eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini بیا مباش دگر فکر ماسبَق اینجا بیا بیا که بگرداند او ورَق اینجا پناهگاهِ منِ خسته این حرم باشد پناه می برم از شرّ ماخلَق اینجا به روز حشر شراب طهور مینوشی ز انفعال بریزی اگر عرق اینجا فقیه و عارف و عامی نشسته در صحنش رسیده اند به وحدت همه فِرَق اینجا اگر که سجده نمودیم ، عیبمان مکنید که دیده ایم تجلّیِ ذات حق اینجا 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
دستی که خورده بر حرمت بال می شود هر دل شکسته پیش تو خوشحال می شود هر گاه می روم به حرم درد دل کنم آنجا زبان حاجت من لال می شود 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
ازقیل و قالِ هر دو جهانم رها، حسین! شادم که مبتلای غمم با شما حسین! ازمن دو ماه نوکری ام را قبول کن نوکر دلش خوش است به این گریه ها حسین 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شروع واقعه " اِنَّ الرَّجُل لَیَهجُر " بود دهان طعنه پر از ظلمت و تنفر بود نداشت در سر خود چشم دیدن حق را که لاعلاج ترین درد او تکبر بود نبود غیر حسد در دل خدانشناس و شرک و جاهلیت میوه اش تمسخر بود نبود مستحق ناسزا شنیدن ها کسی که گفته ی او مثل وحی در خور بود شکسته بود دلی از عناصرالابرار سقیفه ای که در انصاف سست عنصر بود به پاس مزد رسالت زدند فاطمه را به زعم لات و هبل بهترین تشکر بود نداشت فرق زیادی اگر که با شمشیر.‌‌‌.‌. غلاف قنفذ وحشی بی حیا پر بود حسن شمرد پس از رفت و آمد دشمن یکی دو تا نه چهل رد پا به چادر بود دو ضربه خورد پس از بی هوا کتک خوردن به روی صورت مادر نشان آجر بود نبود علت قتل حسن دو جرعه ی سم که قاتل پسرش روضه ی تحیر بود 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ماه صفر تمام شد اما عزا بپاست این هفته هفته ی غم اولاد مصطفاست جایِ غدیر را سخن دشمنان گرفت این بدعتی که شد خودش آغاز ماجراست راه سخیفِ اهل سقیفه شروع شد پایانِ کار، خانه نشینیِ مرتضاست با مهرِ حیدر است که عالم بنا شده دنیای بی ولای علی پوچ و بی بهاست بیعت نکرد بیتِ علی با خلیفه ای راه غدیر و راه سقیفه ز هم جداست دشمن سه بار حمله بر این خانه کرده است بیتی که داغدار غم ختم الانبیاست یا صاحب الزمان نظری کن به پشت در این مادر شماست که در بین شعله هاست محسن به پشت در به چه جرمی شهید شد؟! قلب امام عصر بر این غصه مبتلاست ای وای از غلاف... مرا می کشد همین... ...ردی که روی بازوی ریحانه ی خداست کوچه مقدّم است به گودال قتلگاه زیرا مدینه نقطه ی آغاز کربلا است 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مادری از نفس افتاده و غوغا شده است وسط همهمه گم ناله زهرا شده است فی بیوت اذن الله فراموش شد و پای آلوده ترین ها به حرم وا شده است آتشی که همه جا آب زمینش زده است بانی سوختن ِ خانه دریا شده است بین این چل نفر و آتش و مسمار و غلاف بر سر کشتن ریحانه چه دعوا شده است ناله زد فضه خذینی پسرم را کشتند یل شش ماهه فدای سر بابا شده است دست خیبر شکن و بند ؟ خدا رحم کند قامت فاطمه از شرم علی تا شده است ای یهودی مدینه تو مسلمانی کن اسدالله ، درین معرکه تنها شده است فتنه قد کرده عَلَم ، غیر دو تن یا که سه تن همه ی شهر درین حادثه رسوا شده است معجر فاطمه یک بار دگر غوغا کرد بند با معجزه از دست علی وا شده است بند شد باز ولی حرمت سادات شکست وقت دلواپسی زینب کبری شده است 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خواست خاموش کُنَد دور و بَرَش را که نشد پشتِ در جمع کُنَد بال و پَرَش را که نشد در آتش زده شد ضربدرِ ضربه‌ی پا خواست تا دفع کُنَد ضربِ دَرَش را که نشد تاکه در خورد به او دادِ علی در آمد هرچه او کرد نفهمد اثرش را که نشد آتش ، جمعیت ، داد ، در ، دود ، علی خواست از اینهمه گیرد خبرش را که نشد خم شده تا نرسد بر پسرش زخمی تیز تا به گهواره ببیند پسرش را که نشد تاکه فهمید کشیدند علی را بُردند رفت با دست بگیرد کمرش را که نشد تا به مسجد برسد آنقدری راه نبود رفت… بستند مسیرِ گذرش را که نشد قنفذ آمد نگذارد برسد تا مسجد تا مغیره شکند بال و پَرَش را – که نشد گرچه او رد شد و تا خانه علی را آورد… خواست پنهان بکند زخمّ سرش را که نشد 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini قرار بود که مثل حسن پسر باشی عصای دست من و پیری پدر باشی ببخش مادر خود را که با خود آوردت بنا نبود که آن روز پشت در باشی قرار بود بمانی شتاب جایز نیست بنا نبود مسافر که رهگذر باشی تمام هستی من می رود اگر بروی ولی اگر تو بمانی ولی اگر باشی و یا تمامی اینها فقط مقدّمه ای است که اتفاق خبرهای شعله ور باشی و اولین بشوی قبل از آنکه عاشورا شهید کوچک و شش ماهه ی پدر باشی نخورده شیر مرا ! مادرت به قربانت که میخ حادثه را خواستی سپر باشی 🔸شاعر: _______________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روی هیزم ها نخواب ای کودکِ مادر برو از دلِ این خاک تا دامانِ پیغمبر..برو گرچه دلبندِ منی امّا بقربانت شوم.. بهرِ حفظِ سیّد و آقای من حیدر برو فصّه را گفتم که تشییع ات کند بر روی دست می روی در پیشِ چشمانِ منِ مضطر برو پنجمین فرزندِ من ..قربانِ مظلومیّت ات زودتر از پشتِ در تا عرصه ی محشر برو آمدن ..رفتن بهم مخلوط شد ای محسنم اندکی تعجیل کن تا وادیِ دیگر برو این هیاهوهای دشمن گوشِ تو کَر می کند دور از چشمانِ مردم..وارثِ آخر برو محسنی و نامِ نیکوکاریت بخشیده اند جان فدا کردی به پای فاتحِ خیبر برو این جماعت بدتر از قومِ یهودِ خیبرند روی هیزم ها نخواب ای کودکِ مادر برو 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نقشه هایم ریخت بر هم..محسنِ مادر برو پُر شدم از درد و ماتم محسنِ مادر برو حسرتِ لای لایی ات تا روز محشر تازه ست سینه ام جلوه گهِ غم‌‌..محسنِ مادر برو آخرین فرزندِ مظلومم..فداییِ علی.. زاده ی سلطانِ عالم محسنِ مادر برو هرچه کردم در.. نیاید سمتِ تو امّا نشد دیده ام شد مثلِ زمزم محسنِ مادر برو روی هیزم ها و خاکستر زمین خوردی چرا؟ گر که مقدور است نم نم محسنِ مادر برو قلب های این جماعت سنگ باشد ای پسر خواهشا حالا..همین دم محسنِ مادر برو گفته ام فضّه بیاید زود بردارد تو را نقشه هایم ریخت بر هم محسنِ مادر برو 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini گویا حریف شعله ی این در نخواهی شد آخر عصای پیری مادر نخواهی شد می سوزم از اینکه تو با این کوهی از غیرت جز چند روزی بیشتر حیدر نخواهی شد مخواستم مثل حسن مثل حسین، مادر یار پدر باشی ولی دیگر نخواهی شد می خواستی دفع بلای مادرت باشی گفتم نرو هم زور این لشکر نخواهی شد وقتی که زینب دید مادر پشت در افتاد فهمید که هم بازی خواهر نخواهی شد باضربه پای پلیدی و هجوم در وقتی صدف له شد دگر گوهر نخواهی شد تو زودتر رفتی نبینی مرگ مادر را حالا دگر با درد هم بستر نخواهی شد مثل رقیه منکرت هستند بعضی ها درباور ناباوران باور نخواهی شد 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باز هم بوی دود می‌‌آید فتنه‌ها باز شعله‌ور شده‌اند مصطفی رفت و امتش دور خانه‌ی فاطمه چه شر شده‌اند باز کردند دست شیطان را بند بر دست پنج‌تن بستند جانشین پیمبر است علی دست او را چرا رسن بستند آه این خانه؛ خانه‌ی وحی است گرد این خانه حرف بد نزنید باردار است مادر سادات بر در خانه‌اش لگد نزنید ناله‌ی گل ز پشت در آمد ای‌پدر، ای محول‌لاحوال ساقه‌ام را شکست امت‌تو غنچه‌ام شد به زیر پا پامال مرتضی را کشان‌کشان بردند چشم زینب ز بهت وا مانده فاطمه رفت در پی حیدر رد خونی از او بجا مانده رد‌خون دید زینب مضطر رد‌خون از زنی پسرمرده لحظه‌ای می‌رسد که طفل‌رباب شیر از تیر حرمله خورده رد‌خونی که در هوا پخش است رد‌خونی که از عبا می‌ریخت باورش سخت، سخت‌تر آن‌که خون اصغر ز نیزه‌ها می‌ریخت 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini