eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.8هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
برای دسترسی به اشعار ایام اسارت آل الله بر روی هشتگ های زیر بزنید (س) علیه العنة (ع) (ع) (س) (س) @shere_aeini
@shere_aeini نگفته ام غم دل را نگفته بسیار است.. غمی که میکُشدم عاقبت غم یار است به یاد خواب رقیه به یاد حمله زجر.. زمان خواب،دو چشمم همیشه بیدار است تورو خدا جلویم گوسفند سر نبرید دلم ز دیدن این صحنه سخت بیزار است صدای‌ گریه نوزاد میکشد مارا! خداکند که بخوابد!رباب تبدار است نمیروم سر بازار دردسر دارد عذاب هرشب من ازدحام بازار است.. حصیر پهن نکردم به خانه ام اصلا حصیر روضه ی مکشوفه ی من زار است هنوز بعد چهل سال درد پا دادم هنوز بر کف پایم نشانی خار است هنوزجای غل وسلسله ب گردنم است هنوز چشم من از مشت بی هوا تاراست آهای مردم "اَذَلَّ عزیزنا"یعنی محله ای بروی که هجوم اشرار است مقابلم به زن و بچه ام اهانت شد امان ز غربت مردی که بدگرفتار است 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سر بریده که از دیر سر در آوردی چرا چگونه چه شد،قصه‌ات معما شد تورا گرفت در آغوش نیمه شب راهب به دور روی تو میگشت تا مسیحا شد گرفت گریه‌اش از حال و روز تو، وقتی شنید گریه کن روضه‌ی تو، زهرا شد چقدر بوسه به زخم تو زد ولی با اشک جراحت سر و پیشانی ات مداوا شد ولی چه فایده با چوب خیزران یزید دوباره زخم لب و گونه و سرت وا شد 🔸شاعر: ============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روضه ها را دوست دارم روضه های ساده ات را روضه خوان های گلو آزرده ی آزاده ات را کودکان خیمه های نذری کنج خیابان  پیرهای مو سپید از نفس افتاده ات را دوست دارم خادمان مخلصت را شاه عطشان عاشقانی چون حبیب و عابس دلداده ات را اشک تسبیح است و تکیه مسجد ما روسیاهان پهن کن بر چشم ما بار دگر سجاده ات را ای حسین ای مهربان آقای بی ه‍متای  عالم وقف ما بیچاره گان کن لطف آقا زاده ات را اربعین تا اربعین ما تشنه ی شور تو هستیم ظرف ما خالی است ساقی صرف ما کن باده ات را قسمت  ما کن نجف تا کربلا پای پیاده اربعین های شلوغ و ازدحام جاده ات را کوله ام را بسته ام عزم سفر دارم دوباره زائر نور حرم کن  نوکر آماده ات را 🔸شاعر: =============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@Shere_aeini هیزم به شرارِ هر دلی میدادند دستور برای مَعْطَلی میدادند قومی که همه نان خورِ حیدر بودند خیرات به ناموس علی میدادند 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@Shere_aeini با طبل و نی و ساز و دهل آمده بودند بر سر در هر خانه آذین زده بودند آنان که به ما بیشتر آزار رساندند الوات سر گذر و یا میکده بودند 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@Shere_aeini باز چشمم به بلایی روشن است امتحان تازه صبر من است بعد گودال تو با حالی جدید میروم امروز گودالی جدید گریه کن بر روضه مکشوفه ام پابرهنه کوچه گردِ کوفه ام غم زیاد است و پریشانی زیاد دارم اینجا آشنایانی زیاد وای بر این روزگارم وای وای محملی بی پرده دارم وای وای خنده ها بر اشک و آهم میکنند می‌شناسند و نگاهم‌ میکنند جای گل زخم زبانم میدهند این و آن بر هم نشانم میدهند! سعی و کوشش های من بی حاصل است دست بسته رو گرفتن مشکل است حرمله.. این حرمله.. این حرمله.. می‌زند ما را و میگیرد صله ساقی بی دست!عباسم مدد دست های من شکسته از لگد ای هلالِ چشم بر من دوخته! موی تو مانند مویم سوخته! با لباس پاره روی پرغبار بودم از ام حبیبه شرمسار بچه ها از ضعف افتادند و بعد نان به ما خیرات میداند و بعد جمع کردم لقمه ها را از حرم خطبه خواندم یک‌صدا چون مادرم.. سفره هاتان‌ نان‌ اگر دارد ز ماست! نان به سفره دار دادن کی رواست؟! ای که خوردی سالها نان علی! حال میخندی به طفلان علی؟! جان زینب را به لب آورده اید بعد نذر ختم قرآن کرده اید؟! آب میخوردید از دریای ما بود دخل و خرجتان هم پای ما مزد ما این است..این چشم تر است یاعلی جان دخترت بی معجر است! 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@Shere_aeini دل از من و یک طایفه  بردی بابا من آب نخوردم ، تو نخوردی بابا؟ رفتی و نگفتی چه کنم بعد از تو یک هفته مرا به‌کی سپردی بابا؟ 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هر وقت، یادش می‌کنم، باران می‌آید با بردنِ نامش، به جسمم، جان می‌آید هرکس که در روضه، برایش گریه کرده روزِ قیامت، با لبی خندان می‌آید من قطره اشکی ریختم، او قول داده: هنگامِ مردن، در پیِ جبران می‌آید تا یک قدم برداشتم، من را بغل کرد خیرِ کثیر، از سوی او، اینسان  می‌آید باید بگویم: خوش به حالِ دردمندان، از دستِ پرمهرش، اگر، درمان می‌آید شب‌های جمعه، از حریمِ غرقِ نورش بویِ بهشتِ ایزدِ منان، می‌آید ...از روی نیزه، در جوابِ سنگ‌باران دارد صدای آیه‌ی قرآن می‌آید 🔸شاعر: =============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@Shere_aeini رفته رفته آب می گردد چرا این کاروان؟ تا به خود زینب میاید دختری بر ناقه نیست 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای سرت چون ماه سرگردان به روی نیزه‌ها از غمت خون عقده بسته در گلوی نیزه‌ها خاطرات کربلا از پیش چشمانم گذشت تا برآمد صوت قرآنت ز روی نیزه‌ها آمدی با سر به دیدارم که برگردد، حسین، دیده‌ی مردم ز محمل‌ها به سوی نیزه‌ها من فدای حنجر خشکت که نوشیده‌ست آب گه زجام دشنه‌ها، گاه از سبوی نیزه‌ها از فراق اکبرت، قلب رقیه آب شد کاش این دختر نگردد روبروی نیزه‌ها ای مؤید! تا بیابم آن سر ببریده را می‌روم با پای دل در جستجوی نیزه‌ها 🔸شاعر: مرحوم ============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini غزل مرثیه ای با استقبال از شعر حافظ سرها بریده می شد بی جرم و بی جنایت مردان به خاک و زن ها رفتند از این ولایت پیش نگاهِ مادر بر روی دست بابا شش ماهه را نشان کرد، ننگا به این مهارت او را خدا امانت یک اشبه النبی داد  یک را گرفت و صد داد به به از این سخاوت سیراب از وفا کرد ساقیش عالمی را بی دست او برآمد از عهده ی سقایت عالم خراب باید ، دنیا عذاب باید بردند نام زینب با واژه ی اسارت وقتی جمال جانان درهم شد و پریشان سر را شکست و فریاد ، سر داد از این جسارت از هر طرف که او رفت جز وحشتش نیفزود خون گریه کرده عالم از شرح این حکایت در زلف چون کمندش دیگر مپیچ ایدل مویی دگر نمانده از عصر ِ تلخ غارت یاللعجب!! چه صبری ، دارد حسین عطشان سلطان کربلا بود راضی ازین ریاضت 🔸شاعر: ============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@Shere_aeini خلخال رباب را به غارت بردند از کوچه به کوچه با وقاحت بردند ناموس پرست ها به صورت بزنید ناموس حسین را اسارت بردند 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini کشته ما را کشتهٔ دور از وطن یابن الشبیب روضه خوانی کن برای جدّ من یابن الشبیب اشک میریزم برای لحظه ای که مانده بود سر به روی نیزه، رویِ خاک؛ تن یابن الشبیب تا که غارت شد عقیقش، شک ندارم میرسید- ناله هایِ "وا حسینا" از یمن یابن الشبیب با خبر بود از چنین داغی که وقتِ احتضار گفت: "لا یومَ لا کیومکْ" را حسن(ع) یابن الشبیب ضربهٔ شمشیر می آمد پس از زخم ِ زبان بعد از آن دشنام و حرف بد زدن یابن الشبیب ابتدا "خدّ التریب" و انتها "شیبُ الخضیب" دُور تا دُورش ملائک لطمه-زن یابن الشبیب تار و پودش سخت نیزه خورد و در گودال شد- وقتِ غارت؛ پاره پاره پیرهن یابن الشبیب نعلِ تازه پایِ مرکَب را قویتر میکند نامرتّب شد سراپایِ بدن یابن الشبیب مهربان بود و پذیرایِ هزاران زخم شد پیکرش شد عاقبت با خون کفن یابن الشبیب عمه جانم رفت و از داغ اسارت سالهاست کاملا سربسته میگویم سخن یابن الشبیب بی برادر، بی پسرها، بی برادرزاده ها پیر شد از یک شبه تنها شدن...یابن الشبیب رفت با داغِ عزیزانش پس از کوفه به شام سخت بود اینگونه ماندن در وطن یابن الشبیب! 🔸شاعر: ============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آن روز پر عذاب زیادم نمی رود فریاد آب آب زیادم نمی رود جسم حسین بی سرو عریان به روی خاک در بین آفتاب زیادم نمی رود تیر سه شعبه و گلوی طفل شیر خوار بی تابی رباب زیادم نمی رود معجر کشیدن از سر طفل سه ساله و رخسار بی نقاب زیادم نمی رود رگهای پاره پاره و فریاد شیعتی از حنجر کباب زیادم نمی رود 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سر سفره به غدا که نظرش می افتاد فکر اطفال گرسنه به سرش می افتاد شیرخواره بغل ِتازه عروسی میدید یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد گله میکرد ز چشم بد بازاریها سر بازار همینکه گذرش می افتاد گوسفندی جلویش ذبح شد و رفت از حال به دلش روضه ی ذبح پدرش می افتاد این چهل سال فقط سینه زد و گفت حسین یاد گودال فقط سینه زد و گفت حسین یاد روزی که‌ ز خیمه نگران زد بیرون با عصا گریه کنان سینه زنان زد بیرون بی رمق جانب گودال نظر می انداخت دید با یک سر آشفته سنان زد بیرون از تن شاه لباس عربی را بردند نیزه از هرطرف پیکر آن زد بیرون چادر فاطمه را هم‌ بخدا خونی کرد خون‌ آن حنجر خشکیده چنان بیرون‌ زد حاجت این دل غمدیده روا میشد کاش آن چهل منزل در پیش دوتا میشد کاش دور ناموس خدا حلقه نامحرم بود خواست کاری بکند حیف که‌ فرصت کم بود آنطرف‌ چشم  نوامیس بدستانش بود اینطرف برروی دستش گره ای محکم بود هرکه‌ پرسید ز بازار فقط گفت الشام.. گفت‌ آنقدر بدانید که‌ خولی هم بود وسط مجلس می تکیه به زینب دادم چون که بر عرش خدا تکیه زدن حقم بود گذر از شام به جز طعنه و آزار چه داشت سهل ای کاش که همراه خودش پارچه داشت 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مانند ابر پیش یتیمان گریسته مردی که پای غصه ی جانان گریسته هر لحظه زندگی خودش را حسین دید با این حساب از دل و از جان گریسته از داغ و غصه های اسارت درون شام با حال زار و موی پریشان گریسته قطعا به یاد نیزه ی غربت میان دشت او یا حسین گفته فراوان گریسته در تشت چوب بود وحروف مقطعه عمری برای قاری قرآن گریسته شاید برای دختر دردانه ی حسین وقتی که دید خار مغیلان گریسته قطعا درون زندگی اش سود می کند هرکس که پای عشق تو از جان گریسته یعقوب چشم خویش برای حسین داد کی !؟او برای یوسف کنعان گریسته 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هم پای روضه های همه گریه کرده بود هم روضه خوان واقعه ی کربلاشده است: دیده ست در میانه ی گودال ، پیرهن از تیر و نیزه برتن خون خدا شده است با دست های بی رمق او به پیکر سلطان دین،به جای کفن بوریا شده است همراه کاروان و سران به نیزه ها با عمه هاش راهی شام بلا شده است بر نیزه دیده اصغر و پرسیده ازخودش این سرچگونه بر سر آن نیزه جا شده است؟ قد ّ خمیده أش اثر ارث مادر است؟ یا از فشار سلسله این گونه تا شده است؟ 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خیال کن که پر از زخم، پیکرت باشد شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد خیال کن هدف سنگ‌های کوفه و شام به روی نیزه سر دو برادرت باشد فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست و جمله‌های "حواست به معجرت باشد" خیال کن حرمت بی‌پناه مانده و بعد به روی نی سر سردار لشگرت باشد کنار عمه‌ی سادات، یک‌طرف شمر و سنان و حرمله هم، سمت دیگرت باشد خیال کن که علی باشی و به مثل علی دو دست بسته کماکان مقدرت باشد خیال کن همه‌اینها که گفته‌ام هستند علاوه بر همه توهین به مادرت باشد یزید باشد و بزم شراب باشد و وای به تشت زر سر بابا برابرت باشد و بدتر از همه اینکه میان بزم شراب نگاه باشد و باشیّ و خواهرت باشد و باز از همه بدتر که مدت سی‌سال تمام آن جلوی دیده‌ی ترت باشد به اشک حضرت سجاد می‌خورم سوگند که دیده هر چه که گفتیم، باورت باشد 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سر می گذارم بر سر دیوار روضه وقتی که می افتم به یاد یار روضه عرض ارادت می کنم بر آن مسیحی که روی دوش خود گرفته دار روضه مصداق کل یوم عاشوراست این مرد او شاهدی زنده است در اشعار روضه زخمی قدیمی از در و دیوار دارد آزرده او را واژه ی مسمار روضه سی سال اشک و هق هق و ذکر مصیبت در چشم او شد زندگی سرشار روضه بیماری کرببلایش مصلحت بود بیمار بوده او ولی بیمار روضه هر شب به روی سفره اش با دیدن آب می کرد با خون جگر افطار روضه هر جا که ذبحی را کنارش سر بریدند افتاد یاد مقتل غمبار روضه بابای مظلوم مرا لب تشنه کشتند وقتی که شمر نحس شد آوار روضه خیلی خجالت می کشم از عمه هایم از ازدحام کوچه و بازار روضه بی معجری ها یک طرف، از یک طرف هم گوش رقیه، غارت گوشوار روضه 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini گلان وحی، را پرپر که دیده؟ به گلشن، طایر بی سر، که دیده؟ تب و داغ و غل و زنجیر و دشنام گلوی خشک و چشم تر که دیده؟ سوار ناقه با، بازوی بسته زمین افتادن خواهر، که دیده؟ میان آفتاب شام و کوفه رخ خورشید و خاکستر که دیده؟ به روی یاس‌ها جای سفیدی ز سیلی رنگ نیلوفر که دیده؟ به رخسار هلالِ اوّلِ ماه خدایا هیفده اختر که دیده؟ نشان سنگ در بالای نیزه سر پاک علی اکبر که دیده؟ سرود و رقص و جشن و پایکوبی به دور آل پیغمبر، که دیده؟ چهل منزل به همراه سکینه سر عباسِ آب‌آور که دیده؟ لبِ خشکیده و آوای قرآن شراب و چوب و طشت زر که دیده؟ بگو «میثم» امام دستْ بسته اسیر آن همه کافر که دیده؟ 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مرد میدان، مرد میدان است بی شمشیر هم وارث شیر خدا شیر است در زنجیر هم کار دشواریست بین سلسله حیدر شدن یا علی گویان چهل جا فاتح خیبر شدن خطبه ی پرشور خواندن با کلام آتشین خطبه از جنس رجز های امیرالمومنین پیشوای غم بزرگ روضه خوانان پیر اشک کاخ را با خاک یکسان کرد با شمشیر اشک بال و پر بسته، پریدن را به عالم یاد داد دودمان شام را با آه خود بر باد داد 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را در یک غروب سرخ بلای عدیده را با ناله‌ام زمین و زمان گریه می‌کند از مادر ارث برده‌ام این اشک دیده را من با همین لبان خودم نیمه‌های شب بوسه زدم گلوی بریده بریده را یعقوبم و بدست خودم بین بوریا چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را یادم نمی‌رود که چگونه مقابلم بستند دست عمّۀ قامت خمیده را یادم نمی‌رود سر شب لحظه فرار فریادهای دختر گیسو کشیده را هنگام جابه‌جائی سر روی نیزه‌ها دیدم شکاف حنجر و خون چکیده را لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد دیدم سپاه روی بدنها دویده را یک تار موی عمّۀ ما را کسی ندید پوشانده بود نور حسین این حمیده را بزم شراب و طشت طلا جای خود ولی خون کرده صحنه‌ای دل محنت کشیده را دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini عمری به جگر ، داغ پدر داشت ، چه شد؟ جاری ز بصر ، خون جگر داشت ، چه شد؟ این روضه‌ی او نمی‌رود از یادم: "یعقوب دوازده پسر داشت... چه شد!" 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini