#ایام_مسلمیه
@shere_aeini
این کوفیان که دم ز مرام و وفا زدند
هنگام لعن نام علی را صدا زدند
ماندم غریب، مثل عمو بین کوچه ها
اینجا تمام شهر به من پشت پا زدند
گفتم منم سفیر ولی خدا، ولی
آقا مرا برای رضای خدا زدند
شرمنده ام که نامه نوشتم بیا؛ نیا
اینجا کسی به فکر شما نیست، جا زدند
دلواپسم برای رقیه، خدا به دور ...
مانند مادر تو مرا بی هوا زدند
آقا نیا که زینب تو پیر میشود
حرف از اسیر و دشمنی مرتضی زدند
این مردمی که نیزه و شمشیر میخرند
قید تو را به خاطر مشتی طلا زدند
پرتاب سنگ بر سر نیزه رواج یافت
تا حرف پیشواز و ورود تو را زدند
اینجا غریب را ته گودال می برند
این قرعه را به نام تو در کربلا زدند
تنها خوشم که بر سر دار الاماره ام
راس مرا به خاطر عشق شما زدند
🔸شاعر:
#علی_اکبر_نازک_کار
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
@shere_aeini
از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است
مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است
رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان
مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است
چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود
من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است
ای وجودت ساحلِ امن دل طوفانی ام
کشتی غم های حیدر بعد تو بی لنگر است
فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم
زندگی،در خانه ی بی فاطمه زجر آور است
تو تمام قوت زانوی من بودی ببین
اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است
هرکه می افتد زمین با ذکر من پا میشود
چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است
خسته ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو
این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است
خانه من که نشد، این قبر خاکی لااقل
خانه امنی برای دختر پیغمبر است
محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من
بر دلم مانده است داغ غنچه ای که پرپر است
🔸شاعر:
#علی_اکبر_نازک_کار
__________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
@shere_aeini
یکی از دستبوسان شب و روز تو باران است
ز بسکه روی تو زیبا است راهت راه بندان است
شبیه میزبان است آنکه بر خوان تو مهمان است
که نَقلِ سفره ی تو نُقل جمع مستمندان است
تویی که بعد بابایت امید هر پریشانی
تویی که کیسه بر دوشی و بابای یتیمانی
هلال اول ماه است نقش قوس ابرویت
جمال کامل ماه است قرص کامل رویت
ندارد صبح محشر نور، پیش شام گیسویت
خدا را یافتم از راه چشمان خداجویت
عطا و بخشش و لطف خداوند رحیمی تو
هدایت را تو معنایی؛ صراط المستقیمی تو
تو هستی آنکه شد بسیار در دستان تو هر کم
تویی که سیر کردی از طعام خویش سگ را هم
تویی که گشته حاتم از گدایی درت حاتم ...
ای آنکه بوده معراج تو روی شانه ی خاتم
تو در اوجی ولیکن همدم افتاده ها هستی
بزرگی آنقَدَر که همنشین با هر گدا هستی
فدای خاک پایت! سایه ی روی سرم هستی
تو ای شاه عرب! مهمان قلب هر عجم هستی
یقینا مرجع تقلید هر اهل کرم هستی
تو در قلبم حرم داری؛ که گفته بی حرم هستی؟
به گوشه چشم تو وا شد گره از کار مشکل ها
الا یا ایها الساقی اَدر کاساً وَ ناولها
به صلحت هر که شک دارد لعین بن لعین باشد
گرفته عزت از تو هر کسی اهل یقین باشد
یقینا اعتقاد هر مسلمان هم همین باشد
که فرزند علی باید معز المومنین باشد
تو بودی بیشتر از هر کسی مانند پیغمبر
کریم بن کریمی و شدی آیینهٔ ی حیدر
شده از قطره قطره فضل تو "القطره" بارانی
قسم بر "تین و الزیتون" به صدق قول "بَحرانی"
به مروارید "الرحمن"، به آیت های رحمانی
چراغ روی یزدانی، تو برهانی، تو قرآنی
چنان حیدر که جبرائیل از درسش نشد محروم
تویی آموزگار خضر، در فرمایشِ معصوم ...
در ایثار و کرامت، تا ابد ضرب المثل هستی
حلاوت دارد اسمت، بسکه احلی من عسل هستی
ندارد فرق صلح و جنگ تو، خیر العمل هستی
علی شیر خدا، تو شیر حیدر در جمل هستی
جمل چون خیبر است و هیبتت آیینه ی مولاست
همه دیدند راه حل به دست زاده ی زهرا است
توکل بر خدا کردی و بردی نام زهرا را
در آورده "انا بن الحیدر" تو کفر اعدا را
خلاصه کردی اینگونه تولی و تبری را
به میدان بازگرداندی جوانی های مولا را
به ذکر یا خدیجه راه را تا فتنه طی کردی
شتر را نه که پای کفر را آن روز پی کردی
برای هر که در دریای غم مانده، تویی ساحل
الا ای شهریار جود، ای امید هر سائل ...
ز تو هر کس شنیده، عاشقت گشته، مگر بی دل
هزاران سعدی و حافظ هزاران صائب و بیدل ...
توان درک شانت را ندارد هر سخندانی
مگر نازل شود در حد شانت باز قرآنی ...
پیاده سمت کعبه رفته ای صحرا به صحرا را
گلستان کرده ای در پشت پای خویش هر جا را
به هر قطره نشان دادی مسیر وصل دریا را
که داریم از تو رسم و سنت این اربعین ها را
همه از جام شهد قاسم و عبدالهت مستیم ...
نمک پرورده های شورِ احلی من عسل هستیم
چنان دست کریمت عاشقان را مبتلا کرده
که برق سفره ات شاهان عالم را گدا کرده
برای نوکری ات فاطمه ما را سوا کرده
دعای خیر تو ما را گدای کربلا کرده
خودت میخواستی سهمت ز دنیا مختصر باشد
دلت می خواست بازار حسینت گرم تر باشد
.
🔸شاعر:
#علی_اکبر_نازک_کار
#امیر_حسین_فاضلی
____
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
@shere_aeini
آسمان بود غرق دلشوره
چرخ از گردشش پشیمان بود
حس و حالی غریب حاکم بود
گیسوی نخل ها پریشان بود
شب نمی خواست تا سحر بشود
شب شبیه غروب دلخون بود
در و دیوار ناله می کردند
دم هوهوی باد محزون بود
مقتل کوچه ها قدم به قدم
روضه می خواند و نوحه سر میداد
هق هق چاه کوفه هم آن شب
داشت از غصه ای خبر میداد
بانگ "حی علی الصلاة" آمد
پا شد از جای خویش "خیر العمل"
رفت تا صبح را کند بیدار
آنکه خود بود نور صبح ازل
در خانه ز شرم، ساکت بود
در دل ذوالفقار غصه نشست
"ارجعی" خواند و از سر شوقش
گریه کرد و عمامه اش را بست
داخل کیسه را نگاهی کرد
چند خرما و چند تا نان بود
وقت رفتن رسیده بود و غمش
غربت سفره ی یتیمان بود
به کمر شال سبز خود را بست
بود مشغول ذکر، لب هایش
دخترش در نگاه آخر خود
رفت قربان قد و بالایش
در طوافش پرنده ها گریان
آسمان ضجه می زند: برگرد
به سفر میروی و این دنیا
بی تو دیگر صفا ندارد، مرد!
شال او را گرفت حلقه ی در
گویی از قصه ای پریشان بود
در خانه به التماس افتاد
در خانه به فکر جبران بود
فکر جبران زخم سی ساله
زخم آن در که در مدینه شکست
آن دری که نداشت تاب لگد
سوخت و استخوان سینه شکست
وسط خطبه خواندن مادر
آتش افتاد بر دل حیدر
ناله ی "فضة خذینی"، آه ...
غنچه ای ناشکفته شد پرپر
مادری یک تنه به عشق علی
در مصاف چهل نفر کافر
لگد و تازیانه یک طرف و
یک طرف دست بسته ی حیدر
دست بسته، طناب، آتش و دود
روضه در بزم واژه ها برپا است
تازه این شد شروع غصه و غم
شیعه دلخون ز دست بستن هاست
آه از داغ عصر عاشورا
ترس و اندوه بی امان حرم
اضطراب امام سجاد و
داغ نامحرم و زنان حرم
بستنِ دستِ مرد می باشد
پیش همسر اگرچه سخت اما
باور من نمیشود دیگر
بستن دستهای زینب را
اهل بیت حسین را در راه
زیر باران سنگ آزردند
زینبی را که سایه اش را هم
کس ندیده، به شام می بردند
🔸شاعر:
#سید_امیرحسین_فاضلی
#علی_اکبر_نازک_کار
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
#دوبیتی_و_رباعی
@shere_aeini
بعد از تولد، هر كسى كه ديد او را
مى گفت: گويا خواب مى بينم خدايا
الله اكبر! بر سراپاى وجودش
يكجا پيمبر بود و حيدر بود و زهرا
🔸شاعر:
#اصغر_چرمی
بر قامت دلربای دلبر صلوات
بر نور جمال علی اکبر صلوات
او بود خلاصه علی و احمد
بفرست به پیغمبر و حیدر صلوات
🔸شاعر:
#علی_اکبر_نازک_کار
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini