#حضرت_علی_اکبر
#مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
مجنون این قبیله ی خورشید پرورم
شیدای خانواده ی زهرا و حیدرم
ساقی بریز باده که از عشق دلبرم
امشب خمار جرعه ای از حوض کوثرم
تا صبح می بده که گرفتار ساغرم
هی می بده که مست شوم پای فاطمه
جــان میدهم همیشـه بـه سودای فاطمه
عشـق اسـت عاشقـی به تمنـای فاطمه
خورده دلـم گـره به پســر های فاطمه
در بین شان اسیــر مقامــات اکبرم
آن اکبری که یوسف اولاد حیدر است
ٱن اکبری که خَلقاً و خُلقـاً پیمبر است
آن اکبری که فاطمه را روح پیکر است
آن اکبری که در قد و بالا صنوبر است
امشب به شوق اکبـــر لیلا کبوتـــرم
لیلایی از عشیره ی لیلاست این پسر
زیباترین سروده ی دنیاست این پسر
مهتاب زاده ی گل زهراست این پسر
آنقدر معرکه ست که رؤیاست این پسر
از دست ابرویش به کجا شِکوِه آورم
بالا بلندِ خوش قدِ محشرتر از همه
آقـای با کرامــت دلبـــرتر از همه
ارباب زاده ای تو و سَروَرتر از همه
اصلا تویی علی، علی اکبرتر از همه
باید به پای عشق تو از خویش بگذرم
ای یاکریم قومِ خدای کریـم ها
ای مهربانتـریـنِ تمامِ رحیم ها
از روی مأذنه همه ماتت سلیم ها
در انقلاب پیرو تو بوده ایم ها
من انقلابیم، تویی الگوی رهبرم
داری دمــار از دل من در می آوری
هر بار نام حضرت حیدر می آوری
با خود شمیم فاتح خیبر می آوری
در معرکه اگر بروی سر می آوری
پُر از شمیم نغمه ی الله اکبرم
پیغمبــر میانــه ی میدان کربلا
از میمنه به میسره ایوان کربلا
بر لب رسیده از رَجزت جان کربلا
برپا شد از هجوم تو طوفان کربلا
مبهوت ناز شصت تو هستم دلاورم
ناگه در آن میانه پلیدی رسید و بعد…
خاکی بپا شد و تو شدی ناپدید و بعد…
دیگر حسین، رزم پسر را ندید و بعد…
از زنده دیدن تو شده ناامید و بعد…
فریاد زد حسین، که وای از دل حرم
بادی وزید و پیرُهنت را بهم زدند
یکباره کافـران بدنت را بهم زدند
تا تیغ و نیزه کل تنت را بهم زدند
با نعل اسب ها دهنت را بهم زند
گوید پدر کنار تو ای خاک بر سرم
🔸شاعر:
#مصطفی_گودرزی
_________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini