای عزیز سردار بی‌سپاه، زمین‌گیر می‌شود! صبر تو، انتظارِ عطش‌سوزِ کربلاست صبری که صبح حادثه تعبیر می‌شود مسموم دست کینه شدی ـ وه ـ چه جانگداز زینب ز داغ آن دلِ خون، پیر می‌شود تو نور چشم فاطمه بودی برادرم! یک شهر، در فراقِ تو دلگیر می‌شود 📜 @sheraneh_eitaa