eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini کار داریم در این شعر فراوان با دَر گوییا خورده گره با غزلِ مولا ، در وَ قسم بَر ترکِ کعبه که حتی دیوار می شد از عشقِ علی پیشِ علی دَرجا در جانشینِ نبی الله که شد روزِ غدیر خستگی های پیمبر همه شد یکجا در شهر علم است نبی شهرِ طرب انگیزی که برایش به خدا هست علی تنها در می نشستند یتیمان همه شب منتظرش خیره بر در همگی تا بزند بابا در چیره بر قلعه ی قلبِ همِگان شد وقتی کَنده شد با دَمِ یا فاطمه اش از جا در شُد دَرِ قلعه ز جا کَنده ولی مرغِ دلم ناخود آگاه سفر می کُند از در تا در نکند در غزلم بسته شود دستانش نکند در غزلم باز شود با پا در میخِ در داغ شد و مادرمان زخمی شد او کنون تکیه به دیوار نماید یا در ؟! آنچنان با لَگدی باز شد آن در که همه فکر کردند که دیوار یکی شد با در آه! سادات ببخشند ولی خورد زمین در همین فاصله هم کنده شد از لولا در رد شدند آن همه نامرد از آن در با پا تا که افتاد به رویِ بدنِ زهرا در بچه سید نشدم دستِ خودم نیست ولی وسطِ روضه دلم گفت بگویم مادر کربلا جلوه ی هفتاد وسه تَن می شد اگر اندکی تاب میاورد در آن غوغا در آه! ای فاطمه؛ ای علتِ لبخندِ علی رفتی و بعدِ تو انداخت زِ پا او را در ما فقیریم و یتیمیم و اسیریم همه جز تو فریادرسی نیست بیا بُگْشا در با دعای فَرَجت از خودِ خورشید بخواه تا کمی باز کند روی همه دنیا در... 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini «هادی اگر تویی که کسی گم نمی شود» . ای آنکه هستی ام شده ای از قدیم ها ای عاشقِ تو حضرتِ عبدالعظیم ها با گَرد و خاکِ صحنِ تو ادغام شد گِلَم ویران شده چُنان حرمَت بارها دلم تاریکیِ جهانِ مرا نورِ مُطلقی ای جان فدایِ رویِ تو یا ایها النقی در گوشه گوشه ی همه عالَم نوشته اند بنگَر که در متونِ کُهن هم نوشته اند : ازبس که سبکِ بَخشش و لطفَش جوادی است گاهی توکلِ مُتوکِل به هادی است بی شک همیشه بخششِ تو عاری از چِراست ثروت همیشه نزدِ گدایانِ سامراست ای خاکِ پات سُرمه ی چشمِ امیرها سَر می نهند پای قدومِ تو شیرها بعد از تو بس که دل به تو حسِ نیاز کرد (( صوفی نهاد دام و سَرِ حُقه باز کرد )) یک عده با تو گرچه کمی هم قبیله اند در پُشتِ دین و اسمِ شما غرقِ حیله اند بیزارم از تمامیِ ارباب های شهر دلخسته ام ز جعفرِ کذاب های شهر با سیبِ سرخِ حیله همه ناتوان شدیم ننگا به ما که آدمکِ این و آن شدیم از بس که خیری از همه عالم ندیده است این جامعه به جامعه خواندن رسیده است آقا ؛ پدر بزرگِ گُلِ آخرین تویی یعنی برای خواندنِ او بهترین تویی تا از قفس تمامِ جهان را رها کنی باید خودت برای ظهورش دعا کنی با یک دعای خود غم ما را مَحار کن با یک دعای خود دلِ ما را بهار کن بی تو بهار قسمتِ مردم نمی شود هادی اگر تویی که کسی گُم نمی شود هادی شدی که بر همگان سَر شویم ما هادی شدی که از همه برتر شویم ما هادی شدی که جَلدِ غمِ سامرا شویم هادی شدی شما که کبوتر شویم ما گمراه شد هرآنکه از این طایفه جداست هادی شدی که پیروِ حیدر شویم ما هادی شدی که فاتحِ دلها شوی و بعد از عاشقانِ فاتحِ خیبر شویم ما هرکس غلامِ خانِ شما شد امیر شد هادی شدی که خود همه دلبر شویم ما هادی شدی که در همه ی کوچه های شهر از بانیانِ روضه ی مادر شویم ما زخمِ زبان زدن به تو جور است دائماً وقتی که هم علی شده ای هم ابالحسن آه ای امامِ شاعرِ ما شاعران سلام ای چارمینِ علی! گُلِ حیدر نشان سلام ای نامِ دلبرانه ی تو ذکرِ نابِ ما یک قطره از غدیریه ات شد شرابِ ما گفتم شراب و ذهنِ من انگار پَر کشید هی جرعه جرعه روضه ی سَر بسته سَرکشید دنیای شعر وشاعری ام بی شراب باد بَزمِ شرابِ دفترِ شعرم خراب باد شعرم به سَر رسید و به پای تو اشک ریخت وقتِ گریز شد به کجا میتوان گریخت؟ دندان گرفته ام به جگر! روضه خوان بَس است تنها برای کشتنِ ما خیزران بس است ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان... 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
تو مادر زهرا شدی پس دین باید در اینجا نکته بین باشد ننگ است در عالم زنی دیگر غیر از تو ام المومنین باشد 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دوباره زد به سرِ عاشقان هوای حسن نفس ، نفس، نفسِ سینه زن فدای حسن خوشم که یک رگِ من می رسد به او ، مادر! به لطفِ تو شدم امشب غزلسُرای حسن کریمِ طایفه یعنی که با سگی ولگرد عجیب نیست که قسمت شَود غذای حسن در این زمانه که هرکس به هر دَری زده است خوشا به حال کسی که شده گدای حسن ببین که روی لَبَش لختهْ خون به جای دعاست نگاه کن که اجابت شده دعای حسن چقَدْر یاسِ کبود آمده ست دورِ لَبَش چقَدْر روضه ی زهراست روضه های حسن میان کوچه ی تاریخ تا ابد پیداست چه رازهای مگویی ز ردپای حسن چه دید در دلِ کوچه که بود تا آخر همیشه بغضِ غریبانه در صدای حسن برای مادرِ او روضه خوان بخوان از او دوباره کرده دل اَبری اش هوای حسن بگو به مادرِ او ما غریب و تنهاییم غریب ها همه هستند آشنای حسن بگو دو غم به دلت ماند حضرتِ مادر کفن برای حسین و حرم برای حسن ولی مباد که غمگین شوی که ما هستیم همیشه مست حسین و همیشه پای حسن... . 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini . دیگر رسید لحظه ی فردای بی علی پوچیم و هیچ ما پس از این ، (ما)ی بی علی ای کاسه های شیرِ به صف ننگ بر شما گَر از علی کنید تمنای بی علی مُرغ از قفس پرید ندا داد جبرئیل اینک شما و وحشتِ دنیای بی علی قرآنِ بی علی ثمرَش ابنِ ملجم است دارد خطر تلاوتِ هر آیه بی علی بوی شکافِ کعبه گرفته طوافِ ما باید گریخت وَرنَه ز هَر جای بی علی جز یاعلی مگو و مَدد از جهان مجو شیطان نشسته در پَسِ هر (یا) ی بی علی با یاعلیست گَر دَمِ او زنده می کُند بی معجزه ست هر دمِ عیسای بی علی رَمزِ شکافِ کعبه و دریا علیست ، پس غرق است بینِ حادثه موسای بی علی در (عین) و (لام) و (یا) همه ی درس ها گُمند بیهودگیست مَشقِ الفبای بی علی یک عده پای غیرِ علی پا گرفته اند اسلامشان شده ست چه بی پایه بی علی شیری که خورده اند از آن رو که نیست پاک ازآنشان شده ست اذان های بی علی ((ما را خدا ز زُهدِ ریا بی نیاز کرد))* دلخوش بمان تو شیخْ به تقوای بی علی... 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
مُرغ از قفس پرید ندا داد جبرئیل اینک شما و وحشتِ دنیای بی علی... 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آن روزها دستِ پدرها بس که خالی بود یک مشهدِ ساده برامان خوش خیالی بود از چاه های نفت سهمِ ما علاالدین از عیشِ دنیا سهمِ ما چایِ ذغالی بود کفشِ دوخطِ میخی و آتاری و تیله دار و ندارم کارت های فوتبالی بود عکسِ حرم را بوسه می زد کودکی هایم عکسی که روی سکه های صد ریالی بود عکسی که هرشب پیشِ چشمِ مادرم تا صبح تنها دلیلِ گریه های پشتِ قالی بود دستِ پدر از قلکِ من بود خالی تر آری همیشه مادرم بُغضَش سُفالی بود گاهی پدر از طُرقبه می گفت اما حیف هرسال جیبِ او دچارِ خشکسالی بود نه اهلِ مشهد نه ولیکن ریشه ام آنجاست صجایی که شوقِ سالهای نونهالی بود همراهِ اتوبوسِ بنزِ سیصد و دو ، گاه می رفت تا مشهد دلم! بَه بَه! چه حالی بود آقا نوارِ (( لاله ی خوشبو رضا )) بُگْذار فامیلیِ آقای راننده وصالی بود یک فرفره ، یک زنجبیلِ پیچی و یک عطر سوغاتِ خوبِ روزهای خردسالی بود با پرده ی نقاشی صحنِ حرم عکسی... انداختیم و من لباسم خال خالی بود یَخمَک به دستم بود و می رفتم حرم سرمَست لبهام غرقِ خنده های پرتقالی بود با اولین پرواز امروز آمدم مشهد جای منِ آن روزها بدجور خالی بود مادر! دوباره گم شدم در کوچه ی سرشور کو آن مسافرخانه ای که این حوالی بود مادر! به جای تو زیارت کردم آقا را بابا! هوای طرقبه امروز عالی بود...! 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini من نیستم از باده یِ این بادیه خشنود کو آتشِ جامی که که کُنَد دردِ مرا دود . از شیخ بپرهیز که یک عمْر عمل کرد برعکسِ همان چیز که خود یکسره فرمود . دلخسته ام از خرقه ی موسایی فرعون دلخسته ام از ژستِ خَلیلانه ی نَمرود . دلخسته ام از شهرِ ریا! شهرِ تظاهُر ای شهرِ پُر از رنگ و پر از حاشیه بدرود . باید بروَم شهرِ نجف جایِ من آنجاست ما را ببَر ای عشق به سَرمنزلِ مقصود . ای کاش به گیسوی ضریحَش بزنم چنگ تا چند بسوزیم و بسازیم چُنان عود . گویَند علی می زده صد وصله به کفشَش ای کاش دلِ خسته ی من کفشِ علی بود . گفتند علی کیست؟ همان کعبه ی سیار گفتند علی کیست؟ همان قبله ی موجود . آن کوه تر از کوه تر از کوه تر از کوه آن رودتر از رودتر از رودتر از رود . آن مرد که مبهوتِ جمالش شده یوسُف آن مرد که مبهوتِ صدایش شده داوود . یک دانه ی انگورِ ضریحَش به لَبَم خورد دیگر پس از آن این لبِ وامانده نیاسود . هرچند که نوشیدم ازاین جام کمی دیر با هیچ شرابی نشدم مَست چنین زود . قرآن و نماز و حرم و‌ روزه وحج هم جز عشقِ علی هیچ به عُشاق نَیَفزود . پس ای ترکِ کعبه بگو کیست ، بگو کیست در خانه ی معبود به جز حضرتِ معبود؟! . از باده ی باد است لَبَش تر لبِ دریا هو میکشد از عشق علی مَست و کف آلود . ما نیز ببینیم همه روی علی را بر کعبه اگر تکیه زَنَد حضرت موعود... 🔸شاعر : ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دائماً شورِ عشق در سرِ ماست ترش روییِ دشمن از این است این که در ازدحامِ تلخی ها زندگی با حسین شیرین است کوله ی من کجاست؟ کفشم کو؟ اربعین ها همیشه بی تابم بعد از آن اولین سفر دلِ من موکِبی شد برای اربابم بغضِ بی تابِ عاشقان ، سفری روی ابرِ خیال می خواهد از نجف سمتِ کربلا رفتن پا فقط نه که بال می خواهد این ستون ها که بیستون وارند نقلِ یک عشقِ ناب و دیرینند این جماعَت چقَدْر فرهادند شهریارانِ قصرِ شیرینند ما (( أَنَا مِنْ حُسَیْن )) گویانیم همه یک روح و بیشمار تنیم بس که (( حُبُّ الحُسَينِ يَجمَعُنا )) همه انگار اهلِ یک وطنیم چشممان مَحوِ رقصِ پرچم هاست گوشمان مستِ نوحه ی عربی ست آتش و باد، گرمِ عود و فلوت شبِ مستانِ نینوا چه شبی ست به لبم ، لَبْ لَبی غزلخوان شد جای شربت شراب در سینی ست به دهانم دِهْین عجب چسبید طعم شَعْریّه شعرِ آیینی ست در مسیری که فرشِ آن عرش است من فقط دیده ام ظواهر را خُرده از من مگیر ای زاهد حَرَجی نیست حالِ شاعر را گرمِ تبخیر سوی خورشیدیم رودهایی به سمتِ دریاییم در همین ظهرِ راه پیمایی سوی عصرِ ظهور پویاییم شک ندارم برای دردِ همه نامِ مهدی همیشه تسکین است چای مَشّایه یادمان داده ست زندگی با حسین شیرین است... 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini لب گشود و خاکِ قُم از بوی گُل لبریز شد عالَمی دیدند قم اینگونه عالِم خیز شد آسمان خاکش شد و سوگند بر خضرِ نبی پیشِ دریای شکوهش کوه هم ناچیز شد رودخانه محضِ پابوسیِ او آمد به قم آبِ قم مثلِ شرابی ناب ، شور انگیز شد شهرهای بیشماری فرشِ راه او شدند جای جای خاکِ ایران قالیِ تبریز شد بی صدا پژمرد و از داغَش انارِ ساوه هم گشت خونین دل تر و خون گریه ی پاییز شد سالها رفت و کمی هم کم نشد از لطفِ او لطفِ بانو شاملِ ما پُرگناهان نیز شد قم فراوان کرد تغییر و حرم فرقی نکرد چون نگینی که رکابش بارها تعویض شد هرکسی افسرده بود و از طبیبان چاره خواست بینِ داروهاش شبهایِ حرم تجویز شد... 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در جهانی که همه مُدعی اند در جهانی که پُر از حَرّافیست منم و بی کسی و تنهایی وَ خدایی که به شدت کافیست عیدِ قربان شد و قربان کردم پای لبخندِ خدا دنیا را به خودش رو زده ام تا زین پَس نَکِشَم منَتِ آدم ها را خواندم اورا که اجابت کُنَدَم که بگویم ز همه بیزارم بوسه زد روی مرا با لبخند چه خداوندِ رفیقی دارم رفتم و دَر زدم و دَر وا کرد دیدم آن چَشمِ خطاپوشش را اصلا انگار نه انگار که من بارها پَس زدم آغوشش را آن خدایی که برایَم یک عُمْر از سَرِ باغ خودش گُل می چید هدیه ها داد به من اما گاه هدیه را بینِ بَلا می پیچید از همان دم که خدا را دیدم دل به شاهانِ جهان نسْپُردم نانِ یک عدّه به نرخِ روز است من فقط نانِ دلم را خوردم پُشتِ من گرم به خونی داغ است تیغ ها بُغضِ مرا داشته اند گُرده ام باغچه ی خَنجرهاست دوستانم همه گُل کاشته اند نیستم بینِ شما ، معتقدم که خدا کرده مرا غَربالم خوب هاتان اگر اینند چه خوب! من به بد بودنِ خود می بالم بگذارید مرا طَرد کنند راهِ من سخت از این قشر جداست چون که عمریست نیاموخته اند که قضاوت فقط ازآنِ خداست نشدم من به نقاب آلوده هرچه هستم خودمَم باکی نیست غُسل دادم دلِ خود را با اَشک دین به جز پاکی و دل پاکی نیست خسته ام خسته از این شهری که حرف ها ساخته پُشتِ سرِ من مهربان بودم و تاوان دادم نیست با هیچکَسَم میلِ سخن چای مینوشم و با یاسِ حیاط خانه ام یکسره عطرآگین است شعر و مداحی و سجاده و اشک خلوت ساده ی من شیرین است هرکه را شهر خرابَش کرده ست می کند دستِ خدا آبادَش آن خدایی که در این تنهایی دلم آرام شده با یادَش...! 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نشسته سلطان علیِ اکبر ، به روی منبر چُنان پیمبر چُنان پیمبر به رویِ منبر ، نشسته سلطان علی اکبر نگو دو دیده بگو دو ساغر ، نگو دو ابرو بگو دو خنجر نگو دو بازو بگو دو لشگر ، دوباره حیدر دوباره حیدر… قدم نهاده به فتح خیبر ، علی ، علی را چه  خوب از بر نشانمان داد و چیره شد بر  ، تمامِ دل ها و گشت دلبر بنا بر این شد که شیر باشد ، میان میدان دلیر باشد سند برای غدیر باشد ، علیست نامش رخش پیمبر نشسته بر پهنه ی عُقابَش ، چکیده از زَخمه ها شرابَش چه کرده با ما شراب نابَش ، بگو به ساقی بگو به ساغر ز میسَره می رود درون و  ، ز میمنه  میزند برون و چه خوش به پاکرده خاک وخون و ،روَد از این سو به سوی دیگر چو شیر غُرّان چو‌تیغِ بُرّان ، میانِ میدان زمانِ جولان به شاهِ مردان قسم که یک آن ،  نبوده با او کسی برابر چه ضربِ تیغی که هوکشانه ، دُرست خورده به هر نشانه مگر که دشمن زنَد به شانه ، زپشت دشنه ز پشت خنجر به خَلق و خُلق و‌به قد و بالا ، نبیِ اولیٰ علیِ اعلیٰ ز هرچه والی ز هرچه والا ، شده ست سرتر شده ست برتر خوشا که از عمقِ جان بگوید ، ازآن بگوید اذان بگوید علی علی را چنان بگوید ، که لرزه افتد به جانِ لشگر علی امیرش علی امامش ، علی قعودش علی قیامش علی سکوتش علی کلامش ، علیست کرار نامکرر علی رکوعش علی سجودش  ، علی فرازش علی فرودش علی شروطش علی حدودش ، همه وجودش علیست یکسر همین که وا شد وَ اِن یکادش ، شدند مشغول ازدیادش چنان که چون او میانِ صحرا ، نبوده فردی چنین مُکثَر امان ز فتنه ز مُرَّة بن ، مُنْقذِ عَبدی که بُرد دشنه فرو به پهلوی او که تشنه ، شکسته می شد شبیه مادر به سمت معراج خویش پا شد ، میان دشمن مسیر وا شد وَ مطلعش رفت و قطعه ها شد ، کمی دراین سو کمی در آن سر نرفته دشمن به سویش الا ، به نیتِ قربةَ الی الله علیست با فرقِ این که حالا ، شده ست فرقَش کمی علی تر چه شعر شیرینِ دلربایی ، قصیده ای که شده رباعی شده ست مجموعه در عبایی ، چنین شده خوانشش میّسَر فدای اربابِ  ارباً اربا ، که زیر پای امیرِ خود با... شتاب رفت و ضریحِ بابا ، شده ست شش گوشه ای مطهر شروع نابی شده تمامش ، ببر دمادم به غمزه نامش علیِ اکبر علیِ اکبر ، علی ِ اکبر ، علیِ اکبر… 🔸شاعر: ============================ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini