#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
@shere_aeini
باید به همان سال دهم برگردیم
با بیعت در غدیر خم برگردیم
تا سوز عطش نکشته ما را باید
تا برکۀ اکملت لکم برگردیم
این بغض هنوز سر به شورش دارد
این چشم هزار چشمه جوشش دارد
این زخم هزار و چارصد سالۀ ما
اندازۀ زخم تازه سوزش دارد
هرجا که غدیر رفته باران رفته
جنگل به کویر و کوهساران رفته
هر جا که امام هست در مکتب او
حیوان هم اگر آمده انسان رفته
بر جای بماند از تو یک رد کافیست
از عشق نشانه ای در این حد کافیست
درک تو فقط حد رسول الله است
یک شیعه اگر تو را بفهمد کافیست
دور و بر نور را که خلوت دیدند
انکار تو را چقدر راحت دیدند
این کوردلان تو را ندیدند اگر
یک عمر فقط از تو کرامت دیدند
چشمی که به یک اشاره بر می خیزد
با دیدن یک ستاره بر می خیزد
شب را به نگاه خیره سنجاق نکن
خورشید تو هم دوباره بر می خیزد
ما با تو به رازهای مکنون زده ایم
همراه تو پای در دل خون زدهایم
هر بار که خواست شیعه مدفون بشود
با هیبت یک شهید بیرون زدهایم
توصیف تو حال دیگری می خواهد
نیروی خیال دیگری می خواهد
محدودۀ واژه ها برایت تنگ است
این شعر مجال دیگری می خواهد
🔸شاعر:
#هادی_جانفدا
_____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
@shere_aeini
خلافت ننگ مطلق بود ٬ تو تمکین نمیکردی
و عصمت را فدای بیعتی ننگین نمیکردی
از آوار ستم شاید قد توحید خم میشد
اگر تو دستهایت را ستون دین نمیکردی
تو را بی اخم میبینیم ٬ زخم مهربانیها
که از اندوه پر بودی ولی نفرین نمیکردی
سفر پایان سختیهاست این را خوب میفهمم
ولی ای کاش وقتش را خودت تعیین نمیکردی
یقینا باد عالم را به سمت نیستی میبرد
اگر تو با وجودت خاک را سنگین نمیکردی
و من از شعرهایم مصرعی جایی نمیخواندم
اگر بانو خودت هر بیت را گلچین نمیکردی
🔸شاعر:
#هادی_جانفدا
__________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
@shere_aeini
ای ماه چراغ پشت بامت
خورشید طلوع صبح و شامت
ای تکیه زده به تخت لولاک
غوغای وجود بار عامت
ای کوثر و سلسبیل و زمزم
ته مانده تبرکی جامت
ای کعبه یکی ز معتکف ها
در خلوت مسجدالحرامت
مقبول نماز در حریمت
واجب شده حج به احترامت
تعقیب نماز صبح احمد
دیدار تبسم و سلامت
قدر است شبی که با تو طی شد
توحید بیانی از مقامت
در ظل ولایتت ولی بود
ماموم تو می شود امامت
هر ناله ی توست شقشقیه
هر آه تو نطق بی کلامت
شمشیر علی برادرت بود
اما غم و گریه یاورت بود
قرآن لفط معانی تو
گویاست به هم زبانی تو
وحی است کنیز خانه زادت
همخانه خطبه خوانی تو
مهمان وجود جمع عالم
بر سفره مهربانی تو
مریم ، حوّا سرایدارت
تا کیست رفیق جانی تو
معصومه ی تو گشوده راهی
تا ساحت بی کرانی تو
دارد قم و آن حرم نشانی
از مدفن بی نشانی تو
پیران طریق عقل و عرفان
حیران تو و جوانی تو
سرخ است همیشه گوش تاریخ
از صورت ارغوانی تو
آرام آرام کشته ما را
افتادن ناگهانی تو
قد راست نکرده ایم از آن روز
قربان قد کمانی تو
با اینکه شکسته ای و مجروح
از پا ننشسته ای چنان کوه
🔸شاعر:
#هادی_جانفدا
__________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
@shere_aeini
شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان
نمی یابم تو را ای در جهان مانند جان پنهان
فرشته مست دنبال صدایش راه می افتد
کسی که میبرد نام تو را زیر زبان پنهان
رمان آفرینش با علی جذاب شد اما
تو قدرت در تمام جمله های داستان پنهان
زمان جاهلیت هیچ فکرش را نمیکردند
کمال مردها باشد میان دختران پنهان
در اطراف رسول الله آگاهانه میدیدی
چه شیطانی است پشت چهره های مهربان پنهان
همه دیدند حق تنهاست ، پهلوی تو زد فریاد
صدایش ماند اما در سکوتی بی امان پنهان
خزان زودرس وقتی سراغ باغ می آید
که گل خوب است باشد از نگاه باغبان پنهان
تو از قلب علی دلباز تر قبری نمیخواهی
از اول بوده ای در بهترین جای جهان پنهان
تو جان حیدری - یعنی دوتایی یک نفر هستید
پس او خود را درون خاک کرده نیمه جان پنهان
بجز لاهوت هرجا دفن شد کوثر چنان باشد
که دریا را کنی زیر حباب استکان پنهان
قیام تو در اعماق زمین ساکت نمی ماند
که دارد دخترت در حنجره آتشفشان پنهان
و هجده سالگی پایان جریانت نخواهد بود
شدی چون خون به رگها ، زیر جریان زمان پنهان
به حدی گیجم از داغت که پیدایت نمیکردم
اگر میشد تنت در قبر حتی با نشان پنهان...
🔸شاعر:
#هادی_جانفدا
__________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
#مصائب_شام
@Shere_aeini
تو وقتی اومدی گفتم ، که تقصیر دل من بود
تو که دیدی بابات خوابه،چه وقت گریه کردن بود
حالا که اومدی پیشم ، بازم آغوشتو وا کن
بغل کن بغضمو بازم ، غریبی مو تماشا کن
حالا که اومدی پیشم ، بزار خلوت کنم باتو
بزار تعریف کنم بعدش ، ببین من پیر شدم یاتو
ببخش حرفای تعریفیم،دیگه حرفای خوبی نیست
ببخش واسه پذیرایی،خرابه جای خوبی نیست
خرابه بسترش خاکِ ، خرابه بالشش خشته
تو خیلی خاکی ای اما ، برایِ دخترت زشته
برای دخترت زشته،که خونش این طوری باشه
بزار چیزی نگم شاید،تو حرفام دلخوری باشه
کدوم دختر بااین حالش،پیش باباش معذب نیست
ببخش از راه طولانی،سر و وضعم مرتب نیست
اگه بابا بیاد باید،برات با جون مهیا شم
خجالت می کشم وقتی،نتونم از زمین پاشم
نگی من بی ادب بودم،نگی این دختر عاشق نیست
نمی تونم پاشم از جام،پاهام پاهای سابق نیست
حالا چشمای کم سومو،به هر چی جز تو می بندم
به زورم باشه پامیشم،به زورم باشه می خندم
مگه تو صورتم امشب،بغیر از خنده چی دیدی
که از وقتی پیشم هستی،یه بار حتی نخندیدی
یکی دستی تو تاریکی،به گونم خورده چیزی نیست
یکی از من یه گوشواره،امانت برد چیزی نیست
فقط دلتنگِ تو بودم،که اعصابم به هم ریخته
یه قدری خستۀ راهم،یه کم خوابم به هم ریخته
میخوام امشب سرت تاصبح،به رویِ دامنم باشه
میخوام امشب شب خوبِ،ازینجا رفتنم باشه
دیگه اخماتو واکردی،منم با بغض می خندم
بیا آغوشتو واکن منم چشمام میبندم
🔸شاعر:
#هادی_جانفدا
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini