گفت آن که دل تیر ندارد برود
یا طاقت شمشیر ندارد برود
فرداست که این بیشه شود لجّۀ خون
هرکس جگر شیر ندارد برود
📝 #عباس_شاهزیدی
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل
🔹بادیهٔ ابتلا🔹
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
تا دست و رو نشُست به خون، مینیافت کس
راه طواف بر حرم کبریای ما
این عرصه نیست جلوهگه روبه و گراز
شیرافکن است بادیهٔ ابتلای ما
همراز بزم ما نبوَد طالبان جاه
بیگانه باید از دو جهان آشنای ما
برگردد آنکه با هَوَس کشور آمده
سر ناورد به افسر شاهی، گدای ما
ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است
کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما
یزدان ذوالجلال به خلوتسرای قدس
آراستهست بزم ضیافت برای ما...
📝 #نیر_تبریزی
🌐 shereheyat.ir/node/867
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل
🔹شهد شهادت🔹
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
پاسخدهنده اوّل آنان «زُهیر» بود
كاندر حضورِ سبط نبی در قیام شد
كای زادهٔ رسول! «سَمِعْنا مَقالكَ»
مطلب عیان بَرِ همه از خاص و عام شد
دنیا اگر همیشگی و مرگ آخرش
ما عزممان همین و نه جز این قیام شد
وآنگه «بُریر» دادِ سخن داد آنچنان
ظاهر، خلوصِ نیّت او از كلام شد
منّت به ما نهاده خدا با وجود تو
ما را ز لطف، شهد شهادت به جام شد
فخر است قطعهقطعه شدن پیش روی تو
طوبی بر آن بدن كه چنینش ختام شد!
پس بهر دلنوازیِ فرزند فاطمه
گاهِ سخن ز «نافع» شیرینكلام شد
گفتا كنون كه گشته گهِ امتحان ما
با رهبریت، محنت ما بیدوام شد
ما دوستیم با تو و با دوستان تو
دشمن به آنكه دشمنیات را مرام شد
ما را ببر به هر طرفی خود ز شرق و غرب
حبل ولایت تو، ز ما «لَا انْفِصام» شد...
📝 #مهدی_خطاط
🌐 shereheyat.ir/node/1645
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل
🔹منظومۀ بلند شهادت🔹
فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان
حیرتفزای طور شود جلوهزارمان
فردا که کهکشان تجلّیست، نیزهها
گَردش کند زمین و زمان بر مدارمان
فردا که روزِ سرخِ عروج من و شماست
بر روی نیزههاست قرار و مدارمان
فردا که سرفرازی ما را رقم زنند
خورشید و ماه میشود اخترشمارمان
فردا که روز عرضۀ عشق و شهادت است
حیرت کنند، عالم و آدم ز کارمان
فردا که از تبار تبر زخم مانْد و داغ
غیرت، شقایقی بُوَد از لالهزارمان
فرداست روز وعدۀ دیدار و دیدنیست
بر نیزهها، تجلّی پروردگارمان
منظومۀ بلند شهادت، سرودنیست
فردا که عشق، خیمه زند در کنارمان...
در ما عیان جمال خدا جلوه میکند
چشمی کجاست تا شود آیینهدارمان؟
رنگِ پریدهایست به چشم سپهر، مِهر
وقتی سپیده میدمد از شام تارمان...
ما هر چه داشتیم، به پای تو ریختیم
ای عشق! ای تمامی دار و ندارمان!
چشم امید ماست به فردای دوردست
بر تکسوار مانده به جا از تبارمان
📝 #محمدعلی_مجاهدی
🌐 shereheyat.ir/node/4101
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل
🔹صبح شهادت🔹
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود
لهیب تشنگیات، روح دشت را میسوخت
فرات موجزنان گرچه در کنار تو بود
به رزم، قصد فنای جهان، گرت میبود
نه آسمان، نه زمین، مردِ کارزار تو بود
اگر شجاعت و ایثار، جاودانی شد
ز خون پاکِ دلیران جاننثار تو بود
به جای ماند اگر نامی از جوانمردی
ز پایمردی یاران نامدار تو بود
به پیشواز اجل آن چنان کمر بستی
که مرگ، مضطرب از طفل شیرخوار تو بود
شُکوه نام بلند تو، جاودان باقیست
که سربلندی و آزادگی، شعار تو بود
به روی دست تو پرپر شد از خدنگ ستم
گلی که از چمن حُسن، یادگار تو بود
اگرچه گلشنت ای باغبان به غارت رفت
خزانِ باغِ تو، آغازِ نوبهارِ تو بود
درخت عدل و مروّت که آبیاری شد
رهین منّت شمشیر آبدار تو بود
به جز دل تو که بود از وصال، خرّم و شاد
جهان و هر چه در او بود، سوگوار تو بود
به غیرِ داغ محبت به دل نبود تو را
اگرچه سینهٔ هر لاله داغدار تو بود...
📝 #ذبیح_الله_صاحبکار
🌐 shereheyat.ir/node/869
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل
🔹 اگر بگذارند🔹
عشق، سر در قدمِ ماست اگر بگذارند
عاشقان را سر سوداست اگر بگذارند
ما و این کشتی طوفانزده در موج بلا
ساحل ما دل دریاست اگر بگذارند
دشت از هُرم عطش سوخته و هالۀ غم
سایهبانِ گل زهراست اگر بگذارند
آب بر آتش لبهای عطشناک زدن
آخرین نیّت سقاست اگر بگذارند
دوش در گلشن ما بلبل شیدا میگفت:
باغ گل، وقف تماشاست اگر بگذارند
هرچه گل بود، ز تاراج خزان پرپر شد
وقت دلجویی گلهاست اگر بگذارند
طفل ششماهۀ من زینت آغوشم شد
جای این غنچه همینجاست اگر بگذارند
این به خون خفته، که عالم ز غمش مجنون است
تشنۀ بوسۀ لیلاست اگر بگذارند
چهرهاش آینۀ حُسن رسولالله است
آری این آینه زیباست اگر بگذارند
این گل سرخ که از گلبُن توحید شکفت
آبروی چمن ماست اگر بگذارند
در عقیق لب من موج زند دریایی
که شفابخش مسیحاست اگر بگذارند
یوسف مصر وجودم من و، این پیراهن
جامۀ روز مباداست اگر بگذارند...
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/3191
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل
🔹شب اشک🔹
شب، شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظهها با تو چه زیباست اگر بگذارند
فکر یک لحظه بدون تو شدن کابوس است
با تو هر ثانیه رؤیاست اگر بگذارند
مثل قدش، قدمش، لحن پیمبروارش
روی فرزند تو زیباست اگر بگذارند
غنچه آخر چقدر آب مگر میخواهد؟
عمر طفل تو به دنیاست اگر بگذارند
ساقیات رفته و ای کاش که او برگردد
مشک او حامل دریاست اگر بگذارند
آب مالِ خودشان چشم همه دلواپس
خیمهها تشنهٔ سقاست اگر بگذارند
قامتش اوج قیام است، قیامت کردهست
قد سقای تو رعناست اگر بگذارند
سنگها در سخنت همنفس هلهلهها
لحن قرآن تو گیراست اگر بگذارند
تشنهای، آه... وَ دارد لب تو میسوزد
آب مهریهٔ زهراست اگر بگذارند
بر دل مضطرب و منتظر خواهر تو
یک نگاه تو تسلاست اگر بگذارند
آمد از سمت حرم گریهکنان عبدالله
مجتبای تو همینجاست اگر بگذارند
رفتی و دختر تو زمزمه دارد که کفن
کهنه پیراهن باباست اگر بگذارند
📝 #سیدمحمدرضا_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/851
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل
🔹فردا...🔹
چنان اسفند میسوزد به صحرا ریگها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا
تمام دشت را زینب به خون آغشته میبیند
مگر باران خون میبارد از عرش خدا فردا
برادر، دل گواهی میدهد امشب شب قدر است
اگر امشب شب قدر است، قرآنها چرا فردا...
همه در جامۀ احرام دست از خویشتن شستند
شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا
ببین ششماههات بیتاب در گهواره میگرید
علی از تشنگی جان میدهد امروز یا فردا
ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
همانانی که میافتند زیر دست و پا فردا
برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است
قیامت میشود وقتی بگوید یا اخا فردا
برادر! خوب میخواهم ببینم روی ماهت را
هراسانم که نشناسم تو را بر نیزهها فردا
به مادر گفته بودم تا قیامت با تو میمانم
تمام هستی من، میروی بی من کجا فردا؟
📝 #میلاد_عرفانپور
🌐 shereheyat.ir/node/83
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل
🔹تکرار تاریخ🔹
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
هر چند فردا با غروبش میرود اما
این داستان یک روز عالمگیر خواهد شد
این ماجرا تا روز محشر تازه میماند
هر لحظهاش با اشکها تکثیر خواهد شد
سقای تو فردا بدون دست هم باشد
با یک نگاهش کربلا تسخیر خواهد شد
از دیدن حال علیاصغر در آغوشت
دریا هم از نامی که دارد سیر خواهد شد
آنها تو را کنج قفس در بند میخواهند
اما مگر این شیر در زنجیر خواهد شد
هر بوسۀ جدت محمد روز عاشورا
بر زخمهای پیکرت تفسیر خواهد شد
این صحنهها تکرار یک تاریخ ننگین است
قرآن به روی نیزهها تکفیر خواهد شد
شاعر برایش گفتن از آن روز آسان نیست
در هر هجا همراه شعرش پیر خواهد شد
دیشب کنار قبر ششگوشه غزل خواندم
من حتم دارم خواب من تعبیر خواهد شد
📝 #محمد_رفیعی
🌐 shereheyat.ir/node/3194
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل
🔹عصر تاسوعاست...🔹
عصر تاسوعاست ای نقّاش فردا را نکش
صبح دریا را کشیدی ظهر صحرا را نکش
خسته با زین و یراقی واژگون آشفته یال
بیسوار و غرق خون آن اسب زیبا را نکش
یا تمام صفحه را با خیمهها همرنگ کن
یا به غیر از ما رأیت الا جمیلا را نکش
آن به دریا رفته دیگر بر نمیگردد به دشت
خشکی لبهای فرزندان زهرا را نکش
او که مجنون بود، مجنون ماند، مجنون شد شهید
مادرش لیلاست واویلای لیلا را نکش...
ما که جا ماندیم در ما رنگ عاشورا نبود
آبروداری کن و رسوایی ما را نکش
عاقبت آن مرد مردستان میآید بعد از آن
کس نگوید آن قد و بالای رعنا را نکش
📝 #مهدی_جهاندار
🌐 shereheyat.ir/node/2917
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#قصیدهواره
🔹با عطش وارد شوید!🔹
حضرتِ عباسی آمد شعر، دستانش طلاست
چشم شیطان کور! حالم امشب از آن حالهاست!
با عطش وارد شوید! اینجا زمین علقمهست
مجلسِ لبتشنگانِ حضرت سقا به پاست
جمع بیپایان ما را نشمرید آمارها!
جمع ِ ما هر جور بشمارید هفتاد و دو تاست
جای دنجی خواستی تا با خدا خلوت کنی
این حسینیه که گفته کمتر از غار حراست؟
اشک را بگذار تا جاری شود، شور افکند
هرچه پیش آید خوش آید، اشک مهمان خداست
شانه خالی کردهایم از کلّ یومٍ اشک و آه
گریهٔ حُرّیست این شبگریهها، اشکِ قضاست
اذن میدان میدهند اینجا به هرکس عاشق است
با رجزهای اباالفضلی اگر آمد سزاست
هروله در هروله این حلقه را چرخیدهایم
های! ای هاجر! بیا در این حرم، اینجا صفاست
شورِ ما را میزند هر تشنهکامی گوش کن!
حلقِ اسماعیل هم با العطشها همصداست
أیها العشاق! آب آوردهام غسلی کنید
شامِ عاشوراست امشب، مقصد بعدی مناست
خندهٔ قربانیان پُر کرده گوش خیمه را
من نفهمیدم شب شادیست امشب یا عزاست؟!
گریههاتان را بیامیزید با این خندهها
سفرهٔ این شبنشینان، تلخ و شیرینش شفاست
آب باشد مال دشمن، ما تیمم میکنیم
آبهای علقمه پابوسِ خاک کربلاست
ما اذانهامان اذانِ حضرتِ سجّادی است
همهمه هر قدر هم باشد صدای ما رساست
أشهدُ أنَّ محمّد جدّ والای من است
أشهد أنَّ علی إلّای بعد از لافتاست
یک نفر از حلقه بیرون میزند وقت نماز
سینهٔ خود را سپر کرده مهیای بلاست
ای مکبّر! وقت کوتاه است، قد قامت بگو
صف کشیدند آسمانها، پس علیاکبر کجاست؟
گفت قد... قامت... جوانها گریهشان بالا گرفت
راستی! سجادههای ما همه از بوریاست!
از علیاکبر مگو! میپاشد از هم جمعمان
یک نفر این سو پریشان، یک نفر آن سو رهاست
چارهٔ این جمع بیسامان فقط دستِ یکیست
نوحهخوان میداند آن منجی خودِ صاحب لواست
گفت: «عباس»! آن طرف طفلی صدا زد: «العطش»
ناگهان برخاست مردی، گامهایش آشناست
مشک را بر دوش خود انداخت بسم الله گفت
زیر لب یکریز میگفت از من آقا آب خواست
حضرتِ عباسی از من دیگر اینجا را نپرس
آسمان را از کمر انداختن آیا رواست؟
📝 #انسیه_سادات_هاشمی
🌐 shereheyat.ir/node/850
✅ @ShereHeyat
💠 سنتهای ادبی فراموش شده
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر، برایت بلكه از سر بهتر آوردم
پی ابقایِ قَد قامَت، به ظهر روز عاشورا
برای گفتن اللهاكبر، اكبر آوردم...
علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست
ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم
اگر با كشتن من دین تو جاوید میگردد
برای خنجر شمر ستمگر، حنجر آوردم
برای آنكه قرآنت نگردد پایمال خصم
برای سُمّ مركبها، خدایا پیكر آوردم
علی، انگشتر خود را به سائل داد اما من
برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم...
من «ژولیده» میگویم، حسین بن علی گفتا:
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
📝 #ژولیده_نیشابوری
🔹زبان حال سرایی در شعر هیأت و به ویژه در مرثیه رواج و اهمیت فراوان دارد. شاعر مرثیهسرا، از طرفی به دلیل کلی بودن و محدود بودن اطلاعات تاریخی و از طرفی به دلیل هنرنماییهای شاعرانه و نگاههای جزئی و جستجوی زاویهدیدهای تازه و متفاوت ناگزیر از زبان حال سرایی است.
آنچه ممکن است فرصت ارزشمند زبان حال سرایی را به تهدید تبدیل کند، افتادن شاعر در ورطهی حکماندازی است. یعنی شاعر آنچه را که در تاریخ اتفاق نیفتاده به گونهای به بهانهی زبان حال در شعر بیاورد که گویی این نیز جزئی از تاریخ بوده و به وقوع پیوسته است.
🔸برای آنکه زبان حال سرایی منجر به حکم اندازی نشود، شاعر باید اول زبان حال را با توجه به شخصیت کسی که از زبان او سخن میگوید انتخاب کند؛ یعنی سخن او با شخصیتی که سخن از زبان اوست منطبق باشد. دوم اینکه فضایی که به واسطهی زبان حال در شعر ترسیم میشود، با روح کلی واقعیت تاریخی و اخبار موجود منافات نداشته باشد. سوم اینکه شاعر قرینهای در شعر ایجاد کند که برای مخاطب شعر مشخص باشد که این زبان حال حاصل خیال شاعرانهی سرایندهی شعر است نه واقعیت تاریخی.
🔹در شعر زندهیاد محمدحسن فرحبخشیان معروف به ژولیدهی نیشابوری این شرایط به خوبی رعایت شده است. شعر از زبان امام حسین(علیهالسلام) و به صورت نیایش با خدای متعال است. شاعر عبارات و مضامین خود را به خوبی و با در نظر گرفتن شخصیت والای امام و اهداف متعالی قیام عاشورا انتخاب کرده است. اهدافی مثل ابقای دین حق و نیز توجه به گرهخوردگی قیام عاشورا با غدیر، فاطمیه و... .
عبارات و مضامین نیز متناسب با شخصیت والای یک امام معصوم هستند و از همه مهمتر دغدغهی شاعر در بیت پایانی است که مبادا مخاطب تصّور کند که این زبان حال واقعاً کلام امام معصوم است و صریح به آن اذعان کرده است:
من «ژولیده» میگویم، حسین بن علی گفتا:
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
این قرینهسازی از سنتهای ادبی فراموش شدهی ماست و شاعران جوان میتوانند با توجه به این سنّت ادبی، قرینهسازی را بسیار هنرمندانهتر و امروزیتر در اشعار خود ایجاد کنند.
✍🏻 #حسن_بیاتانی
📗 #چهل_شعر_چهل_نکته
🌐 shereheyat.ir
✅ @ShereHeyat