eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
632 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini ندارم از تو به جز تو نه خاطری نه خیالی نشسته‌ام سرِ راهی شکسته‌ام به چه حالی به اشتیاقِ نگاهی در آرزوی وصالی خدا کند که بیایی در این هوا و حوالی خدا کند که بریزم به پات خون حلالی قلم گرفتم و نقشت به قبله‌گاه کشیدم ببخش حضرت قبله که اشتباه کشیدم نه کعبه را که تورا تکیه‌گاه کشیدم تمام خلقِ جهان را در این پناه کشیدم که مثل قله بلندی  که مثل آب زلالی مَلک به سجده بخواند که مالکِ ملکوتی نفس به سینه بماند چه حیرتی چه سکوتی و آمدی و سرودند  اُمیدِ این برهوتی چه جلوه‌ای چه جلوسی، چه جذبه‌ای جبروتی عجب جمال جمیلی عجب شکوه و جلالی مُحامِد تو چه گویم که ماورای صفاتی* که کردگار صراطی  محمدی و جناتی همه حَسن سکناتی  همه علی جلواتی چقدر پُر برکاتی  چقدر فاطمه ذاتی که تو حسینِ حسینی که تو حسین خصالی همینکه تیغ بگیری به اقتدار بگیری علی شَوی و به دوشت که ذوالفقار بگیری شبیه شیر بیایی فقط شکار بگیری تقاص عالم و آدم زِ نابکار بگیری رکاب تواست ابالفضل امیر ماه جمالی خدای غیرت و قدرت  علیِ همت و صولت نجف تبارِ شهامت شرف‌نژادِ شجاعت به تیغ هول و مهابت  بزن به ریشه‌ی ذلت که جهل و تلخی و غارت رسیده‌است به غایت که تو امان و امینی که تو پیمبر و آلی برس به دادِ زمانه  که کفر را بتکانی که خصم را سرِ جایش به یک غضب بنشانی برای اینهمه غزه ،  برای قبرِ نهانی حرم بساز و  به آنجا سلامِ ما برسانی تویی و لشگر ایرانی‌ات ، ببین چه وصالی کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی نگاه دار دلی را که برده‌ای به نگاهی* به کشتگانِ خودت خوان  نماز بر سرِ راهی شهید عشق نخواهد نه شاهدی نه گواهی به عاشقان تو مانده  نه قوَّتی نه مجالی مخواه بی تو عزیزم در انتظار بمیرم در اضطراب بمانم در احتضار بمیرم در این هوای گرفته در این غبار بمیرم بیا که آخرِ عمری  کنارِ یار بمیرم خدا کند که جوابی دهی به  غرقِ مَلالی گرفته‌ام به اُمیدی دوباره دست دعا را که گفته‌اند برایم حدیثِ شاه و گدا را نشسته‌ام که بگیرم کمی نگاه خدا را برای مادرم امشب برات کرببلا را که پیرزن بفرستد سلام و عرض سوالی شنیده‌ام که شب و صبح  گریه نانِ تو است و هزار سال غم و روضه داستانِ تو است و هنوز قتلگهش پیش دیدگانِ تو است و هنوز عمه‌ی سادات روضه‌خوان تو است و که در برابر زینب به نیزه هست هلالی 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini صورت همینکه بر کفِ پای پدر گذاشت آتش گرفت از غم و روی جگر گذاشت سوزانده بود زهر علی را در این دو روز پا ، بس که داغ بود به رویش اثر گذاشت چون بچه‌های فاطمه بر گِرد بسترند او رفت سر به زیر و سرش را به در گذاشت ام‌البنین به شانه‌ی او گریه می‌کند از اضطراب ، دستِ دعا روی سر گذاشت آمد صدای زخمی مولا ؛ تو هم بیا لب را به گوشِ او پدری محتضر گذاشت جانِ تو جانِ دخترِ زهرا عزیزِ من آتش به سینه‌اش ، نفَسی شعله‌ور گذاشت.... کف را به آب برد و نهیبی به آب زد آبِ فرات سر کفِ پای قمر گذاشت ناموس مرتضاست به خیمه بیا رویم خم شد به روی مشک قدم در گذر گذاشت نگذاشت تا به خیمه رسد مَشک با عمو زخمی که حرمله به دو چشمان تر گذاشت تیری که کُشت اهل حرم را  رُباب را تیری گذشت و فاطمه را خونجگر گذاشت یک نانجیب تیغ به کتفش زد و گذشت یک نانجیب بر روی دستش تبر گذاشت زینب دوید و دخترکان را به خیمه بُرد وقتی حسین دست به روی کمر گذاشت زخمِ سه‌شعبه‌ای که عمو را به مَشک دوخت نفرین به حرمله که به حلق پسر گذاشت از آن به بعد جای عموجان و شانه‌اش سر رویِ سنگ  دخترکی دربه‌در گذاشت..‌ 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از رویِ دیوار ، از دور و بر او ریختند نیمه شب با ریسمانی بر سر او ریختند کاش در آن نیمه‌شب زهرا نمی‌دیدش چه شد بر سرِ او در قنوتِ آخرِ او ریختند خانه‌اش شد خیمه‌گاه و چوب‌های شعله‌ور بِینِ خانه  پیشِ چشم دختر او ریختند فاطمه نالید مادر پهلویت را حفظ کن  تا که با آتش جماعت بر در او ریختند آنقدر او را کشیدند و به هر سویش زدند سنگهای کوچه قدری از پَرِ او ریختند شهر آنشب کربلا بود و زمینش قتلگاه تشنه‌ای را دید  قومی بر سر او ریختند قوَتش را جمع کرد و گفت آبی  سوختم نیزه هاشان را ولی بر حنجر او ریختند 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini   آنکه حکمت به لب او جریان داشت که بود آنکه علم از نفس او فوران داشت که بود آنکه اندیشه از او شیره‌ی جان داشت که بود آنکه ایمان به وجودش ضربان  داشت که بود خانه‌ای در حرم هر  دل عاشق دارد شیعه امروز از او  وعده‌ی صادق دارد همه جا سایه فیض‌اش به  سرِ سرورها است حُکمِ او حکمت او ژرفترین باوررها است  چقدر خطبه‌ی او خط به خطِ دفترها است قالَ صادق همه‌جا تاج سر منبرها است از اشارات نگاهش لب ما جان دارد از احادیث لبش مذهب ما جان دارد آنقدر گفت علی  روز و شب از حال علی که جهان پُر شده از قالَ علی قال علی فیض او بود که دل رفت به دنبال علی که فقط آل علی آل علی آل علی آنقدر گفت علی بر لب ما جام علیست کوری دشمن مولا همه‌جا نام علیست باده نوشان زِ دَمش راز مگو ساخته‌اند خاک راهش همه بردند و سبو ساخته‌اند کعبه را روز ازل از گل او ساخته‌اند عالمان از لب این چشمه وضو ساخته‌اند همه‌ی اهل نظر بر درِ او رو زده‌اند انبیا محضر او آمده زانو زده اند نفس اوست اگر گریه‌ی ما طولانی است نفس اوست اگر دیده‌ی ما بارانی است مقتل اوست اگر حال جگر  طوفانی است مجلس صبح و شبش مجلس و رضه خوانی است بی سبب نیست که سوزد جگرش گاه به گاه حق بده کُنیه‌ی او هست ابا عبدالله بارها حرمتش از کینه‌ی منصور شکست دید بی حرمتیِ آنهمه مامور... شکست آمدند و در این مقتلِ ماثور شکست وایِ من از در این خانه که با زور شکست وای از شیخ حرم هیچ کسی شرم نکرد از سفیدی محاسن نفسی شرم نکرد او که پیر است از این خانه به اجبار مبر آبروی همه‌ی ماست در انظار مبر رسیمان شرم کن از کوچه به اصرار مبر همه جا می‌روی اما سوی بازار مبر   مو سفید حرمم دست به دیوارش است خاطرات بدی از کوچه و بازارش است از روی شانه کشیدند عبایش اُفتاد ناگهان آمد و هُل داد عصایش اُفتاد ریسمان را که کشیدند به پایش،  اُفتاد فاطمه پشت سرش بود بجایش اُفتاد او زمین خورد ولیکن زِ روی مرکب نه از روی ناقه نه  در خواب نه  غرق تب نه دخترک بود و شبی تار که مهتاب نداشت دخترک بود و تب و آه ولی تاب نداشت پای پُر آبله جز گریه‌ی خوناب نداشت دخترک بود ولی زجر که اعصاب نداشت تا خودِ قافله او را به روی خار کشید مثل آن در که به پهلو خط مسمار کشید 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بارها گفتم به خود دیدی که قسمت می‌شود دیدنش نزدیک‌تر ساعت‌به‌ساعت می‌شود بعدِ نیشابور قلبم پُر حرارت می‌شود عاقبت از دستِ من این کوپه راحت می‌شود عشق وقتی‌که تو باشی بی‌نهایت می‌شود یک نفر قبل از خودم در من تصرف کرده است عشق را در شوق پیچیده، تعارف کرده است وسعتِ روحِ مرا غرقِ تشرف کرده است تا حرم را دیده‌ام، قلبم توقف کرده است باز هم اذنِ ورودی که عنایت می‌شود یک طرف صوتِ تلاوت‌های قاری‌ها و من یک طرف مداح و آوای قناری‌ها و من صحن در صحن است حال بی قراری‌ها و من تا ضریحت مست از لحظه شماری‌ها و من یاعلی می‌گویم اینجا و قیامت می‌شود مثل این آئینه‌ها خود را شکستم، آمدم پیش این فواره‌ها قدری نشستم، آمدم تا ضریحت راه را از حفظ هستم، آمدم رو به سویت چشم‌هایم را که بستم، آمدم آمدم که آمدن‌هایت اجابت می‌شود من به دنبالِ توأم فیروزه‌کاری‌ها که نه غرق در نام رضایم، خوش‌نگاری‌ها که نه دست خالی می‌روم، از کفشداری‌ها که نه می‌کَنم دل از همه، از این نداری‌ها که نه صدهزاران حج نصیب یک زیارت می‌شود هرچه هست اینجا از اول تا به آخر دیدنی است بالْ بالِ بچه‌ها مثل کبوتر دیدنی است دُورْ دورِ دختران بر گِرد مادر دیدنی است سُرسُره‌بازیِ طفلان روی مَرمَر دیدنی است چشم با این دیدنی‌ها غرق حیرت می‌شود جبرئیل آمد حرم، یک شب شفایش را گرفت رفت میکائیل و اسرافیل جایش را گرفت مرد کوری بود دیدم چشم‌هایش را گرفت خادمی از دستِ معلولی عصایش را گرفت ناز ما را کم بکش، دارد که عادت می‌شود بارها گفتم بده، این‌بار می‌گویم بگیر آنچه می‌دانی از آن بسیار می‌گویم  بگیر این مَنیّت را از این دیوار می‌گویم  بگیر هرچه شد بر قامتم سربار، می‌گویم بگیر عاشقیِ ما، تو را اسباب زحمت می‌شود با کبوترهای تو هروقت قاطی می‌شوم مثل این فواره غرقِ بی ثباتی می‌شوم محوِ اوصاف تو و الطاف ذاتی می‌شوم باز امشب خیره بر مردی دهاتی می‌شوم هرکه اینجا می‌رسد حتما که دعوت می‌شود با خودش چادر نمازِ پیر‌زن آورده است جانماز و عطر و تسبیح و کفن آورده است روی انگشتش عقیقی از یمن آورده است خرده پولی نذر آقا از وطن آورده است آسمان از دیدنش غرقِ حسادت می‌شود می‌کشد سوغاتی‌اش را بر ضریحت پیرمرد می‌زند بوسه همینجا بر ضریحت پیرمرد آمده در بین صف‌ها بر ضریحت پیرمرد یک کفن آورد، اما بر ضریحت پیر مرد... قبل آنیکه کِشَد، سرخ از خجالت می‌شود گریه‌اش اُفتاد یادِ جسم عریانِ حسین از خجالت آب شد پیرِ پریشانِ حسین زیرِ ایوانت دلش رفته به ایوانِ حسین ای به قربانت رضا و ای به قربانِ حسین اشک‌هامان مرهم صدها جراحت می‌شود 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================== @shere_aeini مُحرم شد مُحرم تا ابد مادام با زینب پس از کرببلا اسلام شد اسلام با زینب حسین است او که خوابِ دشمنان را می‌کند کابوس علی آمد میان کاخ‌های شام با زینب برای دین حق  بوزینه بازی را زمین انداخت که دین شد دینِ مولا   پاک از اوهام با زینب که شد تفسیرِ آیات جهاد و همت و عفت  به فتح و آل‌عمران، توبه و انعام با زینب همین که اُسْكُتُوا فرمود: دنیا از تپش اُفتاد جهان سر تا به پا شد گوش آن‌هنگام با زینب همین که اُسْكُتُوا فرمود فهمیدند هیبت را سپاهِ کفر خُشکش زد  زمین شد رام با زینب از عالَم امر خود برداشت ورنه تا قیامت هم خلایق لال می‌ماندند  در هر گام با زینب چه کرده  در میانِ مجلس منحوسِ شامی‌ها که می‌دادند هرلحظه به خود دشنام با زینب فقط او جام‌الاضداد مانند علی باشد زنی دیگر نیامد تا شود همنام با زینب مقامِ چادرش از پرده‌های کعبه بالاتر  که دارد زائرش احرام در احرام با زینب عظیم و سهمگین پُر جذبه اُقیانوس‌ِآرام است که در طوفانِ غمها شد حرم آرام با زینب شده کرببلا کرب‌ُالبُکاء وقتی حسین اُفتاد شده دارالبُکاء  هم کوفه و هم شام با زینب 🔸شاعر: ========================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خبرت هست که آن طاق معلیٰ اُفتاد ناگهان کُنگره‌یِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد خبرت هست ستون‌های یَهودا اُفتاد خبرت هست هُبَل خورد شد عُزیٰ اُفتاد خبر این است زمین پُر شده از آب حیات آی بر احمد و بر آلِ محمد صلوات یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد پرده از منظره‌ی باغ جنان بردارد تاکه از گُردیِ ما یوقِ گران بردارد از کران تا به کران بانگِ اذان بردارد آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد چهارده تَن همه با نامِ محمد آمد شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دلِ بی تاب آمد جبروت و ملکوتیست که در قاب آمد فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد "گلعُزاری زِ گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه‌ی آن سَروِ روان ما را بس" حق بده دیدنِ این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم خدایا چه حرارت دارد سایه‌اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبله‌ی روز و شبِ حضرت حیدر این است کیستی ای نفَسَت پاک‌تر از پاکی ها غرقِ تسبیحِ بزرگیِ تو افلاکی ها اَشهَدُ اَنَّ که حیرانِ تو بی باکی ها نوری و نورِ پراکنده بر این خاکی ها ای نَفَس‌های علی ای همه هستِ زهرا عالمی دستِ تو بوسید و تو دستِ زهرا تو درخشیدی و انوارِ حیات آوردی سیزده رشته قنات از عرفات آوردی سیزده چشمه‌ی جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگِ صلوات آوردی آخرین باده‌ات از این همه خُم می‌آید با دُعایت عَلَم چهاردهم می‌آید ششمین آینه‌ات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم مَردِ این راه نبودیم که مردانه شدیم شیعه‌یِ جعفریِ خادم این خانه شدیم آسمان را کلماتش سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد چقدر دور و برت شهر منافق دارد چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد دلِ زهراییِ تو صحبت صادق دارد تو بشیری و به شور ازلی می‌آیی سرِ هر صبح به دیدارِ علی می‌آیی باز پیچیده در این شهر پیامت آقا پشتِ یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا و سلام است فقط تکه کلامت آقا از تو داریم سلامی پُر عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات 🔸شاعر: =============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شراب کهنه از این جام‌های  باده جداست برای مستیِ ما  خُمِّ سرگشاده جداست فشرده‌ایم از انگورهای روی ضریح که حالِ عاشقِ رو بر تو ایستاده جداست بگو به کعبه! به ایوان طلای شاه قسم که قبله‌گاه من بی‌اراده جداست من از طفولیتیِ خود علی علی گویم حلال‌زاده رهش از حرامزاده جداست کریم‌ها همه خیرات می‌دهند اما... سلامِ مادرِ خوشحالِ خانواده جداست شنیده‌ام پسرِ ارشد حسین آمد میان اهل کرم این بزرگ‌زاده جداست تمام شاهنشینان پیاده‌اند اینجا که سر مقابل اکبر نهاده‌اند اینجا شرابِ شوقِ تو را شهریارها دارند شکوه عشق تو را شهسوارها دارند دو چشم گرم تو با ذوالفقار همسایه‌اند چقدر خاطره‌ی  تارومارها دارند نگاه کن به پدر، عمه‌ها و خواهرها که از تو اینهمه دل انتظارها دارند تبسمی و سلامی سکوتی و لطفی ببخش اگر که گداها هوارها دارند تفضلی به سرِ راه خویش تا خانه چقدر عاشق رویت مزارها دارند همیشه اَبروی عباس و گیسوی اکبر برای غارت دلها قرارها دارند به سربه‌زیری زوارِ تو ندیدم که همیشه بر سر مژگان غبارها دارند سلام حضرت خورشیدِ ارشد زهرا فقط شبیه خودی ای محمد زهرا رقم زدند تو و اقتدار  را با هم گره زدند تو و ذوالفقار را با هم قدِ تو می‌کشد و زنده می‌کند چشمت تمام می‌کند این دو کار را باهم چنان به نعره زدی  بر صفوف صف شکنان که دیده‌اند همه الفرار را باهم نشسته احمد مختار و حیدر کرار که حَظ برند چنین کار زار را باهم علی‌است پیش نبی و حماسه‌ات اکبر بلند می‌کند از جا دو یار را باهم تو و عموی رشیدت دو تیغ از دو طرف که می‌زنید زمین  صد سوار را باهم بس است، یک نفر از این دو مرتضی بی هم خدا بخیر کند یک شکار را با هم تمام کفر گمانم برابر علی است سروده‌اند که اکبر  برادر علی است نداده است  تو را بی‌گمان خدا به حسین که داده است تو را نه حسین را به حسین قسم به عشق  که باب الحوائجِ مایی تو را صدا بکنم می‌رسد صدا به حسین مسیر قرب که پایینِ پای شش‌گوشه است که ابتدا به تو باید رسید تا به حسین تو ماتِ فاطمه‌ای  یا که فاطمه ماتت تو رفته‌ای به نبی یا که مصطفی به حسین اگرچه که داده خدا یک  حسین را به علی ولی به جانِ تو داده   سه مرتضی به حسین گره زدند دل آرایی تو را به  حسن رسید باتو کراماتِ مجتبی به حسین حسین را به تو باید قسم دهم اما رواست تا که بگویم علی تو را به حسین چه می‌کنی به دل عمه با اذان خودت حسین را تو فقط می‌کُشی به‌جان خودت لبش ترک ترک و راهِ آب را گم کرد عقیق سرخ شکست و رکاب را گم کرد همینکه خونِ سرش روی چشم مرکب ریخت مسیر خیمه‌ی عالیجناب را گم کرد به جای خیمه‌ی لیلا به سمت شب پیچید زمینِ کرببلا آفتاب را گم کرد بلند شد به روی پا پدر ، ولی افسوس در ازدحام حرامی عقاب را گم کرد میان حلقه‌ی سلاخ‌های بی احساس حسین خواست رود هِی رکاب را گم کرد شمرد زخم لبش را یکی دوتا ای داد شمرد زخم تنش را حساب را گم کرد صدای فاطمه آمد چه زود   پیر شدی جواب خواست بگوید جواب را گم کرد بنا نبود که آفت به باغ ما بزند پسر بزرگ نکردم که دست وپا بزند 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini وصف تو نیست در حد قد و قواره‌های ما رو به فضائلت اگر  هست اشاره‌های ما راه به جایی نبرد سعیِ دوباره‌های ما تا ابدالدهر کشد کارِ شماره‌های ما نام تو جان هست‌ها  عربده‌های مست هاست گفت و نشان داد نبی  دست تو روی دست هاست هرچه که هست در جهان  کوکبه‌ی کمال توست شعشعه‌ی جمال تو هیمنه‌ی جلال توست فاطمه گفت یا‌علی  خون همه حلال توست شاه‌نشین چشم من  تکیه گه خیال توست گفت که جان است علی  در جریان است علی که ضربان است علی  در فوران است علی شعله شد و سپند شد  زُلف شد و کمند شد شهد و شراب و قند شد  دور غم و گزند شد حاجی دل پسند شد  آن همه دل که بند شد کوری چشم دشمنش دست علی بلند شد گفت به ایستاده‌ها به راهیان ،جاده‌ها گفت علی است بعد از این میرِ حلال‌زاده‌ها رو به تو چرخانده خدا و قبله و قبله‌گاه را حق نگرفت از ازل از حرمت نگاه را با خودت اعتبار ده کعبه‌ی بی‌پناه را بی تو بجا نیاورم سجده‌ی اشتباه را گفت مگو خداست این  گفت مگر جداست این گیج شدم، رواست این؟  گفت خدا نماست این زیرِ پرِ تو عرش خوش، شهپرِ جبرئیل هم پیش تو سر نموده خم  با تبرش خلیل هم رشک غدیر می‌برد  کوثر و سلسبیل هم حق بده که طمع کنم با تو من علیل هم گفت وِ را نظیر نه ، غیر علی امیر نه خاطر ما چه غم رود  خاطره‌ی غدیر نه نعره بزن که نعره‌ات سینه‌ی شیر می‌درد خطبه بخوان که همچنان تیزی تیر می‌درد کوه ستبر و صخره را تیغ امیر می‌درد پرده به پرده شام را نور غدیر می‌درد گفت علیست پیر و بس، اوست مرا نظیر و بس هرکه به اوست گیر و بس، هست به حق اسیرو بس هول قیامت است یا  پیچش ذوالفقار تو گفت احُد که کیستی  لحظه تار و مار تو قبله‌ی عبدُود بود پهنه‌ی کارزار تو زود درآورد دمار  از همگان شکار تو گفت مگر پَر است این،  نه در خیبر است این حیرت لشکر است این گفت که حیدر است این سمت خروش تیغ تو  مات شده حواس‌ها خیس شد از هیبت تو  دامن عَمروعاص‌ها گرم فرار مانده بر  روی زمین لباس‌ها غرق تو و حماسه‌ات چشم علی شناس‌ها گفت تویی قیامت و  بر همه‌جا مسلط و با تو رسیده‌ایم تا نقطه‌ی آخر خط و... خاک نجف جای رطب قند و نبات می‌دهد روح به ذکر می‌دمد جان به صلات می‌دهد دجله به سجده می‌برد بوسه فرات می‌دهد دانه‌ی خرمای نجف مُرده حیات می‌دهد گفت به حافظ که بخوان باز از ایوان نجف بدرقه‌ی رهت شود  همّت سلطان نجف آه به سوی حرمت نامه‌ی ما که می‌برد جای من شکسته پَر دست دعا که می‌برد تا دم بارگاه تو  روح مرا که می‌برد غیر تو عشاق تو‌ را  تا به خدا که می‌برد گفت که زهرا علی است  آه که تنها علی است شب شده و همسفرِ  کیسه‌ی خرما علی است از در لطفت نرود تا به ابد جبین ما شکرِ خدا عشق تو شد  قسمت سرزمین ما دست تو است دست تو روزی اربعین ما گریه‌ی های‌های ما ناله‌ی آتشین ما گفت بمان رها مکن  دامن آخرین علی باش که قسمتت شود دیدن  آخرین علی 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================== @shere_aeini دوباره چشم ترت میهمان باران است فدای سینه‌ی تنگت که داغ مهمان است حسین چشم تو را زخم کرده می‌بینم هزار سال گذشت و هنوز گریان است مریز روی سرت خاک، خاک بر سرِ ما شبیه گیسوی تو، حالِ ما پریشان است میان گریه نفَس‌کش، به هق هق اُفتادی هنوز اول ماه است و غم فراوان است غمِ حسین کشیدیم اگر که جان سختیم اگر به مردم ما حرف مرگ آسان است غمِ حسین کشیدیم اگر که فهمیدیم که مرگِ سرخ بِه از ننگِ نقض پیمان است کسی که پیراهن مشکی‌اش به تن نکند به صد کفن اگر آید به حشر عریان است* تو هم کنار رُبابی تمام سال آنجا.. ..که سایبان سرش آفتاب سوزان است اگر که سر به بیابان گذاشت حق بدهید که دید گریه کُنش وحشی بیابان است سری به نیزه بلند است در برابر زینب سری که شانه زنش  مادری پریشان است *این مصرع از استاد احد ده بزرگی میباشد 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================== @shere_aeini ای تو بشکوه‌ترین سرو تناور زینب ای تو در اوج‌ترین قله‌ی باور زینب ای نفسگیرترین جلوه‌ی حیدر زینب ای جگردارترین تیغِ دو پیکر زینب همه رفتند و تویی اول و آخر زینب درس دادی تو به ما کوه دماوند شویم ریشه در خاک زده هیبت الوند شویم آنچه از سیره‌ی تو گفته و گفتند شویم همه یک‌جان  همه یک‌تن  به تو مانند شویم تا بگوییم همه یکدل و یکسر زینب تو نشان داده‌ای از دشمن سفاک چه باک تا که هستیم در این سلسله‌ی پاک چه باک تا که داریم سرِ سجده بر این خاک چه باک تا خدا هست و علی هست در ادراک چه باک شده ایرانِ علی از تو دلاور  زینب ایستادیم اگر، شیوه‌ی پیکار تو بود خیره کردیم جهان را، دَمِ کرارِ تو بود ما شکستیم اگر هیمنه را، کارِ تو بود فاتحانیم اگر، تیغِ جگردار تو بود از تو هستیم اگر سید و سرور زینب سرِ یک قافله پایین که تو بالا باشی آمدی تا عَلَمِ روزِ مبادا باشی به وقار و سکناتت خود زهرا باشی آمدی پشت امامت همه‌جا تا باشی کیست در پیشِ خدا با تو  برابر زینب پرده دارِ حرمت اکبر لیلا خانوم قاسم اینجاست تو را غرقِ تماشا خانوم همه هستند همه دورِ تو حالا خانوم خم شده زانوی عباس بفرما خانوم چشم نامحرم و تو؟ نیست مصور زینب آه دلواپس این جمع کجا آمده‌ای خانه‌ی مادری‌ات نیست چرا آمده‌ای بعدِ شش‌ماه سفر کرببلا آمده‌ای به بلا و به بلا و به بلا آمده‌ای پای دلشوره‌ی تو مُرد برادر  زینب تو رسیدی و حسن پشت سرت  آه کشید فاطمه از غم تو  از جگرت  آه کشید علی از حالِ دلِ در‌به‌درت  آه کشید دور شد تا که حسین از نظرت  آه کشید همه دلواپسِ آن داغِ مقدر زینب ترس داری نکند روزِ دهم سر برسد ترس داری نکند  کار به آخر برسد که مبادا به گلو بوسه‌ی خنجر برسد شمر آن لحظه که زانو زده، مادر برسد مشو درگیر تو با قاتل و خنجر  زینب 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با هم سپر آن همه غم گردیدیم کوهیم که تکیه‌گاه هم گردیدیم جمهوری اسلامی ایران حرم است صد شکر مدافع حرم گردیدیم 🔸شاعر: ======================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini