به کدامین گناه؟
تو کجایی؟ کدام سمت بهشت؟
ساکن کوی ربنا هستی؟
یکی از بچههای کوچۀ دوست؟
توی جمع فرشتهها هستی؟
تو که از باغ باشکوه حیات
گل بودن نچیدهای هرگز
چشمهایت نرفتهاند به ماه
آسمان را ندیدهای هرگز
نشده دشت را نفس بکشی
نشده رود را قدم بزنی
نشده روی لوح تقدیرت
طرحی از زندگی رقم بزنی
نشده چشم وا کنی به طلوع
نشده گوش وا کنی به تگرگ
تو که پیش از تولدت حتّی
شدهای سهم گاهوارۀ مرگ
نشده که تلفظ «مامان»
عشوۀ آنچنانیات باشد
نشده بوسههای بابایی
مزد شیرینزبانیات باشد
نشده طعم گریه را بچشی
نشده خنده را بلد باشی
نشده صاحباختیار خودت
در دو راهی خوب و بد باشی
سهم تو چیست از حقوق بشر؟
گله کن از همه برای خدات!
روحت از او گرفته اذن حضور
تنت از او گرفته حق حیات
به کدامین گناه کشته شدی
با نگاه غریب و معصومت؟
از تماشای لحظههای شگفت
چه کسی کرده است محرومت؟
کاش میآمدی صدا بشوی
نه غریبه، که آشنا بشوی
یکی از بندگان خوب خدا
یکی از دوستان ما بشوی
کاش میآمدی دعا بکنی:
«پدر و مادرم فدای حسین»
کاش میآمدی که گریه کند
یک نفر بیشتر برای حسین...
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #روز_جمعیت | #شعر_اعتراض
🇮🇷 @Shere_Enghelab