eitaa logo
شعر هیأت
10.2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
172 ویدیو
14 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 (علیه‌السلام) «شَفَاعَتُنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِصَلَاتِهِ» شفاعت ما به کسی که نماز را سبک شمارد، نمی‌رسد. 📗 فلاح السائل، ص۱۲۷ 🔹شرط شفاعت🔹 با شمعِ گمان، به صبح ایمان نرسد بی‌جوششِ جان، به کوی جانان نرسد آن کس که نماز را سبک بشمارد هرگز به شفاعت امامان نرسد 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹صبح صادق🔹 ای كوی تو، كعبۀ خلايق‏ طالع ز رخ تو، صبح صادق ای پایۀ منبرت فراتر از کرسی هفت چرخ اخضر تا نام ز ماه و مهر بوده‌ست خاک در تو، سپهر بوده‌‌‌ست گفته‏‌ست خرد، بس آفرينت صد‌ها چو «هشام»، خوشه‌چينت گردش، ز فلک، اشاره از تو استاد خرد، «زراره» از تو چون «مؤمن طاق» از تو آموخت‏ لب بر لب هر چه مدعی دوخت انديشه هر آنچه بود مُجمَل‏ بشنيد مفصل از «مُفَضّل»... كی مكتب تو، نظير دارد؟ صدها چو «ابوبصير» دارد تا مشعل علم، «جابر» افروخت‏ بس نكته، خرد كه از وی آموخت‏ شد شهره به دهر، مذهب تو «حمران» و «ابان» و مكتب تو... فانی نه، كه جاودانه‌‏ای تو دريايی و بی‌كرانه‌‏ای تو... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1102@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹دریای معارف🔹 ای مشعل دانش از تو روشن وی باغ صداقت از تو گلشن دریای معارف و معانی استاد کتاب آسمانی ای در نفس تو جان قرآن وی در دهنت زبان قرآن با نطق تو زنده تا قیامت توحید و نبوت و امامت بر هر سخنت ارادت علم در هر نفست ولادت علم میلاد تو ای ولی سرمد شد روز ولادت محمد در هفدهم ربیع الاول شد نور تو بر زمین محَوَّل قرآن که دُر کلام سفته با نطق تو حرف خویش گفته هر آیه که جبریل آرد بی‌نطق شما زبان ندارد او راه و شما چراغ راهید ناگفته و گفته را گواهید نطق تو به علم ارتقا داد بر نهضت کربلا بقا داد تو بر تن پاک علم جانی استاد «مُفَضَّل» و «اَبانی» عرفان و طریقت و بصیرت دلباختهٔ «ابو بصیرت» غیر از تو که پرورد به دوران؟ شاگرد چو «جابر بن حَیّان» حاکم به زمان اشاره تو استاد جهان «زُراره» تو در محفل بحث «مؤمن الطاق» شد طاقت هر منافقی طاق تو نور به هر کلام داری شمشیر چنان «هشام» داری پروردهٔ تو دو صد معلم مانند «محمد بن مسلم» دارند ز مکتب تو عرفان «حمران و فضیل و فضل و صفوان»... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1763@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹وارث احمد🔹 اى نفس صبحدم! دعاى که دارى؟ بوى خدا مى‌‏دهى، صفاى که دارى؟ عطر بهشتى، ز خاک پاى که دارى؟ مژده چه آوردى و براى که دارى؟ تا بفشانیم جان، تو را به خوش آمد ماه ربیع است و نوبهار کرامت ماه شکوفایى کمال و شهامت در تن هستى دمید، روح سلامت از برکات طلوع، روز امامت‏ باز گشودند باب لطف مجدّد صبح دلان صبح صادق است ببینید باغ بهشت از شقایق است ببینید جلوهٔ رب‌المشارق است ببینید روز تجلّاى خالق است ببینید وز رخ زیباى جعفر بن محمد... نور ولایت دمیده از نظر او چشمهٔ کوثر رهین چشم تر او باقر دریاى علم و دین، پدر او هم پدر او امام و هم پسر او نور دل حیدر است و وارث احمد نهضت علمى که آن امام به‌ پا کرد کارى چون خون سیدالشهدا کرد از سر اسلام دست فتنه جدا کرد آنچه رسالت به عهده داشت ادا کرد شاهد حسن ازل نشست به مسند گر همه عالم قلم به دست برآرند تا به قیامت مدیح او، بنگارند یک ز هزاران فضیلتش نشمارند آن که به شاگردی‌اش چهار هزارند جمله به فقه و کلام و فلسفه، ارشد ز آن همه یک چند چهره‌‏هاى درخشان عالم و آگاه در معارف قرآن مؤمن طاق و هشام و جابر حیّان زادهٔ مسلم، دگر مفضّل و صفوان کان همه بودند چون زراره سرآمد... من که به لب، نغمهٔ ثناى تو دارم هر چه که دارم من از عطاى تو دارم دست به زنجیرهٔ ولاى تو دارم پاى به زنجیرم و هواى تو دارم دست برون آور و بگیر مرا یَد... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1103@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹شمیم بهشت🔹 رسانده‌ام به حضور تو قلب عاشق را دل رها شده از محنت خلایق را دلی که پر زده تا کوچه‌باغ‌های بهشت که غرق نور و تبسم کنی دقایق را نگاه کن به دلِ خسته از تحیرها ببار جرعه‌ای از کوثر حقایق را مسیح عشقی و یک گوشه‌چشم تو کافی‌ست که با رضای تو دارم رضای خالق را مرید صبح نگاه تو می‌برد از یاد مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟ تو ماه روشنِ من در قنوت نیمه‌شبی هنوز سهم جهان است از تو تشنه‌لبی! :: تو آمدی و جهان غرق در خِرَد می‌شد دلیل‌ها همه با عشق مستند می‌شد تو آمدی پر و بالی دهی به این دل‌ها به پای درس تو هفت آسمان رصد می‌شد خوشا به حال دلی که عروج را فهمید مسیر روشن تو از بهشت رد می‌شد میان آن همه شاگرد شد سعادتمند کسی که مذهب عشق تو را بَلَد می‌شد نفس زدی و جهان را حیات بخشیدی تجلیات الهی، الی الابد می‌شد شده‌ست جلوه‌گر از هر کرانه آیاتت جهان نشسته سر سفرۀ روایاتت... :: غبار مقدم تو عطر آشنا دارد برای دیده‌ام اعجاز کیمیا دارد گدای خانه به دوش توام، قبولم کن گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟ دگر چه جای گلایه ز فقر می‌ماند کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد دل شکستۀ من حرف‌های ناگفته دل شکستۀ من شوق التجا دارد کسی که بوده تمام وجودش از جودت در آستانه‌ات امشب دو خط دعا دارد همیشه آرزوی پر زدن به سوی بقیع همیشه حسرت دیدار کربلا دارد چه می‌شود همۀ عمر با شما باشم غبار صحن تو و صحن کربلا باشم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1765@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹صادق آل محمد🔹 در مسجدالنبی چه مؤدب نشسته‌اند از خلسۀ صبوح، لبالب نشسته‌اند قوم قلم به دست که در پیش منبرند محو نگاه شارح مذهب نشسته‌اند با ورد صبحگاه امام‌اند هم‌نفس گاهی شهید جذبۀ یارب نشسته‌اند مثل ابوبصیر فراوان که در سکوت با درس صبح آمده تا شب نشسته‌اند با دفتر و دوات، شیوخ مذاهب‌اند خود معترف به جهل مرکب نشسته‌اند پیران فقه و فلسفه احساس می‌کنند ابجد نخوانده باز به مکتب نشسته‌اند آن قوم بی ستاره در آن سو منجم‌اند بی اعتنا به اختر و کوکب نشسته‌اند سر گشتگان جبری و دهری به اختیار مسحور بحث و وسعت مشرب نشسته‌اند پهناور است گسترۀ خطبه‌های او آنجا چه بی‌شمار مخاطب نشسته‌اند.. بر منبر است او که شکوهش زبانزد است شمس‌الضحی‌ست صادق آل محمد است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5258@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹خورشید فتح🔹 روشن‌تر از تمام جهان، آسمان تو باغ ستاره‌هاست مگر آستان تو؟ پرچم به دوش مردم آزاده داده‌ای تا هر کرانه فتح شود با نشان تو روشن به نور مهر تو بحرین تا یمن مشعل به دست‌های تو و شیعیان تو مانند کوه صبر، هنوز ایستاده‌اند در روزهای رنج و بلا، دوستان تو جغرافیای سرخ زمین دشت لاله‌هاست گسترده در تمام جهان بوستان تو زودا که صبح «صادق» موعود می‌رسد خورشید فتح می‌دمد از آسمان تو 📝 🌐 shereheyat.ir/node/543@ShereHeyat
| 💠 (علیه‌السلام) «إِذَا رَقَّ أَحَدُكُمْ فَلْيَدْعُ فَإِنَّ الْقَلْبَ لَا يَرِقُّ حَتَّى يَخْلُصَ» هنگامی که دلتان شکست دعا کنید، زیرا دل تا صاف و خالص نشود، نمی‌شکند. 📗 الكافی، ج۲، ص۴۷۷ 🔹هرگاه دلت شکست...🔹 سرچشمۀ فیض، آرزو کن به دعا تحصیل امید و آبرو کن به دعا دل‌های شکسته چشمۀ رحمت اوست هرگاه دلت شکست رو کن به دعا 📝 @ShereHeyat
| 💠 (علیه‌السلام) «شَفَاعَتُنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِصَلَاتِهِ» شفاعت ما به کسی که نماز را سبک شمارد، نمی‌رسد. 📗 فلاح السائل، ص۱۲۷ 🔹شرط شفاعت🔹 با شمعِ گمان، به صبح ایمان نرسد بی‌جوششِ جان، به کوی جانان نرسد آن کس که نماز را سبک بشمارد هرگز به شفاعت امامان نرسد 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آفتاب عشق🔹 باز ما را چشمه‌ای از اشک جاری داده‌اند روز و شب خاصیت ابر بهاری داده‌اند سینه شد کانون آه و دیده شد دریای اشک آب و آتش باز با هم دست یاری داده‌اند در غروب صبح صادق، ماه پنهان کرد روی شب‌نشینان فلک را بی‌قراری داده‌اند بر زمین سیل بلا جاری نشد، یا قدسیان آسمان را در عزایش بردباری داده‌اند؟ کعبه هم، در هجر اسماعیلِ زهرا، ندبه کرد زین سبب او را ردای سوگواری داده‌اند شد شهید آخر، مسیحایی که از انفاس او دانش و دین را قوام و استواری داده‌اند پیروان مذهب این آفتاب عشق را معرفت آموختند و رستگاری داده‌اند.. شد پریشان، خاطرِ صدیقۀ زهرا که دید از نمک مرهم برای زخم کاری داده‌اند دل بدین گلشن چه می‌بندی پس از تاراج گل؟ این چمن را آب از بی‌اعتباری داده‌اند سرمه کن خاک بقیعش را که در آن آستان عرشیان را رتبۀ خدمت‌گزاری داده‌اند شب که تاریک است آنجا، پرتو مهتاب را در گذرگاه نسیم آیینه‌داری داده‌اند گر چراغ لاله‌ای روی مزار او نسوخت لاله‌ها پایان به این چشم‌انتظاری داده‌اند آب شد شمع وجودش پشت دیوار بقیع هر که را پروانۀ شب‌زنده‌داری داده‌اند تا محبان را فراخواند به پابوس امام اشک‌های ما به دل، امیدواری داده‌اند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5056@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹صبح صادق🔹 چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت مدینه‌ای که شب پیش صبح صادق داشت... به سمت مغرب اگر رفت عمر خورشیدش هزار قلّهٔ پر نور در مشارق داشت چه با شُکوه غم خود به دل نهان می‌کرد چه شِکوه‌ها که از آن فرقهٔ منافق داشت به غیر داغ محرم گلی ز باغ نچید چقدر روضهٔ گودال در دقایق داشت خلیل بود ولی آتشش سلام نشد همان که در نفسش عطری از حدائق داشت هزار طائفه آمد هزار مکتب رفت و ماند شیعه که «قال الامامُ صادق» داشت سخن به محضرش این است ای حقیقت علم ندیده چشم زمانه طلوع این همه حلم :: کدام بغض گلوگیر در پگاهت بود که رو به پنجرهٔ آسمان نگاهت بود هنوز در تب شمشیر علم و حکمت توست حریم مدرسه‌هایی که رزمگاهت بود گواه گفته‌ام این نخل‌ها که همچو علی شب مدینه پر از بغضِ سر به‌ چاهت بود نمانده جز گل لاله به باغ ابراهیم که بین خانه فقط شعله‌ها پناهت بود چنان به نیمه‌شبی می‌شکست حرمت تو که قلب دشمن تو نیز عذرخواهت بود چه خوب می‌شد اگر دست کم سه شمع و ضریح به قبر سادهٔ ارواحُنا فداهت بود برای غصهٔ تو کاش جای صبری بود و دست کم به مزار تو سنگ قبری بود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/532@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹عطر شفاعت🔹 حق‌پرستان را امامی هست، دینش دلبری نور رویش کوثری، شور کلامش حیدری هر دو شهد معرفت را ریخته در ساغری: آیه‌های احمدی را با حدیث جعفری حرف او عشق است، فهمش را به عاشق می‌دهند صادقان، دل‌هایشان را دست صادق می‌دهند مالکی‌ها، شافعی‌ها، خوشه‌چینانش همه سیدِ طاووس‌ها، طاووس بُستانش همه شیخ‌ها، علامه‌ها، طفل دبستانش همه گردن‌افرازانِ دانش، گَرد میدانش همه جامی از «اَلعِلمُ نورٌ» ریخت تا در جان ما از هَلِ الدّینش به اِلّا الحُب رسید ایمان ما لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها علم‌ها را هر حدیثش، زد گره با نورها نور، مجرم بود اما، در نظام کورها ترس می‌انداخت حقش، در دل منصورها در هراس‌اند از وجودش، چون که می‌دانند کیست حجت‌اللهی که جوشان در رگش، خون علی‌ست.. امشب اینجا جلوه‌ای از خیمه‌های کربلاست باز آتش، شعله‌ور در خانۀ آل عباست حضرت شیخ‌الائمه در میان کوچه‌هاست گرد، بر پیشانیِ آیینۀ روی خداست روضه‌ای جانسوز در این واژه‌های ساده است شیعیان! فرزند زهرا از نفس افتاده است خواستم دورت بگردم مثل زائرها، نشد یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد پر کشم با قالَ صادق‌ها و باقرها، نشد شاعر خوب تو باشم بین شاعرها، نشد بر خلاف زندگیِ از خطا آکنده‌ام صادقانه گفتم این یک بیت را، شرمنده‌ام دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم صادقانه، عاشقانه این جهان را بنگرم مثل تو، با یاد فرزندت، به فردا بنگرم روی مهدی را ببینم، رو به هرجا بنگرم مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند در تنور غیبت، آن مردان که می‌باید شدند مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهم‌اند هم جوانمردند و هم همدرد درد عالم‌اند غم ندارند اولیاءالله، غمخوار هم‌اند با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکم‌اند دولت فردا از آنِ صالحان عاشق است صبح نزدیک است آری! وعدۀ حق صادق است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4682@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹حدیث غربت🔹 دلی که با احادیث غریبت آشنا باشد چرا دنبال علم جِفر و علم کیمیا باشد به سِحر و غمزه‌هایش خاک را زر می‌کند آن چشم که خوب آگاه از فرق مُطَلّا و طلا باشد... در آن مکتب که حرفی یا حدیثی از شما آید نباید سردرش نامی به جز دارالشفا باشد نفس‌های شما پیچیده اینجا حجره در حجره در و دیوارِ اینجا نیز غرق ربنا باشد فقاهت کودکی نوپاست، تا روز ابد باید به پای منبرت زانو زند تا روی پا باشد چرایش را نمی‌فهمند جز شیخ کلینی‌ها اگر این قال صادق‌ها نباشد دین چرا باشد؟!... به دنبال چه می‌گردد زمانه، ما که دنبال تنور گرم می‌گردیم، تا قسمت چه‌ها باشد چرا حرف تنور و آتش آمد باز، قسمت چیست؟ گریز روضه باید باز سمت کربلا باشد... 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹کتاب جعفری🔹 کتاب بود و به روی جهانیان وا بود جواب هرچه نمی‌دانمِ جدل‌ها بود به روی فرش امامت معلمی می‌کرد و تخت سست خلافت اسیر دعوا بود به نام آل محمد، غریبه وارث شد کسی ندید مگر آل او همین‌جا بود؟ دوباره قصۀ خاری به چشم و بغض گلو هنوز پاسخ نهج‌البلاغه حاشا بود.. چقدر نامۀ کوفی از این و آن که بیا نمک به زخم عمیقی که همچنان وا بود هنور خاطرۀ کربلا جگرسوز و... مرام عهد شکستن هنوز برپا بود به چشم اگرچه که دورش شلوغ بود اما به جز تنور که می‌داند او چه تنها بود؟.. عجیب نیست بر آن خانه آتش افکندند که این مدینه‌نشین از تبار زهرا بود بگو به آن‌که به زعمش دهان حق را بست کتاب جعفری شیعه همچنان باز است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5315@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹اسرار جهان🔹 در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را، لطف تو گرفت از من بیچاره امان را شد دشمن تو معترف، انگار خداوند، در گوش تو گفته همه اسرار جهان را با رایحهٔ خِطّهٔ سرسبز عبایت کوتاه کن از باغ دلم دست خزان را با امر تو هر چند در آتش ندویدم، هر چند فدای تو نکردم سر و جان را، هر چند مرید تو شدن شأن زراره‌ست، ای کاش که این عاشق بی‌نام و نشان را... بگذار که تا ظل بنی‌ساعده یکبار من جای تو بر دوش کشم کیسهٔ نان را ماندم که در خانه‌ات آن روز چرا سوخت آتش که نسوزاند تن خادمتان را در کوچه زمین خوردی و شعر از نفس افتاد سخت است تحمل کند این داغ گران را با لحن حجازی شبی از حضرت موعود خواهیم شنید از حرمت صوت اذان را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1503@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹عطر سلام و صلوات🔹 دنیای کلام تو جهان برکات است عمری‌ست جهان ریزه‌خور این کلمات است در ساحت عرفانِ غمت، فلسفه مات است نام تو پر از عطر سلام و صلوات است ای سورۀ شأن تو پر از سجدۀ واجب زانو زده در محضرت ادیان و مذاهب دارند نصیب از نفست حاضر و غایب راهی که تو ابلاغ کنی راه نجات است فیض ازلی چیست؟ مسلمانِ تو بودن لطف ابدی شیعۀ چشمان تو بودن در خوف و رجا دست به دامان تو بودن مهر تو و قهر تو حیات است و ممات است ای کاش که باشد نظر لطف تو با ما تا سوی تنور امر کنی باز اماما با عشق تو آتش شده برداً و سلاما آتش نه که این روشنی آب حیات است نام تو بلند است و مقام تو رفیع است لطف تو مدام است و عطای تو وسیع است هم در دل ما حسرت دیدار بقیع است هم در دل ما حسرت درک عتبات است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4680@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹عطر شفاعت🔹 او آفتاب روشن و صادق بود گِردش پر از ستارۀ عاشق بود نبض ستارگان همه در دستش افلاک علم، واله و سرمستش او مردی از تبار پیمبر بود نقش نگاهش آینه‌پرور بود چون باغ، علم «علَّم الاسمایش» می‌ریخت غنچه‌غنچه، ز لب‌هایش او باغبان باغ معارف بود محبوب قلب عامی و عارف بود... دریای غرق موج فضیلت بود اوج کمال، اوج فضیلت بود آن مهر ذرّه‌پرور افلاکی سرچشمۀ مجاهدت و پاکی احیاگر معالم قرآن بود بر پیکر شریعت ما جان بود تجدید کرد سنّت جدّش را نشناختند حرمت و حدّش را روزی که زهر زد به دلش آتش منصور زد در آب و گلش آتش شوق سفر به عالم دیگر داشت دل‌تنگ بود و دیدۀ سوی در داشت هنگام پر گشودن و رفتن بود پرواز روح از قفس تن بود احضار کرد جملۀ خویشان را شیرازه بست جمع پریشان را چون دید اهل‌بیت همه جمع‌اند پروانگان شیفتۀ شمع‌اند مثل همیشه دغدغه‌اش دین بود در واپسین نفس سخنش این بود: هر کس سبک شمرد نمازش را نشناخته‌ست گوهر رازش را در سایه‌سار چتر شفاعت نیست با او شمیم و عطر شفاعت نیست چون کعبه‌ای که قبله‌نما دارد ای عاشقان بهشت بها دارد گفت این حدیث و هدیه به جانان داد ذکر نماز روی لبش... جان داد فردا چه می‌دهیم جوابش را؟ وقتی حدیث روشن و نابش را- دادیم ما به دست فراموشی دست سکوت و سایۀ خاموشی او رفت و ماند مکتب او تنها ماندیم ما و مرثیه خواندن‌ها آن مکتبی که هست جهان‌افروز از تربتش غریب‌تر است امروز «قالَ الامام صادقِ» ما کم شد دریا بدل به قطره و شبنم شد دل‌های مهربان، شده دور از هم داریم شکوه وقت عبور از هم یاد آن که بود، مسجد ما سنگر صحن و رواق آن، همه روشنگر مسجد، به چلچراغ مزین شد محراب، مثل آینه روشن شد! اما نماز چشم به در مانده نخلی در انتظار ثمر مانده مسجد گرفته گرد ملال امروز محزون شده صدای بلال امروز مسجد پر از جماعت کم‌رنگ است گلدسته رنگ باخته، غم رنگ است از بس که دل ز دایره بیرون شد اشک کبوتران حرم خون شد در آن حرم که شمع و چراغی نیست یک لاله بی‌نشانی داغی نیست دل‌ها در آرزوی بقیع او پر می‌کشد به سوی بقیع او... سوی بقیع، باغ گل یاسین آنجا که دیده داغ گل یاسین آنجا که اشک ماه سرازیر است آنجا که پشت پنجره دلگیر است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3937@ShereHeyat
| 💠 (علیه‌السلام) «مَنْ كَانَتْ لَهُ إِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةٌ فَلْيَبْدَأْ بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ (صلوات‌الله‌علیهم) ثُمَّ يَسْأَلُ حَاجَتَهُ ثُمَّ يَخْتِمُ بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (صلوات‌الله‌علیهم) فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يَقْبَلَ الطَّرَفَيْنِ وَ يَدَعَ الْوَسَطَ» هر کس خواسته‌ای از خدا دارد، قبل و بعد از دعایش بر محمد و آل او (صلوات‌الله‌علیهم) صلوات بفرستد؛ زیرا خدا بزرگوار‌‌تر از آن است که اول و آخر دعا را قبول کند و بین آن دو را نپذیرد. 📗 الکافی، ج‏۲، ص۴۹۴ 🔹دعای مستجاب🔹 دل را به دعای نیمه‌شب شاد کنید پرواز به اوج از این غم‌آباد کنید با یک صلوات احمد و آلش را در اول و آخر دعا یاد کنید 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹صبح صادق🔹 ای كوی تو، كعبۀ خلايق‏ طالع ز رخ تو، صبح صادق ای پایۀ منبرت فراتر از کرسی هفت چرخ اخضر تا نام ز ماه و مهر بوده‌ست خاک در تو، سپهر بوده‌‌‌ست گفته‏‌ست خرد، بس آفرينت صد‌ها چو «هشام»، خوشه‌چينت گردش، ز فلک، اشاره از تو استاد خرد، «زراره» از تو چون «مؤمن طاق» از تو آموخت‏ لب بر لب هر چه مدعی دوخت انديشه هر آنچه بود مُجمَل‏ بشنيد مفصل از «مُفَضّل»... كی مكتب تو، نظير دارد؟ صدها چو «ابوبصير» دارد تا مشعل علم، «جابر» افروخت‏ بس نكته، خرد كه از وی آموخت‏ شد شهره به دهر، مذهب تو «حمران» و «ابان» و مكتب تو... فانی نه، كه جاودانه‌‏ای تو دريايی و بی‌كرانه‌‏ای تو... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1102@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹وارث احمد🔹 اى نفس صبحدم! دعاى که دارى؟ بوى خدا مى‌‏دهى، صفاى که دارى؟ عطر بهشتى، ز خاک پاى که دارى؟ مژده چه آوردى و براى که دارى؟ تا بفشانیم جان، تو را به خوش آمد ماه ربیع است و نوبهار کرامت ماه شکوفایى کمال و شهامت در تن هستى دمید، روح سلامت از برکات طلوع، روز امامت‏ باز گشودند باب لطف مجدّد صبح دلان صبح صادق است ببینید باغ بهشت از شقایق است ببینید جلوهٔ رب‌المشارق است ببینید روز تجلّاى خالق است ببینید وز رخ زیباى جعفر بن محمد... نور ولایت دمیده از نظر او چشمهٔ کوثر رهین چشم تر او باقر دریاى علم و دین، پدر او هم پدر او امام و هم پسر او نور دل حیدر است و وارث احمد نهضت علمى که آن امام به‌ پا کرد کارى چون خون سیدالشهدا کرد از سر اسلام دست فتنه جدا کرد آنچه رسالت به عهده داشت ادا کرد شاهد حسن ازل نشست به مسند گر همه عالم قلم به دست برآرند تا به قیامت مدیح او، بنگارند یک ز هزاران فضیلتش نشمارند آن که به شاگردی‌اش چهار هزارند جمله به فقه و کلام و فلسفه، ارشد ز آن همه یک چند چهره‌‏هاى درخشان عالم و آگاه در معارف قرآن مؤمن طاق و هشام و جابر حیّان زادهٔ مسلم، دگر مفضّل و صفوان کان همه بودند چون زراره سرآمد... من که به لب، نغمهٔ ثناى تو دارم هر چه که دارم من از عطاى تو دارم دست به زنجیرهٔ ولاى تو دارم پاى به زنجیرم و هواى تو دارم دست برون آور و بگیر مرا یَد... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1103@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹دریای معارف🔹 ای مشعل دانش از تو روشن وی باغ صداقت از تو گلشن دریای معارف و معانی استاد کتاب آسمانی... با نطق تو زنده تا قیامت توحید و نبوت و امامت بر هر سخنت ارادت علم در هر نفست ولادت علم میلاد تو ای ولی سرمد شد روز ولادت محمد در هفدهم ربیع الاول شد نور تو بر زمین محَوَّل قرآن که دُر کلام سفته با نطق تو حرف خویش گفته هر آیه که جبریل آرد بی‌نطق شما زبان ندارد او راه و شما چراغ راهید ناگفته و گفته را گواهید نطق تو به علم ارتقا داد بر نهضت کربلا بقا داد تو بر تن پاک علم جانی استاد «مُفَضَّل» و «اَبانی» عرفان و طریقت و بصیرت دلباختهٔ «ابو بصیرت» غیر از تو که پرورد به دوران؟ شاگرد چو «جابر بن حَیّان» حاکم به زمان اشاره تو استاد جهان «زُراره» تو در محفل بحث «مؤمن الطاق» شد طاقت هر منافقی طاق تو نور به هر کلام داری شمشیر چنان «هشام» داری پروردهٔ تو دو صد معلم مانند «محمد بن مسلم» دارند ز مکتب تو عرفان «حمران و فضیل و فضل و صفوان»... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1763@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹شمیم بهشت🔹 رسانده‌ام به حضور تو قلب عاشق را دل رها شده از محنت خلایق را دلی که پر زده تا کوچه‌باغ‌های بهشت که غرق نور و تبسم کنی دقایق را نگاه کن به دلِ خسته از تحیرها ببار جرعه‌ای از کوثر حقایق را مسیح عشقی و یک گوشه‌چشم تو کافی‌ست که با رضای تو دارم رضای خالق را مرید صبح نگاه تو می‌برد از یاد مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟ تو ماه روشنِ من در قنوت نیمه‌شبی هنوز سهم جهان است از تو تشنه‌لبی! :: تو آمدی و جهان غرق در خِرَد می‌شد دلیل‌ها همه با عشق مستند می‌شد تو آمدی پر و بالی دهی به این دل‌ها به پای درس تو هفت آسمان رصد می‌شد خوشا به حال دلی که عروج را فهمید مسیر روشن تو از بهشت رد می‌شد میان آن همه شاگرد شد سعادتمند کسی که مذهب عشق تو را بَلَد می‌شد نفس زدی و جهان را حیات بخشیدی تجلیات الهی، الی الابد می‌شد شده‌ست جلوه‌گر از هر کرانه آیاتت جهان نشسته سر سفرۀ روایاتت... :: غبار مقدم تو عطر آشنا دارد برای دیده‌ام اعجاز کیمیا دارد گدای خانه به دوش توام، قبولم کن گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟ دگر چه جای گلایه ز فقر می‌ماند کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد دل شکستۀ من حرف‌های ناگفته دل شکستۀ من شوق التجا دارد کسی که بوده تمام وجودش از جودت در آستانه‌ات امشب دو خط دعا دارد همیشه آرزوی پر زدن به سوی بقیع همیشه حسرت دیدار کربلا دارد چه می‌شود همۀ عمر با شما باشم غبار صحن تو و صحن کربلا باشم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1765@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مؤمن عشق🔹 از قضا ما را خدا از اهل ایمان می‌نویسد ما أطیعوالله می‌دانیم، قرآن می‌نویسد «قُل تَعالَو نَدعُ» می‌خوانیم، ثابت می‌کند ما مؤمنِ عشقیم، آری آلِ عمران می‌نویسد در مسلمانی قدم برداشتیم آنجا که حیدر ما مسلمانِ علی هستیم، سلمان می‌نویسد.. صادقُ الوَعدیم، ما را عشق اینسان می‌پسندد صادقُ القَولیم اگر از راستگویان می‌نویسد حرف از ابراهیم از آتش می‌شود، کو یارِ صادق؟ از تنورِ خانه می‌پرسم، گلستان می‌نویسد سرّ «تبیاناً لِکلِّ شیء» یعنی او که حتی طفلِ مکتب‌خانه‌اش تفسیر تبیان می‌نویسد آفرینش در نگاهش شرحِ توحیدِ مُفضَّل علم یعنی قالَ صادق، اِبنِ حیّان می‌نویسد خیل عشاقش فراوان‌اند شاهد دارم از عشق عاقبت ما را هم از خیل شهیدان می‌نویسد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5260@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹صادق آل محمد🔹 در مسجدالنبی چه مؤدب نشسته‌اند از خلسۀ صبوح، لبالب نشسته‌اند قوم قلم به دست که در پیش منبرند محو نگاه شارح مذهب نشسته‌اند با ورد صبحگاه امام‌اند هم‌نفس گاهی شهید جذبۀ یارب نشسته‌اند مثل ابوبصیر فراوان که در سکوت با درس صبح آمده تا شب نشسته‌اند با دفتر و دوات، شیوخ مذاهب‌اند خود معترف به جهل مرکب نشسته‌اند پیران فقه و فلسفه احساس می‌کنند ابجد نخوانده باز به مکتب نشسته‌اند آن قوم بی ستاره در آن سو منجم‌اند بی اعتنا به اختر و کوکب نشسته‌اند سر گشتگان جبری و دهری به اختیار مسحور بحث و وسعت مشرب نشسته‌اند پهناور است گسترۀ خطبه‌های او آنجا چه بی‌شمار مخاطب نشسته‌اند.. بر منبر است او که شکوهش زبانزد است شمس‌الضحی‌ست صادق آل محمد است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5258@ShereHeyat
| (علیه‌السلام) «لَا یَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً حَتَّى یُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» پیوسته دعا در حجاب است (و به اجابت نمی‌رسد) تا زمانی که بر محمد و آلش صلوات فرستاده شود. 📗 الکافی، ج‏۲، ص۴۹۱ 🔹صلوات بعد از دعا🔹 هرچند دعای عاشقان پر دارد زیباییِ پرواز کبوتر دارد در پرده بُوَد اجابت اما صلوات بفرست که آن حجاب را بر‌دارد 📝 @ShereHeyat