#رسول_اکرم #مبعث
@shere_aeini
دل ربودن از تمام خلق عالم کار توست
ای طیب درد مندان! عالمی بیمار توست
از همان اول که پا در عرصه دنیا زدی
حامل وحی خدا همراه و خدمتکار توست
بی گمان قبل از چهل سال عالمی مست تو شد
تا قیامت خمرهی انگورها سرشار توست
قلب می گیری به جایش حب زهرا می دهی
عشق با ارزش ترین کالای در بازار توست
آینه تکثیر کردی تا خدا را بشنویم
سیزده آیینه حق تکرار در تکرار توست
در احد ثابت شد آنکه در میان معرکه
در نرفت و ماند و زخمی شد، به واقع یار توست
یاعلی و یاعلی و یاعلی و یاعلی
اسم اعظم در میان غالب اذکار توست
🔸شاعر:
#ایمان_کریمی
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #مناجات_امام_رضا
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
@shere_aeini
ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
مهمان تو و سُفره ی احسان تو بودم
یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم
ای کاش فقط بی سر و سامان تو بودم
تا چشم گشودم به دلم مهر تو افتاد
زان روز چو آهوی بیابان تو بودم
طوفان عجیبی ست؛ غمِ عاشقیِ تو
چون موج اسیر تو و طوفان تو بودم
ای گنبد تو عشق، منِ خسته دل ای کاش
چون کفتر پر بسته ی اِیوان تو بودم
یک پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاست
ای کاش زِ زُوّار خراسانِ تو بودم
🔸شاعر:
#مهدی_صفی_یاری
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #مناجات_امام_رضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی
@shere_aeini
خاک پای زایر شاه خراسان میشوم
یارضا میگویم و آیینه بندان میشوم
هر کجا باشم گدای کوی این آقا منم
همچو موسی سایل دستان سلطان میشوم
باز هم از لطف این آقا که صاحب سفره است
بر سر این سفره جزء ریزه خواران میشوم
پنجره فولاد او را در بغل حس میکنم
هر زمان دلتنگ عطر و بوی باران میشوم
بعد عمری گر نصیب من شود کرببلا
تا ابد ممنون آقای خراسان میشوم
🔸شاعر:
#رضا_باقریان
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مبعث
عید است و هوا شمیم جنت دارد
نام خوش مصطفی حلاوت دارد
با عطر گل محمدی و صلوات
این محفل ما عجب طراوت دارد
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مبعث
@shere_aeini
رسید وحی و بنا شد ستونِ خانۂ بعثت
محمد(ص) آمده امشب در آستانۂ بعثت
زمین به گل شده تزیین و آسمان به ستاره
برای لحظۂ زیبا و عاشقانۂ بعثت
نشسته بر تنِ نورانی اش ردای رسالت
نشسته بار عظیمی به روی شانۂ بعثت
هزار شکر که اسلام شد عصارۂ أدیان
هزار بار بزن دل به بیکرانۂ بعثت
رسیده خیرِ مجسّم، رسیده رزق دو عالم
به إذن حضرت معبود از خزانۂ بعثت
«علق» بخوان و ببین رو به کعبه ریشه دوانده
به خاکِ غار حرا نوگلِ یگانۂ بعثت
فقط به عشق علی(ع) برگ و بار میدهد آری
به لطف ِ اصل ولایت همین جوانۂ بعثت
نتیجه داده مناجاتش و مکارم اخلاق
شده ست فاطمه اش(س) بهترین بهانۂ بعثت
به جهل خاتمه داد و تمام عالم امکان
فدای کوثرِ دردانۂ زمانۂ بعثت!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مبعث
@shere_aeini
نور اقرأ تابد از آیینه ام
کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد
سینه ام روی محمد می دهد
گل دمد از آتش تاب و تبم
معجز روح القدس دارد لبم
من سخن گویم ولی من نیستم
این منم یا او ندانم کیستم
جبرئیل امشب دمد در نای من
قدسیان خوانند با آوای من
ای بتان کعبه در هم بشکنید
با من امشب از محمد دم زنید
دم زنید از دوست، خواموشی چرا؟
ای فراموشان فراموشی چرا
گوش تا اوای احمد بشنوید
بانک اقرأ یا محمد بشنوید
از حرا گلبانگ تحلیل امده
دیده بگشایید جبرئیل آمده
اینک از بیدادها یاد آورید
با امین وحی فریاد آورید
لاله های جامه از قم چاک چاک
ژاله های خفته در دامان خاک
بردگان برده بار ظلم و زور
دختران زنده رفته زیر گور
کعبه ای بیت خدا عز وجل
تابکی در دامنت لات و هبل
مکه تا کی مرکز نا اهل ها
پایمال چکمه ی بوجهل ها
اوس و خزرج قتل و خونریزی بس است
ظلم و جور وشهوت انگیزی بس است
تا به کی با تیغ یکدیگر قتیل
دست بردارید کامد جبرئیل
مکه دریای فروغ وحی شد
بت پرستان بت پرستی نهی شد
کاروان نور را بانک در است
یک جهان خورشید در غار حراست
دوست می خواند شما را بشنوید
بشنوید اینک خدا را بشنوید
روز ، روز مرگ ظلم و ظالم است
بانک اضرب مردف اقرأ حاکم است
این صدای من نه ، آوای خداست
آی انسانها محمد مقتداست
یا محمد منجی عالم تویی
این مبارک نامه را خاتم تویی
یا محمد تو به خلقت رهبری
اولین نور، آخرین پیغمبری
انبیا مشعل ز تو افروختند
وز دمت پیغمبری آموختند
یا محمد آفرینش گشته گوش
غرشی از بحر سرتاپا خروش
مردگان را گو که صبح زندگی است
بردگان را گو که روز بندگی است
عدل را بر مرگ ظلم اعلام کن
ظلم رابا دست عدل اعدام کن
یا محمد این بود پیغام دوست
عالمت در انتظار (تفلحوا)ست
ای به شام جهل و ظلمت آفتاب
از حرا بر قله ی هستی بتاب
جسم بی جان بشر را جان تویی
این پریشان گله را چوپان تویی
ای حیات جان کلامت، دم بزن
تاج عزت بر سر آدم بزن
کعبه را ز آلایش بت پاک کن
بت گران را همنشین با خاک کن
اینکه گفتمیت رسول آخری
تا قیامت خلق را پیغمبری
ختم شد بر قامتت پیغمبری
این تو را باشد دلیل برتری
خط پایان را تو میپویی وبس
حرف آخر را تو می گویی و بس
غیرت و مردانگی ایین تو است
عزت زن در حجاب دین توست
چند باید سرکشان را سر کشید
چند با نامردمی دختر کشید
بر همه اعلامن کن زن برده نیست
برده ی مردان تن پرورده نیست
باغ زیبایی کجا و زاغ زشت
دیو شهوت را برون کن از بهشت
ای تورا هم مهر و هم قهر خدا
تابکی ابلیس در شهر خدا
با علی بت های چوبین را بکش
وین خدایان دروغین را بکش
می نشاید با گل توحید، خس
گو فقط الله الله است و بس
تا شود خاموش باطل از سخن
ای زبان حق تو از حق دم بزن
تو نه تنهایی که خود ما با توئیم
با توئیم آنسان که گویی ما توئیم
اولیا در محضرت استاده اند
انبیا پشت سر استاده اند
تیر از ما و کمان در دست تو است
اختیار آسمان در دست تو است
خاتم توحید در انگشت تو است
حق به پیش روی و حیدر پشت تو است
مشعل تو تا ابد روشنگر است
آتش بیدادگر خاکستر است
دین اسلامت مسلمان پرورد
بوذر و مقداد و سلمان پرورد
مکتب تو مکتب عمارهاست
این کلاس میثم تمارهاست
ما تو را زهرای اطهر دادهایم
شیر مردی مثل حیدر داده ایم
ما تو را داده ایم در بین همه
یک خدیجه ،یک علی ، یک فاطمه
تا قیامت جاودان آیین تو است
فاطمه رمز بقای دین تو است
دست تو دست تو نه ، دست خداست
دشمنت را تا ابد تبت یداست
ای زمام آسمان در مشت تو
مه دو نیمه از سر انگشت تو
جای تو دیگر نه در غار حراست
در دل امواج طوفان بلاست
خصم را با خلق خوش دنبال کن
سنگ را با خنده استقبال کن
دست رحمت از سر عالم مدار
گر تو را خوانند ساحر غم مدار
منجی عالم تو می باشی و بس
ای همه فریاد رس فریاد رس
یا محمد ای خرد پابست تو
ای چراغ مهر و مه در دست تو
حسن تصویر همه آیینه ها
چلچراغ شام تار سینه ها
هر زمانن گلواژه هایت تازه تر
بلکه از هستی بلند آوازه تر
ابر رحمت رحمتی بر ماببار
باردیگر از حرا بانگی برآر
ما کویر تشنه ، تو آب حیات
ما غریقیم و تو کشتی نجات
ما به قرآن دست بیعت دادهایم
از ازل با مهر عترت زاده ایم
عترت و قرآن چراغ راه ماست
روشنی بخش دل آگاه ماست
عترت و قرآن نجات عالمند
چون دو انگشت محمد باهمند
ایندو ، تا هستند با یک دیگر
پشت هم تا پیش حوض کوثرند
هردواند، از ابتدا نور و چراغ
کی شوند از هم جدا نور و چراغ
این دو یک بودند از بدو ظهور
نور خورشید است و خورشید است نور
شیعه با قرآن و عترت داده دست
نسیت در قاموس او حرف از شکست
شیعه قرآن از حسین آموخته
شیعه پای این چراغ افروخته
شیعه تا بار ولایت برده است
مثل زهرا تازیانه خورده است
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مبعث
@shere_aeini
شما زمان شروع من ابتدای منید
مسیر سبز نجاتِ در انتهای منید
اگر چه "اسهد" لحنم مرا بلال نکرد
ولی همیشه شما اشهد صدای منید
به شوق روی شما هست وقف محرابم
شما تهجدمید و شما دعای منید
شما برای خدایید و من برای خودم
نه من برای شما نه شما برای منید
گل اضافیتان بودم و اضافه شدم
به آفرینشتان پس شما خدای منید
شما بهار، شما آسمان، شما برکات
به خاندان شما اهل بیت حق صلوات
بهشت را تو ظهور مصوّرش بودی
خدای آینه ها را تو دلبرش بودی
تو حق محضی و در خلوت خداوندی
کسی نبود فقط تو، تو در برش بودی
برای آن که خدا ناظر خودش باشد
شبیه آیینه ای در برابرش بودی
در آن زمان که درختی نبود و برگی هم
خدای بود و تو هم سیب نوبرش بودی
قرار نیست چهل سال بگذرد از تو
تو قبل از آمدنت هم پیمبرش بودی
مدینه تا که تو را داشت تا محمد داشت
خدا همیشه در آن شهر رفت و آمد داشت
فدائیان نگاهت شهید جانانند
ملازمان سر کوی تو بزرگانند
فراریان سر گیسویت پر از کفرند
اسیرهای سر زلفت اهل ایمانند
به عقل ناقص ما حق بده به تو نرسد
مگر عقول بشر از خدا چه می دانند
نگاه خاک نشینان خانواده ی تو
به غمزه مسئله آموز صد مسلمانند
رسول سبز ببینم که می شناسیشان
همین قبیله همین ها که شکل سلمانند
نگاه روشنت آن روز صرف سلمان شد
عرب کنار تو بود و عجم مسلمان شد
بهشت باغچهی روشن سرای تو بود
گل محمدیِ دست بچه های تو بود
سلام اول صبح و غروب این خانه
مسیح خانه ی زهرای تو صدای تو بود
کمال روح تو با وحی پا نمی گیرد
نزول آیه نزول خودت برای تو بود
فقط نسیم خوشی شد نصیب جبرائیل
همین که مدت کوتاهی آشنای تو بود
تو را کمال نوشتند یا رسول الله
بزرگ آل نوشتند یا رسول الله
تو آفتابی و انوار آفتاب علی ست
کتاب سرّی و اسرار این کتاب علی ست
قرار شد همه عقد برادری خوانند
برای سهم شما حسن انتخاب علی ست
اگر تو خضر رهی مرتضاست موسایت
اگر تو آب بقایی بقای آب علی ست
اگر سوال کنند از تو حضرت حق کیست
قسم به ذات تو محکم ترین جواب علی ست
برای فخر تو این بس یگانه دامادت
جناب حضرت حیدر ابوتراب علی ست
"به ذره گر نظر لطف بو تراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند"...
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مبعث
@shere_aeini
آیه آیه همه جا عطر جنان میآید
وقتی از حُسن تو صحبت به میان میآید
جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است
بشنود مدح تو را با هیجان میآید
میرسی مثل مسیحا و به جسم کعبه
با نفسهای الهی تو جان میآید
بسکه در هر نفست جاذبهٔ توحیدیست
ریگ هم در کف دستت به زبان میآید
هر چه بت بود به صورت روی خاک افتادهست
قبلهٔ عزت و ایمان به جهان میآید
نور توحیدی تو در همه جا پیچیدهست
از فراسوی جهان عطر اذان میآید
عرش معراج سماوات شده محرابت
ملکوتیست در این جلوهٔ عالمتابت
خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد
نور توحید به قلب بشر ارزانی شد
خواست حق، جلوه کند روشنی توحیدش
قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد
ذکر لبهای تو سرلوحهٔ تسبیحات است
عرش با نور نگاه تو چراغانی شد
سیرهات نور، روایات و صفاتت همه نور
نورت آئینهٔ آئین مسلمانی شد
به سراپردهٔ اعجاز و بقا ره یابد
هر که در مذهب دلدادگیات فانی شد
خواستم در خور حسن تو کلامی گویم
شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد
ای که مبهوت تو و وصف خطی از حسنت
عقل صد مولوی و حافظ و خاقانی شد
«در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد»
جنتی از همهٔ عرش فراتر داری
تو که در گلشن خود سورهٔ کوثر داری
دیدن فاطمهات دیدن وجه الله است
چه نیازیست که تا عرش قدم بر داری
جذبهٔ چشم تو تسخیر کند عالم را
در قد و قامت خود جلوهٔ محشر داری
عالم از هیبت تو، شوکت تو لبریز است
اسداللهی چون حضرت حیدر داری
حسنیناند روی دوش تو همچون خورشید
جلوهٔ نورٌ علی نور، مکرر داری
اهل بیت تو همه فاتح دلها هستند
روشنیبخش جهان، قبلهٔ دنیا هستند
ای که در هر دو سرا صبح سعادت با توست
رحمت عالمی و نور هدایت با توست
چشم امید همه خلق و شکوه کرمت
پدر امتی و اذن شفاعت با توست
با تو بودن که فقط صِرف مسلمانی نیست
آنکه دارد به دلش نور ولایت، با توست
بی ولای علی این طایفه سرگردانند
دشمنی با وصیات، عین عداوت با توست
باید از باب ولای علی آید هر کس
در هوای تو و در حسرت جنت با توست
سالیانیست دلم شوق زیارت دارد
یک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست
کاش میشد سحری طوف مدینه آنگاه
نجف و کربوبلا و حرم ثارالله
🔸شاعر:
#یوسف_رحیمی
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مبعث
@shere_aeini
کجائی تا بریزم گل به پایت یا رسول الله
که تو جانانی و جان ها فدایت یا رسول الله
تو شاهی یا اباالقاسم ،تو ماهی یا اباالزهرا
کی اهریمن رسد بر گرد پایت یا رسول الله
بُریده باد دستی که قلم زد بر علیه نور
تو خورشیدی، ملک محو لقایت یا رسول الله
نگارا صورتت با سیرتت هم وزن و هم رنگ است
منافق، شرمگین از این صفایت یا رسول الله
به قرآن اسوه ات خواند، خدای لم یلد یولد
چه بیم از دشمنانِ بی حیایت یا رسول الله
تمام سالها را سال پیغمبر اگر نامند
سزا باشد که جان گوید ثنایت یا رسول الله
ز حق فرمانبری کردی جهان را رهبری کردی
علی فرمانده کلّ قوایت یا رسول الله
نِکو اندیشه ات ریشه دوانده در دل امّت
سلام ما به اخلاص و وفایت یا رسول الله
حسین از سیره ات در روز عاشورا سخن میگفت
سر و جان کرد قربان از برایت یا رسول الله
تو بوسیدی ز پیشانیّ سلمان تا همه دانند
تقرّب دارد ایران بر سرایت یا رسول الله
به فریاد بلند ایرانیان گویند لبّیکت
که سربازیم در زیر لوایت یا رسول الله
عزیزی از شما مهمان ما اندر خراسان است
رضایت نامه ده، جان رضایت یا رسول الله
شهیدان در دفاع هشت ساله یک سخن گفتند
و آن اینکه فدای حکم و رأیت یا رسول الله
پس از نام خدا نام محمّد بر زبان جاری است
همین بس از مقام کبریایت یا رسول الله
🔸شاعر:
#استاد_کلامی_زنجانی
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مبعث #رسول_اکرم
@shere_aeini
شما زمان شروع من ابتدای منید
مسیر سبز نجاتِ در انتهای منید
اگر چه "اسهد" لحنم مرا بلال نکرد
ولی همیشه شما اشهد صدای منید
به شوق روی شما هست وقف محرابم
شما تهجدمید و شما دعای منید
شما برای خدایید و من برای خودم
نه من برای شما نه شما برای منید
گل اضافیتان بودم و اضافه شدم
به آفرینشتان پس شما خدای منید
شما بهار، شما آسمان، شما برکات
به خاندان شما اهل بیت حق صلوات
بهشت را تو ظهور مصوّرش بودی
خدای آینه ها را تو دلبرش بودی
تو حق محضی و در خلوت خداوندی
کسی نبود فقط تو، تو در برش بودی
برای آن که خدا ناظر خودش باشد
شبیه آیینه ای در برابرش بودی
در آن زمان که درختی نبود و برگی هم
خدای بود و تو هم سیب نوبرش بودی
قرار نیست چهل سال بگذرد از تو
تو قبل از آمدنت هم پیمبرش بودی
مدینه تا که تو را داشت تا محمد داشت
خدا همیشه در آن شهر رفت و آمد داشت
فدائیان نگاهت شهید جانانند
ملازمان سر کوی تو بزرگانند
فراریان سر گیسویت پر از کفرند
اسیرهای سر زلفت اهل ایمانند
به عقل ناقص ما حق بده به تو نرسد
مگر عقول بشر از خدا چه می دانند
نگاه خاک نشینان خانواده ی تو
به غمزه مسئله آموز صد مسلمانند
رسول سبز ببینم که می شناسیشان
همین قبیله همین ها که شکل سلمانند
نگاه روشنت آن روز صرف سلمان شد
عرب کنار تو بود و عجم مسلمان شد
بهشت باغچهی روشن سرای تو بود
گل محمدیِ دست بچه های تو بود
سلام اول صبح و غروب این خانه
مسیح خانه ی زهرای تو صدای تو بود
کمال روح تو با وحی پا نمی گیرد
نزول آیه نزول خودت برای تو بود
فقط نسیم خوشی شد نصیب جبرائیل
همین که مدت کوتاهی آشنای تو بود
تو را کمال نوشتند یا رسول الله
بزرگ آل نوشتند یا رسول الله
تو آفتابی و انوار آفتاب علی ست
کتاب سرّی و اسرار این کتاب علی ست
قرار شد همه عقد برادری خوانند
برای سهم شما حسن انتخاب علی ست
اگر تو خضر رهی مرتضاست موسایت
اگر تو آب بقایی بقای آب علی ست
اگر سوال کنند از تو حضرت حق کیست
قسم به ذات تو محکم ترین جواب علی ست
برای فخر تو این بس یگانه دامادت
جناب حضرت حیدر ابوتراب علی ست
"به ذره گر نظر لطف بو تراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند"...
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مبعث #رسول_اکرم
@shere_aeini
به طرزی آدم از جبریل هم اینبار زد بالا
محمد شد عیار و آدم از معیار زد بالا
عیان شد گوشهء چشم خدا چون مصطفی آمد
خدا با ذوق آن شب پرده را بسیار زد بالا
خدا فرمود أنالآدم همین که مصطفی را دید
تعجب کرد منصور و سرش از دار زد بالا
عرق از صورت پیغمبر ما بر زمین افتاد
تمام دست شاخه گل شد و از خار زد بالا
شعاع نور را تا قبل از این در چهره مخفی داشت
محمد مصطفی شد نور از دستار زد بالا
خدا گرچه پیمبر را دو تارکعت به زیر آورد
ولی قد بنا یک لحظه از معمار زد بالا
در آن شب بارها حرف علی وبچه هایش شد
امامت از نبوت بعد از این دیدار زد بالا
علی تا قبل ازاین با هر پیمبر بود در پنهان
علی جلوه نمود اینگونه یار از یار زد بالا
همین شد که برای گفتن تبریک با حیدر
از امشب آستین ها را درودیوار زد بالا
همین شد که میان خانه ی نورُ علیٰ نوری
به جای نور از آن خانه روزی نار زد بالا
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مبعث #رسول_اکرم
@shere_aeini
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد
سایه ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار این همه خورشید هراسان باشد
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد
چه نیازی است به اعجاز، نگاهت کافی است
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد
فکر کن فلسفه خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیر دهن غار حرا وا مانده
عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد
شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازه یکدیگر نیست
از قضا رد شدی و راه قدر را بستی
رفتی آن سوتر از اندیشه و در را بستی
رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید
عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته
پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمیدانم شد
آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز
شاعر این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد
🔸شاعر:
#سیدحمیدرضا_برقعی
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini