eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.6هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
دست و پا می زدی و پا به سرت خورد حسین نیزه ای آمد و روی جگرت خورد حسین چشمت افتاد به مادر که پریشان شده بود چکمه ای آمد و بر چشم ترت خورد حسین خنجر شمر سرت را چقدر کُند برید چقدر مشت و لگد دور و برت خورد حسین هم میان دهنت چوب و ته نیزه شکست هم عصا روی تن محتضرت خورد حسین از نخ پیرهن کهنهء جسمت نگذشت آن که نان از سر باغ پدرت خورد حسین تا لباس تو در آمد ز تنت آب شدی بعد بر معجر زینب نظرت خورد حسین رضا دین پرور
دم زد از حق و ناروا کشتند از وفا گفت و از جفا کشتند دعوت از کوفه بود و مهمان را قبل کوفه به نینوا کشتند هرکس آمد پی نصیحت شان یا به سنگش زدند یا کشتند خنجر از پشت خوردنش درد است طبق تاریخ از قفا کشتند آه از ازدحام رعیت ها شاه را زیر دست و پا کشتند با وضو، بلکه قربة لله تا که راضی شود خدا کشتند هرکسی هرچه کرد گفت آن روز مزد می خواست، با ریا کشتند گاه با تیر و نیزه و شمشیر گاه با طعن و ناسزا کشتند حوصله خرج شد برای علی اکبرش را هجا هجا کشتند داغ عباس کار خود را کرد کودکش را دگر چرا کشتند؟ از سر ظهر تا غروب آن روز ذره ذره حسین را کشتند علقمه…پشت خیمه…در گودال پس نه یک‌ بار، بارها کشتند سید جعفر حیدری
پیش من نیزه ها کم آوردند به خدا سر نمیدهم به کسی غیرت الله من خیالت جمع من که معجر نمیدهم به کسی تو اگر که اجازه بدهی خویش را پهلویت می اندازم اگر این چند تا عقب بروند چادرم را رویت می اندازم چقدر میروند و می آیند فرصت زخم بستن من نیست آمدم درد و دل کنم با تو جا برای نشستن من نیست جلویش را بگیر تا بلکه دستم از رو سرم بلند شود تو که شمر را نمیکنی بیرون پس بگو مادرم بلند شود هرکه گیرش نیامده نیزه تکیه بر سنگ دامنش کرده هم دیدند دخترت هم دید شمر رخت تو را تنش کرده علی اکبر لطیفیان
حق روضه ادا شود با خنده با تحقیر خنجر را گرفته بر سینه اش زانو زده سر را گرفته ای کاش رو به قبله اش میکرد نامرد یک دست مو یک دست خنجر را گرفته چه خوب زهرا هست وقت احتضارش آقا دودستی دست مادر را گرفته یک ضربه! دوضربه! نه باید پشت و رو کرد زیر گلویش بوی خواهر را گرفته هم فاطمه چشمان حیدر را گرفته و هم علی چشم پیمبر را گرفته هی صورت ارباب را بر خاک میزد لج کرده قول کیسه زر را گرفته زینب! برو جایی که شمر اصلا نباشد بیرون بیاید زود معجر را گرفته.. تقسیم شد جسمش میان ده سواره هر مرکبی یک جای پیکر را گرفته دیگر نه عباس است نه اکبر، ببینند خلخال طفلان چشم لشکر را گرفته سید پوریا هاشمی
حق روضه ادا شود یک نفر روى خاک ها بود و صدنفر فکر غارت از اویند چیست جرمش؟ علیست بابایش همه فکر غرامت از اویند راویان گفته اند مولارا با کف پاش پشت رو کرده خنجر کند او نمى برّد شمر را بى آبرو کرده خواهرش هم رسید درگودال دید اورا که دست و پا مى زد دید ارباب نیمه جان بود و مادرش را همش صدا مى زد یک نفرگفت ذبح سر با من بین لشکر دوباره دعوا بود شمر و خولى حریص تر بودند حرف آنها به هم بفرما بود عده اى بر نگاه بى رمقش مثل خولى بلند مى خندند آن طرف تر هم عده اى نامرد سر اعضاش شرط مى بندند آرمان صائمى
🏴 اشعار ======================== @shere_aeini تا زمین را تیره دید و آسمان را تار دید خون‌جاری‌خدا از عرش بر هامون چکید داغ اکبر زخم‌کاری بود بر قلب حسین از کمان حرمله تیری سه‌شعبه هم رسید نیزه این قدِ کمان را قدکمانی‌تر نکن آخر او بعد پسر، داغ برادر هم چشید آن‌قدر زخم تن از زخم جگر پیشی گرفت شاه عالم لحظه آخر چو بسمل می‌پرید از حرم تا قتلگاهش را دوید اما چه‌سود شمر ملعون زودتر از خواهرش زینب رسید کند بوده خنجرش، نه، احتمالا مست بود پیکرش را پشت و رو کرد، از قفا سر را برید 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================== @shere_aeini گذاشت پا به‌دهان رکاب باگریه حرم به بدرقه‌اش ریخت آب باگریه برای غربت ارباب در دل تاریخ نوشته‌اند هزاران کتاب باگریه میان روضه‌ی گودال، مادر ارباب به صورتش زده بااضطراب، باگریه هزار و نهصد و پنجاه و چند مصراع است؟ که زخم‌های تنش شد جواب باگریه کنار علقمه شد سرخ صورتش از شرم به یاد ماه حرم آفتاب باگریه به یاد دست علی، دور دست اهل حرم چقدر خورده گره هر طناب باگریه چنان به پای سر او گریستند همه که شد به کوفه‌وشام انقلاب باگریه نشست بر دل هر باغبان غمش، دیدم گرفت از گل چشمش گلاب باگریه چه‌حکمتی‌ست دراین اشک روضه‌های‌حسین که شد تمام گناهان ثواب باگریه خداکند وسط روضه‌ها، برای فرج دعایمان بشود مستجاب باگریه... 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ======================== @shere_aeini آه ، ای بی کفنِ کرببلا وای‌حسین تنت اینجاست سرت رفته کجا وای‌حسین خاک عالم به سرم خاک نکردند تو را خاک آلود تنت گشته رها وای‌حسین آنقدر  دور تو شمشیر و سنان ریخته است شده گودال تو چون کوه منا وای‌حسین پدرت از زرهِ قیمتی عَمْر گذشت از لباست نگذشتند چرا وای‌حسین چادر سوخته ای دارم اگر بگذارند میکشم بر تن تو جای عبا وای‌حسین روز جمعه نه ، تو را روز دوشنبه کشتند قاتل مادرمان کشت تو را وای‌حسین هرکجا مادر تو بوسه زده نیزه زدند جایی یک بوسه نداری به خدا وای‌حسین قطعه قطعه شدی و بعد از آن ذبح شدی قتلِ صبرت به خدا کُشت مرا وای‌حسین تو کریمی غم انگشتریت را نخورم بگو انگشت تو افتاده کجا وای‌حسین من که یک عمر فقط با تو سفر می رفتم حال با شمر روم شام بلا وای‌حسین کعب نی میخورم اما چه کنم این نامرد؟ بین مردم نبرد اسم مرا وای‌حسین روی نی حرف بزن ، آیه بخوان ، کاری کن نشود خواهرت انگشت‌نما وای‌حسین 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ========================== @shere_aeini    سوی مقتل به زور سرنیزه شاه را بی حبیب می بردند تطمئن القلوب را آن روز با غضب با نهیب می بردند تا که دفنش کنند در گودال تشنه را سمت شیب می بردند سنگ انداختند جای لحد از کفن بی نصیب می بردند ماند عریان به خاک و خنجرها جسم را از غریب می بردند بدنی هم نماند پس با خود نعلها بوی سیب می بردند 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini