#امام_کاظم #شهادت_امام_کاظم
@shere_aeini
یارب از ساق پایم میچکد خون
خلصنی خلصنی من حبس الهارون
ای رضا جان داد از جدایی
ای رضا جان داد از جدایی
من که زندان هارون قسمتم شد
حلقۀ سلسله هم صحبتم شد
ای رضا جان داد از جدایی
ای رضا جان داد از جدایی
خون دل هر شب از چشم ترم ریخت
در کنج این قفس بال و پرم ریخت
ای رضا جان داد از جدایی
ای رضا جان داد از جدایی
پایم از سلسله دارد نشانه
بر تنم مانده جای تازیانه
ای رضا جان داد از جدایی
ای رضا جان داد از جدایی
این اشک دیده این سوز و گدازم
با خدا سرگرم راز و نیازم
ای رضا جان داد از جدایی
ای رضا جان داد از جدایی
هر نفس در جگر داردم شراره
قلبم از زهرکین شد پاره پاره
ای رضا جان داد از جدایی
ای رضا جان داد از جدایی
هر شب از دیده خوندل فشانم
کنج زندان نماز شب بخوانم
ای رضا جان داد از جدایی
ای رضا جان داد از جدایی
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_کاظم #شهادت_امام_کاظم
@shere_aeini
ای بـاب مـراد خلق عالم
سر تا به قدم رسولاکرم
هفتم ولـی خدای منـان!
مهر تو روان دین و ایمان
قرص قمرِ امام صادق
نور بصرِ امام صادق
گفتـار تو چون کلام قرآن
در هـر نفست پیام قرآن
صحـن تو تمـام آسمانها
دوران امـامتت زمـانهـا
چشم همـه بـر عنـایت تو
سرمایـۀ مـا ولایـت تـو
تو بـاب مـراد عالـم استی
تـو کعبـۀ روح آدم استی
تو دسـت عنـایت خـدایی
از خلق جهان گرهگشایی
ای روح، کبوتـر حــریمت
عالم همه بر در حـریمت
موسایی و عالم است طورت
گردیده کلیم، غرق نورت
دلهای شکسته کاظمینت
خواندنـد امـام، عالمینت
از دسـت تـو کار حیدر آید
ز انگشت تو فتح خیبر آید
در حبسی و خلق، پایبستت
سررشتۀ آسمان به دستت
معـراج تـو بود قعر زندان
خلوتگـه ذات حی منان
پیشانی خود نهاده بر خاک
بگذاشته پا به فرق افلاک
گردیـده نمـاز، سرفرازت
آورده نـماز بـــر نمـازت
زندان شده محفل وصالت
آغوش خـدای ذوالجلالت
زنجیـر، سلام بر تو میداد
از دوست پیام بر تو میداد
ای گل ز تو آبـرو گـرفته
محبوبِ به حبس خو گرفته!
زندان تو لطف کامل ماست
اشک تو چراغ محفل ماست
اینجا که فراق نیست در بین
بر توست مقام قاب قوسین
اینجا که تجلی خداییست
تاریکی حبس، روشناییست
افسوس که حرمتت شکستند
بازوی تو را به حبس بستند
در شأن تو شاخههای گل بود
کی شأن تو حلقههای غل بود؟
زجرت به هـزار قهـر دادند
در زیر شکنجه زهر دادند
زندانــی عتــرت پیمبــر
افسوس که لحظههای آخر
دل شیفتـۀ مدینـهات بـود
زنجیر به روی سینهات بود
پیوستـه سـلام بینیـازت
بر لحظۀ آخـرین نمـازت
با آن همه دختـر و پسرها
رفتی ز جهان غریب و تنها
معصومه کجاست تا که آید
زنجیـر ز گـردنت گشاید؟
با آن که به حبس میزدی پر
تابوت تو گشته تختـۀ در
مردم که جنازۀ تـو دیدند
فریاد ز سـوز دل کشیدند
تابوت تو را به شهر غربت
بردنـد ولـی به اوج عزت
بعد از ضرباتِ حلقـۀ غل
تابوت تو گشت غرق در گل
دیگـر نزدنـد تیــر کینت
کی سنگ زدند بر جبینت؟
دیگر نبرید کس سرت را
دیگـر نزدنــد دختـرت را
تا از جگرش شراره خیزد
«میثم» به غم تو اشک ریزد
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_کاظم #شهادت_امام_کاظم
@shere_aeini
فاطمه! ای دختر پاک پیمبر
بر در، زندان هـارون، گل بیاور!
از پی آزادی موسیبنجعفر
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
یوسف زنـدانیات گردیـده آزاده
نور عینت کشتـه در حبس بغداد
بیکس و تنها و مظلومانه جان داد
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
مانــده آثـار شکنجـه بـر تن او
مانده زخـم سلسلـه بر گردن او
خون دل بودی روان بر دامن او
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
اجر و پاداش رسالت این چنین بود
سلسله بـر گردن مولای دین بود
این همان میراث زینالعابدین بود
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
آسمان! زین غصه خاک غم به سر کن
حضرت معصومه! رخت غم به بر کن
دخـت زهـرا! گریـه بـر حال پدر کن
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
خنده بادا تا صف محشـر حرامم
بلکه اشک از دیدگان ریزد مدامم
تختـۀ در گشتـه تابـوت امـامم
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
خیزم و سوی خراسـان ره بپویم
دامن خود را ز اشک غم بشویم
تسلیت بـر ضـامن آهـو بگویم
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_کاظم #شهادت_امام_کاظم
@shere_aeini
در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم
بر درِ این خانه هر کس شد عزیز و محترم
خانه ای که حک شد از روز ازل بر سردرَش
ذکر «یاموسی بن جعفر»«یا امام ذوالکرم»
آمدم چون راه دادی و نمیگویی که این
روسفید و روسیاه است و عرب یا که عجم
سفره ام برکت گرفت از ریزه نانِ سفره ات
کم شده اما نمیدانم چرا رزق حرم
در هوای مشهد و قم بارها حس کرده ام
فاصله دارم فقط با کاظمینت یک قدم
حضرت باب الحوائج هستی و شد مستجاب
حاجتم یا از تو یا از حضرت صاحب-علَم
عاشقِ شش گوشه ام؛ هنگام امضایِ برات
جا نمانم از نگاه تو؛ نیفتم از قلم
بسکه خوبی سائلت را پرتوقع کرده ای
کم نمیخواهم؛ نخواهد رفت چون دستت به کم
صبر کن آقا! بماند بقیه را فردا بده
من نمک نشناسم و حاجت بگیرم میروم
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_کاظم #شهادت_امام_کاظم
@shere_aeini
میرسد از هر طرف زائر مدام از راهِ دور
سهم من در حدّ یک عرضِ سلام از راه دور
نیستم دور ضریحت؛ در خیالم باز هم -
- میروم گم میشوم در ازدحام از راه دور
در طوافت می دوَم با پای شعرم هفت بار
تا کمی زائر شوم با احترام از راه دور
اشک می ریزد دلم؛ از شوق پرپر می زند
دور گنبد؛ بر فراز پشت بام از راه دور
آیهٔ «وٱلکاظمینَ ٱلغَیظ» راه و رسم توست
کاش دریابی مرا در این مقام از راه دور
حضرت باب ٱلحوائج هستی و تا زنده ام
میگذاری مهربان! سنگ تمام از راه دور
بارها با چشم خود دیدم سپردی از کرم
زخم هایم را به دست التیام، از راه دور
"بُعد منزل نیست" اما در حرم حالم خوش است
گر چه میدانم نظر دارد امام از راه دور
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_کاظم #شهادت_امام_کاظم
@shere_aeini
داغ تو دور از تصور، خارج از تصویرها
ماتمت افتاده بر جانِ غل و زنجیرها
ذکر تو ذکر توسل کردن زندانیان
ضامنِ تهمت-گرفتاران و بی تقصیرها
حضرت موسی بن جعفر(ع)! با تو حاجتهایمان
شد اجابت، رد نشد هرگز پس از تأخیرها
نیمه شب پر میکشید از دست های بسته ات
ذکر تسبیح و قنوت و موجی از تکبیرها
از میانِ درب زندان نور تو معلوم بود
داشت حتی نور تو بر دشمنت تأثیرها
یک زن بدکاره آمد أشهدش را گفت و رفت
هست عشقت باعث و بانیِ این تغییرها
هتک حرمت ها به جای زهر، جانت را گرفت
بیشتر از ضربِ تازیانه ها، تحقیرها...
زهر هم دارد علائم، بدترینش تشنگی ست
سوختی اما به یاد کشتۂ شمشیرها
روضۂ جدّ غریبت عاقبت شد قاتلت
یاد آن پیکر که زیرِ نیزه ها و تیرها-
دست و پا میزد ولی چشمش به خیمه گاه بود
وای از رزق حرام و وای از تزویرها
می شکست ایکاش دستی که به رویش شد بلند
می شکست ایکاش با دستش عصایِ پیرها!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_کاظم #شهادت_امام_کاظم
@shere_aeini
شانه های آسمان لرزید از بار غمت
دیده ی افلاکیان شد ابر خونبار غمت
عرش حق زد ناله و افتاد بر روی زمین
خرد شد ارکان آن در زیر آوار غمت
پیکرت تشییع شد بر دوش زخمی نسیم
شد مشام عرش پر از عطر سرشار غمت
عرش حق شد کاظمیه؛ نوحه خوان شد جبرئیل
تا طنین انداز شد امروز اخبار غمت
آسمانها زیر تابوتت کمر خم کرده اند
ریختند افلاکیان در پای دیوار غمت
حنجر مرثیه ام زخمی داغ روضه ات
پیکر شعرم اسیر درد بسیار غمت
می توان دیوان نوشت از جوهر اشک شما
صد غزل مرثیه شد در بین آثار غمت
رشته ی عشق تو را بین کلافی بسته ام
تا که باشم موجب گرمی بازار غمت
مدخل باب المرادت پنجره فولاد ماست
تذکره می خواهد امشب این گرفتار غمت
🔸شاعر:
#اصغر_چرمی
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_کاظم #شهادت_امام_کاظم
@shere_aeini
در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم
بر درِ این خانه هر کس شد عزیز و محترم
خانه ای که حک شد از روز ازل بر سردرَش
ذکر «یاموسی بن جعفر»«یا امام ذوالکرم»
آمدم چون راه دادی و نمیگویی که این
روسفید و روسیاه است و عرب یا که عجم
سفره ام برکت گرفت از ریزه نانِ سفره ات
کم شده اما نمیدانم چرا رزق حرم
در هوای مشهد و قم بارها حس کرده ام
فاصله دارم فقط با کاظمینت یک قدم
حضرت باب الحوائج هستی و شد مستجاب
حاجتم یا از تو یا از حضرت صاحب-علَم
عاشقِ شش گوشه ام؛ هنگام امضایِ برات
جا نمانم از نگاه تو؛ نیفتم از قلم
بسکه خوبی سائلت را پرتوقع کرده ای
کم نمیخواهم؛ نخواهد رفت چون دستت به کم
صبر کن آقا! بماند بقیه را فردا بده
من نمک نشناسم و حاجت بگیرم میروم
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_کاظم #شهادت_امام_کاظم
@shere_aeini
امشب به شوق جان جانان مینویسم
یعنی به جای درد، درمان مینویسم
یابن الشموس الطالعه، شمس الضحایی
خورشید را نزد تو حیران مینویسم
نامت که می آید وسط من در ادامه
بر دفترم پسوند "سلطان" می نویسم
شرط و شروط بندگی باشد ولایت
با مهر تو خود را مسلمان مینویسم
تا حق مطلب را به جا آورده باشم
مدح تو را از روی قرآن مینویسم
بعد از "یرید الله" تطهیر و طهارت
“لاتنفذون الا بسلطان” مینویسم
شاه جهانی و همیشه اشتباهی
اسم تو را شاه خراسان مینویسم
هردفعه بی نوبت جوابم را گرفتم
حاجات مشکل را چه آسان مینویسم
یک عمر پای سفره ی تو قد کشیدیم
اصلا تو را رزاق ایران می نویسم
اذن شهادت بر "هریری" را تو دادی
پس بی ریا مثل شهیدان می نویسم
در صحن کهنه، جان نو می گیرد این دل
حقا شما را جان جانان مینویسم
با اینکه میدانم میایی وقت مرگم
اما دوباره دیده گریان مینویسم:
آقا! به جان مادرت چشم انتظارم
وصل تو را شیرین تر از جان مینویسم
من آمدم تا کاظمینم را بگیرم
پس "کاظمین" بعد "خراسان" مینویسم
تا اینکه قلبت را تسلا داده باشم
با گریه ام از کنج زندان مینویسم
از ناله های غربت "خلصنی یارب"
از شعله های قلب سوزان مینویسم
از دوری معصومه اش دیگر چه گویم
از درد بی درمان هجران مینویسم
از سوز دل، از ساق پا، از تیغ دشنام
از ضرب شلاق نگهبان مینویسم
بوده سه شب جسمش کنار جسر بغداد
بر روی جسمش لاله باران مینویسم
صد شکر جای یک کفن چندین کفن بود
پس چند بیت از شاه عریان مینویسم
پس مینویسم هرچه را گفتن ندارد
یوسف به خاک افتاده؛ پیراهن ندارد
تا بسته راه چاره اش را دید زینب
تا مصحف صدپاره اش را دید زینب
گفتا به آن صد پاره تن پس پیکرت کو؟
انگشترت کو؟ یادگار مادرت کو؟
تنها نه امیدی به زنده ماندنت نیست
جایی برای بوسه حتی در تنت نیست
حالا که خولی قبل ازین، برده سرت را
گفتم ببوسم پاره های حنجرت را
(بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید)
حتی بتول و ساقی کوثر نبوسید
🔸شاعر:
#امیر_قندهاری
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_کاظم #شهادت_امام_کاظم
امشب پرستوی دلم پر میکشد پر
بر آسمان گنبد موسی ابن جعفر (ع)
آنجا که مهرش بر دو عالم سایه دارد
یک باب رضوانش به دو عالم برابر!
#هستی_محرابی
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_کاظم #شهادت_امام_کاظم
سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنم
دل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم
گاه پروانه صفت سوختم از هجر رضا
گاه چون شمع مرا سینه سوزان چه کنم
آرزویم به جهان دیدن روی پسر است
سوختم ، سوختم از آتش هجران چه کنم
#پروانه_غریبی
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مبعث
@shere_aeini
دمید ماه رجب رؤیتـش مبارک باد
به دوستان خـدا نعـمتش مبارک باد
نـزول بارقـه ی رحـمـتش مبـارک باد
محـمـد آمده و بـعـثـتـش مبارک باد
که بعثتش حرکت داد چرخ هستی را
که هجرتش برکت بود حق پرستی را
سپـیـده دم ز حَـرا آفـتـاب برخـیـزد
فروغ رحمت حق بیحجاب برخیزد
ز صخره صخره ى آن عطرناب برخیزد
سحر که شهر خدایان ز خواب برخیزد
امین مکـه رهایی ز مستـیـش بدهـد
نـویـد مذهب یـکـتا پرستـیـش بدهـد
الا چو کعبه سرافـراز ای ابوطالب
به شکر سفره بیـانداز ای ابوطالب
به نظم شهـر بـپـرداز ای ابـوطالب
به خیل طایـفه کن ناز ای ابوطالب
که پروریده ى دستت پیامبر شده است
یتـیم مکه بر مکّـیـان پدر شده است
بزرگ مرد چهل ساله با رُخی چون ماه
رسیده است و به راز پیمبری آگـاه
دهند تهـنیـتش ز آنچه بگذرد در راه
به این ندا که محمد تویی رسول الله
بشارتی که عـمـو زاده ى خـدیجه دهد
امـیــد بــر دل آزاده ى خـدیـجـه دهــد
نفس کشیدن او نکهت خدایی داشت
برای خسته دلان مژده رهایی داشت
به درد مردم محروم آشنایی داشت
که در جهان عرب این همه فدایی داشت
خلوص و صبر و رضا را ز بس به کار گرفت
به نیم قرن جهان را در اختیار گرفت
خـلیل نیست ولی بر خـلیـل نـاز کند
به روی عـالم درهای عـلـم باز کند
کـلیـم پیش رخـش سجده ى نـیـاز کـند
مسیح پشت سر مهـدیش نـمـاز کـند
نـظـر ز آمـدن انــبـیـاء والا اوسـت
بزرگ معجزۀ نون والقـلم با اوست
کسی که عـالم ایجاد بی قـرارش بود
جـوامع بـشریت در انـتـظارش بود
رسید و وحدت و آزادگی شعارش بود
چو حُسن خلق سلاحی دراختیارش بود
محـمد آمد و آورد هرچه خوبی بود
کتاب او در حکمت به روی خلق گشود
کجاست غیرت عمار و عزم سلمانش
که زنده گشت مدائن ز عدل و ایمانش
کجاست منطق بوذر عـلیه عثمانش
که کُشت دشمن دین را به تیغ بُرهانش
اگر به راه بـزرگـان دین برآمـدهایم
به کـاخ های مجـلـل چرا در آمدهایم
مدیـنه از تو به بیت الحـرام مینازد
حرم ز فیض تو بر هر مقام مینازد
خـدا ز بـنـدگـیـت بر انـام مـینـازد
عرب ز نام تو بر خاص و عام مینازد
ولی دریغ که این افتخار پوشالی است
تمام دعوی اهل حجاز تو خالی است
ازاین قبیله که بر خاص و عام حمله کند
گهی به کوفه وگاهی به شام حمله کند
به مسلمین یمن صبح و شام حمله کند
بعید نیست به بیت الحرام حمله کند
خدای قدرت خود را کشیده بر رُخشان
مدافـعـان حـرم می دهـند پـاسخـشان
مـدافـعـان حـرم بـاور عـلـی دارنـد
به پیش دیده ى خود خـیـبر عـلی دارند
جهاد نامـهای از دخـتر عـلی دارند
امید مرحمت از هـمسر عـلی دارند
قسم به فاطمه محبوب قلب فاطمهاند
مدافــعان حـرم زینبی تر از همهاند
🔸شاعر:
#سیدرضا_موید
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini