eitaa logo
شعر انقلاب
2.6هزار دنبال‌کننده
519 عکس
159 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدی تازه ایران من! بر ارتفاعاتت هر دم شهیدی تازه می‌روید در ظلمت درّندۀ دنیا نور امیدی تازه می‌روید ای سوگوارِ رفتن فرزند! اینک به اشک جاری‌ات سوگند بر جای‌جای دامن پاکت سرو رشیدی تازه می‌روید ای رد شده از بحر آتش‌ها بالیده با خون سیاوش‌ها بر پرچم بشکوه موّاجت سبز و سپیدی تازه می‌روید می‌آید آن روزی... که نزدیک است آن صبح پیروزی... که نزدیک است آنگاه در هر برگ تقویمت عید سعیدی تازه می‌‌روید ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
صبحِ تشرف سبکبال بر موجی از مه به قاف تماشا رسیدند به صبحِ تشرف به خورشید به دیدار فردا رسیدند.. «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ...» که دنیا شب قدرشان بود شنیدند «مَن یَنتَظِرْ...» را به قرآن، به احیا رسیدند به تاریکِ شب، هدیه دادند درخشیدن اشکشان را از آن تیرگی‌ها گذشتند به این روشنی‌ها رسیدند به دل، زخم و بر لب، تبسم... همه دردشان درد مردم به آغوش گرم شهادت برای مداوا رسیدند پس از سال‌ها رنج دنیا نیفتاده بودند از پا مقام رضا رزقشان شد به لبخند زهرا رسیدند دریغا و دردا که ماندیم عجب سهمگین است ماندن چه جانانه از جان گذشتند شگفتا چه زیبا رسیدند نه از مدعی‌ها نبودند گرفتار دنیا نبودند ببین این صف اولی‌ها به آغوش مولا رسیدند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
امید کودکان غزه آه از چرخ فلک، ای داد از تو روزگار داغ سنگینی‌ست داغ عاشقان بی‌قرار رفته‌ای ای مرد و بعد از رفتن تو مانده است بر دل ما خاطرات آن نگاه استوار ای امید کودکان غزه! جایت خالی است در میان کوچه‌های بی‌قرار از انتظار پرچم ایران و ایرانی نشسته جاودان با شکوه غیرتت بر قله‌های افتخار جسم تو پروانهٔ عشق وطن شد؛ سوختی همچو ققنوسی‌ست روح پاک تو در انتشار داغ، سنگین است؛ آن هم داغ سروی باشکوه زخم، خونین است آن هم بر تن سبز بهار بوسه بر پیشانی سردار، یعنی جاودان سر سپردی بر مدار سرخ آن قول و قرار «هم‌صدا با حلق اسماعیل»، هم‌رزم خلیل پرکشیدی بی‌قرار از خاک و گشتی رستگار ای امیرِ مهربان با دوست، محکم با عدو عزت و ایمان و غیرت مانده از تو یادگار ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
صف اول عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست که دشواری خود را دارد عشق وارستگی از فتنۀ دلبستگی است شوق برخاستن از مهلکۀ خستگی است عشق! ما را برهان از خودمان دیر شده‌ست سفر از گردنۀ نَفْس، نفس‌گیر شده‌ست باز هم قافله‌ای آمد، از آن قافله‌ها مردهایی همه دلداده، از آن یکدله‌ها وه چه مردان نجیبی، همه از خود رسته همه از مشغلۀ خویش به او پیوسته با شهیدان، همه از روز ازل هم‌کیش‌اند همه فرمانده‌ِ میدان گذشت از خویش‌اند سخت شد این سفر و یکدله پیمان بستند از مِه نفْس گذشتند و به او پیوستند همه بی‌تاب، که پروانۀ شمع‌اند همه سخن از شعلۀ عشق آمده، جمع‌اند همه گفتم ای عشق، در آن مه نرسیدند از راه گفت لا حول و لا قوة الا بالله پیکر سوخته‌شان را سحری خواهی دید پیش‌مرگ‌اند که از راه بیاید خورشید عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست که دشواری خود را دارد آن دو سیّد چه شنیدند شتابان رفتند در دل کوه چه دیدند شتابان رفتند مگر آن لحظه کسی روضۀ اکبر خوانده؟ که به هرگوشه، نشان از تن آن‌ها مانده به چه عطری‌ست که در جنگل و مه پیچیده‌ست آهویی می‌دود... انگار رضا را دیده‌ست قصۀ عشق بنا شد به شنیدن برسد کاروان گم شده در مه، که به دیدن برسد حاج قاسم پی آن‌هاست چراغی با اوست برف می‌بارد و سنگینی داغی با اوست برف می‌بارد و دنبال تنی می‌گردد مثل یعقوب پی پیرهنی می‌گردد برف می‌بارد و سردش شده انگار جهان دست گرم تو کجا مانده؟ خودت را برسان عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست، که دشواری خود را دارد ایستادی صف اول، صف خدمت، ای مرد چه می‌آید به تو امروز، شهادت، ای مرد! خادمی در حرم عشق، که حرمت داری هرچه داری همه از صدق و امانت‌ داری گرچه محبوبی و چشم همگان دنبالت ننشستی که بیایند به استقبالت.. دیگر از طعنه و تهمت، خبری نیست عزیز ملتی آمده تشییع تو، سیّد! برخیز رفته‌ای... باز تو را گرم دعاییم همه خادم کوی رضا! از تو رضاییم همه دل ما از لب تو تشنۀ آموختن است آخرین مرحلۀ عشق، همین سوختن است در صف اول اگر مرد بمانی هنر است و خودت را به شهیدان برسانی هنر است هنر آن است که دلبستۀ خدمت باشی در صف عشق، صف صدق و شهادت باشی زخم‌ها را همه با جان بپذیری بروی هنر آن است که نشنیده بگیری بروی ولی ای مرد! جهانی‌ست تو را مرثیه‌خوان میر این قافله را داغ زیاد است، بمان :: رهبرا ای که بر این درد، تسلا دادی پدری کردی و طاقت به دل ما دادی ما که از داغ تو -کتمان نکنیم- آگاهیم از خدا صبر برای دل تو می‌خواهیم چشم این رود چهل‌ساله به دریاست هنوز یک جهان نهر دعا، پشت سر ماست هنوز رود، آن نیست که سنگی به رهش سد نشود رود، آن است که در راه مردد نشود عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست که دشواری خود را دارد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهادت‌نامه ای با خلائق روز و شب هم‌درد سیّد آخر خدا هم انتخابت کرد سیّد داغت عیان در اشک دانه‌دانۀ ماست هجران تو باری گران بر شانۀ ماست تلفیق کردی خادمی را با ریاست یعنی دیانت داشتی عین سیاست استان به استان رفته‌ای با سخت‌کوشی دیگر به پایان آمده خانه‌به‌دوشی ای سیّدابراهیم، همت داشتی تو با سعی خود در هر قدم گل کاشتی تو دیگر پس از این، خواب راحت کن رئیسی راحت شدی، خوب استراحت کن رئیسی اما تو مردم‌داری‌ و بیداری امروز چون اشک، جا در چشم مردم داری امروز.. گفتی که زیر سایۀ شمس‌الشموسم گفتی به عالم خادم سلطان طوسم این هشت گل، دسته‌گلی از مردم ما با عشق تقدیم امام هشتم ما اینان که هم‌تعداد درهای بهشتند با خون شهادت‌نامۀ خود را نوشتند این هشت تن از نور تقوا جامه دارند مهر رضا را در شهادت‌نامه دارند وقت سفر دیدند امامان را یکایک «قِیلَ ادخُلِ الجَنَّة» شنیدند از ملایک این هشت گل دلدادگان هشت و چارند نیمی از اینان سیّد والاتبارند اینان که درس از مکتب‌الزهرا گرفتند سرمشق از منشور عاشورا گرفتند وقتی حساب کار با «رب الکریم» است فیض شهادت «ذلک الفوز العظیم» است یک‌سو قلوب مردم از دنبال آمد یک‌سو امام هشتم استقبال آمد راز «فَاِنَ العِزّةَ لِلّه» اینجاست هم اول و هم آخر این راه اینجاست این افتخار این عزت دائم مبارک فیض شهادت بر تو ای خادم مبارک دیدی که ملت، ملتی دردآشنایند گفتی که این مردم عزیزان خدایند در عین مردم‌داری‌ات، دشمن‌ستیزی در چشم آقایت، رئیسی عزیزی در راه خدمت خستگی نشناختی تو با مردمت دل بردی و دل باختی تو با مؤمنین عمری برادروار بودی اما «اشداء علی الکفار» بودی کشتی‌ات از طوفان کنار ساحل آمد در جنت اوقات فراغت حاصل آمد اجرت به قرآن «نِعمَ اَجرُ العامِلین» است اجر جهاد فی سبیل الله این است تو رنج‌ها از جور نااهلان کشیدی زخم زبان و طعنه و بهتان شنیدی این غربت و مظلومی‌ات در راه دین بود اشکت ولی وقف امیرالمؤمنین بود با شادی ملت فقط مسرور بودی تو در حقیقت خادم جمهور بودی عمر گرانقدر تو شد وقف فقیران بی‌وقفه کوشیدی به آبادی ایران گفتی امید اهل‌بیت این سرزمین است ایران ما ملک امیرالمؤمنین است در «سیّدابراهیم» صد حرف نگفته‌ست در ابجد این نام، اسراری نهفته‌ست نهج‌البلاغه این زمان لب باز کرده از سیصد و سی و سه، کشف راز کرده این حکمت از نور امیرالمؤمنین است اینجا سخن از مؤمنان راستین است هم «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» تعریف آن‌هاست هم «حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ» توصیف آن‌هاست صادق، مقاوم، مقتدر، صابر، مجاهد مخلص، امین، مشغول، شاکر، عبد، زاهد بر گفتۀ مولای خود مصداق بودی الگوی تقوا، اسوۀ اخلاق بودی باز آمدی در سایۀ خورشید هشتم در روز سوم، ماه سوم، سال سوم ما فتح خرمشهرها در پیش داریم تا سجده بر بیت‌المقدس بی‌قراریم دنیا نگاهش بر حضور ماست امروز هر انتخاب ما جهان‌آراست امروز وقتی تبر در دست ابراهیم باقی‌ست یعنی به قلب بت‌پرستان، بیم باقی‌ست اکنون که اشک ما روانه از دو عین است در سینۀ ما سوز «فَابکِ لِلحُسین» است هرچند یک شب بر زمین ماندند پرپر اجساد این گل‌ها شناسایی شد آخر باید به جای اشک، خون دل فشانیم قدری به مقتل از دل زینب بخوانیم یارب «گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را» یارب «به هر گل می‌رسم می‌بویم او را» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
التیام آمدم کنج خانه بنشینم دور از این ازدحام گریه کنم در دلم داغ‌های بسیار است قصد دارم مدام گریه کنم بر زمین جسم‌های بی‌جانی‌ست که به سوی بهشت در سفرند مانده‌ام از کدام بنویسم مانده‌ام بر کدام گریه کنم! در غم یک‌ رجایی دیگر؟ یا بهشتی، مطهری، مدنی؟ روی جسم کدامشان باید، هم‌نوا با امام گریه کنم؟ دردِ این زخم بین‌ سینۀ ما تا همیشه ادامه خواهد داشت آمدم کنج خانه بنشینم در غمی ناتمام گریه کنم :: ای امام تمام هفتۀ ما! ماه در پشت مِه نهفتۀ ما! بعد از این واجب است وقت نماز هر قعود و قیام گریه کنم خاطراتت همیشه در دل ماست لحظه لحظه مرور خواهی شد آمدم کنج خانه بنشینم از نخستین سلام گریه کنم چاره جز اشک نیست بر این غم گریه تنها دوای زخم من است آمدم کنج خانه بنشینم جهت التیام گریه کنم... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
رود هرچند که یک کوه سراپا دردیم با این‌که میان مه تو را گم کردیم با یاد تو چون رود به راه افتادیم داریم به اصل خویش برمی‌گردیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مرحبا مردم! در التهاب تب‌آلود لحظه‌ها مردم تمام شب همه دستانی از دعا مردم به جست‌وجوی نشان تو، بین خوف و خیال تمام شب دلشان رفت تا کجا مردم در انتظار سراغی، نشانه‌ای، خبری چه کرد بی‌خبری لحظه‌لحظه با مردم! کجاست آن‌که شما را عمیق باور داشت کسی که بود صمیمانه با شما مردم کسی که مثل شما بود، ساده و خاکی کسی که مثل شما بود بی‌ریا مردم!.. به دست‌های توسّل تو را طلب کردند نمی‌کنند تو را لحظه‌ای رها مردم به آستان رضا سر نهاده‌اند امشب برای یافتن خادم‌الرّضا مردم به یُمن یاد تو از تفرقه رها شده‌اند به‌رغم این غم جانکاه، مرحبا مردم! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
🌷 تقدیم به شهرم برای خلبان شهید محسن دریانوش به یاد شهید محسن حججی تو نجف‌آبادی و همواره پُر آوازه‌ای شهر من! این‌بار هم داری شهید تازه‌ای تو گلستان شهیدانت پُر از گلواژه است گُل زدی امروز هم بر سردرِ دروازه‌ای.. شهر من! از هم نمی‌پاشی تو با این داغ‌ها ای کتاب لاله‌ها! داری عجب شیرازه‌ای! مُحسنت بی‌سر که نه، این‌بار سردار آمده داغ محسن‌های تو دارد مگر اندازه‌ای؟ مُحسنت از آخرین پرواز خود برگشته است او ولی این‌بار با حُسن ختام تازه‌ای ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
🌷 از زبان دختر شهید موسوی با بیم و امید و آرزو خوابیدم شب تا به سحر، خواب تو را می‌دیدم دلشوره گرفته بودم از اول صبح «آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شرط شهادت تا صبح سپید زندگی باید کرد با عشق و امید زندگی باید کرد آری آری شرط شهادت این است یک عمر شهید زندگی باید کرد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن مرد او رفت و به سرمنزل مقصود رسید او رفت و به آنچه لایقش بود، رسید هر کس وسط راه بماند، مانده‌ست... آن مرد که یک لحظه نیاسود، رسید ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
دریادل شد عاشق و پشت پا به دنیا زد و رفت با رفتنش آتش به دل ما زد و رفت مثل من و تو سوار امواج نشد وقتش که رسید، دل به دریا زد و رفت ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شمیم امام و شهدا کوه، پرواز را تماشا کرد کوه پژواک شوق یاران شد ابر، پر کرد دشت و دامنه را دامن دشت غرق باران شد کوه بر صبر خویش سر سوده شب پر از خاطری مه‌آلوده جنگل از حجم داغ فرسوده لحظه‌ها بغض روزگاران شد ناله در چاه سر فروبرده بغض‌ها در گلو فروخورده چهره‌ها همچو باغ پژمرده چشم‌ها مثل آبشاران شد ورزقان هر طرف شمیمی از شهدا و امام در دل داشت ورزقان، گوشۀ شلمچه و فاو ورزقان، گوشۀ جماران شد از قضا شب شب ولادت بود سهم یاران من شهادت بود چشم‌ها ابریِ ارادت بود اشک آمد، ستاره‌باران شد فارغ از بال و بالگرد شدند راحت از سال و سالگرد شدند مرد بودند و پایمرد شدند حق هم از آن حق‌مداران شد داغدار رئیس جمهوریم داغدار وزیر و استاندار داغدار امام جمعۀ شهر دل ما شهر سوگواران شد روز تشییع، مثل رستاخیز همه شوریده‌حال و شورانگیز قم و تهران و مشهد و تبریز هر طرف مهد بی‌شماران شد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فتح آسمان ماه شد، فانوس شد، رازی نهان را فتح کرد برق چشمانش شکوه کهکشان را فتح کرد قطره قطره اشک شد همراه باران‌ها چکید بغض تلخ ابرهای ناگهان را فتح کرد مثل یک نقاشی زیبا و رازآلود شد کوه‌های دوردست و بی‌نشان را فتح کرد لمس کرد آن جنگل تنهای روی کوه را قلّۀ بی‌طاقت این داستان را فتح کرد صبح وقتی آفتاب از راه دوری سر رسید نور شد در شبنمی، رنگین‌کمان را فتح کرد با کبوترها قراری محرمانه داشت، آه... بال‌هایش را گشود و آسمان را فتح کرد مزد عاشق بودنش را از امام خود گرفت مرد خدمت، با شهادت، بی‌کران را فتح کرد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ققنوس دل از حضور غمی بی‌کرانه می‌سوزد و گریه می‌کند و عاشقانه می‌سوزد کبوتران همه پر می‌کشند یک به یک و از آه دوری‌شان آشیانه می‌سوزد زمین، اگر چه دچار تب زمستان است میان داغ مکرر، زمانه می‌سوزد به دست باد بلاجوی هرزه‌گَرد، ای داد زبانه می‌کشد آتش، جوانه می‌سوزد لباس سرخ شقایق نشانهٔ این است که دارد از غم ما مخفیانه می‌سوزد چه حکمتی‌ست در این ماجرا که هر ققنوس برای اینکه شود ‌جاودانه می‌سوزد به سوگواری پروانه‌های خونین‌بال هنوز، دل به هزاران بهانه می‌سوزد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
صدای مردم مظلوم غزّه وزیر خارجۀ کودکان و مظلومان وزیر خارجۀ زخم‌های بی‌پایان وزیر خارجۀ از دمشق تا صنعا وزیر خارجۀ از عراق تا لبنان وزیر خارجۀ دیپلماسی عزّت وزیر خارجۀ دیپلماسی و میدان وزیر خارجۀ گوشوارۀ قلبی وزیر خارجۀ انتقام سوختگان وزیر خارجۀ کشتگان شاهچراغ وزیر خارجۀ مادران دل‌نگران کسی به غیرت و ایمان میرزا کوچک به استقامت ستارخان و باقرخان وزیر خارجۀ سروها، صنوبرها رشادتی به بلندای ملت ایران وزیر خارجه با چفیۀ فلسطینی امید دخترکی کنج خانه‌ای ویران وزیر خارجۀ رنج مسجدالاقصی صدای مردم مظلوم غزّه در طوفان و شیر مادر و نان پدر حلالت باد شهیدِ سینه‌سپر! قهرمان جاویدان! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهیدان ما باید شهیدان ما را امروز دنیا ببیند باشد که این آیه‌ها را چشمان بینا ببیند بر شانهٔ خاکی شهر تا آسمان رفت بالا تا مزد افتادگی را امروز و اینجا ببیند او سوخت تا بار دیگر چشمان گریان ایران ققنوس را پر گشوده در آسمان‌‌‌ها ببیند افسوس درکی ندارم از آن همه زخم و تهمت از حال مردی که خود را همواره تنها ببیند می‌شد که از دور گاهی احوال گل را بپرسد اما سفر کرد تا گل، تا حال گل را ببیند امروز هر قطرهٔ اشک رأی مجدد به او بود وقت‌ است نام خودش را در سیل آرا ببیند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب، هم‌اکنون در حرم مطهر امام خمینی: 🖤  آقای و همراهانشان در راه خدمت به مردم کشته شدند؛ آنها را می‌دانیم 🗓 ۱۴ خرداد ۱۴۰۳؛ سی‌وپنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی 🖤 مطلب مرتبط: صفحه ویژه «رئیسی عزیز» farsi.khamenei.ir/shahid-raisi 📽 پخش زنده👇 🖥 Farsi.khamenei.ir/live
هم‌آغوش با خطر خوشا سعادتِ همواره در سفر بودن به سمت مقصد هستی گشوده‌پر بودن پیامِ عشق به سرتاسر جهان بردن کبوترانه بر این بام، نامه‌بر بودن لباس عافیت از جان خویش برکندن هم‌آشیان و هم‌آغوش با خطر بودن نخفتن از تبِ اندوه کودکانِ حصار به داغ غربتِ سردار، خون‌جگر بودن به پاسداری ایران خوشا صدف‌مانند خوشا فدایی این مرز پرگهر بودن ترازِ راستی و راست‌قامتی، چون سرو خوشا که بر سر این خاک سایه‌ور بودن.. سخن ز خویش نگفتن، ز خویش بی‌خبری از آشیانهٔ خورشید با خبر بودن نظر ز سیم و زر و مال و جاه پوشیدن از ارتفاع جهان صاحبِ نظر بودن خوشا به گفتهٔ اغیار قدرنادیدن ولی به دیدهٔ جانان عزیزتر‌ بودن ز طعنه‌های حسودان خوشا نرنجیدن‌ به تیرهای عنودان خوشا سپر بودن خوشا سکوت، خوشا عاشقی، خوشا اندوه خوشا فراغت از این خاکِ فتنه‌گر بودن :: «محال نیست رجایی شدن»، رئیسی گفت به ما که باز نشد چشممان به تر بودن تو نیز با هنر خویش یادمان دادی محال نیست دگرباره: «باهنر بودن» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
امتداد غدیر گشودند بال و پری تا بهشت شهیدان پرواز اردیبهشت صف اولی‌های بی‌ادعا صف اولی‌های دردآشنا به سر برده عهد وفا با ولی نفس‌هایشان یا علی یا علی بلندای پروازشان را ببین صف اولی‌های پایین‌نشین خریدار خوش سرنوشتی شدند شبیه رجایی بهشتی شدند سیاست ز تقوایشان کم نکرد زمین‌گیر و مغرور و بی‌غم نکرد سیاست که شد امتداد غدیر رواقی‌ست از بارگاه امیر بخوان خطبه‌هایش یکایک بخوان تو فرمان او را به «مالک» بخوان به آواز یا مالکش گوش دار دلت را به مهر رعیّت سپار (۱) پی جرعهٔ ناب این «خُم» بگرد به عشق «علی» دور «مردم» بگرد دلت را به این عشق هم‌راز کن ز کار خلایق گره باز کن سیاست که شد رفتنِ راه حق نمازی‌ست مقبول درگاه حق رسیده‌ست هنگامهٔ انتخاب میان‌دار می‌خواهد این انقلاب یکی چون «رئیسی» که تا پای جان بماند بر این عهد با عاشقان برای سرافرازی این علم به آب و به آتش زند دم به دم چنان خویش را وقف مردم کند که خود را در این معرکه گم کند به دست من و توست نبض زمان به رأی من و توست چشم جهان در این پیچ تاریخی بی‌نظیر به رأی من و توست طیِ مسیر به این انتخاب است با صد امید نگاه هزاران شهید رشید به پا خیز، شوری به عالم به پاست نگاه شهیدان غزّه به ماست به پا خیز تجدید پیمان کنیم به هر رأی خود رمی شیطان کنیم به پا خیز، می‌خوانَد ایران تو را فراخوانده خون شهیدان تو را ✍🏻 🏷 | | ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِم؛ مهربانى و محبت و لطف به رعيت را شعار قلب خود قرار ده.» (فرازی از نامه۵۳ نهج‌البلاغه: عهدنامه مالک اشتر) 🇮🇷 @Shere_Enghelab