eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.8هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini خواب دیدم که مرده ام ، دیدم مَلَکی بود و گفت : من ربُّک ؟ گفتم الله گفت آری ای مسافر ! چه قبله ای داری ؟ مکث کردم نگاه سردی کرد گفت آیا جواب می دانی؟ کافری؟ گبر یا مسلمانی ؟ گفتم آری که من مسلمانم قبله ام کعبه است می دانم پنج نوبت نماز می خوانم البته حج به جا نیاوردم گفت آیا اسیر تردیدی؟ علتش چیست؟ ترسیدی؟ باز گفتم که قبله ی سنگی قسمت حج مستطیعان بود روزی مردمان ثروتمند کعبه را دیدن از امیران بود کعبه کِی روزی فقیران بود؟ کعبه ی من ولی در ایران بود حج من گوشه‌ی خراسان بود از همان روز اول خلقت صاحبِ خانه حال من را دید تا رها باشم از شک و تردید رحم آورد مهربانی کرد جان من داشت می پژمرد قبله اش را جنوب غربی برد قبله ای را قرینه با آن ساخت بار دیگر مرا مسلمان ساخت رو به سمت شمال شرقی کرد قبله گاهی برای ایران ساخت کعبه در مکه بود اما باز کنج ایران ما خراسان ساخت تا نگاه رضا به ما افتاد یک نگاهش هزار سلمان ساخت منِ در آرزوی حج مانده تا دم مرگ محترم بودم با رضا حاجی حرم بودم با رضا شاد با رضا خوشحال با رضا بیخیال غم بودم ای مَلَک ! دست از سرم بردار حال من را به حال خود بگذار در لحد من اگر پر از آهم علت این است : دیده بر راهم ای مَلَک ! بوی یار می آید دور شو آن نگار می آید وعده داده سه بار می آید هرچه من گفتم از توهُّم نیست قول او مثل قول مردم نیست ای مَلَک ! دور شو ، مراد آمد دلبر من ، ابا الجواد آمد 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مثل همیشه دم ایوان طلا نام تو شد نام تو سوگند ما نام تو را گفتم و باران گرفت خیس شد از گریه ی ما صحن ها پنجره فولاد گره باز کرد از منه افتاده به لطف شما مثل همیشه دم باب الجواد حاجت ما بود که آقا رضا... جان جوادت ببرم کاظمین تا که بخوانیم به پایین پا... "آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده" 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مرا چشمیست خون افشان ،زِ نام ضامن آهو به زیر آن طلا ایوان ، دمادم ذکر من، هو هو جمالات و کمالات حرم از دور، هم پیداست به پای حضرت سلطان،نشینم من ،به دو زانو چنان حیرانم و مستم ،زِ صوت خوب نقاره که انفاست بود درمان،به درد من شود دارو اگر چه خادمت روی مرا نگرفت، اما من به عشقم میزنم صحن تو را ،با موی خود جارو به سقاخانه و یک جرعه ای از آبِ جان افزا فدای آن لبِ تشنه ،فدای نازنین ابرو رضا جان (ع) خاک بر چشمم ،که نام جَدّ تو بردم که من را این چنین چشم است و ،آن را آنچنان ابرو چنان بر خیمه ها آتش ، زبانه میکشید ای وای شکسته باز هم بازو ،گسسته باز هم پهلو سه ساله میدوید ،عمه به دنبالش در آن صحرا گمانم شعلهٔ آتش ، گرفته مَعجر و گیسو زبانم الکن است اینجا ،امام مهربانی ها مرا چشمی است خون افشان، از آن چشم و از آن ابرو 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روزی که خدای حی و سرمد از روح خودش  دمید مارا بر دامن  دل به دست قدرت  بنهاد محبت رضا را آن را که بود به سر خیال فردوس برین و باغ رضوان یا آنکه وراست شوق و ذوق خلوتکده حریم جانان گو از سر صدق رو  گذارد بر درگه خسرو خراسان نومید نکرده ز آستانش بالله زکرم شه و گدارا شاهی که شهنشهان عالم سایند جبین بر آستانش ماهی که چراغ عالم افروز قندیل بود در آسمانش راهی که تمام شاهره ها وصلند به راه جاودانش  با غمزه چشم مرتضایی تسخیر نموده ماسوا را جبریل و ملائک مقرب جاروب کش حریم پاکش صد حاتم طی گدای کویش صد یوسف مصریش هلاکش دلباخته جمالش عیسی موسی و خلیل سینه چاکش بخشیده یقین به حضرت خضر یک جرعه زچشمه بقارا ای معنی رافت الهی وی مظهر لطف کبریایی سرمنشا جود و بخشش حق سرمطلع شعر ارتضایی راضی به رضای ذات یکتا معروف به حضرت رضایی جانها به فدای تو که هستی مرآت کرم نما خدارا ای بارگهت مطاف دل ها وی قبله اهل عشق و عرفان در روضه پرمنور تو محسوس صفای خلد رضوان نی نی غلط اوفتاد شاها فردوس کجا و صحن سلطان الحق که غبار آستانت بخشیده به عدن حق صفارا ای پرتو نور حی دادار وی بارقه امید داور امیدتمام ناامیدان آرامش قلب های مضطر آفاق به زیر منت تو ذرات به عشق تو مخمّر  در حضرت تو عیان توان دید آیات جلال کبریا را ای غایت رحمت الهی رحمی بنما که مستجیرم دستی زکرم رسان خدارا مسکین و فتاده و فقیرم سرخم نکنم به پیش هرکس بالله که تویی فقط امیرم دیریست  غلام خانه زادم سلطان سریر ارتضا را عمریست نهاده از عجز سر  بر درت ای همه نیازم گوید  اگر از درت برانی آخر چکنم چه چاره سازم تاسایه نشین کویت هستم بر جمله شهان همی بنازم ای آنکه ز درگهت نکردی مایوس غریب و آشنا را 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini قربان مهربانی ات ای هشتمین امام آقای مهربان به غنی و گدا ،سلام صدها گره به پنجره فولاد بسته ام هُرم نگاهِ توست به چشمانم التیام در آستان مهرِ تو با سر دویده ام چشمم که پای بوس تو باشم به احترام من در نگاه ِماهِ تو منزل گزیده ام آهو شوم و یاکه کبوتر،بگو کدام؟ ای مهربانتر از پدر و مادرم به من دلبسته ی حریم تو هستم علی الدوام دستم بگیر و چشمِ مرا غرق نور کن غیر از تو آفتابِ دگر نیست والسلام 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نمی خورَد به زمین با تو ای جناب ، کسی و با شما نشَوَد غرقِ اضطراب ، کسی ندیده وجه شبه با جمالِ تو ای عشق میانِ کُلِ فلک ، جز به آفتاب ، کسی تمامِ مستی و مستانِگی حرامش باد اگر که خوانده به غیرِ از تو را شراب، کسی تو جام هَشتُمی ای از تو کام ما لبریز نبوده که ، نشده از مِی ات خراب ، کسی خراب و مستِ نگاهِ تو بوده ام جانا نداده جز تو دلم را اگر که تاب ، کسی به خانه ی تو دلم را دخیل می بَندَم نرفته از درِ این خانه بی جواب ، کسی 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini درویش بی‌نوای توام یاابالحسن چون کمترین گدای توام یاابالحسن من حلقه کوب درگه میخانهات شدم مست از خم ولای توام یاابالحسن ذیقعده است ماه طلوع جمال تو شادم که در ثنای توام یاابالحسن سلطان تویی وحکم توبرجزء وکل روان خاک در سرای توام یاابالحسن شاهی بود غلامی دربارت ای رضا من بنده رضای توام یاابالحسن زانو زنان پنجره فولاد تو منم افکنده سر به پای توام یاابالحسن خواندی مرابه سفره احسان خودمدام شرمنده عطای توام یاابالحسن زهرجفا چو بردل وجانت شرر فکند سوزان دل از برای توام یاابالحسن عنقا به قاف فقرتوباشد شکسته‌بال پران کجا به سرسرای توام یاابالحسن 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خوشا مشهد وَ شاه بی مثالش خوشا آن صاحبِ ، صاحبْ کمالش خوشا صحنِ پُر از جاه و جلالش خوشا هر کس که روزی شد وصالش "امیرالمؤمنین یا شاه مردان" نصیبم یک سفر «مشهد» بگردان که در مشهد رئوفی خانه دارد که خانه َش صحن و سقاخانه دارد و مهمانخانه ای شاهانه دارد گدا در سفره اش کاشانه دارد درِ رحمت در آنجا باز باز است عجیب آن پادشَه مِسکین نواز است کرامت کرده او بر حسب عادت نه "یک ذره دو ذره" بی نهایت کسی که کرده بر آهو عطوفت چه خواهد کرد بر اهل محبت محبت دیده ایم خواهی نخواهی به حُکم قِصّه ی "شیخ بهائی" ورودیه حرم وقتی رسیدی در آن حال امید و ناامیدی! بگو ؛ ای آنکه اینجایم کشیدی! تو "غیر از معصیت چیزی ندیدی" چه دیدی که مرا هم راه دادی؟ جواب آید تو در باب الجوادی!! عجب هنگامه ای باب الجوادست هجوم زائران آنجا زیادست یکی که ظاهراً هم بیسوادست صدا میزد رضا "باب المراد"ست یکی سر از حیا در سینه دارد یکی دست ادب بر سینه دارد کسیکه با خودش آورده دردی کشید از سینه ی خود آه سردی که آقا "آهو" را آزاد کردی شفا ده ؛ جان «زهرا» ، پیرمردی هنوز اِستاده بود در آستانه صدا برخاست از نقاره خانه یکی او را به رأفت می شناسد یکی باب شفاعت می شناسد یکی "شرط ولایت" می شناسد یکی هم به کرامت می شناسد ولیکن اکثراً هنگام پابوس صدایش می زنند شاهنشه طوس خلاصه هر عزیزی رفته مشهد سلامی عرض کرده سمت گنبد و چرخی هم زده در زیر مرقد نبات و زعفران بر دست دارد نگو در فرش دیدار رضا کرد بگو در عرش دیدار خدا کرد به تحقیق از روایت در میآید کسی که نیت قرب تو دارد برای هر سفر که رفته باید سه جا چشم انتظار تو بماند "خداوندا مرا آن ده که آن به" زیارت های مشهد ضرب در سه مجاور بودنت هر کس چشیده شنیده ها به چشم خویش دیده اگر "رهبر" به این منصب رسیده به زیر سایه ی تو قد کشیده که دائم او به زیر نور بوده مقیم کوچه ی "سرشور" بوده ولیِ نعمت ایرانیانی تو هم مهمان ما ، هم میزبانی تو شاهی با گدایان همزبانی غریبِ آشنا جان جهانی عجب لطفی به ایران کرده مولا عجب رزقی به ایران داده زهرا حرم رفتم عجب حال و هوایی عجب صحنی چه شوری کفترایی در اینجا دل شود کرب و بلایی خصوصاً صحنِ اسماعیل طلایی نشستم تا بگیرم از تو آقا برات کربلای اربعین را 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دعای عاصیانم، ناامیدم، مستجابم کن گناهم، روسیاهم، خود مبدل بر ثوابم کن کمم هرچند اما از شما بسیار می‌خواهم منم ذره، تو که شمس الشموسی آفتابم کن به رَغم دیده‌ی گریان، کویری تشنه‌ام دریا به لطف آبِ سقاخانه آزاد از سرابم کن هراس سرکه‌گشتن دارم و بسیار غمگینم اگرچه قوره‌ام، ساقی بیا کهنه شرابم کن  اُمید از عالَم و آدم بُریدم با اُمید تو الا یا ضامن آهو! خودت آدم حسابم کن قسم دادم اگر جانِ جوادت را ببخش اما اگر که می‌توانی، از دَرَت حالا جوابم کن! به سمت صحن آزادی اسیر تو نخواهد رفت به صحن کهنه خاکم کن، شهید انقلابم کن 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نشاید مهربان‌تر از تو در گفتار بنشیند طبیبی که خودش بر بسترت بیدار نشیند بنازم جای پایت را زیارتگاه خواهد شد اگر نعلین تو بر سنگ بی‌مقدار بنشیند گلاب ناب گاهی می‌توان از خار هم برداشت از آن خاری که در کوی تو بر دیوار بنشیند نخواهد رفت روی هیچ گل تا آخر عمرش اگر پروانه بر گلدسته‌ات یک‌بار بنشیند برای دیدن حسن تو جا دارد که در محشر هزاران بهتر از یوسف سر بازار بنشیند مبارک می‌شود مانند دعبل داستان من اگر نام تو در مجموعه اشعار بنشیند مسیحا هم تلمذ می‌کند در مکتبت، آری اگر دست عزیزت بر سر بیمار بنشیند بدون مهرتان ره کی برد بر عالم بالا  کسی یک عمر اگر سرگرم استغفار بنشیند به غیر از سفره سلطانی‌ات، در هیچ جایی نیست که سلطانی کنار دست خدمتکار بنشیند هر آن کس زائرت باشد، یقین دارم که از لطفت قیامت در کنار حیدر کرار بنشیند 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چنان بخوانم غزل که دعبل زبان به تحسین من گشاید پیاله در دست، مست و حیران به سعی دندان، کفن گشاید به پادشاهی زند دلم رو که شد عبایش پناه آهو دمادم از چین پرچم او نسیم، مشکِ ختن گشاید بهار هر لحظه سینه چاکش به خود بپیچد خمار تاکش گل از شعف در حریم پاکش به ذکر هو پیرهن گشاید شهی که حتی عدوی ملعون دهد شهادت به فضلش اکنون عجب نباشد اگر که هارون به مدحت او دهن گشاید ز دیدۀ دل در آستانی که می توان دید هر زمانی کلیم را گرم همزبانی خدا کجا لب به لن گشاید هنوز غم را ز جان مضطر به چوب پر خادمش دهد پر به آن ضریحی نهاده ام سر که عقده را از سخن گشاید ندارد اینجا که رهسپاری طلسم شیخ بها عیاری اگر سلیمان ماست، باری که سفره بر اهرمن گشاید چو مور سمت سپادش آیم به چشم اگر نه به یادش آیم ز سمت باب الجوادش آیم که در مرا بوالحسن گشاید 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از همین خاکروبه های حرم می‌رسد تا به عرش بال و پرم هرکجا رفته ام به جز اینجا مطمئناً به سنگ خورده سرم دل من سنگ و سنگِ صحنْ دل است پس برای حرم بیا بخرم دل من مانده پای پنجره ات دل از اینجا بگو کجا ببرم؟ جز شما دلبری نمی‌خواهم روزی آقا نخواستی اگرم.... گر بگویی برو چکار کنم ؟؟؟ به کجا و به که فرار کنم ؟؟؟ دست ما را رها کنی هرگز از ضریحت جدا کنی هرگز با غریبان هم آشنایی تو پشت بر آشنا کنی هرگز سیره ات مهربانی محض است بی وفا را جفا کنی هرگز در کرم دست دست کردن نه یا که چون و چرا کنی هرگز رحمت عام دیده ایم از تو خوب و بد را سوا کنی هرگز ای ولای تو حصن کامل ما گرم بوده به لطف تو دل ما بی قرارم علی سوم را تکیه گاه و پناه مردم را از خراسان به سفره عالم میکشد جذبه تو گندم را آسمان زائر تو را تا عرش میبرد آنچنان که انجم را دور تو موج میزند زائر بپذیر این طواف هشتم را هر طرف میبرد به سمت خداست راز ژرفی است این تلاطم را از ضریح تو نور میریزد جلوه در کوه طور میریزد با تو ایمان خلق کامل شد شرط روز غدیر حاصل شد پا به دنیا گذاشتی انگار آیه های کمال نازل شد دل ما بی ولای تو گِل بود زیر پایت که خاک شد دل شد سِحر دَهر از هزار و یک دفعه یا رئوف و رحیم باطل شد تا گره خورد نخ به پنجره ات حاصل آن شفای عاجل شد پای گل خار را پذیرا باش دل بیمار را پذیرا باش گر چه نور است از سواد جُدا نیست لطف تو از عباد جُدا کار ما را همیشه راه انداخت قسم حضرت جواد جُدا از نخ پرچمت روی گنبد نیست یک لحظه دست باد جُدا چرخ دنیا به هر طرف چرخید دستم از دامنت مباد جُدا هر چه کردم خدا کند نشود اعتمادم ز اعتقاد جُدا من به تو اعتقاد دارم و بس من به تو اعتماد دارم و بس 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini این آستان که خانۀ توحید را در است دروازۀ طلایی دنیای باور است این ساحت تقدس و این آستان قدس رمز بقای کشور اللّه اکبر است این رویش بلند در این دوردست شور از کربلای عشق حدیث مکرر است.. دامن به اشک شوی که این خاک داغدار ایثارگاه هشتم آل پیمبر است بر گرد خویش در طلب اصل خود مگرد راهی اگر به خلوت یار است، از این در است این هشتمین بهانه برای گریستن شیرازۀ گشایش دل‌های مضطر است 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آرام گشته هر کس شد بی قرارِ این در شان بهشت دارد گرد و غبارِ این در خورشید سر برآرد هر صبح از حریمش گردد مدار عالم هم بر مدارِ این در خاکش دواست اینجا، دارالشفاست اینجا درمان و درد باشد در اختیارِ این در موسی نشسته اینجا، عیسی نشسته اینجا دیدیم انبیا را حتی کنارِ این در دنیا نبود و بودیم ما بنده ی مرامش خاکی نبود و بودیم ما خاکسارِ این در انگور بعدِ ما بود، میخانه بعدِ ما بود تاکی نبود و بودیم ما مِی گُسارِ این در 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بارها گفتم به خود دیدی که قسمت می‌شود دیدنش نزدیکتر ساعت به ساعت می‌شود بعدِ نیشابور قلبم  پُر حرارت می‌شود عاقبت از دستِ من این کوپه راحت می‌شود عشق وقتی که تو باشی بی‌نهایت می‌شود یک نفر قبل از خودم در من تصرف کرده است عشق را در شوق پیچیده  تعارف کرده است وسعتِ روح مرا غرق تشرف کرده است تا حرم را دیده‌ام قلبم توقف کرده است باز هم اذن ورودی که عنایت می‌شود یک طرف صوتِ تلاوتهای قاری‌ها و من یک طرف مداح و آوای قناری‌ها و من صحن در صحن است حال بی قراری‌ها و من تا ضریحت مست از لحظه شماری‌ها و من یاعلی می‌گویم اینجا و قیامت می‌شود مثل این آئینه‌ها خود را شکستم آمدم پیش این فواره‌ها قدری نشستم آمدم تا ضریحت راه را از حفظ هستم آمدم رو به سویت چشمهایم را که بستم آمدم آمدم که آمدن‌هایت اجابت می‌شود من به دنبالِ توام فیروزه‌کاری‌ها که نه غرق در نام رضایم خوش‌نگاری‌ها که نه دست خالی می‌روم از کفشداری‌ها که نه می‌کَنم دل از همه از این نداری‌ها که نه صدهزاران حج نصیب یک زیارت می‌شود هرچه هست اینجا از اول تا به آخر دیدنی است بال بالِ بچه‌ها مثل کبوتر دیدنی است دُور دورِ دختران بر گرد مادر  دیدنی است سُرسره بازیِ طفلان روی مرمر دیدنی است چشم با این دیدنی‌ها غرق حیرت می‌شود جبرئیل آمد حرم یک شب شفایش را گرفت رفت میکائیل و اسرافیل جایش را گرفت مرد کوری بود دیدم چشمهایش را گرفت خادمی از دستِ معلولی عصایش را گرفت ناز ما را کم بکش دارد که عادت می‌شود بارها گفتم بده اینبار می‌گویم  بگیر آنچه می‌دانی از آن بسیار می‌گویم  بگیر این مَنیت را از این دیوار می‌گویم  بگیر هرچه شد بر قامتم سربار می‌گویم بگیر عاشقیِ ما تو را اسباب زحمت می‌شود با کبوترهای تو هروقت قاطی می‌شوم مثل این فواره غرقِ بی ثباتی می‌شوم محوِ اوصاف تو و الطاف ذاتی می‌شوم باز امشب خیره بر  مردی دهاتی می‌شوم هرکه اینجا می‌رسد حتما که دعوت می‌شود با خودش چادر نمازِ پیر‌زن آورده است جانماز و عطر و تسبیح و کفن آورده است روی انگشتش عقیقی از یمن آورده است خرده پولی نذر آقا از وطن آورده است آسمان از دیدنش غرق حسادت می‌شود می‌کشد سوغاتی‌اش را بر ضریحت پیرمرد می‌زند بوسه همینجا بر ضریحت پیرمرد آمده در بین صف‌ها بر ضریحت پیرمرد یک کفن آورد اما بر ضریحت پیر مرد قبل آنیکه کشد دیدم خجالت می‌شود گریه‌اش اُفتاد یادِ جسم عریان حسین از خجالت آب شد پیرِ پریشان حسین زیرِ ایوانت دلش رفته به ایوان حسین ای به قربانت رضا و ای به قربان حسین اشکهامان مرهم صدها جراحت می‌شود 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با بوسه بر خاکت طلا رونق گرفته با نام تو بازارها رونق گرفته ای که قدمگاه تو آمالِ دل ماست هر جا که رفتی خاک پا رونق گرفته داروی ما دارالشفایت ، خاک پایت در خیلِ بیمار این دوا رونق گرفت بیمار ، یک تجویز ، حال خوب ، برگشت اینگونه این دارالشفا رونق گرفته مزدِ تو بر زوار توحید ست ، با تو ایمانِ مردم بر خدا رونق گرفته یک اربعین را کربلایی می کنی پس انگار با تو کربلا رونق گرفته 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini عشقِ تو داده بر دل، جذبهٔ تاب و تب را نام تو ناب کرده لذتِ ذکرِ لب را تا ببَری دل از هر گوشه نشینِ سائل رأفتِ تو رسانده ناب ترین سبب را نام تو شد علی(ع) و نیست عجب که خاک ِ طوس؛ به عشقِ نامت بار دهد رطب را اهل ولا شد آنکه با دل و جان شنیده ست از لبِ تو حديثِ سلسلةُ الذهَب را شرطِ تو در مسیرِ واقعهٔ غدیر است شرطِ تو کرده تبیین معنیِ روز و شب را حبّ تو روزِ روشن! بغض ِ تو اوجِ ظلمت بندهٔ بی ولایت سجده نکرده رب را شرطِ تو مُهرِ تأییدِ همهٔ عبادات اهلِ ولایتِ تو؛ جان بدهَد ادب را جنّتِ بارگاهت حیرتِ لایزال است بسکه نشانده بر لب واژهٔ «لَلعجب» را هر که شد آشنا با بوسهٔ بر ضریحت واجبِ محض خوانْد این بوسهٔ مستحب را! 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای آفتاب حسن به حسنت سلام ما زیبا شود به از تو سرودن کلام ما عمری گدای پشت در خانه ی توایم جز سفره ی تو سفره ی دیگر حرام ما بر شانمان ملائکه هم غبطه میخورند خدمت به زائران حریمت مقام ما ما با غذای حضرتی ات قد کشیده ایم دنیا فقط کنار تو باشد به کام ما طعنه به روز و هفته و هر ماه میزنیم با یاد تو اگر گذرد صبح و شام ما اجدادمان کنیز و غلامان درگهت " ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما " 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تا بر حریم امن حرم پا گذاشتم انگار سر به دامن دریا گذاشتم موج عطوفت تو رسید و مرا گرفت اندوه را به عشق تو، تنها گذاشتم بغضی که شوق داشت کنار تو بشکند آنجا به حال خوب خودش واگذاشتم پایینِ نامه‌ای که سپردم به خادمان یک جا برای "باشد" و "امضا" گذاشتم... یک کُنج دِنج، زیر قدم‌های زائران دل را گره زدم به تو و جا گذاشتم.... 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تا ابد باب الرضا در حکم باب الحاجت است این حرم دارالشفایش هم بدون نوبت است زیر دِینِ هر کسی رفتم، سرم منّت گذاشت در عوض شاهِ خراسان سفره‌اش بی‌منّت است با وجود پنجره فولادِ مشهد، هر کسی حاجتش را جای دیگر می‌بَرد در غفلت است هر که را دیدیم از این سفره روزی می‌بَرد هر که را دیدیم از فضل رضا در حیرت است کاش پُشت پنجره فولاد پابندم کنند روزهای بی حرم، در اصل یَوم الحسرت است از امامم قول می‌خواهم بیاید وقت مرگ کار وقتی با رضا باشد خیالم راحت است روضه‌ها سمت بقیع و چار قبرش می‌رود روزهایی که شبستان‌های مشهد خلوت است 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini رسیدم دوباره به درگاه شاهی چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی فلک آستانی ملک پاسبانی ضمان کارگاهی جنان بارگاهی سلام ای غریبی که در صبح محشر ندارم به جز مُهر مِهرت گواهی خیالت به سر خون هجرت به گردن به شوق تو کردم چه شال و کلاهی شلوغ است دورت ولی شد فراهم عجب خلوتی خلوت دلبخواهی چو آیینه از بس که دل نازکی تو توان تا حریمت رسیدن به آهی تو آیینه آیینه نوری و نوری تو مهری چه مهری تو ماهی چه ماهی تو را مهر گفتم؟ تو را ماه خواندم؟ عجب کسر شأنی عجب اشتباهی که مهر است در محضرت مرده شمعی که ماه است پیش رخت روسیاهی گرفته ست خورشید اذن دمیدن ز نقاره خانه دم هر پگاهی تویی شرط توحید و بی تو یقینا همه نیست توحید جز لاإلهی اگر ابر لطفت به محشر ببارد نماند ثوابی نماند گناهی به لطف تو کاه ثواب است کوهی به بذل تو کوه گناه است کاهی لب دره ی نفس لغزیده پایم نگه دار دست مرا با نگاهی منم آن گنهکار امیدواری که دارد ز لطف تو پشت و پناهی ندانم چگونه برآیم ز شکرش اگر راه دادی مرا گاه گاهی الهی مرا از حریمش مکن دور مرا از حریمش مکن دور الهی 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini . با تو هر حرفی که ممکن بود و ‌می‌شد را زدم شاید و امّا و لازم هست و لابُد را زدم تو امام مهربانی بودی و‌ من بارها در بیان درد خود قید تقیُّد را زدم ای سلیمانی ترین! تا خود بگویم از خودم با کسی از تو نگفتم، بال هُدهُد را زدم تا نگویم شِکوه‌ام را روبروی گنبدت قید زائر بودن روز تولد را زدم در نمازم سمت مشهد گفتم اللّه الصمد پس بدین ترتیب زیرآب تَعَبُّد را زدم با ستاره هشت، آرامش گرفتم روز و شب هر تماسی که گرفتم قبلش این کُد را زدم تا بیایم زودتر پیش تو در حین نماز باز گیسوی سلام هر تشهد را زدم نفْس من از بس مسلط گشته بر رفتار من شاید این‌دفعه کنار تو رگ خود را زدم 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بارها گفتم به خود دیدی که قسمت می‌شود دیدنش نزدیک‌تر ساعت‌به‌ساعت می‌شود بعدِ نیشابور قلبم پُر حرارت می‌شود عاقبت از دستِ من این کوپه راحت می‌شود عشق وقتی‌که تو باشی بی‌نهایت می‌شود یک نفر قبل از خودم در من تصرف کرده است عشق را در شوق پیچیده، تعارف کرده است وسعتِ روحِ مرا غرقِ تشرف کرده است تا حرم را دیده‌ام، قلبم توقف کرده است باز هم اذنِ ورودی که عنایت می‌شود یک طرف صوتِ تلاوت‌های قاری‌ها و من یک طرف مداح و آوای قناری‌ها و من صحن در صحن است حال بی قراری‌ها و من تا ضریحت مست از لحظه شماری‌ها و من یاعلی می‌گویم اینجا و قیامت می‌شود مثل این آئینه‌ها خود را شکستم، آمدم پیش این فواره‌ها قدری نشستم، آمدم تا ضریحت راه را از حفظ هستم، آمدم رو به سویت چشم‌هایم را که بستم، آمدم آمدم که آمدن‌هایت اجابت می‌شود من به دنبالِ توأم فیروزه‌کاری‌ها که نه غرق در نام رضایم، خوش‌نگاری‌ها که نه دست خالی می‌روم، از کفشداری‌ها که نه می‌کَنم دل از همه، از این نداری‌ها که نه صدهزاران حج نصیب یک زیارت می‌شود هرچه هست اینجا از اول تا به آخر دیدنی است بالْ بالِ بچه‌ها مثل کبوتر دیدنی است دُورْ دورِ دختران بر گِرد مادر دیدنی است سُرسُره‌بازیِ طفلان روی مَرمَر دیدنی است چشم با این دیدنی‌ها غرق حیرت می‌شود جبرئیل آمد حرم، یک شب شفایش را گرفت رفت میکائیل و اسرافیل جایش را گرفت مرد کوری بود دیدم چشم‌هایش را گرفت خادمی از دستِ معلولی عصایش را گرفت ناز ما را کم بکش، دارد که عادت می‌شود بارها گفتم بده، این‌بار می‌گویم بگیر آنچه می‌دانی از آن بسیار می‌گویم  بگیر این مَنیّت را از این دیوار می‌گویم  بگیر هرچه شد بر قامتم سربار، می‌گویم بگیر عاشقیِ ما، تو را اسباب زحمت می‌شود با کبوترهای تو هروقت قاطی می‌شوم مثل این فواره غرقِ بی ثباتی می‌شوم محوِ اوصاف تو و الطاف ذاتی می‌شوم باز امشب خیره بر مردی دهاتی می‌شوم هرکه اینجا می‌رسد حتما که دعوت می‌شود با خودش چادر نمازِ پیر‌زن آورده است جانماز و عطر و تسبیح و کفن آورده است روی انگشتش عقیقی از یمن آورده است خرده پولی نذر آقا از وطن آورده است آسمان از دیدنش غرقِ حسادت می‌شود می‌کشد سوغاتی‌اش را بر ضریحت پیرمرد می‌زند بوسه همینجا بر ضریحت پیرمرد آمده در بین صف‌ها بر ضریحت پیرمرد یک کفن آورد، اما بر ضریحت پیر مرد... قبل آنیکه کِشَد، سرخ از خجالت می‌شود گریه‌اش اُفتاد یادِ جسم عریانِ حسین از خجالت آب شد پیرِ پریشانِ حسین زیرِ ایوانت دلش رفته به ایوانِ حسین ای به قربانت رضا و ای به قربانِ حسین اشک‌هامان مرهم صدها جراحت می‌شود 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini . حال دلم میگیرد و بد میشود گاهی بغضی می آید گریه را سد میشود گاهی باید کبوتر شد ، پری زد تا به آن شهری کانجا فرشته رفت و آمد میشود گاهی این روضه اقیانوسی از مِهر است و آقایی جبریل حتی از درش رد میشود گاهی اینجا به روی هیچکس در را نمی بندند انبـوه زائـرها زبـانزد میشود گاهی... اینجا کلام «اُدْخُلُوهَا» بسکه دلخواه است هنگام رفتن دل مُردّد میشود گاهی آقا دوباره خواب دیدم مشهدت هستم... خیلی دلم دلتنگ مشهد میشود گاهی 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّئوفِ الَّذِی هَیجَ أَحْزَانَ یوْمِ الطُّفُوفِ احساس می کنم که همین‌جاست جنتم هر وقت در حریم تو گرم زیارتم هرگز به جز تو از تو نمی خواهم ای رئوف این است آرزوی من این است حاجتم آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا من صید مبتلا‌شده ی این ضمانتم یک سال می شود که به مشهد نیامدم یک سال می شود که فقط آهِ حسرتم خلوت‌گُزین صحنِ گوهرشاد تو..،منم یک شب سری بزن به من و کنج‌عزلتم در شهر شُهرتم شده دیوانه ی رضا در ماجرای عاشقی‌ات درس عبرتم گندم‌به‌دست..،گوشه ای از بارگاه تو با جبرئیل های حرم گرم صحبتم گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم... شکر خدا کبوتر بام کرامتم وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس پس خوش‌به‌حال من که در این مُلک،رعیتم جاروکش حریم تواَم..،نوکر تواَم گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم خورشید عالمِین،همین گنبد‌ِ طلاست بر بام تو دمیده شود صبح دولتم من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی کنم من سالیان سال کنار تو راحتم کُلِّ عشیره..،نان‌خور موسی بن جعفریم قربان این گداشدنِ با‌اصالتم ای مهربان‌تر‌ از پدرم! دوست‌دارمت... از کودکی همیشه تو کردی حمایتم مُهر تو مُهر نیست..،مسیحایِ طوس ماست صد مُرده زنده می شود از عطر تربتم صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند با چای حضرتی‌ست فقط اوج لذتم محشر، شفیعِ گریه‌کنانِ تو فاطمه است زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم کامل‌ترین عبادت من نام حیدر است ذکر علی علی شده کُلِّ دیانتم سرباز حیدریم،نجف پادگان ماست... در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم صحن رضاست آینه ی صحن مرتضی... من محو در تجلیِ این بی نهایتم سلمانِ سرسپرده ی سَلمانیِ تواَم لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم بابُ الجواد؛ بابِ مُرادِ دل من است عمریست داده ای به همین راه عادتم نُطقم کنار پنجره‌فولاد باز شد با ذکر یا رقیه بهم ریخت لُکنتم ای عُهده‌دار مجلس عطشان کربلا! من آن حسین‌گویِ دمِ دربِ هیئتم تو روضه‌خوان آن لب سرنیزه‌خورده ای من سینه‌چاکِ لطمه‌ی ذکر مصیبتم یَابْن‌َالشَّبیب‌گُفتنِ تو می کُشد مرا... گفتی:که زخم خورده‌ی آن هتک حرمتم ▪️ یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini