#حضرت_زینب #امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
@shere_aeini
بس که خورشید موپریشان است
آفتاب عراق سوزان است
رنگ عوض کرده پیکرت حتما
چونکه در قتلگاه عریان است...
رفت میدان برادری تنها
آمد اما از او سری تنها
باقی قصه بعد تو این است
راه شام است و خواهری تنها
هیچ روزی شبیه شام نشد
دختر حیدر احترام نشد
هر چه رفتیم صبح تا سرشب
کوچه پس کوچه ها تمام نشد
بس که شد کوچه های شام شلوغ
دورمان بود از اتهام شلوغ
معجرم خاک و خون گرفت که بود
سرم از سنگ های بام شلوغ
آبروی قبیله را بردند
بانوان جلیله را بردند
سر عباس تا به نیزه نشست
دست بسته عقیله را بردند
صحبت از معجر و نقاب گذشت
بر سرم کامل آفتاب گذشت
به خدا نصف جان شدم از شرم
تا که آن مجلس شراب گذشت
خواهرت شعله های در دیده
از همان ابتدا خطر دیده
این غبار مبارزه است حسین
معجرم رنگ خاک اگر دیده
من به دلهای مرده جان دادم
به همه راه را نشان دادم
مثل حیدر که فتح خیبرکرد
کوفه و شام را تکان دادم
همه ی خلق در امان من است
عفت و عاطفه نشان من است
کوفه وشام بدر و احزاب است
ذوالفقار علی بیان من است
از یتیمان سپاه آوردم
باغم و سوز و آه آوردم
کاروانی پر از ستاره و ماه
سمت شام سیاه آوردم
🔸شاعر:
#محمد_علی_بقایی
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 #حضرت_رقیه #مصائب_شام
#کاروان_اسرا
@shere_aeini
قربان دستهات نبودی در این سفر
دردانه ات به ضربه شلاق ناز شد
هم ضرب خورده هم پر زخم است و آبله
بابا ببخش پیش تو پایم دراز شد
بعدازتو جز تو هیچ تمنا نداشتم
این ناز دخترانه تماما نیاز شد
تو رفتی و زمانه چه ها کرد بعد تو
زینب سوار بر شتر بی جهاز شد
اوج مصیبت است پدر جان در این دیار
بی حرمتی به آل پیمبر مجاز شد
از ضرب دست حرمله ها بسته شد ولی
چشمم برای دیدن چشم تو باز شد
🔸شاعر:
#محمد_علی_بقایی
__________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_محسن_بن_علی #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
سر سجاده ات که می آیی
راه معراج عاشقان باز است
هر نخ از ریشه های چادرتو
آسمانی برای پرواز است
مهر و امضای حاجت عالم
در دعای دل شکسته ی توست
مادرانه ترین نوازش ها
توی دستان پینه بسته ی توست
از سر معجر تو ای بانو
آیه های حجاب میریزد
از همان چادرت که وصله زدی
در محل آفتاب میریزد
مثل خورشید.... نه فراتر از آن
چشم هستی است روشن از نورت
دائما رشد میکنم چون گل
پای این اشکها من از نورت
این یتیم فقیر مسکین را
سرپناهی نبوده غیر از تو
تا به بن بست خورده ام مادر
هیچ راهی نبوده غیر از تو
مادران درد هم اگر دارند
با همان حال غرق لبخندند
هرکه شد غصه دار قصه ی خویش
مادران غصه دار فرزندند
ای که اشک عزای تو بوده است
مایه ی سربلندی و شرفم
من که نالایقم برایم باز
مادری کن اگرچه ناخلفم
با همان خاک هم ملوکانه است
چادر تو اگر چه غرق رفو است
روز محشر که روز بی کسی است
رشته ی چادر تو واعتصمو است
شک ندارم حجاب بی بدلت
قبله ی پاکی است بی بی جان
خاکها بر سر زمین از چه
چادرت خاکی است بی بی جان؟
چادرت خاکی است بی زحمت
اول روضه چادری بتکان
با تکان دادن همین چادر
گرد غم را به پلکها بنشان
من بمیرم برایت آن دم که
کند وکم رنگ شد نفسهایت
غرق غم آه میکشم گویا
پشت در تنگ شد نفسهایت
در نمیخواست سر به تو بزند
لگدی ناگهان نثارش شد
روی لولا عقب عقب چرخید
دلش از غصه غرق آتش شد
در نمیخواست شعله ور باشد
بلکه میخواست مهربان باشد
میخ میخواست غنچه ات ای گل
پای دیوار در امان باشد
در لگد خوردو میخ را آورد
تا بهشت تو لاله گون باشد
از همان لحظه تا ابد باید
دل تاریخ غرق خون باشد
حیرتم کشت بین کوچه چرا
آسمان بر زمین نمیافتاد
تو اگر بر زمین نمیخوردی
شاهی از صدر زین نمیافتاد
🔸شاعر:
#محمد_علی_بقایی
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
برده ای از خانه ام با رفتنت لبخند را
خنده ها و گریه های آخرین فرزند را
ازسفرهای خطیر کوچه ها برگشته ای
ازکجا آورده ای این طرفه بازوبند را
داغ هجران تو بر من آنچنان سخت است که
برجگر باید بریزم بعدازاین اسپند را
تا توبودی یک نفر حرف دلم رامیشنید
بی توبایدبشنوم هرآنچه می گویند را
بند بند پیکرت لرزید وپهلویت شکست
در عوض از دست حیدر باز کردی بند را
🔸شاعر:
#محمد_علی_بقایی
____
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مناجات_باخدا
#ماه_رمضان
@shere_aeini
دست سائل در این خانه اگر پر نشود
سنگِ درخواست او جای دگر دُر نشود
سالها هست که دستم به در خانه توست
روزی ام مرحمت سفره ی شاهانه توست
من گدایت که شدم قدر و بهایم دادی
سنگِ دل آینه کردی و جلایم دادی
من فقط اشک بصر خون جگر میخواهم
حال روضه دم افطار و سحر میخواهم
دوست دارم که گرفتار تر از قبل شوم
اشک ماتم شده سرشار تر از قبل شوم
از همین رنگ سیاهی که به دیوار زدند
در حسینیه ی دل خیمه ی بسیار زدند
من به جز روضه نرفتم به سرای دگری
گوش من نیست بدهکار صدای دگری
همه زندگی ام روضه ، حسینم دین است
گوشه روضه اگر جان بدهم شیرین است
دستم از مرثیه ها جام بلا میگیرد
روضه ی یازدهم جان مرا میگیرد
.
جای دارد که برون آید از پیکر جان
محملی نیست که زینب بنشیند بر آن
دختران را که خودش برد روی ناقه گذاشت
چاره ساز همه آفاق خودش چاره نداشت
هر طرف را که نظر کرد یکی یار ندید
قاسم و اکبر و عباس علمدار ندید
اشک چشمش به روی پوشیه اش راه کشید
زیر لب گفت اباالفضل و فقط آه کشید
دمی از علقمه ای شیر دلاور برگرد
محض آسودگی خاطر خواهر برگرد
با کسی غیر تو هم گام نبودم برگرد
قبل از این در ملا عام نبودم برگرد
ای خدا دست حرامی به نقابی نرسد
وای اگر راه بیفتند و رکابی نرسد
🔸شاعر:
#محمد_علی_بقایی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
@shere_aeini
به خویش بند شدم بنده ی خدا نشدم
اسیر نفس شدم عاشق شما نشدم
هزار مرتبه رفتم ولی پشیمانم
ببخش اگر که ز دنیای دون رها نشدم
(هزار جهد بکردم که یار من باشی)
مقیم ساحت قدسی تو چرا نشدم...؟؟؟
تمام عمر به دنبال روضه ات بودم
ولی شبیه وهب با تو آشنا نشدم
شنیدم و به دو تا قطره اشک بگذشتم
شهید روضه سنگین کربلا نشدم
اگر چه دائما اینجا نبوده ام اما
از آستان ولایت دمی جدا نشدم
ز کودکی سر این سفره ها بزرگ شدم
به نان غیر تو یک لحظه مبتلا نشدم
همیشه گردن خود را فراز میگیرم
چرا که پای غمی غیر روضه تا نشدم
مرا که عاقبت الامر مرگ خواهد برد
نبینم اینکه برای شما فدا نشدم
.
.
غریب بودی تنها ، نبود یار تو را
رسیده بود ز غم انتهای کار تو را
فدای بی کسی ات قبل مقتلت کشتند
ز درد و رنج و مصائب هزار بار تو را
نکرد هیچ مراعات و با قساوت قلب
کشید جانب گودال نیزه دار تو را
چه حال داشت در آن لحظه عمه سادات
که چشم خیسش گم کرد در غبار تو را
فدای زینب کبری و صبر بی حدش
چگونه دید گرفتار نیزه زار تو را
بدن نبود در آن بین عطرت اما بود
نمیشناخت وگرنه به چشم تار تو را
🔸شاعر:
#محمد_علی_بقایی
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
@shere_aeini
آسمان و قمر پریشان است
چقدر این سحر پریشان است
صحن این خانه مثل هر شب نیست
مثل دیوار و در پریشان است
در نگاه پدر چنین دیدیم
مژه چشم تر پریشان است
منتظر بوده سالها انگار
غصه دارد اگر پریشان است
دست بر دامنش اگر زد میخ
از همه بیشتر پریشان است
محکم از خانه رفت تا مسجد
مرد و مردانه رفت تا مسجد
ماذنه خاک بوس مولا شد
بعد از آن روز قامتش تا شد
داشت محراب بر سرش میزد
آتش از جان به منبرش میزد
ناگهان اشقی الاشقیا برخواست
قاتل نفس مصطفی برخواست
آبرو از تمام دنیا برد
تیغ را با دو دست بالا برد
آنچنان ضربه زد که سر وا شد
در جنان قد فاطمه تا شد
قامت دین به خاک افتاده
حیدر است این به خاک افتاده
مثل دستار خونی بابا
چشم های پسر پریشان است
چشم های حسین کاسه خون
چشمهای قمر پریشان است
از دل کوچه بوی خون آمد
زینب از این خبر پریشان است
ام کلثوم میزند بر سر
بر روی شانه سر پریشان است
🔸شاعر:
#محمد_علی_بقایی
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
@shere_aeini
از همین خاکروبه های حرم
میرسد تا به عرش بال و پرم
هرکجا رفته ام به جز اینجا
مطمئناً به سنگ خورده سرم
دل من سنگ و سنگِ صحنْ دل است
پس برای حرم بیا بخرم
دل من مانده پای پنجره ات
دل از اینجا بگو کجا ببرم؟
جز شما دلبری نمیخواهم
روزی آقا نخواستی اگرم....
گر بگویی برو چکار کنم ؟؟؟
به کجا و به که فرار کنم ؟؟؟
دست ما را رها کنی هرگز
از ضریحت جدا کنی هرگز
با غریبان هم آشنایی تو
پشت بر آشنا کنی هرگز
سیره ات مهربانی محض است
بی وفا را جفا کنی هرگز
در کرم دست دست کردن نه
یا که چون و چرا کنی هرگز
رحمت عام دیده ایم از تو
خوب و بد را سوا کنی هرگز
ای ولای تو حصن کامل ما
گرم بوده به لطف تو دل ما
بی قرارم علی سوم را
تکیه گاه و پناه مردم را
از خراسان به سفره عالم
میکشد جذبه تو گندم را
آسمان زائر تو را تا عرش
میبرد آنچنان که انجم را
دور تو موج میزند زائر
بپذیر این طواف هشتم را
هر طرف میبرد به سمت خداست
راز ژرفی است این تلاطم را
از ضریح تو نور میریزد
جلوه در کوه طور میریزد
با تو ایمان خلق کامل شد
شرط روز غدیر حاصل شد
پا به دنیا گذاشتی انگار
آیه های کمال نازل شد
دل ما بی ولای تو گِل بود
زیر پایت که خاک شد دل شد
سِحر دَهر از هزار و یک دفعه
یا رئوف و رحیم باطل شد
تا گره خورد نخ به پنجره ات
حاصل آن شفای عاجل شد
پای گل خار را پذیرا باش
دل بیمار را پذیرا باش
گر چه نور است از سواد جُدا
نیست لطف تو از عباد جُدا
کار ما را همیشه راه انداخت
قسم حضرت جواد جُدا
از نخ پرچمت روی گنبد
نیست یک لحظه دست باد جُدا
چرخ دنیا به هر طرف چرخید
دستم از دامنت مباد جُدا
هر چه کردم خدا کند نشود
اعتمادم ز اعتقاد جُدا
من به تو اعتقاد دارم و بس
من به تو اعتماد دارم و بس
🔸شاعر:
#محمد_علی_بقایی
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
__________________
#عبدالله_بن_الحسن
@shere_aeini
نیست چون هیچکسی دور پیمبرزاده...
همه امیدِ عمو کیست؟! برادرزاده!
اکبرت نیست ولی غیرت من مانده هنوز
گرچه افتاده ابالفضل، حسن مانده هنوز
یازده سال عمو جان پدر من بودی
مثل پروانه فقط دور و بر من بودی
بیشتر از علیاکبر نظرت بر من بود
جای من مثل پسرهات برآن دامن بود
زودتر از پسرت لقمه به من میدادی
با تماشام سلامی به حسن میدادی
به تنم قبل همه جامهی نو پوشاندی
تا که خوابم ببرد در بغلم میماندی
خاطرت هست نشستی به کنارم سحری...
قول دادی که مَرا هم ببری هر سفری؟
حال امروز چه رخ داده امیر دوسرا
میسپاری به حرم تا که بگیرند مرا؟!
فکر کردی بروی من به حرم میمانم؟!
بیخیال تن زخم پدرم میمانم؟!
دارم از دور به اوضاع تنت مینگرم
نیزهای بر کمرت خورد که خم شد کمرم
صورتت زیر لگد مانده و پاخورده شده
سینهات از اثر چکمهای آزرده شده
مستها دوروبرت نعرهی مستانه زدند
نیزهها گیسوی خونین تو را شانه زدند
نیزه را داخل پهلوی تو کج میکردند
بعد باهم به سر قتل تو لج میکردند
قصد دارند سرت را ز قفا قطع کنند
آمدم جای سرت دست مرا قطع کنند
**
حسنیها همه یک روضهی سنگین دارند
همه یک خاطره با بازوی خونین دارند...
🔸شاعر:
#محمد_علی_بقایی
========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
@shere_aeini
چهل سال است مأنوسم به گریه
طبیب درد افسوسم به گریه
همان پیراهنی را که ربودند
چهل سال است میبوسم به گریه
*
چهل سال از جگر آهم درآمد
که جوشن از تن شاهم درآمد
فراموشم نخواهد شد همان شب
که روی نیزهها ماهم درآمد
*
قرار قلب زارم گریه بوده
همه دارو ندارم گریه بوده
نپرسید از چه پلکم زخم برداشت
چهل سال است کارم گریه بوده
*
همین که در دلم آشوب افتاد
به پای گریهام یعقوب افتاد
چنان ضربه به لبهای پدر خورد
که رنگِ خونِ لب، بر چوب افتاد
*
گلوی دلبر دلخواه، زخم است
میان سینه حتی آه، زخم است
دلیل گریهی چل سالهی من
هزارو نهصدو پنجاه زخم است
*
به سر میریخت آتش از روی بام
امان از تشت زر، ای وای از جام
تمام روضههای من همین است
نپرسید از دلم، الشام الشام...
🔸شاعر:
#محمد_علی_بقایی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini