eitaa logo
شعر هیأت
10.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
183 ویدیو
15 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد نزدیک می‌شوم به تو، چیزی نمانده است قلبم از اشتیاق زیارت بایستد بانو سلام! کاش زمان با همین سلام در آستانهٔ در ساعت بایستد و گردش نگاه تو در بین زائران روی من ـ این فتاده به لکنت ـ بایستد تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام در محضر شما دو سه رکعت بایستد بانو اجازه هست که بار گناه من در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟ در این حرم هزار هزار آیهٔ عذاب هم وزن با یک آیهٔ رحمت بایستد باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما زیر رواق‌های کرامت بایستد شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید طاقت نداشت تا به قیامت بایستد آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است در روز حشر هم به شفاعت بایستد تو خواهر امام غریبی و این غزل با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد من واژه واژه عطر تو را پخش می‌کنم حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/548@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹مدینۀ زهرایی🔹 قلم تو را حرم امن اهل‌بیت نوشت ببین به روی تو آغوش باز کرده بهشت که با تبسّم تو سلسبیل می‌خندد به شوره‌زار تو جنگل دخیل می‌بندد به رسم عاطفه داری همیشه حکم وطن که جار می‌زند این را، نماز کامل من همیشه گفته‌ام، این بیت‌ها گواه من است که قم دیار من است و پناهگاه من است در استغاثه و اشک و إنابه دیده تو را کسی که حجره به حجره نفس کشیده تو را اگرچه کنج لبت چلۀ سکوت نشست سکوت نیست، که تصنیف بی‌کلام دل است شدی به ذکر و به تسبیح، هم‌کلام خدا به سجده‌های نماز شبت، سلام خدا نسیم بندگی‌ات با خودش بهار آورد عطش همیشه تو را روزه‌دار بار آورد عطش حکایت تلخی‌ست از حسین شهید به روی زخم دلت آب هم نمک پاشید پر از سؤال و جوابی، همیشه در فکری به پیشگاه خداوند، دائم‌الذکری که چشمه‌های فقاهت شد از دلت جاری کویر هستی و غرق بحارالأنواری تو استقامت کوهی، تو گرمی حلمی تو از نگاه پیمبر، مدینة‌العلمی مدینه‌ای که چنان ایستاده پای علی ز کوچه کوچۀ آن می‌رسد صدای علی مدینه‌ای که در آن سرنوشت فاطمه است کویر نیست، ببین این بهشت فاطمه است در این دیار محبت فقط علی‌ست ولی مدینه‌ای که امیرش فقط علی‌ست علی گذشت و روزی ما گشت عزّتی علوی مدینه‌ای زهرایی، ولایتی علوی 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹ربنای نسیم🔹 شهر من قم نیست، اما در حریمش زنده‌ام در هوای حَق‌حَق هر یاکریمش زنده‌ام در حرم در خلوت شب‌های احیا تا سحر محو کاشی‌های رحمان و رحیمش زنده‌ام در هوای تازه‌اش هر دم مداوا می‌شوم هر نفس با ربناهای نسیمش زنده‌ام من پر از شب‌های پروین‌خوانی‌ام کنج حرم تا سحر با قصۀ اشک یتیمش زنده‌ام در میان تیمچه، در ازدحام رنگ‌ها در میان نقش بازار قدیمش زنده‌ام دود اسفند حرم حرزالامان شهر شد مطمئن هستم که من با این شمیمش زنده‌ام 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4582@ShereHeyat
از زخم شناسنامه دارند هنوز در مسجد خون اقامه دارند هنوز آنان همه از تبار باران بودند رفتند ولی ادامه دارند هنوز 📝 @ShereHeyat
🔹مژدۀ آزادی🔹 مانده ز فهم تو دلم بی‌نصیب معجزۀ عشق، غرور غریب نام تو را بردم و قلبم شکست مثل شهیدان تو غریبی، غریب بیرق افراشتۀ زخم تو حادثه‌ای پر ز فراز و نشیب می‌وزد از خاک تو بوی بهشت بوی خدا، بوی ظفر، بوی سیب خاک تو سر منزل مقصود عشق ای وطن عشق! نداری رقیب قلب زمین، قبلۀ خون، قاف زخم! معجزۀ سرخ! عجیبی، عجیب مژدۀ آزادی تو، دلنواز خندۀ پیروزی تو، دلفریب باز بخوان سورۀ «اَلنّازِعات» باز بخوان آیۀ «اَمَّن یُجیب» خُرّم و سرسبز بمان تا ابد ای وطن چلچله‌های نجیب فتح تو یک معجزۀ روشن است «نَصرُ مِنَ الله وَ فَتحٌ قَریب» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5555@ShereHeyat
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
10.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 مراسم تجلیل از استاد محمدجواد غفورزاده(شفق) استاد پیشکسوت شعر آیینی ❇️ سومین همایش ملی جمعی‌از ستایشگران جوان هیأت‌های کشور 🗓 |خردادماه ۱۴۰۲| 📌 |تهران|آبعلی| 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
علیه‌السلام 🔹اقلیم آفتاب🔹 چه روضه‌ای‌ست، که دل‌ها کبوتر است اینجا به هر که می‌نگرم، محو دلبر است اینجا غریبه نیستی ای دل، در این مقام کسی‌ست که با تو از همه‌کس آشناتر است اینجا ستارۀ سحری از حریم شاهچراغ به آفتاب بگو مهرپرور است اینجا از این حرم طلب نور کن، در اول صبح چه احتیاج به افشاندن زر است اینجا؟ فرشتگان همه گرمِ طواف این حرم‌اند شکوهِ سعی و صفا حیرت‌آور است اینجا به صدق کوش و دو رکعت نماز عشق بخوان «حریم سوم آل پیمبر» است اینجا بِبال شیراز، «اقلیم آفتاب»! به خود که از «شهید خراسان» برادر است اینجا به نام نامی «احمد» قیام باید کرد که آب و آینه با هم برابر است اینجا به آیه آیۀ «والشمس والضحی» سوگند که نقش روشنِ آیات «کوثر» است اینجا به عطر گلشن یاسین، به بوی یاس قسم که از شمیم ولایت معطّر است اینجا به شوق عرض ارادت بیا و چون «حافظ» بگو که «خال رخ هفت کشور» است اینجا بیار سینۀ سینا در این حرم با خود حریم «زادۀ موسی بن جعفر» است اینجا اگر به دیدۀ دل بنگری، به شهپر خویش امین وحی خدا، سایه‌گستر است اینجا بگو بلال بیاید اذان بگوید باز که جای گفتن «اللّه اکبر» است اینجا 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3425@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹شهیدِ راهِ رضا🔹 صدای ذکر تو شب را فرشته‌باران کرد حضور تو لب «شیراز» را غزل‌خوان کرد «کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست» بیا که چشم تو، این شهر را چراغان کرد چه اشک‌ها که ضریحت به گونه‌ها جاری، چه دردها که خداوند، با تو درمان کرد چه لحظه‌ها که نگاه تو، جان حافظ را به جرعه‌ای غزل، از جام غیب مهمان کرد چراغ قلب تو، تفسیر صبح صادق بود عجیب نیست که شب را چنین هراسان کرد چه کرده نور تو با شب؟ که دست خونریزش رواق و صحن تو را هم گلوله‌باران کرد شهید راه رضایی، شهید صحن توایم تو را، خدای تو، شاهِ چراغ ایران کرد به قلب تو، غم دوری‌ست از برادر و آه! فراق خواهرت، این داغ را دوچندان کرد سفر، اگر چه چنین ناتمام ماند، ولی صدای پای تو، شیراز را خراسان کرد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/562@ShereHeyat
افروختیم تا که در این خانه ما چراغ آشفت خواب ظلمت دیرینه را چراغ چشمان ما به ظلمت شب خوگرفته بود دخمه کجا، سپیده کجا و کجا چراغ؟ اینجا سه چلچراغ به ما نور می‌دهند: شمس‌الشّموس و حضرت معصومه، شاچراغ معصومه شمع و احمد موسی فروغ او در تنگنای ظلمت شب‌ها رضا چراغ خاموش کی شود به هیاهوی بادها وقتی که روشن است به نور خدا چراغ هرقدر ظلمت شب یلدا غلیظ‌تر تابد فزون به وسعت آیینه‌ها چراغ هرگز نبیند این وطن آسیب از بلا تا روشن است در دل او این سه‌تا چراغ 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹درگاه کریم🔹 خانه‌های آن کسانی می‌خورد در، بیشتر که به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر عرض حاجت می‌کنم آنجا که صاحب‌خانه‌اش پاسخ یک می‌دهد با ده برابر بیشتر گاه‌گاهی که به درگاه کریمی می‌روم راه می‌پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسَی‌بن‌جعفر بیشتر گردنم در زیر دِین آن امامی هست که داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است با سلامش می‌کند قم را معطر بیشتر قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر قصد این بار قصیده از برادر گفتن است ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنم را می‌کنم این‌گونه باور بیشتر مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسان‌ترند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر ای که راه انداختی امروز و فردای مرا! چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر بر تمام اهل‌بیت خویش حسّاسی ولی جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر... بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/565@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹تسبیح کائنات🔹 دلا بکوش که با عشق آشنات کنند چو عاشقان به غم دوست مبتلات کنند همیشه دست دعا سوی آسمان بردار که در زمین خراسان ز غم رهات کنند دعا کن ای دل مسکین! که چون کبوترها سفیر نامه‌برِ روضۀ رضات کنند ستارگان همه شب در طواف این خورشید نظر به سجده و تسبیح کائنات کنند صف نماز ببندند آهوان در دشت سحر، که گوش به «قَد قامتِ الصلوة» کنند اگر به حرمت این قبله آشنا باشند مجاوران حرم، ترک سیئات کنند تو چون حباب فراموش می‌کنی خود را به جرعه‌نوشی این بزم اگر صدات کنند اگر چو آینه‌های حرم، شکسته‌دلی فرشتگان مقرّب همه دعات کنند حوالۀ دل ما را نوشته‌اند اینجا مباد آن‌که به‌جای دگر برات کنند چو گردباد، در این شهر دربه‌در گردی خدانکرده از این در اگر جدات کنند غبارروبی این روضه اشک می‌خواهد برو که چشم تو را چشمۀ فرات کنند کنار پنجره‌اش آب می‌شود فولاد خدا کند به دل ما هم التفات کنند به عشق حضرت شمس الشموس باز «شفق» بخوان قصیده که چاووش کربلات کنند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3397@ShereHeyat
علیه‌السلام فرازی از یک 🔹آفتاب🔹 ای از شعاع نور تو تابنده آفتاب باشد ز روی ماه تو شرمنده آفتاب.. جز با رضای تو ندمید و نمی‌دمد از شرق، در گذشته و آینده آفتاب فرمان اگر ز سوی تو یابد هرآینه هر مرده را دوباره کند زنده آفتاب در آستان قدس تو یا ثامن‌الحجج یک بنده ماه باشد و یک بنده آفتاب زرّینه گنبدت بدرخشد ز سطح خاک چونان‌که از سپهر درخشنده آفتاب تا شد پدید در مه ذی‌القعده چهره‌ات ای ماه! شد ز شرم سرافکنده آفتاب.. ای هشتمین ولی خدا یا اباالحسن! با طلعت تو کی بُوَد ارزنده آفتاب؟.. نور از تو کسب کرده که بخشد به ماه نور ورنه کجاست این همه بخشنده آفتاب.. بر حال منکران مقام ولایتت هر صبح‌دم به طعنه زند خنده آفتاب جان‌پرور است گرچه به دنیا، ولی به حشر، باشد برای خصم تو سوزنده آفتاب.. تابنده است شمس جمال و جلال تو روزی که نیست روشن و تابنده آفتاب.. شعرم ز یُمن نام تو پیچیده هر کجا آن‌سان که نور کرده پراکنده آفتاب از ذره کمتر است «مؤید» به درگهت جایی که هست ذرّۀ شرمنده آفتاب 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3977@ShereHeyat