eitaa logo
شاعرانه
29.8هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
631 ویدیو
47 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
عالیه مهرابی ۳۱ تیر ۱۳۵۹ در یزد متولد شد. او دارای مدرک دکترای ادبیات‌ مقاومت و از اساتید دانشگاه یزد است. مهرابی نامزد جایزۀ کتاب سال قلم زرّین و جشنوارۀ بین‌المللی شعر فجر بوده و داوری جشنواره‌های مختلفی را بر عهده داشته است. عضویت در شورای سیاستگذاری حوزه هنری یزد، مسئول شورای شعر بسیج هنرمندان یزد و مدیرعامل مؤسسه اوج سیمرغ هنر، از سوابق او است. وی بیش از ۲۵ عنوان کتاب را تألیف یا گردآوری کرده است. «قلمدان‌های فیروزه»، «به امضای گل سرخ»، «آنیماه» و «خوشه‌های مینیاتوری» برخی از مجموعه اشعار او است. 📜 @sheraneh_eitaa
بايد به آغوش خزان مجبور باشد تقويم وقتي از بهارش دور باشد! سهم اجاق روشن هيزم شکن هاست اينجا درختي که اجاقش کور باشد! مي خواستم خورشيد باشم، حبّه هايم فانوس دست خوشه اي انگور باشد عطر مرا در چشم هايت منتشر کن آيينه بايد بازتاب نور باشد! اي مرگ لطفاً شال سبزي که مي آري گل هاي سرخش با لباسم جور باشد!! 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | قدمت پشت قدم های برادر جاری 🔶غزلی تقدیم به پیشگاه حضرت معصومه سلام الله علیها شعرخوانی خانم عالیه مهرابی در حضور رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
تصادفِ زیبایی هاست این گونه که پروانه ها به اشتیاق رنگ چشمت به شیشه ی عینکت می خورند... 📜 @sheraneh_eitaa
هزار سختی اگر بر من آید آسان است که دوستی و ارادت هزار چندان است سفر دراز نباشد به پای طالب دوست که خار دشت محبت گل است و ریحان است اگر تو جور کنی جور نیست، تربیتست و گر تو داغ نهی داغ نیست، درمان است نه آبروی که گر خون دل بخواهی ریخت مخالفت نکنم آن کنم که فرمان است ز عقل من عجب آید صوابگویان را که دل به دست تو دادن خِلاف در جان است من از کنار تو دور اوفتاده‌ام نه عجب گرم قرار نباشد، که داغِ هجران است 📜 @sheraneh_eitaa
چو گل ناز و چو ماهی،غرق شوری چه زیبا و درخشان در غروری خداوندم تو را داده به دنیا تو ای دختر سراپا غرق نوری دلت آیینه و دریای نور است میان دل همیشه در عبوری ز چشمت گر بنوشم چای هل دار ز عطر چشم خود داری سروری شب تار همه با تو سحر شد تویی در آسمانها همچو حوری چه خوش گفتش رفیعی همچو (تارا) تو ای دختر چنان دریای نوری 📜 @sheraneh_eitaa
آن لحظه که ریزم چو فلک از مژه کوکب بیدار کسی نیست که گیرم به گواهی چشمی به رهت دوخته‌ام باز که شاید بازآئی و برهانیم از چشم به راهی دل گرچه مدامم هوس خط تو دارد لیک از تو خوشم با کرم گاه‌ به‌ گاهی تقدیر الهی چو پی سوختن ماست ما نیز بسازیم به تقدیر الهی .... شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
می شود نور شد و باز درخشید به صبح دلخوشی را به دل غمزده بخشید به صبح می شود با توغزلخوان شد و پر شور ونشاط برق احساس ز چشمان تو را دید به صبح |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
درود بر دل من باد کز ستم کیشان ستم کشید ولی بار منتی نکشید ز گرد حادثه روشندلان چه غم دارند غبارتیره چه نقصان دهد به صبح سپید؟ 📜 @sheraneh_eitaa
🍃 چهارده ماه تابان 🍃 به عشق پاک یزدان دل سپردم به چهارده ماه تابان دل سپردم مسلمانم اگر با دین احمد(ص) به حیدر شاه خوبان دل سپردم چو نوشیدم ز شیر پاک مادر به زهرا سهل و آسان دل سپردم حسن یک پاره از جان رسول است به عشق او فراوان دل سپردم بگفتم یا حسین و تا قیامت به سالار شهیدان دل سپردم به سجاد و به باقر نور عینش به صادق با سر و جان دل سپردم به کاظم لحظه های دردمندی چو شد حالم پریشان دل سپردم مثال آهوی در دامِ صیاد به سلطان خراسان دل سپردم گدای لطف و احسان جوادم به هادی شیر شیران دل سپردم به سر دارم هوای عسگری را به یک ماه درخشان دل سپردم منو سوز و نوا و دردِ دوری به مهدی وقت هجران دل سپردم دو بال پَر زدن دارم به جنّت به آل الله و قرآن دل سپردم 📜 @sheraneh_eitaa
مقابلم بنشین همصدا ،صدایم‌کن به رسم اینه با خویش آشنایم کن شبیه خانه ی متروکه ای پر از زخمم مرا خراب کن از ابتدا بنایم کن طناب یخ زده ی دور دست هایم را به بوسه پاره کن از تنگنا رهایم کن به من پرنده شدن را نشان بده این بار هوای تازه تری نذر بالهایم کن شکسته های غرور مرا به شانه بکش از این جنازه‌ی بی سرزمین جدایم کن بریز عاطفه را قطره قطره در جانم قدم قدم به غم عشق مبتلایم کن در این جهان هیاهو ،در این جهان صدا فقط صدای تو خوب است پس صدایم کن 📜 @sheraneh_eitaa
فرش قرمز پهن کن در من که خون برگشته است عقل این فرمانروای سرنگون برگشته است سیلِ از کف رفته‌های من به کوهش باز گشت رنگ و رویم نیز شاید تا کنون برگشته است هر کجا یک دست و پا گم کرده بودم یافتم بعد از آن جنجال بی پایان، سکون برگشته است می زنم زیرِ بساط ِ چیزها بر میزها خشم من بر چهره‌ی خوار و زبون برگشته است مالک ِ بازارهای بَرده در من نیستی فرصت تغییر اوضاع درون برگشته است راه را غرق علامت های مصنوعی نکن از مسیری غیر از این صحرا، جنون برگشته است جز تو مضمونی ندارم تا فراموشش کنم عشق برگردد، به میز آزمون برگشته است سال‌ها از سن رشد خویش دور افتاده‌ام آدمِ این غار از خواب ِ قرون برگشته است در میانِ تاجِ نازت گور می‌کندی ولی از میان گور، این محتاجِ خون برگشته است 📜 @sheraneh_eitaa
شاطر عباس متخلص به صبوحی، تولد او را به سال ۱۲۷۵ هجری قمری در شهر قم، اقامتگاهش را تهران، نام پدر او را کربلایی محمد علی و نام جدش را مشهدی مراد نوشته‌اند، دربارۀ سیما و قد و قامت و اخلاقش چنین گفته‌اند: قامتی متوسط به حد اعتدال داشت، چهارشانه، دارای موی مشکی، ابروان پر پشت و دیدگانی فراخ و گشاده بود. کلفتی لبان و خوش‌ترکیبی بینی و چشمان درشت، روی هم رفته چهره‌ای بسیار جذاب به او بخشیده بود آنچنان که نظرها را بسوی خود جلب می‌کرد. صبوجی صدایی بم و مردانه و گیرا داشت. راجع به خلق و خویش گفته‌اند: خوش مشرب، مصاحبتش دلپذیر و مطبوع بود. اغلب فکور و اندیشناک به نظر می‌رسید. در هنگام کار، همیشه پیراهنی تمیز و پاک به تن می‌کرد و پیشبندی لطیف می‌بست. ولی در بیرون از محل کار سرداری ماهوت آبی کمرچین در بر می‌نمود. زلفانش انبوه و تا پشت گردنش افتاده بود. در شرح حالش آمده است: از شاعران خوش قریحه، خوش ذوق و با استعداد کافی در غزل و رباعی بوده است. اشعارش، بسیار روان و ساده و در خور فهم عموم طبقات می‌باشد. شاطر عباس غیر از غزلیات آثار دیگری از قبیل مسمطات، رباعیات و دوبیتی از خود یادگار نهاده است. از جزئیات زندگی این شاعر اطلاع دقیقی در دست نیست. وفات شاطر عباس صبوحی به سال ۱۳۱۵ هجری قمری در تهران اتفاق افتاد. ظاهراً معروفیت او بیشتر بدان سبب است که چنان که گفته‌اند از سواد خواندن و نوشتن بی‌بهره بوده و با این حال طبعی موزون داشته و اشعاری عاشقانه می‌سروده است. 📜 @sheraneh_eitaa
ز عشق روی تو، چون بلبل از گل شکفته گرددم، هر دم گل از گُل ز روی و موت دانستم، ندارد گل از سنبل جدائی، سنبل از گُل دهانست و لب این، یا خضر بسته به روی چشمهٔ حیوان، پل از گُل گلی بر سر زده آن سرو قامت و یا ماهیست دارد کاکل از گُل ز بلبل نیست این غلغل به گلشن بود این شورش و این غلغل از گُل مرا گوئی که چشم از او بپوشان چگونه چشم پوشد بلبل از گُل صبوحی تا گل‌اندامت به پهلوست بده دل بر گل و، بستان مل از گُل 📜 @sheraneh_eitaa
شعر کمال غالبی با آهنگ.mp3
9.98M
سلام شعر و خوانش از خودم ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ 📜 @sheraneh_eitaa
سلام اگر امکانش هست شعر من را هم داخل کانال بزارید چند بار هست فرستادم و نذاشتین لطفا این بار را بزارید خیلی ممنون به آرشیم به آرشام سیاوش ✍️سلام مخاطب گرامی! شعر شما هم اشکال عروضی دارد، هم اشکال محتوایی 📜 @sheraneh_eitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | جزو خصوصیات شعر فارسی تولید سرمایه‌های معرفتی و معنوی است؛ یعنی ما قله‌های شعر فارسی را که نگاه میکنیم، یا حکیمند -[مثل] نظامی یا حکیم فردوسی؛ فردوسی یک حکیم است و شاهنامه واقعاً کتاب حکمت است - یا مولانای معرفت و عرفان و معنویّتند یا حافظ قرآنند‌ یا مثل سعدی کتابشان پُر از حقایق و معارف حِکمی و معنوی است. همین‌طور از آن بالا شما بگیرید بیایید پایین تا برسیم به سعدی، به حافظ، به جامی، به صائب، به بیدل؛ ببینید، اینها همه حکیمند، همه [اشعار] اینها حکمت است؛ یعنی شعر فارسی، در طول زمان حاملِ حکمت بوده، حامل معرفت بوده، سرمایه‌های معنوی ما را حفظ کرده و بر آنها افزوده؛ یعنی شما اگر چنانچه در یک حد خاصی از معرفت باشید، وقتی که مثلاً مثنوی مولانا را میخوانید، این معرفت افزایش پیدا میکند؛ یعنی تولید معرفت میکنند، فقط حفظ سرمایه نیست؛ خصوصیت شعر فارسی این است. خب شعرای برجسته‌ ما مثل ناصرخسرو، نظامی گنجوی، خاقانی، خود مولوی، سعدی، اینها به معنای واقعی کلمه مصداق همان [استثنای] «الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و ذکروا الله کثیرا» در آخر سوره شعراء هستند. بیانات در دیدار شاعران، ۱۴۰۱/۱/۱۶ 📜 @sheraneh_eitaa
در هجوم مرگ وقتی زنده می‌مانَد شهید در هجوم جهل وقتی خوب می‌دانَد شهید شعر رستاخیز بر هر مرده می‌خواند شهید همچوشمعی نور بر دلها می‌افشاند شهید می‌رود تا مسجدالاقصی پس از بیت الحرام می‌کند کار یهودی‌های خیبر را تمام حاج احمد مثل «موسی‌صدر» جاوید الاثر می‌دهد از غرق فرعون زمان اینک خبر می‌شکافد نیل را سیدعلی سر تا به سر قله نزدیک است وُ دیدار امام مُنتَََظَََر می‌کند پشت سر مولای خود او هم قیام می‌کند کار یهودی‌های خیبر را تمام آه غزه قلب هر آزاده در عالم شکست زیر آن ویرانه ها صد کودک ِ بی پا وُ دست حق پرستان جهان را کرد یک‌دل چون الست می‌زند شهر شهیدان بر پلیدان ضرب شست 📜 @sheraneh_eitaa
شعر ترکی ناب از استاد شهریار(: من جهنمده ده باش یاسدیقا قویسام سنیله هئچ آییلمام کی دوروب جنت ماوایه گلیم ننه قارنیندا دا سنله اکیز اولسایدیم اگر ایسته مزدیم دوغولوب بیر ده بو دونیایه گلیم سن یاتیب جنتی رویاده گورنده گئجه لر منده جنتده قوش اوللام کی او رویایه گلیم معنی↓↓ در جهنم حتی اگر سر به بالین تو بگذارم محال است که برای رفتن به بهشت هم بیدار شوم اگر جفت دوقلوی تو در شکم مادر بودم هرگز نمیخواستم زاده شوم و به این دنیا بیایم کاش وقتی شب ها خواب بهشت را می بینی من هم پرنده ای بشوم در بهشت و به خواب تو بیایم 📜 @sheraneh_eitaa
نوری است در سپهر شبم ، پرتوی شدید یا نه، ستاره ای است که در آسمان دمید از آسمان جدا شد و آرام چرخ زد هی چرخ چرخ گشت و کنار زمین رسید آنگاه سایه وار به یک ابر محو شد از ابرها رها شد و در دست من چکید * هرچند بین من و ستاره سکوت بود گوشم هزار نعره ی مستانه می شنید دیدم تمام شهر به من خیره مانده اند از بس که از ستاره ی من نور می وزید * این خواب های هر شبه تعبیر می شوند یک روز می رسد که شما مال من شوید یک روز می رسد که هم آغوش می شویم یک روز ، نه ، آخر این داستان رسید چشمک بزن ستاره من ، آسمان من از چشمه ی زلال لبت می توان چشید من را ببخش گاهی اگر بغض می کنم این شعرهای در نفسم می شود پدید با حفظ لحن کودکی ام پیر می شوم کم کم تمام موی سرم می شود سپید لبخند تو دوباره دلم را امید داد یک روز می رسد که شما مال من شوید 📜 @sheraneh_eitaa
‍ همه شب تا به سحر، از غم رویت شادیم به امیدی که بیائی تو به غمخواری ما چند آزار دل ما دهی، ای راحت جان راحت جان مگرت هست، دل آزاری ما؟ شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
تویی روح شباب ای حضرت صبح نسیمت عطر ناب ای حضرت صبح ندا سر می‌دهد خورشید بردار ز چشمانت حجاب ای حضرت صبح |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
دلبری دارم که یارب زینهار زو چنان زارم که یارب زینهار او مرا در چشم و من در چشم او آنچنان خوارم که یارب زینهار هردمی صد بار بیش از جور یار بر زبان آرم که یارب زینهار راست میخواهی چنان در کار او کورشد کارم که یارب زینهار گیرم از جورش نیارم زدنفس اینقدر یارم که یارب زینهار من نیارم یاریم مغدور از آنک دلبری دارم که یارب زینهار 📜 @sheraneh_eitaa
نه مهر و نه مه به این نکوئی که توئی نه لاله و گل به خوب روئی که توئی یوسف که به روزگار از او می گویند این یوسف روزگار گوئی که توئی 📜 @sheraneh_eitaa
سلطان دین و شاه خراسان بود رضا آری ولی نعمت ایران بود رضا در روز یازده از مه ذیقعده برجهان تابید ، چونکه شمس فروزان بود رضا شمس الشموس، انیس نفوسش چو خوانده اند زآنکه انیس و مونس جانان بود رضا نامش رضا بدین جهتش خوانده اند کزو راضی چه دوست بوده چه عدوان بود رضا عاصی اگر به درگه او رو کند یقین پاکش کند چو شافع عصیان بود رضا روحم کبوتر حرمش گشته می زند پر سوی مرقدش شه خوبان بود رضا از بهر حاجت آمده [ احسان] به درگهش دریای جود و منبع احسان بود رضا 📜 @sheraneh_eitaa