eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
632 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم ذکر کاشی های باب المجتبی یا قاسم است از همان روزیکه رزق نوکران تقسیم شد کربلای سینه زنهای حسن با قاسم است این کریمان به نگاه خود گره وامیکنند آنکه عمری درد ما کرده مداوا قاسم است گوسفندی نذر او کردیم و مرده زنده شد آنکه نامش میکند کار مسیحا قاسم است روی ابرویش اگر تحت الهنک بسته حسین در حرم زیباترین فرزند زهرا قاسم است نعره زد : ان تنکرونی ریخت لشکر را بهم وارث شیر جمل شاگرد سقا قاسم است مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا سایه ی روی سر مادر به هر جا قاسم است با اشاره هر کجا میگفت : یا زینب ببین آن سر عمامه بسته روی نی ها قاسم است زیر سم اسبها با هر نفس قد میکشید گفت با گریه حسین ، این تن خدایا قاسم است نعل های خاک خورده دنده هایش را شکست مثل مادر این تنی که میخورد پا قاسم است چونکه قاسم بود بین گرگها تقسیم شد یوسف پاشیده از هم بین صحرا قاسم است 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ايينه روى مجتبايى قاسم مستغرق ذات کبريايى قاسم مثل على اکبرى براى ارباب چشم تو کند گره گشايى قاسم حالا که پسر دار شده شاه کريم داغ است بساط هر گدايى قاسم از گوشه لبهات عسل ميريزد مدهوش ز باده بقايى قاسم دل ميبرد از همه مناجات شبت مانند حسن چه خوش صداى قاسم قسمت نشده اگر امامت بکنى معصومى و از گنه جدايى قاسم تحت الهنکى که بسته اى شاهد بود زيباى امام زاده هايى قاسم سوگند به پينه هاى پيشانى تو با سن کمت پير دعايى قاسم در کرب و بلا همه حرم دار شدند اخر تو خودت بگو کجايى قاسم گويا که حرم نداشتن ارث شماست بى مرقد و بى صحن و سرايى قاسم پشت سر تو دعاى نجمه زيباست از بسکه لطيف و دلربايى قاسم تو وارث تکسوار جنگ جملى الحق حسن کرب وبلايى قاسم زير پر عباس کشيدى شمشير شاگرد امير خيمه هايى قاسم گردن زده اى ازرق و اولادش را زيرا نوه ى شير خدايى قاسم در عرش براى تو على کف زده است تو وارث شاه لافتايى قاسم اى واى گرفتند همه دورت را چون گل به ميان خارهاى قاسم پهلوى تو ضربه خورده مثل مادر افتاده ميان دست و پايى قاسم زير سم اسب نرم شد پيکر تو بر داغ عظيم مبتلايى قاسم بازيچه قاتل است اين کاکل ناز گيسوى تو شد رنگ حنايى قاسم از کهنگى نعل کفن پاره نشد سر بسته شده چه روضه هايى قاسم جان داشتى و تن تو را کوبيدند فرق من و توست ماجرايى قاسم نجمه همه گيسوان خود را مى کند تو قاتل او به نيزه هايى قاسم 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با مُسمّایی و نامت را چه زیبا بُرده اند اهل دل جام حسن از دست قاسم خورده اند تو کریم بن کریمی و عزیز نجمه ای سائلان غیر شاهی مثل تو افسرده اند آنقدر زیبایی و بویت دل انگیز است که یاس های با طراوت پیش تو پژمرده اند آن میِ نابی که در دست حسن بار آمدی در شراب ناب تو صاحبدلان چون دُرده اند خال لبهایت دهان کعبه را انداخت آب آسمانی ها به احرام تو کُشته مُرده اند پیش تیغ ات نصف خواهد شد سپاه کوفیان الحق این نام تو یا قاسم به جا آورده اند گر چه رمز حاجت عالم صد و ده بار بود با تو اما دیگر از این سیزده نشمرده اند از همان اول دخیل عشق آل هاشم ام من غلام حضرت جانانِ عالم قاسم ام 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ذکر نامت عسل به کامم ریخت یا شراب از ازل به جامم ریخت از دو چشمم ستاره میریزد تا که اختر خدا به بامم ریخت تا شکارش شوم در این عرصه دانه، صیاد هم، به دامم ریخت عسل از نام تو گوارا شد زین سبب شهد از کلامم ریخت کربلا از کلام تو شیرین بر رجزهای تو سلامم ریخت در دو عالم برای من مثلی روز محشر تو قاسم عسلی حسن دوم قبیله نور ای سراپا تمام شعر و شعور سربلند از تو مجتبی گردید ای تو موسی و کربلایت طور طور سینا شد است سینه‌ تو کاش با عشق تو شوم محشور با نقاب آمدی تو در میدان چشم بد از جمال ماهت دور وجناتت همه به مثل حسن دشمنانت همه ز نورت کور معنی عشق از ازل داری سیزده باده از عسل داری تو به قرآن مصطفی عسلی بین خورشید و ماه را زحلی عرصه را تنگ کرده بر دشمن دست آموز فاتح جملی عاشق شاه کربلا هستی بهتر از این نباشدت عملی ای تو شاگرد مکتب سقا در شجاعت زبانزد و مثلی نوجوانِ مجاهد و نستوه مدح تو خواند خالق ازلی گر چه آواره گشته از وطنی مرحبا مرحبا تو خود حسنی لعل لبهات از چه خشکیده نجمه دیگر دل از تو ببریده وقت نوشیدن عسل آمد حجله گاه تو عمه برچیده تا رجز خوانده در دل میدان کربلا از صدات لرزیده پای مال عدو شده جسمت سینه ات سّم اسب را دیده سوی میدان دوان دوان آمد بر عموی تو خصم خندیده خاک صحرا شد است تا کفنت تشنگی شعله ور شد از دهنت 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم ذکر کاشی های باب المجتبی یا قاسم است از همان روزیکه رزق نوکران تقسیم شد کربلای سینه زنهای حسن با قاسم است این کریمان به نگاه خود گره وامیکنند آنکه عمری درد ما کرده مداوا قاسم است گوسفندی نذر او کردیم و مرده زنده شد آنکه نامش میکند کار مسیحا قاسم است روی ابرویش اگر تحت الهنک بسته حسین در حرم زیباترین فرزند زهرا قاسم است نعره زد : ان تنکرونی ریخت لشکر را بهم وارث شیر جمل شاگرد سقا قاسم است مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا سایه ی روی سر مادر به هر جا قاسم است با اشاره هر کجا میگفت : یا زینب ببین آن سر عمامه بسته روی نی ها قاسم است زیر سم اسبها با هر نفس قد میکشید گفت با گریه حسین ، این تن خدایا قاسم است نعل های خاک خورده دنده هایش را شکست مثل مادر این تنی که میخورد پا قاسم است چونکه قاسم بود بین گرگها تقسیم شد یوسف پاشیده از هم بین صحرا قاسم است 🔸شاعر: ____________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ايينه روى مجتبايى قاسم مستغرق ذات کبريايى قاسم مثل على اکبرى براى ارباب چشم تو کند گره گشايى قاسم حالا که پسر دار شده شاه کريم داغ است بساط هر گدايى قاسم از گوشه لبهات عسل ميريزد مدهوش ز باده بقايى قاسم دل ميبرد از همه مناجات شبت مانند حسن چه خوش صداى قاسم قسمت نشده اگر امامت بکنى معصومى و از گنه جدايى قاسم تحت الهنکى که بسته اى شاهد بود زيباى امام زاده هايى قاسم سوگند به پينه هاى پيشانى تو با سن کمت پير دعايى قاسم در کرب و بلا همه حرم دار شدند اخر تو خودت بگو کجايى قاسم گويا که حرم نداشتن ارث شماست بى مرقد و بى صحن و سرايى قاسم پشت سر تو دعاى نجمه زيباست از بسکه لطيف و دلربايى قاسم تو وارث تکسوار جنگ جملى الحق حسن کرب وبلايى قاسم زير پر عباس کشيدى شمشير شاگرد امير خيمه هايى قاسم گردن زده اى ازرق و اولادش را زيرا نوه ى شير خدايى قاسم در عرش براى تو على کف زده است تو وارث شاه لافتايى قاسم اى واى گرفتند همه دورت را چون گل به ميان خارهاى قاسم پهلوى تو ضربه خورده مثل مادر افتاده ميان دست و پايى قاسم زير سم اسب نرم شد پيکر تو بر داغ عظيم مبتلايى قاسم بازيچه قاتل است اين کاکل ناز گيسوى تو شد رنگ حنايى قاسم از کهنگى نعل کفن پاره نشد سر بسته شده چه روضه هايى قاسم جان داشتى و تن تو را کوبيدند فرق من و توست ماجرايى قاسم نجمه همه گيسوان خود را مى کند تو قاتل او به نيزه هايى قاسم 🔸شاعر: _________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با مُسمّایی و نامت را چه زیبا بُرده اند اهل دل جام حسن از دست قاسم خورده اند تو کریم بن کریمی و عزیز نجمه ای سائلان غیر شاهی مثل تو افسرده اند آنقدر زیبایی و بویت دل انگیز است که یاس های با طراوت پیش تو پژمرده اند آن میِ نابی که در دست حسن بار آمدی در شراب ناب تو صاحبدلان چون دُرده اند خال لبهایت دهان کعبه را انداخت آب آسمانی ها به احرام تو کُشته مُرده اند پیش تیغ ات نصف خواهد شد سپاه کوفیان الحق این نام تو یا قاسم به جا آورده اند گر چه رمز حاجت عالم صد و ده بار بود با تو اما دیگر از این سیزده نشمرده اند از همان اول دخیل عشق آل هاشم ام من غلام حضرت جانانِ عالم قاسم ام 🔸شاعر: ____________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ذکر نامت عسل به کامم ریخت یا شراب از ازل به جامم ریخت از دو چشمم ستاره میریزد تا که اختر خدا به بامم ریخت تا شکارش شوم در این عرصه دانه، صیاد هم، به دامم ریخت عسل از نام تو گوارا شد زین سبب شهد از کلامم ریخت کربلا از کلام تو شیرین بر رجزهای تو سلامم ریخت در دو عالم برای من مثلی روز محشر تو قاسم عسلی حسن دوم قبیله نور ای سراپا تمام شعر و شعور سربلند از تو مجتبی گردید ای تو موسی و کربلایت طور طور سینا شد است سینه‌ تو کاش با عشق تو شوم محشور با نقاب آمدی تو در میدان چشم بد از جمال ماهت دور وجناتت همه به مثل حسن دشمنانت همه ز نورت کور معنی عشق از ازل داری سیزده باده از عسل داری تو به قرآن مصطفی عسلی بین خورشید و ماه را زحلی عرصه را تنگ کرده بر دشمن دست آموز فاتح جملی عاشق شاه کربلا هستی بهتر از این نباشدت عملی ای تو شاگرد مکتب سقا در شجاعت زبانزد و مثلی نوجوانِ مجاهد و نستوه مدح تو خواند خالق ازلی گر چه آواره گشته از وطنی مرحبا مرحبا تو خود حسنی لعل لبهات از چه خشکیده نجمه دیگر دل از تو ببریده وقت نوشیدن عسل آمد حجله گاه تو عمه برچیده تا رجز خوانده در دل میدان کربلا از صدات لرزیده پای مال عدو شده جسمت سینه ات سّم اسب را دیده سوی میدان دوان دوان آمد بر عموی تو خصم خندیده خاک صحرا شد است تا کفنت تشنگی شعله ور شد از دهنت 🔸شاعر: ____________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini